تصویر اول این مقاله را نگاه کنید. برای تشخیص آن نیازی نیست که طرفدار فیلمهای ژانر بیگانه باشید. یک بشقاب پرنده غول پیکر آسمان را فراگرفته است. این فیلم در سال 1977 با نام “برخورد نزدیک از نوع سوم” اکران شد.
در آمریکا دو سازمان در رابطه با بیگانگان وجود دارد: MUFON و NUFORC. وظیفه NUFORC گزارش دادن بشقاب پرندهها است. البته که تمام برخوردها از نوع سوم نیستند.
برخورد از نوع سوم دقیقا چه معنایی دارد؟ اگر شما یک بیگانه را به چشم مشاهده کنید، یعنی یک برخورد از نوع سوم اتفاق افتاده است. احتمالا میپرسید: برخورد نوع اول و دوم چه معنایی دارد؟ با روکیدا همراه شوید.
1. جی آلن هاینک و بشقاب پرندهها
نیروی هوایی ایالات متحده از گزارشهای بیگانهها نگران بود. مردم هواپیماهای غیر قابل شناسایی را مشاهده کرده بودند. در اواخر دهه 1940، هاینک بیش از 200 گزارش را مطالعه کرد.
مطالعات او 20 درصد از گزارشات را نا معتبر اعلام کرد. عموم مردم آمریکا آنها را باور کردند. او در ادامه، کار را پیگیری کرد. مطالعه روی بیگانهها با شدت بیشتری ادامه یافت.
در اکتبر 1973 دو مرد از ربوده شدن توسط بیگانهها خبر دادند. هاینک فرض را بر راست گو بودن افراد قرار داد. حتی طرح و نقاشیهای آنها را به روزنامهها داد تا آن را چاپ کنند.
او در ادامه مرکز مطالعات بیگانگان (CUFOS) را پایه گذاری کرد.
2. یوفو (بیگانهها)
برخورد نزدیک از نوع اول، مشاهده یک بشقاب پرنده است. یک نوع مشاهده که اثری از حضور بیگانه به جا باقی نمیماند. تنها یک تصویر مشاهده شده.
طبقه بندی برخورد با فضاییها
هاینک کتاب خود را در سال 1972 منتشر کرد. در کتاب او برخورد مردم با بشقاب پرندهها به سه دسته تقسیم شد.
برخورد نزدیک نوع اول
شخص به سادگی یک بشقاب پرنده را مشاهده میکند اما اثر یا مدرکی از آن باقی نمیماند.
برخورد نزدیک نوع دوم
بشقاب پرنده آثار فیزیکی به جا میگذارد. مانند: سوختگی زمین یا شکسته شدن درختان.
برخورد نزدیک نوع سوم
شخص با بیگانهها ارتباط برقرار میکند.
هاینک گفت: در ارتباط نوع اول، شخص تنها بشقاب پرنده را میبیند و به آن مشاهده بصری میگوییم. در ارتباط نوع دوم اثر فیزیکی دیده میشود. در نوع سوم شخص سرنشین بشقاب پرنده را مشاهده میکند.
محقق دنیای بیگانهها در سال 1996 درگذشت. محققان دیگر راه او را ادامه دادند. کار به تعریف برخورد از نوع چهارم رسید. حالتی که ربوده شدن یک فرد توسط بیگانگان را توجیه میکند.
در نهایت به برخورد از نوع پنجم میرسیم. حالتی که انسان با بیگانگان ارتباط برقرار میکند. ارتباطی که بسیار گسترده است. دانوران یکی از محققین آن مرکز است. او میگوید: شناسایی ارتباط انسان و بیگانهها در پنج حالت، طبقه بندی آن را ساده و موثر میکند.
زمانی که به برخورد از نوع چهارم و پنجم میرسیم، کار جذابتر میشود. البته که تقسیم بندی هاینک پایه و اساس حرکت علمی را بهتر دنبال میکند. کار به دو تقسیم بندی تمام نشد.
حالتهای دیگری مانند تقسیم بندی “ریو” نیز وجود دارد. این تقسیم بندی اهمیت اتفاق را با اعداد یک تا ده نشان میدهد. یک مشاهده و برخورد با نمره ده واقعاً ارزش مطالعه دارد.
بر اساس گفته محققین 90 درصد مشاهدات مردم نتیجه یک پدیده آب و هوایی یا اختلالات خواب بوده است. آن ده درصد دیگر کمی ارزش فکر کردن دارد. در این موارد یک پدیدهای مشاهده شده که علم دلیلی برای آن ندارد.
در هر حال بیشتر مردم شکاک حساب میشوند. آنها تلاش میکنند تا آنچه دیدهاند را توضیح دهند. افرادی که ربوده شدن خود را گزارش میکنند، از نظر سن، مکان و سابقه تفاوت زیادی با یکدیگر دارند.
او میگوید: باور داشتن خوب نیست. مردم باید با روشهای بررسی آنچه که مشاهده میکنند، آشنا باشند. شخصی به نام هیل در سال 1961 ربوده شد. یک اتفاق که علم همچنان توضیح درستی برای آن ندارد.
در حال حاضر معتبرترین نوع مشاهدات، مشاهدات ارتش است. آنها معمولا نوع اول و دوم حساب میشوند. برخی از آن گزارشها توسط پنتاگون تایید شده. شما چطور فکر میکنید؟