چه شرکتی باشید که بخواهد وارد یک بازار جدید شود، وفاداری به برند را افزایش دهد یا یک فرهنگ شرکتی سالم به وجود آورد، تغییر رفتار انسان یک شرط الزامی است و همانطور که تمامی مدیران یا کارشناسان بازاریابی به شما خواهند گفت، این کار اغلب اوقات غیرممکن به نظر میرسد چون شکلگیری عادات در وجود هر فرد به صورت طبیعی است و این نکته همچنین نشان میدهد که شکل دادن عادات و رفتارهای جدید اغلب اوقات به معنای مبارزه علیه نحوه انجام کارها است که عمیقا نوع آن در ذات افراد حک شده و غیرقابل تغییر است.
اگر این کار به اندازه کافی سخت نیست، باید بگوییم شرکتها همچنین باید متوجه شوند چطور به شکل ماندگار رفتار را تغییر دهند. ارزش ندارد کارمندان زمانی که حواس یک مدیر به آنها است با احترام و پاسخگو عمل کنند ولی زمانی که تنها میشوند عادات مخرب خود را در پیش بگیرند یا مصرفکنندگان به مدت چند ماه تصمیم به خرید یک محصول یا استفاده از خدمات جدید بگیرند و سپس آن را رها کنند.
شرکتها باید یاد بگیرند چطور عادات را به صورت بلند مدت تغییر دهند که در کسری از دقیقه احتمال تغییر آن وجود نداشته باشد.
با این مقدمه در این مطلب میخواهیم به نکاتی اشاره کنیم که به گفته متخصصان تغییر ماندگار رفتار را ساده کرده و به شرکتها کمک خواهد کرد تا جای ممکن بهرهورتر شوند و جایگاه امنی به دست آورند.
تغییر رفتار با رهبری شروع میشود
چه تعداد مدیر اجرایی جدید در سطح ارشد در یک جلسه طولانی و خستهکننده پرزنتیشن با پاورپوینت نشستهاند که روی هر اسلاید کلمه «رهبری» دیده میشود؟
چه تعداد مقاله هر روز با تیتر «10 راه برتر برای یک رهبری عالی بودن» منتشر میشود؟ زمانی که این همه کتاب، پادکست و سمینار را در مورد رهبری در نظر میگیرید، واقعا تعجببرانگیز است شرکتها همچنان در شناسایی، تعلیم و حمایت رهبران موثر مشکل دارند.
براساس گزارش موسسه گالوپ به اسم وضعیت مدیریت در آمریکا، تقریبا دو سوم مدیران این کشور تعهد کاری ندارند. گالوپ اشاره میکند که چنین قضیهای تاثیر مستقیمی روی تعهد کارمندان به شغلشان میگذارد و یک آمار قابل توجه یعنی 50 درصد کارمندان آمریکایی گزارش میدهند آنها یک شغل را به دلیل وجود یک مدیر بد ترک کردند.
Torch یک پلتفرم توسعه رهبری است که برای حل این مشکلات طراحی شده است. Torch با فراهمسازی یک راهحل شخصیسازی شده برای بنیانگذاران، مدیران ارشد اجرایی و مدیران ارشد یک شرکت که به آنها اجازه دسترسی به شاخصهای عملکرد براساس دادهها میدهد، مربیگری به صورت نفر به نفر، ارائه بازخورد همکاران به صورت یک فرد ناشناس و سایر ابزارهایی که شفافیت و مسئولیتپذیری را افزایش میدهند، به شرکتها کمک میکند پیوسته روی موضوع رهبری توجه کنند.
آنطور کهKeegan Walden همبنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی این پلتفرم توضیح میدهد علت وجود این پلتفرم «ایجاد یک تغییر رفتار مثبت ماندگار در بین کارمندان» است.
حتما دلیلی وجود دارد که Torch توانسته است 13.5 میلیون کمک مالی جمعآوری کند و با مشتریان شاخصی مانند استیو هافنت همبنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی ردیت همکاری کرده است.
Torch برخلاف راهحلهای آموزشی متداول که فکر میکنند رهبری یک مهارت است که میتوان آن را طی یک یا دو روز آموزش داد، به رهبری به عنوان موضوعی نگاه میکند که باید به مرور زمان توسعه داده شده و حفظ شود.
همانطور که Walden توضیح میدهد «اگر سمینارهای استاندارد آموزشی تنها برای تبدیل مدیران به رهبران عالی کافی بودند، ما این مشکل را خیلی وقت پیش حل کرده بودیم.»
با توجه به تاثیری که مدیران کارآمد و سایر رهبران روی رفتار یک کارمند دارند، مشخص است که شرکتها از خیلی وقت پیش برای توسعه رهبری باید از یک شیوه جامعگرایانهتر و بیشتر مبتنی بر شواهد استفاده میکردند.
تعلیم و تربیت چطور میتواند رفتار کارمندان را تغییر دهد
درست همانطور که آموزش رهبری میتواند یک تلاش خستهکننده و پر زحمت برای مدیران باشد، سایر اشکال آموزش کارمند نیز اغلب اوقات حتی بدتر هستند.
اگر تا حالا در یک سری برنامههای آموزشی در مورد آزار و اذیت جنسی، سیاستهای بهروزرسانی شده منابع انسانی یا امنیت سایبری سر و کار داشته باشید، میدانید دقیقا در مورد چه چیزی حرف میزنم.
براساس ارزیابی که از سوی انجمن مدیریت منابع انسانی انجام شده است، فقط یک چهارم کارمندان میگویند آنها از آموزشهای خاص شغلی که شرکتهایشان ارائه میدهند «بسیار راضی» هستند.
در همین حین، موسسه گارتنر گزارش میدهد که 64 درصد مدیران «فکر نمیکنند کارمندان آنها بتوانند همگام با مهارتهای مورد نیاز آینده پیش بروند.»
با وجود این حقیقت که شرکتها سالیانه 70 میلیارد دلار صرف آموزش میکنند، مشخص است که مشکلات جدی در مورد شیوه آموزش کارمندان از سوی شرکتها و تغییر رفتار آنها وجود دارد.
زاک شولر بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی یک شرکت آموزش هوشیاری امنیت سایبری به اسم NINJIO است که سعی میکند تفکر فعلی ناراحتکننده در مورد آموزش کارمندان را تغییر دهد.
در مورد امنیت سایبری مانند بسیاری از موضوعات مهم اغلب اوقات به شکل خستهکننده و سرسری صحبت میشود از ایمیلهای انبوه گرفته تا جلسات خفهکننده با تیم IT که به محض اتمام فراموش میشوند.
شولر این آموزشها را مانند تمرینهای «گزینه صحیح را تیک بزنید» امنیت سایبری توصیف میکند که هیچ ربطی به ایجاد تغییرات ماندگار رفتار ندارند، فقط راهی هستند که شرکتها توسط آن احساس کنند برای امنیت بیشتر خود اقدامی انجام دادند.
شرکت NINJIO اکیدا این روش را رد میکند. این شرکت با ارائه کلیپهای آموزشی 3 تا 4 دقیقه شبیه به فیلمهای هالیوود (که براساس ماجراهای هک در دنیای واقعی و رخنههای امنیتی هستند) تعهد کارمندان را در اولویت اصلی خود قرار میدهند.
اولین گام برای تغییر رفتار کارمندان جلب و حفظ توجه آنها است یعنی واقعا به چه شکل دیگری آنها اطلاعاتی که یاد گرفتند را در یاد نگه میدارند و به کار میگیرند؟
به همین دلیل است که شرکت NINJIO تکیه به محتوای داستانگو دارد که به دفعات ثابت شده است یک ابزار یادگیری موثرتر به نسبت شکلهای سنتیتر مطالعه است.
NINJIO همچنین از تکنیکهای گیمیفیکیشن مانند امتحانها و جدول امتیازها استفاده میکنند که هدف طراحی آنها تقویت مداوم دانستههای کارمندان است.
تغییر رفتار با تعهد و آموزش شروع میشود ولی این درسی است که بسیاری از شرکتها هنوز یاد نگرفتند. با آن که کارمندان بی شماری هنوز سوژه موضوعی هستند که شولر از آن به عنوان طرحهای آموزشی «مرگ توسط پاورپوینت» یاد میکند، تنها نیاز به زمان است تا شرکتها متوجه شوند راه بهتری نیز برای آموزش افراد وجود دارد.
عادات ما هویتمان را تعریف میکنند
با آن که فوقالعاده مهم است کارمندان چیزی که یاد میگیرند را در ذهن حفظ کنند و به یاد آورند، هدف نهایی رساندن آنها به نقطهای است که دیگر نیازی به این کار نداشته باشند. به عبارت دیگر، عادات صحیحی در آنها شکل گرفته است.
در تحقیقی که توسط روانشناسی، سلامت و پزشکی انجام شده است، محققان توضیح میدهند که شکلگیری عادت «یک هدف مهم برای مداخلههای تغییر رفتار است چون رفتاری که از روی عادت انجام میشوند به صورت خودکار از فرد سر میزنند و بنابراین احتمال حفظ آنها وجود دارد»
گرچه، موفقترین نمایندگان تغییر (افراد داخل یا خارج سازمان که به تغییر آن با تمرکز روی موضوعات مهم مانند کارآمدی سازمانی، بهبود و توسعه، کمک میکنند) به همین جا اکتفا نمیکنند و به همین دلیل است که موضوع تحقیق اخیر NINJIO تقاطع بین شکلگیری عادت و هویت است.
به عنوان مثال، در این تحقیق از یک مقاله 2019 مجله Frontiers in Psychology نقل قول میشود که گزارش میدهد «افرادی که عادات آنها ارتباط قوی با احساس هویتشان دارد self-integration (وضعیت ترکیب یا فرآیند ترکیب به شکل کمال و هارمونی) شناختی قویتر، اعتماد به نفس بالاتر و یک میل قدرتمندتر برای رسیدن به خود ایدهآلشان دارند.»
به همین دلیل است که شرکت NINJIO اشاره میکند عادات امنیت سایبری خوب «جنبههای مثبت هویت مانند مسئولیتپذیری، پاسخگویی، ملاحظه، آگاهی و موارد متعدد دیگر را نشان میدهند.»
همین قضیه در مورد مشخصات یک رهبر موثر کاربرد دارد. ارزیابی که در سال 2018 توسط سازمان دیلویت انجام شد نشان داد کارمندان آمریکا برای رهبرانی ارزش قائل میشوند که خوش برخورد، با رفتار انعطافپذیر و صبور هستند، یعنی تمام ویژگیهایی که پلتفرم Torch به مدیران کمک میکند با ابزارهایی که خودشان را با آن بسنجند، یک برنامه برای تغییر رفتار منفی داشته باشند و این برنامه را به کار بگیرند، توسعه دهند.
رابطه بین هویت و رفتار مختص به کارمندان نیست بلکه مصرفکنندگان نیز روزبهروز بیشتر نگران این قضیه هستند که تصمیمهای خرید آنها نشان دهد چه کسی هستند و برای چه چیزی ارزش قائل میشوند.
به همین دلیل است که یک افزایش قابل توجه در تعداد خریداران باورگرا را مشاهده کردیم، یعنی مصرفکنندگانی که تصمیم به انجام کسب و کار با برندهایی میگیرند که منعکسکننده اعتقادات آنها در زمینههای سیاسی و اجتماعی هستند.
به عبارت دیگر، اگر برندها از صمیم دل به دستورالعملهایی که وضع میکنند باور داشته باشند و تصمیم به عمل براساس آنها بگیرند، مصرفکنندگان رفتار خود را براساس آن تغییر خواهند داد.
هیچکس دوست ندارد یک کارمند بی ملاحظه باشد که کل شرکت را به خطر بیاندازد، یک مدیر ناکارآمد که کارمندانش از کار با او میترسند یا یک مصرفکننده که از شرکتهای غیراخلاقی حمایت کند.
به همین دلیل است که قدرتمندترین استراتژی تغییر رفتار کمک به افراد است تا به بهترین نسخه خودشان تبدیل شوند، استراتژی که تنها باعث نخواهد شد کارمندان کار خود را بهتر انجام دهند بلکه شرکتها مکان بهتری برای کار خواهند بود و روابط با مصرفکنندگان در مقایسه با گذشته قدرتمندتر میشود.
منبع: inc.com