هم چپ دست و هم راست دست
راست دست ها بر دنیا سلطنت می کنند، درست است؟ خوب، به طور تقریبی، 90 درصد از جمعیت جهان را راست دست ها تشکیل می دهند. پس با یک حساب سر انگشتی ساده می توان فهمید که تنها 10 درصد از مردم را، چپ دست ها تشکیل می دهند. اما افرادی نیز در جهان وجود دارند که اصطلاحاً یکسان دست (ambidextrous) هستند و می توانند از هر دو دست خود با یک میزان از تسلط، استفاده کنند. درصد چنین افرادی بسیار کم و ناچیز است. اما آیا یکسان دستی، یک مسئله ارثی است یا اکتسابی، و این که آیا می توانیم به عنوان یک بزرگسال، این توانایی را پیدا کنیم؟
دکتر سباستین اوکلنبورگ در پاسخ می گوید: “کمی از هر دو.” اوکلنبورگ استاد روانشناسی در دانشگاه روهر در بوخوم آلمان و نویسنده مجله اینترنتی “مغز نامتقارن” است. به گفته او “این که فرد چپ دست باشد یا راست دست، 25 درصدش ژنتیکی است و 75 درصد بر اثر عوامل محیطی به ویژه خانواده است. به گفته وی، یکسان دستی برای برخی کار ها مانند ضربه زدن با راکت تنیس یا استفاده از ماوس کامپیوتر ممکن است، اما یکسان دستی کامل تقریباً غیر ممکن است.
دست غالب و ژنتیک
دست غالب و آسایش و راحتی فرد در هنگام استفاده از یک دست، یک ویژگی ژنتیکی پیچیده محسوب می شود. بنابراین، چون از ژنتیک صحبت می کنیم، دست غالب فرد، پیش از این که متولد شود، تا حد زیادی تعیین می شود. اما مانند سایر صفات پیچیده انسانی، دست غالب (از جمله یکسان دستی) الگوی ساده وراثتی ندارد.
بله، این احتمال وجود دارد که فرزندان والدین چپ دست، نسبت به فرزندان افراد راست دست، شانس بیشتری برای چپ دست شدن دارند. اما فراموش نکنید که درصد چپ دست ها فقط 10 درصد است. پس بسیاری از فرزندان چپ دست ها نیز، راست دست هستند. در مورد دوقلو ها، بسیاری از آن ها دست غالب متفاوتی دارند. اما آیا اصرار والدین به استفاده از دست چپ یا راست، تأثیری در این زمینه دارد؟
تسلط بر دست به طور معمول در سن 3 سالگی شروع می شود و تا سن 4 یا 5 سالگی به تکامل می رسد. به عبارت دیگر، اگر فردی واقعاً یکسان دست باشد، والدین او در بدو ورودش به مدرسه، متوجه خواهند شد.
یک بازیکن بیسبال به نام بیلی واگنر در خاطرات خود می نویسد که زمانی که سن کمی داشت، دست راستش آسیب دید و دیگر نمی توانست از آن دست برای پرتاب توپ استفاده کند. او راست دست بود و به همین دلیل تا چند هفته نتوانست بازی کند. اما زمانی که به تنهایی تمرین می کرد، از دست چپ خود برای این کار استفاده کرد. زمانی که دوران نقاهت را پشت سر گذاشت و به بازی ها برگشت، به شدت شگفت زده شد. او دیگر نمی توانست با دست راست خود، پرتاب درستی انجام دهد و تعادل لازم را نداشت. اما این کار را با دست چپ خود انجام می داد، حتی بهتر از قبل.
او در خاطراتش می نویسد: من ذاتاً راست دست هستم و همه کارهای خود مانند غذا خوردن، نگه داشتن ابزار و نوشتن را با دست راست انجام می دهم، به جز پرتاب توپ.
با این که واگنر توانست با دست غیر غالب خود، در زندگی ورزشی خود موفق باشد، نمی توانیم به او یکسان دست بگوییم. در بازی بیسبال، افراد زیادی هستند که با هر دوست خود پرتاب های خوبی انجام می دهند. برخی از آن ها با هر دو دوست خود بسیار خوب بازی می کردند و به موفق ترین ها در این بازی تبدیل شدند. اما مانند واگنر، هیچ کدام از آن ها یکسان دست نبودند. چون یکسان دست کار بسیار مشکلی است. اما چرا؟
آیا ما می توانیم به یک فرد یکسان دست تبدیل شویم و از هر دو دست خود استفاده کنیم؟
دکتر اوکلنبورگ می گوید: دست غالب چیزی نیست که توسط دست ها انجام شود، بلکه در مغز انجام می شود. به همین دلیل، نیم کره ای از مغز که دست را کنترل می کند (مثلاً در راست دستها، سمت چپ مغز)، در یک دست عملکرد بهتری را ارائه می دهد. این توانایی در افراد مختلف، به شکلی متفاوت عمل می کند. برخی از مردم تمام توان خود را به یک دست انتقال می دهند و توانایی زیادی در استفاده از دست دیگر ندارند. همه این ها به عملکرد مغز بر می گردد.
برخی می گویند اگر مغز این محدودیت را ایجاد می کند، پس باید راهی وجود داشته باشد که خودش، این محدودیت را از میان بردارد.
مورد دیگری در مورد یک نوازنده گیتار به نام بیلی مکلالین وجود دارد. مکلالین به دلیل سبک خاص و جذابش جوایز زیادی را به دست آورد و یکی از بهترین نوازنده ها بود. او راست دست بود و با دست راستش گیتار می زد. اما بعد از چند سال، او دچار یک بیماری شد که کنترل عضلات دست راستش را مختل کرده بود و دیگر نمی توانست با دست راست بنوازد. اگر چه به او پیشنهاد شده بود که حرفه دیگری را برگزیند، او هرگز تسلیم نشد و به خودش آموخت که با دست چپ بنوازد و موفق هم شد.
پس دوباره این سوال مطرح می شود. آیا به عنوان یک فرد بزرگسال، ما می توانیم به خود آموزش دهیم تا بتوانیم از هر دو دست خود استفاده کنیم؟ یک مطالعه در سال 2007 نشان می دهد، زمانی که سن ما بالاتر می رود، به طور خودکار، یکسان دست می شویم، چون دست غالب به مرور زمان توانایی خود را از دست می دهد. این مطالعه بر روی 60 شرکت کننده انجام شده که همگی راست دست بودند.
جوانترین گروه (میانگین سنی 25 سال) تمام مهارت ها را با استفاده از دست راست خود به طور ماهرانه انجام دادند. شرکت کنندگان میانسال (میانگین سنی 50) با استفاده از هردو دست، کار ها را به خوبی انجام دادند، در حالی که دو گروه سالمند (سن متوسط 70 و 80 سال) تنها به غیر از یک کار، باقی کارها را به خوبی با هر دو دست انجام دادند.
با این حال، به نظر می رسد عملکرد کلی افراد با افزایش سن، به ویژه در مورد دست راست کاهش می یابد و محققان را به این باور می رساند که “ما هرچه پیرتر می شویم، بیشتر یکسان دست می شویم، زیرا دست غالب ما ، مهارت و قدرت خود را از دست می دهد و بیشتر شبیه به دست ضعیف تر ما می شود.”
برخی از افراد می پرسند، آیا تلاش برای یکسان دست شدن، می تواند مغز را تقویت کند و به مبارزه با اثرات پیری یا زوال عقل برود. اوکلنبورگ می گوید: “این حرف، یک افسانه است و بس. البته آموزش مغز در دوران پیری ایده بسیار خوبی است. اما این که من با دست غیر غالب خود تمرین نوشتن کنم، این کار به آن بخش از مغز که مدیریت حافظه را بر عهده دارند، هیچ ارتباطی ندارد. پس یک تمرین حساب شده برای تقویت حافظه، بسیار موثرتر خواهد بود.