آنوبیس یکی از خدایان مصر باستان و نگهبان قبرها و ناظر بر مراسم تدفین در مصر باستان است. همان موجودی که معمولاً بهصورت یک پیکر سیاه و تیره با سر شغال در نقاشیهای قدیم مصر دیده میشود. این خدا همچنین مسئولیت وزن کردن قلب مردگانی که بهزودی مورد قضاوت قرار میگرفتند را بر عهده داشت.
در دنیای امروز از صحبت در مورد مرگ و نابودی استقبالی نمیشود. ولی در گذشته چنین نبوده است. جوامع مختلفی در طول تاریخ وجود داشتهاند که در آنها به بحث در مورد مرگ و دنیای پس از مرگ بیشتر پرداخته میشده است. مصر باستان یکی از این موارد است که الهه آنوبیس که همچنین با نامهای اینپو یا آنپو هم شناخته میشود، نتیجه آن بوده است. بهطور خلاصه آنوبیس یک خدای مصر باستان است که مومیایی کردن را بر عهده داشته و یکی از خدایان پس از مرگ محسوب میشود.
اولین سؤالی که به ذهن میرسد، ظاهر عجیب و غیر انسان گونه آنوبیس است. علت سر شغال یا سگ وحشی که برای این خدا در نظر گرفته شده این حقیقت است که این حیوانات با مرگ و میر و اجساد ارتباط تنگاتنگی دارند. بهخصوص اینکه در مصر باستان شغالها عادت داشتند به گورهای مصریان رفته، قبرها را کنده و شکمشان را از اجساد مردگان سیر کنند. البته انتخاب یک الهه از جنس مشابه به علت آن بوده است که این خدا بتواند از قبرها و اجساد در برابر هم نوعانش محافظت کند.
از این واقعیت میتوان نتیجه گرفت که مصریهای باستان مردمی بودند که دنیای اطراف خود را با دقت نظاره میکردند. احتمالاً مصریان باستان درگیری زیادی با مسئله حفظ اجسادشان و جلوگیری از تکه و پاره شدن خویشاوندانشان داشتند. مومیایی کردن اجساد و حفظ کردن آنها از دست سگها و شغالها استراتژی مؤثری بوده که آنها یاد گرفتند. در نتیجه میتوان فهمید که چرا آنها خدای مردگان و مومیایی کردن اجساد که خود یک شغال است را میپرستیدند.
خدای قضاوت
محدوده اختیارات و نفوذ آنوبیس فقط محدود به قبرها و مراقبت از مردگان نمیشد. وظیفه مهم توزین قلب مردگان هم بر عهده این خدا بود. به این ترتیب کسانی که انتظار قضاوت نهایی را میکشیدند سر و کارشان مجدداً باخدای مرگ میافتاد. به این ترتیب عنوان نگهبان مقدار به خدای آنوبیس هم اطلاق شد. آنوبیس قلب مردگان را در برابر پر که نمادی برای حقیقت به شمار میرفته، توزین میکرده است. اگر این توزین سنگینتر بودن قلب را نشان میداد، جسد مرده توسط اهریمنی به نام آموت یا آمیت که یک دیو ماده بوده بلعیده میشد. ولی اگر بخت با جسد یار بود و قلب سبکتر از پر توزین میشد، خدای مرگ جسد را به ازیریس تحویل میداد. پس از آن ازیریس که پادشاه دنیای زیرزمین بود جسد مردا را به بهشت میبرد.
در برخی منابع گفته شده که آنوبیس فرزند ازیریس است. همچنین اینکه در یک دوره بهخصوص آنوبیس با نزول درجه فقط به کار مومیایی کردن اجساد گماشته بود. به این ترتیب ازیریس مسئولیت مومیایی کردن را از دوش خود برداشته و فقط به خدای یگانه مرگ تبدیل شد. البته این اتفاقات و داستانها بهطور کامل مورد تائید نیست.
البته متخصصین دیگر بر این باورند که این داستان یک تصور اشتباه در مورد خدایان مصر باستان است. به عقیده آنها آنوبیس به هیچ وجه تنزیل درجه نکرده و جایگاهش را به ازیریس از دست نداده بود. در واقع مصریان باستان خدایان زیادی که مربوط به دنیای پس از مرگ میشدند، را میپرستیدند که هر کدام از آنها وظیفهای بهخصوص بر عهده داشتند. به همین دلیل گاهی پیش میآمد که وظایف خدایان همپوشانی پیدا میکرد. همین باعث شده بود که وظایف خدایان از یک محل به محل دیگر تا حدی متفاوت باشد. ولی مسئله آنوبیس و ازیریس کاملاً از هم جدا بوده و در تمام متون باقی مانده این موضوع مشاهده میشود.
آنوبیس از قدیمیترین خدایان مصر است
بررسی متون باستانی نشان میدهد که خدای مرگ مصر باستان از مدتها پیش وجود داشته است. تاریخ حضور آنوبیس حداقل به پادشاهی قدیم در مصر که 2600 تا 2100 سال پیش از میلاد مسیح است، باز میگردد. دورانی که به نام عصر اهرام نیز شناخته میشود. ولی تصور میشود که تاریخ ظهور آنوبیس به مدتها پیش از این باز گردد. امروز میدانیم که آنوبیس یکی از قدیمیترین خدایان مصر است و در دوران اولین خاندان قدرتمندی که در مصر حکومت را در دست گرفته، حضور داشته است. یعنی حدود 3100 سال پیش از میلاد مسیح. در آن زمان آنوبیس تشابهات زیادی با هرمس که خدای هدایت ارواح به دنیای دیگر بوده است. برخی میگویند که ظاهر نهایی این خدای که بهصورت یک انسان با سر سگ یا شغال نمایش داده میشود در دوران مسیحیت ایجاد شده است.
اختلاف نظرها در مورد خدای مصری فقط مربوط به تاریخ تحول آن نمیشود. با توجه به نقشهای متضاد و متفاوت این خدا که حفاظت از مردگان، قضاوت و … بوده تصمیم گیری در مورد ذات قهرمان گونه یا شرور بودن این خدا هم دشوار است. هر چند چنین بحثی بهطور کلی در مورد خدایان مصر باستان موضوعیت ندارد. طبق گفته برخی متخصصین، خدایان مصر باستان نه بد بودهاند و نه خوب. در حقیقت در دوران فراعنه مصر هیچ گاه قضاوتی در مورد رفتارهای خوب یا بد خدایان انجام نشد و در نتیجه نمیتوان چنین نگاهی به آنها داشت.
مثلاً خدای ست را در نظر بگیرید. این خدا برادر ازیریس محسوب میشود. کسی که طبق یکی از افسانهها با قتل برادرش تلاش میکند به تاج و تخت مصر برسد. هر چند که بعدتر درگیر مبارزه با حوروس، پادشاه قانونی و وارثت تاج و تخت ازیریس، میشود. بهطور کلی در متون مذهبی و باستانی مصر، ست ذاتی شیطان گونه و بد دارد ولی با این حال هم چنان مورد پرستش قرار میگرفته و حتی مردم مصر نام فرزندانشان را هم نام با آن خدا انتخاب میکردند.
مشابه همین موضوع در مورد اهریمنها و دیوهای مصر باستان هم صادق است. موجوداتی که از یک سمت ترسناک و وحشت آفرین بودند ولی از طرف دیگر ذاتاً برای نگهبانی و محافظت از آنها حضور داشتند. شاید نگهبانی از زنان باردار، زنان و کودکان بارزترین نقش مثبت همین دیوهای ترسناک محسوب شود.
به این ترتیب میتوان گفت که قضاوت کردن خدایان مصر کار چندان سادهای نیست، چرا که خود مصریان هیچ گاه به چنی کاری دست نزدهاند. با بسط همین موضوع، در مورد آنوبیس باید گفت که این خدا، بهطور کلی یک خدای بیآزار یا خوب محسوب میشود. چرا که اساساً وظیفه اصلی این خدا محافظت از مردگان و حفظ جان آنها در دنیای پس از مرگ بوده است.
به هر حال به نظر میرسد که دنیای مصر باستان، کسی از صحبت کردن در مورد مرگ و اجساد عزیزانش ابایی نداشته و این بحث تا آن حد پیش رفته که به منجر به ساخت و ایجاد خدایان مختلف پس از مرگ و جزئیات وظایف آنها شده است. چیزی که با دنیای کنونی که ما در آن زندگی میکنیم بسیار متفاوت است و کمتر پیش میآید که در مورد واقعیت و تلخی مرگ با چنین صراحتی اظهار نظر شود.
منبع: history.howstuffworks
من متوجه نشدم
اینها مکاشفات مصریان باستان هستند،در عالم معنا مکاشفات از نمادها والمانهایی استفاده میشود که برای بیننده معنی و مفهوم داشته باشد اگر شخص رذایل اخلاقی نداشته باشد مذهب بر حق زمانه خودش را داشته باشد فرشتگان و کروبیان را میبیند،برعکس ددمنشان و بد طینتان موجودات ترسناک خواهند دید.یعنی این اعمال توست که بهشت و جهنم تو را تعیین میکند. موجود ۲پا با سر حیوان به این معناست که شخص بیننده مکاشفه،در دنیا خودخواه و خودکامه بوده.