محققان طی یک تحقیق جدید با بررسی بافت مغز انسان پس از مرگ افرادی که زندگی طولانی داشتهاند به دنبال نشانههای بودند تا ببینند چه چیزی باعث تفاوت این افراد با اشخاصی میشود که در دهه 60 و 70 عمر خود از دنیا میروند. آنها متوجه شدند یک نکته مهم برای یک زندگی طولانیتر میتواند یک مغز آرامتر بدون فعالیت عصبی بیش از حد باشد.
تفکر همیشگی افراد برای جلوگیری از سالخوردگی مغز این است که «از آن استفاده کنید یا آن را از دست بدهید» و تحقیق وسیع انجام شده نشان میدهد هر چه سن افراد بالاتر میرود، حفظ فعالیتهای بدنی و ذهنی مزایای متعددی دارد.
اما تحقیق جدیدی که در مجله Nature چاپ شده است نشان میدهد بیشتر همیشه به معنای بهتر نیست. فعالیت بیش از حد، حداقل در سطح سلولهای مغزی میتواند مخرب باشد.
مایکل مککانل یک دانشمند اعصاب در موسسه لیبر برای توسعه مغز که البته در این تحقیق نقشی نداشت گفت «نکته کاملا عجیب و شوکآور در مورد مقاله جدید این است که فعالیت مغز عاملی است که فکر میکنید قابلیت شناختی شما را طبیعی نگه میدارد. تفکر شما این است که میخواهید در دوران سالخوردگی مغز فعالی داشته باشید. نکته بسیار غیرمنتظره این است که محدود کردن فعالیت عصبی یک ویژگی خوب در سالخوردگی سالم است. نتیجه این تحقیق جدید مخالف با تفکرات فعلی است.»
محققان مدرسه پزشکی هاروارد بافت مغز افراد دارای سن 60 تا 70 سال اهدا شده به بانک مغز انسان این مرکز را با مغز افرادی مقایسه کردند که سن آنها 100 سال یا بیشتر بوده است.
آنها متوجه شدند افرادی که پیش از اواسط دهه 80 زندگی خود مردهاند در مقایسه با پیرترین افراد در مغز خود سطح کمتری از پروتئینی به اسم REST داشتند که اندازه ژنهای مسئول افزایش فعالیت مغز را کاهش میدهد. REST از قبل مشخص شده است یک نقش محافظتی در پیشگیری از بروز بیماری آلزایمر دارد.
اما این محققان مطمئن نبودند آیا REST به نوعی جلوی مرگ افراد را گرفته است یا تنها یک نشانه برای بالا رفتن بیشتر سن بوده است.
از آن جایی که در حال حاضر اندازهگیری REST در مغز افراد زنده امکانپذیر نیست، دانشمندان شروع به آزمایش کرمهای گرد و موشها کردند تا متوجه نقش آن در زندگی شوند.
محققان زمانی که فعالیت پروتئین REST در یک کرم را افزایش دادند، فعالیت مغز کرمها کم شد و بیشتر عمر کردند. عکس همین اتفاق زمانی رخ داد که دانشمندان ژن شبیه به REST را در کرمهای گرد «Methuselah» با طول عمر بسیار زیاد غیرفعال کردند که نتیجه آن افزایش فعالیت عصبی این کرمها و افت قابل توجه طول عمر آنها بود.
به همین شکل فعالیت مغزی موشهایی که نیز کمبود پروتئین REST داشتند افزایش پیدا کرد.
سینتیا کنیون معاون رئیس بخش تحقیقات سالخوردگی در Calico Labs با تحسین نوع انجام این تحقیق گفت فکر میکند سیستم عصبی فقط یکی از بافتهای متعددی است که روی چرخه عمر تاثیر میگذارد.
هنوز مشخص نیست چطور این اختلافها در فعالیت مغز در سطح سلولها باید در ارتباط با تفاوت در توانایی شناختی یا رفتار در افراد ربط داده شود.
بروس یانکر، استاد ژنتیک و عصبشناسی در مدرسه پزشکی هاروارد که سرپرستی این تحقیق را برعهده داشت گفته است آزمایشگاه او در حال انجام تحقیق بعدی برای بررسی این سوال ست که آیا هدف قرار دادن REST با داروها میتواند منجر به کشف روشی برای درمان بیماریهای تخریبکننده اعصاب یا خود سالخوردگی شود یا نه.
این تحقیقات همچنین میتواند در تلاش برای درک نحوه تاثیرگذاری عمداخلههای جایگزین مانند مدیتیشن شود که روی ریتم عصبی تاثیر میگذارند و ممکن است به گفته یانکر نقش درمانی برای از دست دادن اولیه حافظه را داشته باشند.
یانکر گفت «به نظر من معنی تحقیق ما این است که در کنار سالخوردگی، به نوعی فعالیت عصبی مخرب یا نابجا وجود دارد که نه تنها از سطح کارآمدی مغز کم میکند، بلکه برای فیزیولوژی فرد یا حیوان مضر است و در نتیجه باعث کاهش عمر میشود.»
مغزهای اهدا شدهای که محققان بررسی کردند برای افرادی بودند که به دلایل مختلف مرده بودند، بنابراین غیرممکن بود مشخص شود آیا تفاوت در REST با احتمال مرگ در ارتباط بوده است یا نه.
آنجلا گاچس، استاد روانشناسی در دانشگاه براندیس گفت زمانی که افراد پیر میشوند و در اسکنرهای مغز مورد آزمایش قرار میگیرند، تغییرات متعددی در فعالیت در غشاء جلویی مغز وجود دارد، یعنی بخشی از مغز که محققان هاروارد در آن جا پروتئین REST را بررسی کردند.
گاچس گفت، در بعضی از موارد تحقیقات نشان دادهاند افراد پیر مدارهای مغزی بیشتری را در مقایسه با افراد جوان برای انجام دادن یک کار فعال میکنند. اما معنای این تغییر مشخص نیست: این الگوهای فعالیت ممکن است نشانه یک مغز با کارآمدی کمتر در افراد سالخوردهتر یا تلاشهایی برای جبران آن باشد.
یک مدل به اسم «CRUNCH» سعی میکند تغییر در الگوهای فعالیت مغز با افزایش سن را توضیح دهد. این الگو ادعا میکند، زمانی که افراد برای انجام کارهای مشکلتر و مشکلتر تلاش میکنند، مناطق بیشتری از مغز آنها فعال میشود، تا زمانی که به یک نقطه خرد شدن میرسند که در آن جا نمیتوانند مناطق متعددی را فعال کنند.
مدل دیگر به اسم «STAC» میگوید سالخوردگان یک الگوی تغییر طبیعی در چارچوب بنیادی منابع شناختی طبیعی خود دارند و این تغییرات روی این که افراد میتوانند مناطق عصبی بیشتری را در زمان روبرو شدن با کارهای سخت درگیر کنند یا نه و نحوه آن تاثیر میگذارد.
گاچس گفت تحقیق جدید جالب بوده است و یادآوری میکند که درک واقعی سالخوردگی مغز نیاز به اتصال نقطههای بین مدلها و مشاهدات آزمایشگاههای علمی دارد که روی موضوعات بسیار متفاوت توجه دارند، از رفتار انسانی یا تصویربرداری مغز گرفته تا عملکرد سلولهای فردی.
او گفت «ما باید بین این سطوح مختلف تخصص با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم».
منبع: sciencealert.com