آیا همه‌ی دردها‌ی جسمانی منشاء روانی دارند؟

توسط فرشته داورپناه
4 دقیقه

سردرد‌هایتان واقعی است یا صرفاً تصور می‌کنید که سرتان درد می‌کند؟
آیا تا به حال چیزی راجع به دردهای روان تنی شنیده اید؟
دردهای روانی-جسمانی، در واقع دردهای روان تنی هستند، دردهایی که منشا روانی دارند و به وسیله‌ی تنش‌ها و فشارهای روانی سرکوب شده ایجاد و به صورت جسمانی بروز می‌کنند.
دکتر هری بیچر در طول جنگ جهانی دوم، به عنوان پزشک ارتش فعالیت و سربازان زخمی را در ایتالیا مداوا می‌کرد. هنگامی که مورفین او تمام می‌شد، سربازان را با محلول نمکی معالجه می‌کرد، اما هیچ اشاره ای به این جا به جایی دارویی نکرد. و درد در کمال ناباوری در حدود 40 درصد از موارد، فروکش کرد.

یافته‌های بیچر در تئوری‌های مربوط به درد و اثر دارونما نقش برجسته ای دارد، پدیده ای که در آن وضعیت فرد حتی اگر دارویی که مصرف می‌کند برای بهبود بیماری طراحی نشده است، بهبود می‌یابد. برعکس این امر نیز ممکن است اتفاق بیفتد- در برخی از مطالعات، با وجود اینکه هنوز داروهای قبلی بدون اطلاع بیماران برای آن‌ها تجویز می‌شد، حال بیمارانی که به آن‌ها گفته شده بود که یک داروی ضد درد قوی مصرف کرده اند رو به وخامت رفت.
اثر دارونما تنها یکی از موارد عجیب و غریبی است که مطالعه‌ی درد را دشوار می‌کند. از آنجا که درد یک تجربه ذهنی نیز هست، درمان آن برای پزشکان کاری دشوار است. اگر زانوی شما پس از سقوط در پیست اسکی آسیب ببیند، در این صورت اشعه‌ی ایکس شکستگی یا عدم شکستگی استخوان را تعیین می‌کند. اما اگر همیشه در زانوی خود احساس درد می‌کنید و اشعه‌ی ایکس هیچ آسیبی را تشخیص ندهد، چه می‌کنید؟ در گذشته، بسیاری از بیماران با نسخه‌ای از جمله‌ی “مشکلی وجود ندارد، شما فقط خیال می‌کنید” مرخص و روانه‌ی منزل می‌شدند.
با ظهور تصویربرداری از مغز، محققان در مورد چگونگی درک مغز از درد بیشتر می آموزند، و آن‌ها در می‌یابند که درد ممکن است واقعاً در خیال و فکر یک نفر باشد، اما این چیزی از واقعیت کم نمی‌کند. بیایید ‌اتفاقی که تا به حال هزاران بار برایمان رخ داده است را در نظر بگیریم. شما انگشت شست پای خود را به جایی می‌کوبید‌. اعصاب انگشت پا موسوم به گیرنده‌ی درد که وظیفه‌ی احساس درد را بر عهده دارند، وارد عمل می‌شوند. آن‌ها به نخاع پیغام می‌دهند که درد رخ داده است. هرچه شدت ضربه بیشتر باشد، پیام با سرعت و قدرت بیشتری فرستاده می‌شود.
سپس نخاع انتقال دهنده‌های عصبی را به تالاموس مغز آزاد می‌کند و به مغز اطلاع می‌دهد که عضوی آسیب دیده است. اما فقط یک قسمت از مغز نیست که درد را پردازش می‌کند. تالاموس می‌تواند پیام را به بخشی از مغز که احساس جسمی را کنترل می‌کند و همچنین بخشی که احساسات، حافظه و توجه را کنترل می‌کند، ارسال کند.
با کم شدن درد حاد انگشت شست پا، ارسال این پیام‌ها نیز متوقف می‌شوند. اما این احتمال وجود دارد که افرادی که درد مزمن را تجربه می‌کنند، اثرات متفاوتی را طی یک فعالیت یا یک دوره‌ی زمانی خاص تجربه می‌کنند. در آزمایشی، همه‌ی داوطلبان تحت محرک درد قرار گرفتند و محققان با تصویربرداری از مغز دریافتند که تالاموس در همه‌ی آن‌ها فعال شده است. اما در آن دسته از افرادی که حداقل توانایی تحمل محرک درد را داشتند، فعالیت‌هایی در بخشی از مغز که با احساسات سر و کار دارد نیز مشاهده شده است.
نیازی نیست که حتماً تصویربرداری از مغز انجام دهید تا متوجه شوید که احساسات می‌توانند باعث تشدید درد شوند، قطعاً دلیلی وجود دارد که وقتی کودکی زمین می‌خورد سعی می‌کنیم حواس او را با تکان دادن کلید اتومبیل خود پرت کنیم. وقتی از درد مضطرب یا افسرده هستیم، درد از بین نمی رود. در حقیقت، به نظر می‌رسد که اغلب بدتر هم می‌شود.
این بدان معنا نیست که صرف فکر کردن روی افکار شاد باعث از بین رفتن درد می‌شود. گاهی اوقات چنین می‌شود، اما این امکان وجود دارد که شبکه‌ی عصبی مغز افراد خاص دوباره و چند باره پیام می‌فرستد یا تا حدی تغییر می‌کند که مغز حتی در صورت عدم وجود درد جسمی نیز آن را احساس می‌کند.
این یافته‌ها در مورد درد می‌تواند برای نحوه‌ی درمان آن تأثیراتی داشته باشد. ممکن است استفاده از درمان شناختی رفتاری بهتر از خوراندن دوزهای بسیار زیاد مسکن به افراد باشد. در یک روش درمانی تحت مطالعه، افرادی در دستگاه fMRI قرار گرفته و عملکرد مغز آن‌ها تحت تأثیر محرک درد به دقت بررسی شد.
آن‌ها دریافتند که وقتی میزان درد افزایش می‌یابد، افکار خود را نادیده بگیرند، و مغز خود را دوباره آموزش دهند تا درد را از نظر دور نگه دارند.

مطالب مرتبط

دیدگاه شما چیست؟