اصطلاح سلولهای بنیادی چند سالی است که مطرح شده و بهخصوص در کشور ما در مورد آن زیاد صحبت میشود. موضوع سلولهای بنیادی از معدود مباحث علمی است که در عامه مردم هم طرفدار پیدا کرده و تقریباهمه ما چیزهایی در مورد آن شنیدهایم. گاهی حتی دور همی هایمان هم از سلولهای بنیادی حرف میزنیم و در موردش اظهار نظر میکنیم. هر چند واقعیت این است که اظهار نظرات ما بسیار کلی هستند. مثلاً وقتی غیراخلاقی بودن این کار یا نظر دادن در مورد تحولات علم پزشکی حرف میزنیم شاید حتی دقیقاً ندانیم در مورد چه چیزی داریم صحبت میکنیم!
ما واقعاً در مورد سلولهای بنیادی چقدر میدانیم؟ آیا چند خبری که در رسانههای اجتماعی و اخبار و … میشنویم برای درک درست از آن کافی بوده است؟ با روکیدا همراه باشید تا باهم نگاهی علمیتر و دقیقتر به سلولهای بنیادین و کاربردشان بیندازیم.
سلولهای بنیادی
سلولهای بنیادی در واقع سلولهای اصلی برای بازسازی بدن هستند که قادرند خود را تکثیر کنند. از سلولهای بنیادین در حال حاضر در علم پزشکی استفادههای زیادی میشود و یک شاخه جدید و در حال پیشرفت و رشد است. از سلولهای بنیادی بهخصوص در شاخه پزشکی ترمیمی (Regenerative medicine ) استفاده میشود. در این شاخه از پزشکی تمرکز بیشتر بر روی درمان بیماریهای مزمن است. در پزشکی ترمیمی تلاش میشود بافتها یا اندامهایی که آسیب دیدهاند یا دچار نقص شدهاند را با استفاده از سلولهای بنیادی ترمیم کرد.
سلولهای بنیادی سه نوع هستند: سلولهای یاخته بنیادی (embryonic)، سلولهای بنیادی بند ناف (umbilical cord) و سلولهای بنیادی بزرگسال (adult). سلولهای یاخته بنیادی سلولهای پرتوان یا pluripotent هستند. یعنی این سلولها قادرند چندین نوع سلول را در بدن انسان تولید کنند. این در حالی است که سلولهای بند ناف و سلولهای بزرگ سال چند توان یا بهاصطلاح multipotent هستند. یعنی اینکه بهاندازه سلولهای یاخته بنیادی تنوع تولید سلولی ندارند و مثلاً یک یا چند نوع سلول را میتوانند تولید کنند. در نتیجه سلولهای چند توان نسبت به سلولهای پر توان محدودتر هستند.
در این میان، فقط سلولهای بزرگ سال و بند ناف برای روشهای پزشکی ترمیمی مورد استفاده قرار میگیرند. علت عدم استفاده از سلولهای یاخته بنیادی مباحث اخلاقی و تضادهایی است که این کار ایجاد میکند. هر چند که استفاده از این نوع سلولها برای کارهای پژوهشی و تحقیقاتی بدون مشکل است.
سلولهای بنیادی بزرگسال
سلولهای بنیادی بزرگسال را از مغز استخوان، خون یا چربیها گرفت. به همین دلیل است که معمولاً تضادهای اخلاقی و مباحث چالش برانگیز خاصی در مورد آن مطرح نمیشود. ولی مشکل اصلی سلولهای بنیادی بزرگسال این است که این سلولها تواناییهای بالایی ندارند. هر چه سن بالاتر میرود سلولهای بنیادین هم عملکردشان ضعیفتر میشود و حتی تعداد آنها هم کمتر میشود.
تحقیقات نشان میدهد که یک بچه تازه متولد شده تقریباً 40 برابر یک فرد 50 ساله سلولهای بنیادی در مغز استخوانش دارد. بهعلاوه اینکه ممکن است سلولهای بنیادی بزرگسال دچار تغییرات و نقصهای DNA شده باشد که به علت قرار گیری در معرض نور آفتاب، مواد سمی و … به وجود میآید. همچنین این که همیشه احتمال اشتباهات سلول هنگام کپی کردن DNA وجود دارد و در نتیجه هر چه سن بیشتر شود عوامل مشکل زا هم بیشتر خواهند شد.
سلولهای بنیادی بند ناف
سلولهای بنیادی بند ناف، درست پس از تولد با اجازه والدین میتواند از بند ناف نوزاد گرفته شود. بند ناف بهطور معمول جزو اندامهای غیرمفید است که دور ریخته میشود. ولی این بخش در ظاهر به درد نخور کمک زیادی به علم پزشکی میتواند بکند. والدین میتوانند بند ناف یا در واقع بهطور دقیقتر خون بند ناف را برای کارهای پژوهشی و تحقیقات اهدا کنند. شاید هم یک روز بتوانند از آن واقعاً استفاده کنند. سلولهای بنیادی بند ناف به نسبت سلولهای بزرگسال خیلی بهتر کار تکثیر را انجام میدهند. بهطور مثال وقتی سلولهای بنیادی بند ناف در پلیت و مواد مغذی کافی گذاشته میشود، مشاهده میشود که یک عدد سلول بنیادی قادر است فقط در 30 روز به 1 میلیارد سلول تبدیل شود. اگر بخواهیم عملکردش را با سلول بزرگسال مقایسه کنیم باید بگوییم که سلول بزرگسال فقط 200 عدد سلول در 30 روز میتواند ایجاد میکند!
در نتیجه از سلولهای بنیادی بند ناف میتوان برای درمان بیماریها استفاده کرد. مثلاً درمان بیماریهای خود ایمن از جمله لوپوس، آرتروز روماتیسمی، ام اس و همچنین بیماریهای ویروسی مزمن مثل ایدز و لایم هم با استفاده از این روش امکان پذیر است.
سلولهای بنیادی یاختههای بنیادی
سلولهای یاخته بنیادی مستعدترین نوع سلولهای بنیادی هستند و احتمالاً درمان بسیاری از بیماریها با استفاده از این نوع سلولها قابل انجام باشد. ولی مشکل آنجاست که مسائل اخلاقی زیادی در مورد سلولهای یاخته بنیادی مطرح است. سلولهای یاخته بنیادی از تخمکهایی که خارج از رحم بارور شدهاند به دست میآید. سلولهای یاخته بنیادی همان طور که گفتیم پر توان هستند که هنوز تقسیم نشدهاند و توانایی و انعطاف پذیری زیادی دارند که میتوانند انواع سلولهای بدن انسان را تشکیل دهند.
اگر سلولهای بنیادی یاخته تحت نظارت و در شرایط خاص تکثیر شوند میتوانند غیرتخصصی بمانند و در نتیجه پس از چند ماه میلیونهای سلول تمایز نیافته ایجاد کنند که به آن خطوط سلولی (stem line) میگویند. در سال 2001 64 خط سلولی وجود داشت تا اینکه قوانین محدود کننده و الزامات تحقیقات مربوط به سلولهای بنیادی وضع شد.
برای دسترسی به سلولهای بنیادی یاخته لازم است جوانه (مرحله اولیه تشکیل جنین) از بین برده شود و این همان نقطهای است که اصول اخلاقی از نظر بسیاری زیر پا گذاشته میشود یا حداقل به مرزهای قرمز آن بسیار نزدیک میشود.
القای سلولهای بنیادی بزرگسال
در حال حاضر دانشمندان طرحی دارند که بتوانند از سلولهای بزرگسال مشابه سلولهای یاخته بنیادی استفاده کنند. یعنی کاری کنند که این سلولها مشابه یاخته بنیادی رفتار کنند. این کار اصطلاحاً القای به پرتوان سازی سلول گفته میشود. البته این کار مشکلات زیادی دارد و همیشه این خطر وجود دارد که سلول دچار نقص و نابهنجاری شود. در نتیجه تحقیقات زیادی باید انجام شود تا ابعاد مختلف این روش برآورد شود. ولی بهطور کلی میتواند امیدوار بود که بتوان در آینده راهی پیدا کرد تا با سلولهای بنیادی القایی بیماریهای بسیاری را درمان کرد.
منبع: livescience.com