اخبار فناوری برگزیده، منتخب سردبیر و پیشنهاد ویژه سردبیران روکیدا در وب سایت اخبار فناوری روکیدا
اخبار فناوری برگزیده، منتخب سردبیر و پیشنهاد ویژه سردبیران روکیدا در وب سایت اخبار فناوری روکیدا
بسیاری از افراد در دنیای امروزی شغلهایی دارند که برای انجام آن باید به مدت طولانی در وضعیت نشسته باشند. اگر جزو این دسته از افراد هستید ممکن است برای ناهار، نوشیدنی یا استراحت از روی صندلی بلند شوید، ولی نشستن به مدت بیش از حد طولانی بسیار ساده است.
ما نمیتوانیم تقصیر را نیز به گردن شغلهایمان بیاندازیم: کافی است بازی کردن را در نظر بگیریم که چقدر اعتیادآور است.
اما از طرفی همه میدانیم که سبک زندگی بدون تحرک میتواند تاثیرات منفی روی سلامت ما داشته باشد. بنابراین زمانی که فعالیتی نداریم چه بلایی سر بدنهایمان میآید؟ عوارض جانبی نشستن به مدت بیش از حد طولانی چیست؟ و برای حفظ تحرک بدنی چکار میتوانید انجام دهید؟
در این مطلب تیم نویسندگی روکیدا به این سوالات رسیدگی میکند.
سازمان جهانی سلامت (WHO) گزارش میدهد که نداشتن فعالیت فیزیکی ۶ درصد آمار مرگ و میر در سطح جهان را به خود اختصاص میدهد. ممکن است این مقدار زیاد به نظر نرسد، ولی بی تحرکی چهارمین عامل خطر برای مرگ و میر است.
این موضوع دلیل اصلی شکلگیری بیش از ۲۵ درصد سرطانهای سینه و روده بزرگ، ۲۷ درصد پروندههای بیماری دیابت و ۳۰ درصد پروندههای مربوط به بیماریهای قلبی است.
البته، بعضی تحقیقات تنها براساس مشاهدات هستند و تنها ارتباطها را میبینند نه این که همیشه به دلایل آن دقت کنند. به عنوان مثال، احتمال این که بیماران مدت زمان زیادی را استراحت کنند زیاد است. سایرین این قضیه را نیز در نظر میگیرند. با این حال، بررسی پروندههای مرگ حدود ۷۰ هزار شهروند بریتانیا هر سال به نشستن یا دراز کشیدن بیش از حد طولانی نسبت داده شده است.
ممکن است در نگاه اول دلیل آن واضح باشد. در واقع، تحقیقات زیادی به این موضوع رسیدگی کردند. بسیاری از تحقیقات به این دلیل میگویند فعالیت نداشتن برای انسان ضرر دارد چون شما درگیر انجام یک فعالیت نیستید.
گرچه، این توضیح نادیده گرفتن توضیحات بالقوه دیگر است. به عنوان مثال، خوردن تنقلات در حین تماشای تلویزیون یا بازی کردن به این معنا است که وزنتان زیاد میشود و این وزن اضافی را دفع نمیکنید. زمانی که مینشینید، توانایی شما برای سوزاندن انرژی به یک کالری در هر دقیقه کاهش پیدا میکند که در مقایسه با یک راه رفتن معمولی یک سوم است.
همانطور که فعالیت الکتریکی در ماهیچههای بدن افت میکند، تولید آنزیمهای سازنده لیپیدها و تری گلیسیریدها کم میشود که نتیجه آن حمله سلولهای چرب به خون است. بدون شک، متابولیسم بدن انسان نیز نقش مهمی در این قضیه ایفا میکند.
این فرآیند یک چرخه آسیبرسان است. اگر از یک بیماری رنج میبرید، احتمال این که زمان بیشتری را به حالت خوابیده یا نشسته باشید زیادتر خواهد شد. هرچه بیشتر بنشینید، انگیزه کمتری برای تحرک خواهید داشت و حتی باعث میشود بیشتر بنشینید.
زمانی که روزانه ۶ ساعت به حالت نشسته باشید، سطح مصرف اکسیژن بدن شما کاهش پیدا میکند، در نتیجه انجام ورزشهای ساده سختتر خواهد شد.
ولی برای مقابله با بی تحرکی میتوانید چندین راهکار را در پیش بگیرید از جمله استفاده از اپلیکیشنهایی که شما را تشویق به ورزش کنند یا بالا رفتن از پلهها به جای آسانسور. به یاد داشته باشید، مقاومت در برابر انجام فعالیت بدنی حتی مشکلات بزرگتری را در پی میتواند داشته باشد.
خب، حالا شاید سوال کنید خطراتی که نشستن در تمام طول روز پشت میز میتواند برای سلامت داشته باشد چیست؟ موارد زیر تنها نمونه اندکی از مشکلات احتمالی هستند.
انسولین هورمونی است که به بدن در سوزاندن قند و کربوهیدراتها برای تولید انرژی کمک میکند. نبود فعالیت بدنی تاثیر منفی روی سطوح هورمونی خواهد گذاشت (که روی سیستم ایمنی نیز تاثیر میگذارد).
این موضوع که فردی ۲۴ ساعت نشسته باشد کاملا غیرطبیعی است. گرچه، اگر چنین وضعیتی دارید، تاثیر انسولین تا ۲۴ ساعت افت میکند.
یک فرد معمولی روزانه ۸ ساعت به حالت نشسته است. ولی اجازه دهید خوشبینانه فرض کنیم که روزانه به جای آن ۶ ساعت به حالت نشسته هستید. اگر در یک محیط اداری کار میکنید این تخمین منصفانه است. به همین شکل، اگر تلویزیون میبینید یا بازی میکنید یا زمانی که به خانه میرسید پشت کامپیوتر مینشینید این آمار طبیعی است. اما پس از دو هفته انجام این کارها، مقاومت بدن نسبت به انسولین زیاد میشود.
واکنش فیزیکی در برابر این مشکل اضافه وزن است. این بهایی است که بدن بابت بالا رفتن سطح خون قند میدهد که نتیجه آن بروز بیماری دیابت نوع ۲ است.
عکس این قضیه نیز درست است. گزارش سال ۲۰۱۶ مجله Diabetes Care نشان میدهد که ۳ دقیقه تحرک پس از ۳۰ دقیقه نشستن باعث بهبود سطوح گلوکز خون میشود.
تجمع خون که اغلب اوقات به دلیل بی تحرکی است میتواند روی رگهای بدن فشار وارد کند که نتیجه آن از شکل افتادن رگها است. عرق کردن سطحی نیز نتیجه رگهای گشاده شده است که در پوست بدن ظاهری مانند تار عنکبوت به خود میگیرند. علایم آن شامل تیر کشیدن عضلات دست و پا یا احساس سنگینی در آنها است. این مشکلات معمولا خیلی زیاد جدی نیست.
گرچه باید گفت ترومبوز سیاهرگی (VTE) مشکل به مراتب حادتر است.
VTE محدودیت جریان خون به علت لختههای خونی است. متداولترین شکل آن ترموبوز سیاهرگی عمیق (DVT) است که در دورترین نقاط عضلات بدن از جمله بازوهای انسان دیده میشود. بدون شک در مورد این مشکل زمانی شنیدید که افراد پس از پروازهای طولانی دچار آن میشوند.
در موارد نادر، این قضیه میتواند منجر به شکلگیری مشکل آمبولی ریه (PE) شود یعنی زمانی که یک لخته خون از جای خود بیرون میآید و به سمت ششها حرکت میکند. یقینا، این مشکل زندگی انسان را به خطر میاندازد.
یک نمونه قابل توجه از این مشکل پس از زلزله ۲۰۱۶ کوماموتو در ژاپن به چشم آمد. افرادی که از این بلای زمینی فرار کرده بودند زمان قابل توجهی را در ماشینهای خود سپری کردند و بنابراین برای ۸۲ درصد ۵۱ فردی که در بیمارستان بستری شدند مشکل لخته شدن خون گزارش شد. ۳۵ نفر از این بیماران از PE رنج میبردند.
نیازی به گفتن ندارد مشکلی که روی خون انسان تاثیر میگذارد روی قلب او نیز تاثیرگذار است.
دیابت معمولا سطح کلسترول «بد» را در بدن انسان افزایش میدهد که نتیجه آن افزایش خطر بیماری قلبی است. اما بدون توجه به سطح قند خون، نشستن به مدت بیش از حد طولانی همچنان میتواند منجر به بروز مشکلات قلبی شود. فقط کافی است ۲ ساعت بنشینید تا پس از آن سطح کلسترول «خوب» بدن شما ۲۰ درصد افت کند.
نشستن تلویزیون به مدت ۳ ساعت یا بیشتر در هر روز میتواند احتمال مرگ شما از بیماری قلبی را ۶۴ درصد افزایش دهد.
ارتباط بین نشستن در تمام طول روز پشت میز و مرگ زودتر از موعد در دهه ۵۰ میلادی ثابت شد. احتمال این که راننده اتوبوسها در لندن در مقایسه با افرادی که در اتوبوس بلیط میفروشند مبتلا به حملات قلبی شوند دو برابر بیشتر بود. اما بدون شک این قضیه یک مشکل بزرگ باقی میماند.
بیماری قلبی کرونری سالیانه در حدود ۷۰۰ هزار مرگ در ایالات متحده را به خود اختصاص میدهد تا دلیل اصلی مرگ و میر در این کشور باشد. همچنین تخمین زده شده است ۳۵ درصد این مرگها به علت سبک زندگی بدون تحرک است.
علاوه بر این، احتمال ابتلا افرادی که مبتلا به بیماری قلبی هستند به افسردگی بیشتر است. بنابراین جای تعجب ندارد فعالیت بدنی نداشتن میتواند منجر به خودکشی شود. دکتر پاولا کلایتون از بنیاد ملی جلوگیری از خودکشی آمریکا میگوید:
«۹۰ درصد یا بیشتر از ۹۰ درصد از مردم که خودشان را میکشند پیش از زمان مرگ خود یک اختلال روانی داشتند. ۶۴ درصد افسردگی عمده دارند.»
اگر به مدت طولانی روی یک صندلی غیر راحت بنشینید، با درد گردن و کمر آشنا خواهید شد. این مشکل اغلب اوقات به این علت رخ میدهد که صفحههای بین ستون فقرات نرمی خود را از دست میدهند که نتیجه آن از موقعیت صحیح خارج شدن استخوانهای ستون فقرات است.
ممکن است این صندلی نامناسب را با یک صندلی ارگونومیک بهتر عوض کرده باشید. درست است شدت صدمه را محدود کردید، ولی ماهیچههای کمر و ستون فقرات شما با این حال تحت تاثیر بی تحرکی قرار خواهند گرفت.
به همین علت است که تمام روز نشستن روی اسکلت بدن شما تاثیر میگذارد. در برخی از افراد این مشکل میتواند منجر به بروز پوکی استخوان یعنی استخوانهای ضعیف شده شود.
استخوانهای بدن انسان دائما خودشان را تجدید میکنند یعنی الزاما استخوانهای قدیمی مجددا جذب و جایگزین میشوند. ولی هرچه سن انسان بالاتر میرود، توده استخوانی بدن او سریعتر از این که تجدید شود، کاهش پیدا میکند.
یک فرد معمولی هر سال پس از رسیدن به اوج تولید استخوان در اوایل دهه ۲۰ زندگی خود، یک درصد چگالی استخوان از دست میدهد. فعالیت بدنی نداشتن به این معنا است که توده استخوان با سرعت بیشتری از مصرف اکسژن کاهش پیدا خواهد کرد.
استخوانهای بدن شما تقریبا ۱۰ درصد برونده قلبی بدن را دریافت میکنند و برای جایگزینی و ترمیم اکسیژن خون مصرف میکنند.
بهترین توصیفی که میتوان برای این قضیه داشت این است «از آن استفاده کن یا آن را از دست بده.» حتی اگر اثرات این مشکل را امروز احساس نکنید، زمانی که پیرتر شوید گریبانگیر شما خواهد شد.
متاسفانه شواهد متناقض زیادی وجود دارد ولی اخبار مثبتی نیز به چشم میخورد.
دکتر لوین، محقق کلینیک مایو در مینهسوتا از اصطلاح میزان فعالیت غیر ورزشی (NEAT) استفاده میکند. این اصطلاح نشان میدهد چقدر حرکات اندک روزانه میتواند با اثرات منفی سبک زندگی ساکن مقابله کند.
تحقیقات انجام شده نشان میدهند تحرک پس از هر ۳۰ دقیقه میتواند به شکل بارزی از خطر مرگ پیش از موعد ناشی از بی تحرکی کم کند.
معنای این جمله این نیست که باید شروع به دویدن کنید. بلکه نیاز به یک «فعالیت بدنی متوسط» دارید، یعنی قدم زدن ساده نیز میتواند کافی باشد. انجام کارهای روزمره نیز تعداد گامهایی که طی میکنید را افزایش میدهد به عنوان مثال تمیز کردن آشپزخانه مفید است. همچنین میتوانید از اپلیکیشنهایی استفاده کنید که کمک به مبارزه با درد ناشی از نشستن اشتباه میکنند و به شما یادآوری میکنند هر نیم ساعت یک مرتبه تحرک داشته باشید.
باید کاری انجام دهید که در مقایسه با نشستن باعث کالری سوزی بیشتر شود و درست حدس زدید این تحرک حتی شامل بلند شدن میشود. همه چیز در مورد بلند شدن از روی صندلی و داشتن تحرک است.
وزارت بهداشت آمریکا به افراد توصیه میکند روزانه ۱۰ هزار قدم طی کنند. اگر نمیتوانید این به این عدد برسید، افزایش تعداد گامهایی که روزانه بر میدارید، حتی به مقدار اندک، بسیار مفید است. میتوانید پیاده به سر کار بروید، هر هفته یک ساعت را مشغول انجام یک فعالیت بدنی کنید یا به جای ایمیل فرستادن با افراد حضوری حرف بزنید.
پس از ساعاتی رانندگی چند لحظهای را به استراحت اختصاص دهید و معمولا میتوانید در یک هواپیما نیز در راهروی آن قدم بزنید. از طرفی، نوشیدن آب به اندازه کافی را نیز فراموش نکنید که بسیار مهم است چون کم شدن آب بدن میتواند منجر به شکلگیری لختههای خون شود.
جورابهای مناسب بخرید و سعی کنید به هر شکل ممکن تحرک داشته باشید. جابهجا کردن منظم و ساده زانوها به شکل دایرهای نیز میتواند کمک کند.
چطور یک سبک زندگی سالمتر را شروع کنید
مجله بیماریشناسی آمریکا یک گزارش با بررسی ۱۲۷ هزار فرد بزرگسال آمریکایی در یک بازه زمانی بیش از ۲۱ سال منتشر کرد. این مجله پی به فهرستی از بیماریهایی از جمله سرطان، سکته، بیماریهای کلیوی، ریوی و کبد، بیماری پارکینسون و آلزایمر برده است که عوارض نشستن در تمام روز هستند.
ممکن است ترسناک به نظر برسد. اما تصور نکنید سبک زندگی سالم و رسیدن به تناسب اندام یک مانع بزرگ است چون تلاش برای این هدف ایجاد وقفه کوتاه در فرآیندهایی است که به بدن شما آسیب وارد میکنند.
منبع: makeuseof.com
کسانی که در فضای مجازی چند پیراهن بیشتر پاره کردهاند میدانند شکلکهایی که امروزه ایموجی نامیده میشوند، قبلاً با نام اسمایلی (Smiley) شناخته میشدند. یا همان صورتک. استفاده از این اسمایلی ها در ایمیل، چت و حتی پیامک بسیار رایج بود. ولی امروز این صورتکها که تنوع قابل ملاحظهای کردهاند بهصورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرند. ولی این شکلکها اساساً چه معانی دارند؟ ارتباط برقرار کردن با برخی از آنها مثل شکلک قلب، یا صورت خندان و … ساده است. ولی برخی دیگر کمی پیچیده هستند و شاید در نگاه اول مفهومی مشابه شکلکهای دیگر را منتقل کنند. در ادامه تعدادی از ایموجی های رایج و معانی آنها را بررسی میکنیم.
البته معنی هر ایموجی مشخصاً تعریف شده است و درست مانند هر واژه میتوان با نگاه انداختن به تعریف هر ایموجی، قصد اولیه از ایجاد آن را دریافت. ولی این کار دردی از ما دوا نمیکند چرا که امروز کمتر کسی ایموجی ها را به همان منظوری که در گذشته به کار گرفته میشد، استفاده میکند. همین طور اینکه بسیاری از اپلیکیشن ها یا ابزارهای نوشتاری ایموجی های خاص خود را دارند که از بهطور جزئی یا کلی با ایموجی های دیگر متفاوت است.
دو عدد از رایجترین ایموجی های مورد استفاده، صورتک خوشحال با چشمان غرق در شادی (یعنی تصویر سمت راست) و صورتک خوشحال با چشمان بسته معمولی هستند. مفهومی که قرار است این دو ایموجی منتقل کنند بهطور خیلی ساده، همان حس مثبت و خوشحالی است.
البته گاهی هم ممکن است بعد از یک جمله کنایه آمیز یا تمسخر و …. از این ایموجی ها استفاده شود، بلکه کمی فضای ملتهب کمی آرام شود. هر چند معمولاً تأثیر زیادی نمیگذارد!
شکلکهای خوشحال و پر انرژی دیگری هم داریم که دهانشان باز است. مثل صورتک خندان با دهان باز معمولی و چشمان کشیده، صورتک با دهان باز و چشمان معمولی، با چشمان حلالی و صورتک خندان با چشمان به هم فشرده، که گزینه خوبی برای نشان دادن نیش خند، یا خنده شدید است.
این ایموجی ها معمولاً درجات شدیدتری از خنده و خوشحالی را نشان میدهند. اگر آن بخش از کاربردهای طعنه آمیز این ایموجی ها را کنار بگذاریم، بهطور کلی میتوان گفت هر جا این صورتکها ظاهر شوند، نویسنده (گوینده) قصد انتقال انرژی مثبت زیادی داشته است .
این هم یکی دیگر از صورتکهایی است که علاقهمندان مخصوص به خود را دارد. بهطور کلی این صورتک همان خنده و خوشحالی را میرساند البته با این تفاوت که اشارهای هم به یک اتفاق یا موقعیت و … بالقوه بد دارد. مثلاً اگر نمره تک رقمی مورد انتظارتان در یک امتحان یک نمره دو رقمی از کار در آید، میتوانید از این ایموجی استفاده کنید. چون هم خوشحال هستید و هم خطر از بیخ گوشتان گذشته است و عرق هنوز بر پیشانیتان نشسته است.
صورتکی که اشک شوق میریزد احتمالاً بهترین نمونه از تبدیل یک موقعیت و حالت واقعی به شکلکی است که دقیقاً همان حس را در ما ایجاد میکند. همان لحظاتی که نمیتوانیم دست از خندیدن بکشیم و آنقدر میخندیم و به سر و شکم و چشمها فشار میآوریم که اشک از حدقه از چشمهایمان بیرون میریزد. هر چقدر تعبیر گرافیکی این حس قدرتمند و واقعی انجام شده، ترجمه لغوی آن بسیار بد است که به عبارتی میشود همان LOL!
صورتک خندان یک نسخه بااحساس حتی شدیدتر هم هست که درست لحظهای را تصویر میکند که از شدت خنده توان پاهایمان شل میشود و در حالی که روی زمین غلط میخوریم، با دهان باز و چشمان بسته و پر اشک هم چنان به خندیدن ادامه میدهیم.
شاید یکی از گیج کننده ترین ایموجی ها باشد. این ایموجی معمولاً زمانی استفاده میشود که قرار است نشان دهید شوخی میکنید، یا جدی نیستید یا در مورد چیزی حرف میزنید که اساساً میدانید غیرمنطقی است یا باعقل جور در نمیآید.
این ایموجی هم کارکرد کلی مشابه ایموجی خندان برعکس دارد. فقط شدت آن بهمراتب بیشتر است. معمولاً زمانی که یک چیز احمقانه یا خنده دار و مضحک گفته میشود سر و کله این ایموجی هم پیدا میشود
عینک آفتابی سالهاست که نماد پرستیژ و ژست گرفتن و باحال بودن است. در دنیای ایموجی ها هم این مسئله صادق است و این ایموجی دقیقاً قرار است همین احساس را منتقل کند. البته گاهی هم به معنی ختم کلام استفاده میشود یا بهجای عبارت «همین هست که هست» !
گل انداختن لپها یکی از سادهترین راهها برای تشخیص احساس خجالت زدگی در طرف مقابل است. ایموجی مربوط به آن هم دقیقاً به همین اتفاق اشاره میکند. وقتی در یک موقعیت بد، خجالت آور و … قرار میگیرید یا اشتباهی ازتان سر میزند، زمان آن است که از این صورتک خجالت زده استفاده کنید. در ضمن این ایموجی راه خوبی هم برای پاسخ دادن به تعریف و تمجیدهای افراد دیگر میتواند باشد. هر چند که اول از همه باید مطمئن شوید طرف مقابل با مفهوم و کارکرد این ایموجی آشنا هست یا خیر. چون ممکن است تصور کند شما فقط متعجب هستید!
این صورتک خندان و غرق لذت با زبانی که بیرون افتاده، کاملاً حس گرسنگی و یک غذای احتمالی خوش مزه که رو به رویش قرار دارد را القا میکند. بنابراین کارکرد این ایموجی شامل هر مسئله مرتبط با غذا میشود.
بچههای مثبت و درس خوان که معمولاً بهطور کلیشهای با عینک و چشمهای درشت نشان داده میشوند، باهمین ویژگیها راهشان را به دنیای ایموجی ها باز کردهاند. صورتک بچه درسخوان هم برای نشان دادن هوش و هم نشان دادن علاقه و هیجان در یک زمینه مشخص استفاده میشود.
با رجوع به کارتونهای مشهور قدیمی و جدید، میبینیم که شخصیتهای داستان هنگام دیدن یک چیز جذاب یا مواجه با یک فرد مهم یا موقعیتهای اغواگرانه، چشمانشان درشت شده و برق میزند و خنده و شادی تمام جزئیات چهره خودش را بروز پیدا میکند. بهترین راهکار برای نمایش این موقعیت، یک چهره خندان با چشمان درشت ستارهای است!
ایموجی با چشمهای بسته و کلاه بوقی و کاغذ رنگیهایی که بر سر و صورتش ریخته، فقط یک چیز را نشان میدهد، جشن! اگر در مورد جشن، بهخصوص جشن تولد صحبتی شد، بهترین موقعیت برای استفاده از این ایموجی را دارید.
این شکلک بهوضوح پوزخند یا نیش خند را نشان میدهد. هر جا که خواستید روی جملهای که گفتید یا ژستی که گرفتید و … تأکید کنید، از این شکلک استفاده کنید. البته این لبخند به معنی رضایت و نشان دادن توجه ویژه در ارتباطات دونفره هم میتواند باشد.
همان چشمک خودمان است که در فضای مجازی بسیار گستردهتر از واقعیت روزمره استفاده میشود. از چشمک زدن برای شوخی گرفته، تا طعنه و کنایه و حتی ابراز محبت، همگی از تواناییهای منحصر به فرد این ایموجی است. ولی بهطور کلی پیامهایی که صورتک چشمک زن در آنها وجود دارد را نباید زیاد جدی بگیرید. درست مثل دو صورتک قبلی!
ایموجی هایی که شامل شکلک در آوردن و بهخصوص زبان در آوردن است هم پوشانی زیادی با شکلک چشمک زدن دارد. این شکلک برای طنز و شوخی و خنده استفاده میشود.
همان طور که پیداست، این صورتک کاملاً در آرامش است. بنابراین زمانی که خیالتان بابت چیزی راحت شد و احساس آرامش دارید میتوانید از این ایموجی استفاده کنید. مثل امتحانی که بابتش نگران بودید و حالا میدانید که قبول شدهاید و خیالتان راحت شده است. البته در عمل این ایموجی بیشتر برای نشان دادن حس رضایت و موافقت و … استفاده میشود.
این شکلک نماد معصومیت و بیگناهی است که معمولاً بهصورت طنز و یا با مبالغه به کار میرود.
بد جنسی از سر و روی این دو شکلک میبارد. هم چهرهشان خشمگین است و هم شاخ دارند. این شکلک معمولاً در مقابل شکلک قبلی که نمادمعصومیت و فرشته بودن است استفاده میشود که نشان دهنده شیطنت، بازیگوشی و … است.
البته کاربرد این دو باهم متفاوت است. یکی از صورتکها خشمگین و در هم رفته است و دیگری بدجنس! در نتیجه شکلک سمت راست (IMP) بیشتر برای نشان دادن عصبانیت است در حالی که شکلک سمت چپ (Smiley face with horns) بیشتر شیطنت را القا میکند.
درست مثل چهره خندان با چشمان ستارهای، احساسات این شکلک هم در چشمانش ظاهر شده است. از این ایموجی مفاهیمی مثل عشق، علاقه، تملق و قدر دانی و … بر میآید که میتواند در رابطه با یک فرد، شیء، حیوان، مکان، تفکر و … استفاده شود.
خیلی ساده، با این شکلک شما بهصورت مجازی طرف مقابل را بغل میکنید.
چهره خنثی (چپ) و چهره بدون احساس (راست)، بهطور کلی عدم علاقه و تمایل را نشان میدهند. البته برای نشان دادن یک موقعیت ناجور، یا گفتن «من دیگر حرفی ندارم» و … هم استفاده میشود.
این شکلک کاملاً احساس بیعلاقگی، سر رفتن حوصله، عدم تمایل و خستگی را نشان میدهد. این ایموجی برای نشان دادن عصبانیت یا ناراحتی و … نیست بلکه صرفاً راهی برای نشان دادن واکنش یا احساس منفی است. مثلاً وقتی دوستتان تلاش میکند با دلایل غیر قانع کنندهاش تأخیرش را توجیه کند، میتوانید با ارسال این ایموجی خیلی خوب به او بفهمانید که به هیچ وجه قانع نشدهاید!
این شکلک برای نشان دادن استرس یا تلاش و کار سخت استفاده میشود. مثلاً زمانی که قرار است به دوستی توضیح دهید که به خاطر شلوغ بودن سرتان نمیتوانید با او باشید یا میتوانید حس ناراحتی و خستگیتان را با این ایموجی برسانید.
صورتک افسرده و غمگین و صورتک ناامید هر دو برای نشان دادن غم استفاده میشوند و برای انتقال مفاهیمی مثل غم، ناامیدی، پشیمانی، افسوس یا احساسات منفی مشابه دیگر مورد استفاده قرار میگیرد.
معمولاً وقتی قرار است از کسی درخواستی داشته باشید و میخواهید حس ترحمش را بر انگیزید میتوانید از این شکلک استفاده کنید و امیدوار باشید این صورتک با چشمان درشت و نگ
اه ملتمسانهاش کار شما را سادهتر کند. این صورتک بهندرت در موقعیتهای جدی استفاده میشود.
مشابه چهره غمگین و ناامید که بالاتر اشاره کردیم، این صورتک هم برای نشان دادن ناراحتی استفاده میشود که البته با توجه به آن قطره اشکی از چمش میچکد، مشخص است که حس شدیدتری از ناراحتی و غم را قرار است منتقل کند.
صورتک شدیداً گریان نسخه قویتر چهره گریان است که نشان دهنده ناراحتی، درد، آسیب و … است. هر چند بر خلاف چهرههای غمگین دیگر، بیشتر بهصورت کنایه آمیز استفاده میشود تا در موقعیتهای جدی.
این صورتک نگرانی، اضطراب، ترس، شوک یا تنفر را نشان میدهد.
این صورتک احساس نگرانی، خجالت، موقعیت خجالت آور و ضایع کننده و … را نشان میدهد. بهطور کلی در مورد هر پیامی که احساس نگرانی یا بدی دارید میتوانید این شکلک را استفاده کنید.
این چهره تردید، شک و عدم تأیید را نشان میدهد که برای نشان دادن قبول نکردن بهانههای طرف مقابل عالی است!
این شکلک هم مثل شکلک قبلی نشان دهنده شک و تردید است ولی دقت و بررسی عمیقتر و مو شکافی شما را نشان میدهد. طبیعتاً این شکلک با مقادیری طنز همراه است.
این شکلک اشاره به داستان مشهور پینوکیو و دماغش دارد. اگر احساس میکنید کسی دروغ میگوید، زیاد خودتان را درگیر بحث نکنید، فقط همین شکلک را بفرستید.
شاید این شکلک در ابتدا گیج کننده به نظر برسد. نداشتن دهان دقیقاً به این معنی است که شما حرفی برای گفتن ندارید. میتوان این شکلک را بهصورت کنایه آمیز استفاده کرد یا زمانی که بحث به موضوعات و موقعیت نه چندان جالب و ناجور میرسد این شکلک را بفرستید. همین طور برای نشان دادن عدم تمایل برای گفتن حرف دلتان که ممکن است به خاطر خجالت یا از عصبانیت باشد.
این شکلک معمولاً برای نشان دادن اینکه نمیتوانید کلمات مناسب برای گفتن حرفتان را پیدا کنید، استفاده میشود. البته استفاده از آن برای نشان دادن رازداری یا گاهاً بهعنوان جایگزینی برای شکلک قبلی هم رایج است.
صورتک سری که منفجر شده نشان دهنده تعجب و شگفتی است. درست مثل «سوت کشیدن مغز».
وقتی میخواهید فحش دهید ولی نمیخواهید آن را بنویسید چهکار میکنید؟ سه نقطه یک راهکار است. گذاشتن چند علامت نامفهوم هم راهکار دیگر. این شکلک عصبانی به کمک روش دوم منظورش را میرساند!
این دو شکلک که خستگی و درماندگی را نشان میدهند برای نشان دادن همین احساسات استفاده میشوند. معمولاً این دو شکلک برای نشان دادن حد نهایی تحمل انسان و به ستوه آمدن استفاده میشوند.
این شکلک هم برای نشان دادن خستگی و هم برای نشان دادن مریضی و ناخوشی استفاده میشود.
اگرچه صورتک قبلی هم خواب آلود است، ولی در نهایت این شکلک است که بهعنوان نماد خواب و خواب آلودگی مورد قبول واقع شده.
این دو چهره که به ترتیب مبهوت (چپ) و سردرگم (راست) هستند، برای نشان دادن گیج شدن یا متوجه نشدن یک موقعیت استفاده یا حس نارضایتی میشوند. البته این دو شکل برای نشان دادن معذب شدن یا احساس قرار گرفتن در یک موقعیت بد یا قرار گرفتن در موقعیت مشابه و … هم استفاده میشود. مثلاً وقتی میخواهید برنامهای که داشتید را کنسل کنید، احتمالاً بد نیست از این ایموجی برای نشان دادن ناراضی بودن خودتان از موقعیت پیش آمده، استفاده کنید.
این یکی از ایموجی هایی است که احتمالاً بیشتر از هر ایموجی دیگر اشتباه استفاده میشود. این شکلک در اصل قرار بود نشان دهنده پیروزی مقتدرانه باشد در حالی که کاربران از آن برای نشان دادن عصبانیت یا خشم و استیصال استفاده میکنند.
این دو چهره عصبانی همان طور که کاملاً واضح است، قرار است احساس خشم و عصبانیت را منتقل کنند. این دو شکلک بر خلاف شکلک قبلی معمولاً در موقعیتهای غیر جدی استفاده نمیشود.
این شکلک قرار است نشان دهنده مشکلات و خستگیها و در عین حال مقاومت در برابر آنها و ادامه دادن در ضمن وجود تمام مشکلات باشد.
این دو شکلک که هر دو متعجب هستند و دهانشان باز مانده، برای نشان دادن تعجب و شگفت زدگی، ترس و حتی ناامیدی و دلسردی استفاده میشوند. این دو شکلک معمولاً بهعنوان جایگزین خفیفتر برای شکلک غم و ناراحتی استفاده میشوند.
شکلک ترسیده، ترسیده با دهان باز و عرق و ترسیده در حال جیغ همگی سطوح مختلف ترس و نگرانی را نشان میدهند.
میمون دست بر چشم، دست روی گوش و دست بر دهان برای نشان دادن غافلگیری و شوک یا خجالت استفاده میشوند. اینکه کدام یک از این میمونها استفاده شود، بستگی به موقعیت و متن پیام دارد.
این علامت جهانی برای نشان دادن موافقت، رضایت و مورد قبول بودن یک مسئله است. همان اُکی. البته گاهاً برای نشان دادن کوچک یا ریز بودن یک چیز هم استفاده میشود.
عدد دو که با دست نشان داده میشود همیشه نشان دهنده پیروزی و موفقیت است. همین طور نشان دهنده علامت صلح (!). در نهایت ممکن است این علامت را بهعنوان نمادی برای ابراز احساس رضایت، موافقت، باحال بودن و راحت بودن هم ببینید.
شکلک کسی که هر دو دست را بالا برده معمولاً برای نشان دادن ستایش یا تشویق کردن یا حمایت کردن استفاده میشود.
دستان باز نشان دهنده احساس دوستی و آغوش باز و پذیرش است. همین طور ممکن است منظور یک آغوش واقعی باشد.
این علامت آن طور که ممکن است در ابتدا تصور شود، معنی مذهبی و دعا و شکر گزاری ندارد، بلکه به معنی کلی تشکر و قدردانی است. وقتی از کسی چیزی میخواهید میتوانید از این علامت استفاده کنید.
وقتی قلب قرمز باشد، همان معنی معمول ابراز عشق و علاقه میدهد. ولی وقتی رنگ آن غیر از قرمز باشد، احتمالاً منظور ارسال کننده طرفداری از تیم خاصی است. البته این رنگها در شرایط مختلف میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. مثلاً رنگ آبی ممکن است در یک جا به معنی طرفداری از استقلال و جای دیگر به معنی دوست داشتن آسمان یا دریا باشد!
اگرچه ایموجی ها بسیار بیشتر از این تعداد است ولی ما مجبوریم فهرستمان را به همین مقدار محدود کنیم. مهمترین نکته در مورد درک و استفاده از ایموجی ها آن است که بدانیم معنی و مفهوم این شکلکها ثابت نیست و در هر فرهنگ یا در هر زمان میتواند متفاوت باشد. گاهی حتی این ایموجی ها جنبه شخصی و تعصبی پیدا میکنند و مثلاً شما ممکن است با کنار هم گذاشتن چند ایموجی در ظاهر بیخطر، به یک گروه خاص توهین کنید!
شاید در ابتدا یادگیری استفاده از ایموجی ها بیاهمیت به نظر برسد، ولی مطمئناً داشتن دایره لغات بزرگتر از ایموجی ها برای بیان دقیقتر احساسات و انتقال مفاهیم، به ما کمک میکند.
منبع: makeuseof
اگر اخیرا در یک فرودگاه، کافی شاپ، کتابخانه یا هتل بوده باشید، احتمال این که در وسط یک شبکه وایفای قرار گرفته باشید زیاد است. افراد زیادی از شبکهسازی بیسیم که همچنین شبکهسازی ۸۰۲.۱۱ یا وایفای نامیده میشود برای اتصال کامپیوترهای خود در خانه استفاده میکنند و بعضی از شهرها در تلاش هستند به کمک این فناوری امکان استفاده از اینترنت رایگان یا با هزینه کم را برای شهروندان خود فراهم کنند.
شبکهسازی بیسیم در آینده نزدیک ممکن است بسیار گسترده شود تا بتوانید تقریبا بدون استفاده از سیم در هر محل و در هر زمانی به اینترنت دسترسی داشته باشید.
وایفای مزایای زیادی دارد. راهاندازی شبکههای بیسیم ساده و کم هزینه است. آنها همچنین به چشم نمیآیند، مگر این که به دنبال مکانی برای تماشای فیلمهایی که استریم میشوند روی تبلت خود بگردید، وگرنه زمانی که در یک محدوده هات اسپات قرار دارید اصلا متوجه آن نمیشوید.
در این مقاله، کارشناسان روکیدا نگاهی به این فناوری انداختهاند که اجازه به انتقال اطلاعات در هوا میدهد. ما همچنین بررسی خواهیم کرد برای راهاندازی یک شبکه بیسیم در خانه خود به چه چیزهایی نیاز دارید. همچنین اگر دوست داشته باشید میتوانید مقاله نحوه عمل فناوری بلوتوث ما را مطالعه کنید.
ابتدا نکات مهم و ابتدایی وایفای را بررسی میکنیم.
یک شبکه بیسیم مانند گوشیهای همراه، تلویزیونها و رادیوها از امواج رادیویی استفاده میکند. در حقیقت ارتباط در بین یک شبکه بیسیم بسیار شبیه به یک ارتباط رادیویی دو طرفه است. این اتفاقها رخ میدهد:
الف) یک کارت شبکه بیسیم کامپیوتر دادهها را به یک سیگنال رادیویی ترجمه میکند و آن را از طریق یک آنتن میفرستند.
ب) یک روتر بیسیم این سیگنال را دریافت کرده و رمزگشایی میکند. روتر اطلاعات را از طریق یک ارتباط فیزیکی و سیمی اترنت به اینترنت میفرستد.
عکس این فرآیند نیز رخ میدهد یعنی روتر اطلاعات را از اینترنت دریافت میکند آن را به یک سیگنال رادیویی ترجمه میکند و آن را به کارت شبکه بیسیم کامپیوتر میفرستد.
رادیوهای استفاده شده برای ارتباط وایفای بسیار شبیه به رادیوهای استفاده شده برای واکیتاکیها، گوشیهای همراه و سایر دستگاهها هستند.
آنها میتوانند امواج رادیویی را انتقال دهند و دریافت کنند و میتوانند صفر و یکها را به امواج رادیویی و امواج رادیویی را به آنها تبدیل کنند. اما رادیوهای وایفای همچنین یک تفاوت بارز کوچک با سایر رادیوها دارند:
از آن جایی که تمامی چندین دستگاه کارت شبکههای بیسیم دارند، آنها میتوانند از یک روتر برای ارتباط به اینترنت استفاده کنند. این ارتباط مناسب، عملا نامرئی و نسبتا قابل اعتماد است گرچه اگر این روتر از کار بیافتد یا افراد زیادی بخواهند از پهنا باند بالا در یک زمان استفاده کنند، کاربران ممکن است تداخل را تجربه کنند یا ارتباطهای خود را از دست بدهند. گرچه، استانداردهای جدیدتر و سریعتر مانند ۸۰۲.11ac میتواند به رفع این مشکل کمک کند.
ممکن است در این فکر باشید چرا اصطلاح وایفای را به شبکهسازی ۸۰۲.۱۱ ترجیح میدهند. سازمان IEEE استفاده از ۸۰۲.۱۱ را استفاده کرده است. این سازمان استانداردهای مجموعها ی از پروتکلهای فناوری را تعیین میکند و برای دستهبندی این استانداردها از سیستم عددی استفاده میکند.
وایمکس (WiMax) که همچنین به عنوان ۸۰۲.۱۶ شناخته میشود مزایای استفاده از اتصال بیسیم و broadband را با یکدیگر ترکیب میکند. وایمکس اینترنت بیسیم با سرعت بالا در فواصل بسیار طولانی فراهم میکند.
حالا نحوه اتصال به اینترنت از یک هات اسپات وایفای را بررسی میکنیم.
یک هات اسپات وایفای به سادگی یک منطقه با یک شبکه بیسیم در دسترس است. از این اصطلاح اغلب اوقات برای اشاره به شبکههای بیسیم در مناطق عمومی مانند فرودگاهها و کافی شاپها استفاده میشود. بعضی از آنها رایگان هستند و برای استفاده از سایرین باید هزینه داد ولی در هر صورت زمانی که در حال حرکت هستید استفاده از آنها مفید است.
حتی میتوانید با استفاده از یک گوشی همراه یا یک دستگاه خارجی که میتواند به شبکه مخابراتی وصل شود یک هات اسپات موبایل درست کنید و البته همیشه در خانه میتوانید یک شبکه وایفای راه بیاندازید.
اگر میخواهید از هات اسپاتهای وایفای عمومی در شبکه خانگی خود استفاده کنید، اولین چیزی که نیاز دارید اطمینان از این است که کامپیوترتان تجهیزات مناسب را دارد.
اکثر لپتاپهای جدید و بسیاری از کامپیوترهای جدید فرستندههای بیسیم داخلی را دارند و تقریبا تمامی دستگاههای موبایل قادر به استفاده از فناوری وایفای هستند.
اگر کامپیوتر شما تجهیزات مناسب را ندارد میتوانید یک کارت شبکه بیسیم بخرید که روی اسلات کارت مادربرد کامپیوتر قرار میگیرد یا به درگاه یواسبی آن متصل میشود. کامپیوترها میتوانند از کارتهای شبکه یواسبی استفاده کنند یا میتواند یک کارت شبکه بخرید که داخل شیار PIC درون قابل کامپیوتر قرار گیرد. بسیاری از این کارت شبکهها میتوانند از بیشتر از یک استاندارد ۸۰۲.۱۱ استفاده کنند.
زمانی که کارت شبکه بیسیم و درایورهای مورد نظر آن را نصب کردید، کامپیوتر شما باید بتواند خودکار سایر شبکههای موجود را شناسایی کند. به عبارت دیگر زمانی که زمان راهاندازی یک هات اسپات وایفای کامپیوتر خود را روشن میکنید، کامپیوتر به شما وجود یک شبکه بیسیم را اطلاع میدهد و اجازه شما را برای اتصال به آن میگیرد. اگر یک کامپیوتر قدیمیتر داشته باشید، ممکن است نیاز به استفاده از یک برنامه نرمافزاری برای شناسایی یک شبکه بیسیم و اتصال به آن داشته باشید.
توانایی اتصال به اینترنت توسط هات اسپاتهای عمومی واقعا مایه آرامش خیال است. شبکههای خانگی بیسیم نیز راحتی به همراه میآورند. آنها به کاربر اجازه میدهند به سادگی با چندین کامپیوتر ارتباط برقرار کند و بین آنها بدون قطع و وصل مجدد سیمها جابهجا شود. در بخش بعدی، به نحوه ایجاد یک شبکه بیسیم در خانه نگاهی میاندازیم.
اگر چندین کامپیوتر را در خانه خود شبکه کردید، میتوانید به کمک یک اکسس پوینت بیسیم یک شبکه بیسیم به وجود آورید. اگر چندین کامپیوتر دارید که شبکه نشدهاند یا میخواهید شبکه اترنت خود را جایگزین کنید، نیاز به یک روتر بیسیم خواهید داشت. روتر شامل بخشهای زیر است:
یک روتر بیسیم به شما اجازه میدهد از سیگنالهای وایرلس یا کابلهای اترنت برای اتصال کامپیوتر و دستگاههای موبایل خود به یکدیگر، به یک پرینتر و به اینترنت استفاده کنید.
اکثر روترها محدودهای در حدود ۱۰۰ فوت (۳۰.۵ متر) را در تمامی جهات تحت پوشش قرار میدهند، گرچه در و دیوارها میتوانند جلوی سیگنالها را بگیرند. اگر خانه شما بسیار بزرگ است، میتوانید توسعهدهندههای ارزان محدوده تحت پوشش یا تکرارکنندهها را بخرید تا محدوده تحت پوشش روتر خود را زیاد کنید.
بسیاری از روترها مانند کارتهای شبکه بیسیم میتوانند از بیشتر از یک استاندارد ۸۰۲.۱۱ استفاده کنند. در حالت معمولی، روترهای ۸۰۲.11b در مقایسه با سایرین اندکی قیمت پایینتری دارند ولی چون این استاندارد قدیمیتر است همچنین در مقایسه با روترهای ۸۰۲.11a، ۸۰۲.11g، ۸۰۲.11n و ۸۰۲.11ac آهستهتر هستند.
متداولترین انواع روتر از نوع ۸۰۲.11n هستند.
زمانی که روتر خود را وصل کردید، باید با تنظیمات پیشفرض خود شروع به کار کند. اکثر روترها به شما اجازه میدهند برای تغییر تنظیمات از یک رابط کاربری تحت وب استفاده کنید. شما میتوانید موارد زیر را انتخاب کنید:
امنیت یک بخش مهم از یک شبکه وایرلس خانگی و همچنین هات اسپاتهای وایفای عمومی است. اگر روتر خود را برای ایجاد یک هات اسپات باز (در دسترس همه) تنظیم کنید، هر فردی که یک کارت شبکه بیسیم داشته باشد قادر به استفاده از سیگنال شما است.
اکثر افراد ترجیح میدهند غریبهها را از شبکه خود بیرون نگه دارند. انجام این کار ملزم به رعایت یک سری احتیاط امنیتی است.
همچنین مهم است مطمئن شوید که احتیاطهای امنیتی شما صحیح هستند. تدبیر امنیتی محرمانگی معادل سیمی (WEP) زمانی یک استاندارد برای امنیت WAN بود.
تفکر استفاده از WEP ایجاد یک پلتفرم امنیتی بیسیم بود که هر شبکه بیسیم را مانند شبکههای سنتی سیمی امن کند. ولی هکرها آسیبپذیریهایی را در آن کشف کردند و امروز پیدا کردن اپلیکیشنها و برنامههایی که بتوانند امنیت یک شبکه WAN مجهز به WEP را به خطر بیاندازند ساده است.
پس از آن اولین نسخه از دسترسی محافظت شده وایفای (WPA) معرف شد که از رمزنگاری پروتکل جامع کلید موقت (TKIP) استفاده میکند و یک گام پیشرفتهتر از WEP است اما مانند آن دیگر امن در نظر گرفته نمیشود.
برای این که ماهیت خصوصی شبکه بیسیم خود را حفظ کنید میتوانید از یکی یا هر دو روش زیر استفاده کنید:
فیلترینگ آدرس کنترل دسترسی رسانه (MAC) اندکی با WEP، WPA یا WPA2 متفاوت است. هنگام استفاده از آن برای تعیین هویت کاربران نیاز به رمز عبور نیست چون از سختافزار فیزیکی کامپیوتر استفاده میکند. هر کامپیوتر مک آدرس بی همتای خودش را دارد. فیلترینگ مک آدرس تنها به دستگاههای با مک آدرس خاص اجازه دسترسی به شبکه را میدهد.
باید زمان نصب روتر مشخص کنید کدام آدرسها اجازه دسترسی به شبکه را دارند. اگر یک کامپیوتر جدید بخرید یا مهمانانتان بخواهند از شبکه شما استفاده کنند باید مک آدرس دستگاههای جدید را به فهرست آدرسهای تایید شده اضافه کنید. این سیستم در برابر اشتباه مصون نیست. یک هکر باهوش میتواند یک مک آدرس جعلی درست کند که یک نسخه از یک مک آدرس شناخته شده است تا شبکه به اشتباه تصور کند کامپیوتر او به شبکه تعلق دارد.
همچنین میتوانید سایر تنظیمات روتر را برای افزایش سطح امنیت تغییر دهد. به عنوان مثال، میتوانید آن را به نحوی تنظیم کنید تا درخواستهای WAN را مسدود کند تا روتر نسبت به درخواستهای آیپی کاربران دوردست واکنشی نشان دهد، تعداد دستگاههایی که میتوانند به روتر شما متصل شوند را محدود کنید یا حتی مدیریت از راه دور را غیرفعال کنید تا تنها کامپیوتری که مستقیما به روتر وصل شده است بتواند تنظیمات شبکه شما را تغییر دهد.
همچنین باید SSID را که نام شبکهتان است را به اسمی جدا از نام پیشفرض تغییر دهید تا هکرها فورا نتوانند روتری که شما استفاده میکنید را تشخیص دهند. از طرفی باید یک رمز عبور قدرتمند انتخاب کنید تا خیالتان راحت باشد.
نصب شبکههای بیسیم ارزان و ساده است و اکثر رابطهای کاربری تحت وب روترها عملا نیازی به توضیح ندهند.
همانطور که در دنیای امروزی سطح ارتباط دستگاههای الکترونیکی با یکدیگر روزبهروز بیشتر میشود، ما از فناوریهای متعددی استفاده میکنیم که به حفظ برقراری ارتباط ما با دوستان و خانوادهمان کمک کنند.
گرچه بسیاری از فناوریها آمده و رفتهاند ولی بلوتوث، یک استاندارد ارتباط بیسیم که از سیگنالهای رادیویی استفاده میکند به یکی از متداولترین پروتکلهای در حال استفاده تبدیل شده است.
این فناوری بیسیم صفحه کلید و ماوس را به کامپیوترهای ما متصل میکند. بلوتوث همچنین گوشیهای ما را به ماشینهایمان متصل میکند تا از جدیدترین پادکستها در طول مسیر روزانه خود از خانه به محیط کار بیخبر نمانیم.
زمانی که هر نوع دو دستگاهی نیاز به برقراری ارتباط با یکدیگر داشته باشند، آنها پیش از این که گفتگو بتواند شروع شود باید روی چند موضوع توافق کنند.
اولین موضوع توافق فیزیکی است: آیا آنها به کمک سیم یا سیگنالهای سیمی با یکدیگر صحبت میکنند؟ اگر از سیم استفاده میکنند نیاز به چند سیم است، یک، دو، هشت یا ۲۵؟ زمانی که در مورد بخش فیزیکی ماجرا تصمیم گرفته شد، چندین سوال شکل میگیرد:
در آن واحد چه مقدار داده ارسال خواهد شد؟ به عنوان مثال، درگاههای سریالی در یک زمان یک بیت داده میفرستند در حالی که درگاههای موازی میتوانند در آن واحد چند بیت بفرستند.
آنها چطور با یکدیگر صحبت خواهند کرد؟ تمامی اعضای شرکتکننده در یک گفتگو الکترونیکی باید بدانند بیتها چه معنایی دارند و آیا پیامی که دریافت میکنند همان پیامی است که فرستاده شده است یا نه.
معنای این حرف توسعه مجموعهای از فرامین و پاسخها است که به اسم یک پروتکل شناخته میشوند.
بلوتوث برای این سوالات یک راهحل پیشنهاد میدهد. در ادامه مطلب روکیدا قصد دارد اطلاعات بیشتری در مورد بلوتوث در اختیار شما بگذارد. ابتدا ما بررسی میکنیم بلوتوث چطور یک ارتباط بیسیم به وجود میآورد.
بلوتوث با حذف نیاز به مداخله کاربر و حفظ توان ارسال در حد فوقالعاده پایین برای صرفهجویی در مصرف باتری، شبکهسازی در محدوده کوچک را به سطح دیگری میرساند. بلوتوث الزاما یک استاندارد شبکهسازی است که در دو سطح کار میکند:
بزرگترین مزیتهای بلوتوث بیسیم، کم هزینه و خودکار بودن آن است. راههای دیگری نیز برای برقراری ارتباط با استفاده از سیم وجود دارد از جمله ارتباط مادون قرمز. مادون قرمز (IR) به امواج نوری با یک فرکانس پایینتر از حدی اشاره میکند که چشم انسان بتواند دریافت کرده و تفسیر کند.
از مادون قرمز اکثرا در سیستمهای کنترل از راه دور تلویزیون استفاده میشود. ارتباطهای مادون قرمز نسبتا قابل اعتماد هستند و استفاده از آنها در یک دستگاه هزینه زیادی ندارد ولی چندین عیب دیده میشود.
ابتدا، مادون قرمز یک فناوری «خط دید» است. به عنوان مثال، باید کنترل از راه دور را به سمت تلویزیون یا دیویدی پلیر بگیرید تا کار کند. دومین عیب این است که مادون قرمز تقریبا همیشه یک فناوری «یک به یک» است. میتوانید دادهها را بین کامپیوتر و لپتاپ خود بفرستید، ولی در همان زمان امکان فرستادن از روی لپتاپ به دستیار دیجیتای شخصی (PDA) وجود ندارد.
این دو ویژگی مادون قرمز در واقع در بعضی از موارد مفید است. چون دریافتکنندهها و ارسالکنندههای مادون قرمز باید در یک ردیف با یکدیگر قرار گیرند، تداخل بین دستگاهها دیده نمیشود. طبیعت یک به یک ارتباطهای مادون قرمز در مواقعی مفید است که میتوانید مطمئن شوید پیام حتی در یک اتاق پر از دریافتکنندههای مادون قرمز تنها به پذیرنده مورد نظر خواهد رسید.
بلوتوث میتواند در مقایسه با سیستمهای مادون قرمز کارهای بیشتری انجام دهد. این فناوری میتواند چندین دستگاه را به یکدیگر متصل کند و برای کار نیاز به خط دید ندارد. اجازه دهید در ادامه پس از علت نامگذاری بوتوث نحوه عملکرد شبکهسازی بلوتوث را توضیح دهیم.
هارالد بلوتوث پادشاه دانمارک در اواخر سالهای ۹۰۰ پس از میلاد بود. او موفق شد دانمارک و بخشی از نروژ را به شکل یک قلمروی سلطنتی واحد متحد کند و سپس دین مسیحیت را به دانمارک آورد.
او به یادبود والدین خود کتیبه رونی Jelling غولپیکری را از خود به جا گذاشت. او در سال ۹۸۶ میلادی در یک نبرد با پسرش اسون ریشچنگالی کشته شد.
انتخاب نام او برای اسم این استاندارد نشان میدهد چقدر شرکتهای مهم ناحیه اسکاندیناوی (از جمله دانمارک، سوئد، نروژ و فنلاند) برای صنعت ارتباطات مهم هستند، حتی با آن که این اسم اطلاعات کمی در مورد نحوه عمل این فناوری در اختیار ما میگذارد.
شبکه ایجاد شده توسط بلوتوث دادهها را از طریق امواج رادیویی با توان پایین انتقال میدهد. این شبکه در فرکانس ۲.۴۵ گیگاهرتز (در واقع دقیق بگوییم بین ۲۴۰۰ گیگاهرتز و ۲.۴۸۳.۵ گیگاهرتز) ارتباط برقرار میکند.
این باند فرکانس یکی از فرکانسهای مفیدی است که توسط توافق بینالمللی برای استفاده دستگاههای صنعتی، علمی و پزشکی (ISM) در نظر گرفته شده است.
یک تعداد از دستگاههایی که ممکن است در حال استفاده از آنها باشید از مزیت استفاده از همین باند فرکانس رادیویی برخوردار هستند. نسل جدید تلفنهای بدون سیم، بازکنندههای در گاراژ، مانیتور اتاق کودک همگی از فرکانسهای حاضر در باند ISM استفاده میکنند.
اطمینان از این که بلوتوث و سایر دستگاهها در کار یکدیگر تداخل ایجاد نمیکنند یک بخش مهم از فرآیند طراحی است.
گرچه سازمان Bluetooth Special Interest Group (SIG) میگوید از این فناوری میتوان در محدوده بیشتر از ۳۲۸۱ فوت (یک کیلومتر) استفاده کرد، یکی از راههایی که دستگاههای بلوتوث از تداخل با سیستمهای دیگر جلوگیری میکنند فرستادن سیگنالهای بسیار ضعیف در حدود ۱۰۰ میلیوات است.
استفاده از این توان پایین محدوده یک دستگاه بلوتوثی را به حدود ۶۵۶.۲ فوت (۲۰۰ متر) محدود میکند، در نتیجه احتمال تداخل بین سیستم کامپیوتر و تلفن پرتابل یا تلویزیون کاربر کم میشود.
بلوتوث حتی با توان پایین به خط دید بین دستگاههای در حال برقراری ارتباط نیاز ندارد. دیوارهای خانه شما جلوی یک سیگنال بلوتوث را نخواهند گرفت و در نتیجه این استاندارد برای کنترل چندین دستگاه در اتاقهای مختلف مفید است.
بلوتوث میتواند همزمان چندین دستگاه را مدیریت کند. با توجه به حضور تمامی این دستگاهها در یک شعاع ۳۲ فوت (۱۰ متر) ممکن است فکر کنید با یکدیگر تداخل خواهند داشت ولی بعید است چنین اتفاقی رخ دهد.
بلوتوث از تکنیکی به اسم فرکانس طیف گسترده استفاده میکند که به ندرت به واسطه آن اتفاق میافتد که بیشتر از یک دستگاه در آن واحد در یک فرکانس داده بفرستند.
در این تکنیک، یک دستگاه از ۷۹ فرکانس انتخاب فردی تصادفی در یک محدوده مشخص شده استفاده میکند که به صورت منظم به فرکانس دیگر عوض میشود.
در رابطه با بلوتوث باید بگوییم، فرستندهها هر ثانیه فرکانسها را ۱۶۰۰ مرتبه تغییر میدهند، به عبارت دیگر دستگاههای بیشتری میتوانند از برش محدود طیف رادیویی استفاده کامل کنند.
از آن جایی که هر فرستنده بلوتوث به صورت خودکار از فرستادن داده توسط طیف گسترده استفاده میکند، بعید است دو فرستنده در آن واحد در یک فرکانس مشابه باشند.
همین تکنیک، ریسک تداخل مانیتورهای کودک یا گوشیهای پرتابل با دستگاههای بلوتوث را به حداقل میرساند، چون هر گونه دخالت در یک فرکانس خاص تنها کسری از ثانیه دوام خواهد داشت.
زمانی که دستگاههای مجهز به فناوری بلوتوث در محدوده یکدیگر قرار میگیرند، یک گفتگوی الکترونیکی رخ میدهد تا مشخص شود آیا آنها برای به اشتراکگذاری با یکدیگر دادهای دارند یا یکی از آنها نیاز به کنترل دیگری دارد یا نه.
کاربر نیازی به فشار دادن یک دکمه یا فرمان دادن ندارد چون این گفتگو الکترونیکی خودکار رخ میدهد. زمانی که گفتگوها رخ داده است، دستگاهها چه بخشی از سیستم کامپیوتری یا استریو باشند یا نه، یک شبکه به وجود میآورند.
سیستمهای بلوتوث یک شبکه منطقه شخصی (PAN) یا پیکونت (piconet) به وجود میآورند که ممکن است فضای یک اتاق را پر کند یا محدودهای را بپوشاند که بیشتر از فضای بین یک گوشی همراه در جیب و هدست روی سر شما نیست.
زمانی که پینکوت برقرار شد، اعضا تصادفا پرش فرکانس را به صورت هماهنگ انجام میدهند تا بتوانند در تماس با یکدیگر باشند و از دیگر پیکونتهایی که ممکن است در یک اتاق مشابه در حال فعالیت باشند، خودداری کنند.
یک اتاق مدرن معمولی نشیمن را با وسایل مدرن داخل آن تصور کنید. یک سیستم سرگرمی، یک دیویدی پلیر، تلویزیون و شاید یک اسپیکر هوشمند در آن قرار دارد و ممکن است همچنین یک گوشی هوشمند، یک گوشی تلفن بیسیم و یک لپتاپ نیز باشد.
هر کدام از این سیستمها از بلوتوث استفاده میکنند و هر یک برای گفتگو بین واحد اصلی و دستگاههای جانبی پیکونت مخصوص به خود را به وجود میآورند.
گوشی تلفن بیسیم یک فرستنده بلوتوثی در انتهای خود و یکی دیگر در هندست دارد. سازنده هر واحد را با یک آدرس برنامهریزی کرده است که در محدوده آدرسهایی قرار میگیرد که برای یک دستگاه خاص ثبت شدهاند.
زمانی که ابتدا قسمت انتهایی روشن میشود، سیگنالهای رادیویی میفرستد که از هر کدام دستگاههای دیگر با یک آدرس در یک محدوده خاص درخواست پاسخ میکند. از آن جایی که هندست آدرسی در همان محدوده دارد پاسخ میدهد و یک شبکه کوچک به وجود میآید.
حالا، حتی اگر یکی از این دستگاهها یک سیگنال از سیستم دیگری دریافت کند، آن را نادیده خواهد گرفت چون در محدوده همان شبکه نیست.
همین اتفاق ممکن است برای سیستم سرگرمی و لپتاپ رخ دهد یعنی در محدوده آدرسهایی که توسط شرکتهای سازنده مشخص شده است شبکههایی تشکیل دهند.
زمانی که شبکهها به وجود آمدند، این سیستمها شروع به صحبت میکنند. هر پیکونت تصادفا در بین فرکانسهای موجود پرش میکند، بنابراین تمامی پیکونتها کاملا از یکدیگر مجزا هستند.
حالا در اتاق نشیمن سه شبکه جداگانه شکل گرفته است که هر کدام از دستگاههایی ساخته شدند که آدرس فرستندههایی که باید به آن گوش کنند و آدرس دریافتکنندههایی که باید با آن صحبت کنند را میدانند.
از آن جایی که هر شبکه فرکانس در حال استفاده خود را هزاران مرتبه در ثانیه تغییر میدهد، بعید است که دو شبکه در آن واحد در یک فرکانس مشابه باشند.
حتی اگر چنین اتفاقی رخ دهد، تداخل ایجاد شده تنها کسری از ثانیه دوام خواهد داشت و نرمافزار طراحی شده برای اصلاح چنین خطاهایی اطلاعات اشتباه را حذف میکند.
در بین هر مجموعه شبکه بیسیم، امنیت یک موضوع نگرانکننده است. دستگاهها به سادگی میتوانند امواج رادیویی را از محیط اطراف دریافت کنند، بنابراین افرادی که توسط یک ارتباط بیسیم اطلاعات حساس را میفرستند باید محتاط باشند تا از قطع نشدن این سیگنالها مطمئن شوند.
فناوری بلوتوث نیز از این قضیه مستثنی نیست، یک فناوری بیسیم و بنابراین مستعد جاسوسی و دسترسی از راه دور است، درست همانطور که وایفای اگر شبکه امن نباشد مستعد چنین خطری است.
گرچه، در مورد بلوتوث باید بگوییم که طبیعت خودکار اتصال که یک مزیت بزرگ از نظر وقت و تلاش است، میتوانند همچنین برای افرادی سودمند باشد که قصد دارند بدون اجازه برای شما داده بفرستند.
بلوتوث چند حالت امنیتی گوناگون دارد و شرکت سازنده هر دستگاه مشخص میکند در گجت مجهز به بلوتوث از کدام حالت استفاده شود. در تقریبا تمامی موارد، کاربران بلوتوث میتوانند فهرستی از «دستگاههای مورد اعتماد» درست کنند که بدون نیاز به اجازه با آنها تبادل داده باشند.
زمانی که هر دستگاه دیگری سعی کند با گجت کاربر ارتباط برقرار کند، کاربر باید تصمیم به اجازه دادن یا ندادن به آن بگیرد.
امنیت در سطح سرویس و امنیت در سطح دستگاه در همکاری با یکدیگر قرار میگیرند تا از دستگاههای بلوتوثی در مقابل انتقال داده بدون اجازه محافظت شود.
روشهای امنیتی شامل روند شناسایی هویت و اجازه دادن میشود که استفاده از سرویسهای بلوتوث را برای کاربر ثبتنام شده محدود میکند و کاربران ملزم میشوند برای باز کردن یک فایل یا پذیرفتن انتقال داده تصمیم آگاهانه بگیرند.
تا زمانی که در گوشی کاربر یا دستگاه دیگری این تدابیر به کار گرفته میشود، دسترسی ناخواسته بعید است رخ دهد. یک کاربر همچنین به سادگی میتواند حالت بلوتوث خود را روی گزینه «غیرقابل شناسایی» قرار دهد و کلا جلوی ارتباط با سایر دستگاههای بلوتوثی را بگیرد.
اگر یک کاربر از شبکه بلوتوث به طور کلی برای همگامسازی دستگاهها در خانه استفاده کند، این کار میتواند یک گزینه خوب برای جلوگیری از هر گونه احتمال رخنه امنیتی در زمان حضور در بین عموم باشد.
با این حال، ویروسنویسان گوشیهای همراه اولیه از فرآیند برقراری ارتباط خودکار بلوتوث برای فرستادن فایلهای آلوده استفاده کردند.
گرچه، از آن جایی که اکثر گوشیها از یک ارتباط امن بلوتوث استفاده میکنند که پیش از پذیرش داده از یک دستگاه ناشناخته به تایید هویت و اجازه دادن نیاز دارد، فایل آلوده معمولا سرانجامی نخواهد داشت.
زمانی که ویروس به گوشی همراه یا گوشی هوشمند کاربر میرسد، کاربر باید موافق با باز کردن یا نصب آن باشد. این قضیه تا الان باعث شده است اکثر ویروسنویسان گوشیهای همراه از این طریق نتوانند آسیب زیادی به کاربر هدف خود وارد کنند.
مشکلات دیگری مانند «bluejacking»، «bluebugging» و «car whisperer» به عنوان مشکلات امنیتی مربوط به بلوتوث نام خود را مطرح کردند.
Bluejacking شامل کاربران بلوتوث میشود که به سایر کاربران بلوتوث در آن محدوده پیام میفرستند. گرچه اطلاعات حساس ممکن نیست فاش شوند ولی پیامهای ناخواسته ممکن است روی گوشی شما ظاهر شود.
Bluesnarfing شبیه به مشکل قبلی است ولی پیام فرستاده شده شامل یک کد میشود که گوشی پذیرنده را مجبور به پاسخ میکند و نتیجه آن فرستادن اطلاعات فهرست مخاطب است.
Bluebugging به هکرها اجازه میدهد از راه دور به گوشی یک کاربر دسترسی داشته باشند و از امکانات آن استفاده کنند از جمله برقراری تماس و فرستادن پیامک و کاربر نسبت به آنها بی اطلاع است. Blueborne نیاز به متقاعد کردن کاربر در روشن کردن دستگاه دارد که پس از آن هکر میتواند نمایشگر دستگاه او و اپلیکیشنهای آن را کنترل کند.
Car whisperer به مشکلی اشاره میکند که از ناتوانی مالک ماشین در تغییر پین شرکت سازنده در سیستم سرگرمی دارای فناوری بلوتوث داخل ماشین آنها استفاده میکند.
این قضیه به هکرها اجازه میدهد به دستگاه مورد نظر صدا بفرستند و صدا دریافت کنند. این آسیبپذیریهای امنیتی مانند یک حفره امنیتی کامپیوتر یک نتیجه غیرقابل گریز از نوآوری فناوری است و شرکتهای سازنده دستگاهها برای رسیدگی به مشکلات جدید در هنگام بروز آنها بهروزرسانیهایی را برای فریمورکها منتشر میکنند.
کاربران همچنین میتوانند با تغییر رمز عبور و پین پیشفرض دستگاه خود سطح امنیت آن را افزایش دهند و به صورت پیشفرض حالت بلوتوث خود را روی گزینه غیرقابل شناسایی بگذارند.
از زمان حضور یک گوشی Mi Note در بازار چند وقتی میگذرد. گوشی Mi Note 3 بیش از دو سال قبل عرضه شد و کاربران استقبال زیادی از آن نکردند بنابراین شرکت چینی ساخت سری Mi Note را متوقف کرد.
اما حالا میتوانیم بگوییم با معرفی رسمی گوشی Mi Note 10 آن هم با ۵ دوربین که بین آنها اولین دوربین ۱۰۸ مگاپیکسل دنیا برای یک گوشی هوشمند دیده میشود شاهد یک بازگشت قدرتمند هستیم.
بدون شک دوربین ۱۰۸ مگاپیکسل ویژگی برجسته و واضح این گوشی است ولی جذابیت این گوشی محدود به آن نیست. Note 10 شیائومی دو لنز زوم دارد یکی برای زوم دو برابر و دیگری بزرگنمایی اپتیکال ۵ برابر.
همچنین یک دوربین فوق عریض ۲۰ مگاپیکسل با فوکوس خودکار و یک دوربین ماکرو ۲ مگاپیکسل دیده میشوند. این دوربینها به همه نوع زوم هیبرید و انواع حالات متعدد فیلمبرداری مجهز هستند.
قابلیتهای Mi Note 10 شیائومی تنها محدود به دوربین نمیشود. این شرکت طراحی پرچمدار خود از زمان Mi 9 را تغییر داده است و حالا در این گوشی از یک نمایشگر خمیده ۳ بعدی به ابعاد ۶.۴۷ اینچ و دقت توسعهیافته فول اچدی استفاده شده است.
خمیدگیهای جلو انعکاسی از خمیدگیهای عقب گوشی هستند و Mi Note 10 یکی از متقارنترین طراحیهایی را دارد که اخیرا شاهد آن بودیم.
در قلب این گوشی چیپست گیمینگ اسنپدراگون 730G قرار گرفته است و با آن که سریعترین مدل موجود در بازار نیست ولی یکی از جدیدترینها است که برای مدیریت یک پنل نمایش فول اچدی قدرت بیشتر از حد کافی دارد.
Mi Note 10 همچنین یک باتری بزرگ ۵۲۶۰ میلیآمپر ساعت با پشتیبانی از شارژ سریع ۳۰ وات دارد.
در نهایت به رام اندروید مبتنی بر اندروید ۹ یعنی MIUI 11 میرسیم تا Mi Note 10 اولین گوشی هوشمند شیائومی باشد که به صورت پیش فرض از لانچر جدید این شرکت استفاده میکند.
بر کسی پوشیده نیست که گوشی Mi Note 10 شیائومی شبیه به گوشی Mi CC9 این شرکت است که وارد بازار چین شد. مشخصات این دو فرقی ندارند، جز این که Mi Note 10 مانند مدل ۸ گیگابایت رم و ۲۵۶ گیگابایت آن گوشی عرضه نشده است
هر دو گوشی درگاه هدفون ۳.۵ میلیمتری، تابنده نور مادون قرمز و حتی یک رادیو افام دارند.
بدون شک نقصهایی در برگه مشخصات آنها دیده میشود، به عنوان مثال ضد آب نیستند و درگاه میکرو اسدی، قابلیت شارژ بیسیم یا حتی اسپیکرهای استریو را ندارند. ولی بدون شک کاربران بدون آنها نیز میتوانند زندگی کنند، اگر این گوشی با دوربینهای جذابش با قیمت معقولی وارد بازار شود.
محتویات جعبه این فروش کاملا ساده است و همان چیزهایی را دارد که به همراه سایر گوشیهای شیائومی میبینیم. درون این جعبه مشکی رنگ یک شارژر، یک کابل یواسبی تایپ C و یک قاب سیلیکونی مشکی را پیدا خواهید کرد.
شیائومی این گوشی را با یک شارژر خوب ۳۰ وات عرضه کرده است تا بتوانید از همان ابتدا از شارژ سریع آن لذت ببرید و حتما به آن نیاز دارید چون شارژ باتری ۵۲۶۰ میلیآمپر ساعت این گوشی با یک شارژر بد فوقالعاده زیاد طول میکشد.
Mi Note 10 اوج طراحی شیشه دو جدارهای است که ما میشناسیم. هر چیزی که باید گرد، خمیده و باریک باشد یا برش بخورد و باریک شود انجام شده است تا ترکیب آنها ظاهر گوشی Mi Note 10 را به وجود آورند.
طراحی این گوشی همانطور که ممکن است حدس زده باشید کاملا آشنا است ولی این گوشی ویژگی به اسم تقارن دارد که در طراحی سایرین دیده نمیشود. Mi Note 10 از پنلهای خمیده مشابه گوریلا گلس ۵ در عقب و جلو استفاده میکند.
بدنه آلومینیومی به مقدار زیادی صیقل داده شده است ولی تزئین سطحی سندبلاست آن باعث میشود گوشی محکم در دست جا گیرد.
پنل نمایش امولد ۶.۴۷ اینچ خمیده و به گفته شیائومی یک نمایشگر ۳ بعدی است. این نمایشگر جدا از لبههای خمیده همچنین گوشههای گرد و یک بریدگی قطرهای شکل کوچک برای میزبانی از دوربین سلفی ۳۲ مگاپیکسل دارد.
ما هرگز طرفدار نمایشگرهای خمیده نبودیم چون فناوری دفع لمس کف دست آنها به ندرت عالی عمل میکند. اما در کمال شگفتی ما، هیچ مشکلی با این گوشی به جز زمانی که دوربین را برای عکاسی فعال کردیم نداشتیم.
درست بالای نمایشگر اولد یک توری بسیار باریک دیده میشود که پشت آن بلندگوی مکالماتی است. هیچ قسمت واضحی که نمایشگر را در خود جا داده شود را نمیبینیم یعنی به پایان رسیدن نقطه استفاده از شیشه شروع بدنه فلزی است تا ظاهر Mi Note 10 حتی جذابتر شود.
شیائومی برای استفاده از نسل جدید حسگر اثرانگشت اپتیکال در این گوشی خودستایی میکند. این حسگر باید در مقایسه با نسل قبلی که در Mi 9T استفاده شده بود سریعتر و دقیقتر باشد و همانطور نیز بود. راهاندازی حسگر و ثبت اثرانگشت کمی بیشتر طول میکشد ولی نتیجه آن عالی است. این حسگر فوقالعاده سریع است و چند مرتبه به علت خیس بودن سر انگشت یا کثیف بودن آن، اثر انگشت را اشتباه ثبت کرد.
پنل پشتی این گوشی بسیار شبیه به پشت Mi 9 است یعنی یک برآمدگی بزرگ دوربین دارد. در این برآمدگی ۳ عدد از ۵ دوربین یعنی لنز اصلی ۱۰۸ مگاپیکسل و دو دوربین تلهفوتو با زوم ۵ و ۲ برابر قرار گرفتند.
خارج از این مکان، دوربین فوق عریض ۲۰ مگاپیکسل و لنز ماکرو ۲ مگاپیکسل را میبینیم که یک دست با پنل پشتی هستند.
در کنار برآمدگی دوربین گوشی Mi Note 10 دو فلاش الایدی دوتایی دیده میشود. یکی از آنها یک شیشه شفاف دارد و روشنتر است و دیگری یک دیفیوزر دارد و نور آن به عنوان مثال برای عکاسی پرتره به مراتب ملایمتر (و کمتر کورکننده) است.
ما میتوانیم استفاده از دو فلاش را درک کنیم ولی نمیتوانیم متوجه شویم چرا شیائومی به یک دوربین ماکرو نیاز داشته است چون دوربین فوق عریض این گوشی فوکوس خودکار است و میتواند ویدئوهای ماکرو ضبط کند و از نمای نزدیک نیز عکس بگیرد.
به نظر ما یک دوربین ۲ مگاپیکسل در این جا تنها برای اهداف بازاریابی است چون ۵ دوربین همیشه از ۴ عدد بهتر است.
میتوانید تصور کنید استفاده از دو شیشه خمیده باعث لیز کردن گوشی میشود ولی بدنه فلزی به خوبی جبران آن را میکند. با وجود این که طرفین طویلتر این گوشی باریک هستند ولی مقدار آنها به قدری است تا گوشی در دست کاربر حتی بدون استفاده از قاب محکم جا گیرد.
تمامی دکمههای این گوشی در سمت راست به همراه شیار سیمکارت قرار گرفتند. در بالا مانند همیشه تابنده نور مادون قرمز دیده میشود و در پایین سایر سختافزارها را داریم یعنی بلندگو، درگاه یواسبی تایپ C و درگاه هدفون.
متاسفانه، برای گوشی که ما تقارن طراحی آن را تحسین کردیم، طراحی بخش انتهایی اندکی مایوسکننده است. درگاه یواسبی و هدفون در مرکز قرار ندارند و حتی همسو با توری اسپیکر نیستند و اگر نسبت به جزئیات حساس هستید شیائومی شما را در این بخش مایوس میکند.
بهای استفاده از یک باتری بزرگ ضخامت و وزن گوشی است. Mi Note ابعادی برابر با ۱۵۷.۸ در ۷۴.۲ در ۹.۷ میلیمتر و ۲۰۸ گرم وزن دارد و در مقایسه با Mi 9 (با باتری ۳۳۰۰ میلیآمپر ساعت) به مقدار ۲ میلیمتر ضخیمتر و ۲۵ گرم سنگینتر یا در مقایسه با Mi 9 Pro (با باتری ۴۰۰۰ میلیآمپر ساعت) ۱ میلیمتر ضخیمتر و ۱۲ گرم سنگینتر است.
بدون شک گوشی Xiaomi Mi Note 10 اندکی سنگین است ولی به هیچ وجه ضخیم نیست و از نظر ما خمیدگیهای آن بسیار جذاب هستند. طراحی شیشه دوجداره دو لبه خمیده یکی از زیباترین اشکالی است که امروزه یک گوشی هوشمند میتواند داشته باشد و ما سفت جا گرفتن گوشی در دست به واسطه بدنه آن را تحسین میکنیم. Mi Note 10 بدون شک جزو بهترین گوشیها از نظر طراحی است.
این گوشی یک نمایشگر امولد خمیده ۶.۴۷ اینچ با لبههای گردتر و یک بریدگی قطرهای شکل برای میزبانی از دوربین سلفی دارد. دقت این نمایشگر جزو مرسومترینها در بازار موبایل یعنی فول اچادی با تراکم پیکسلی ۳۹۹ پیکسل در هر اینچ است.
این نمایشگر تحت حفاظت شیشه خمیده گوریلا گلس ۵ قرار دارد.
نمایشگر Mi Note 10 از استاندارد HDR 10 پشتیبانی میکند و همچنین قابلیت همیشه روشن بودن نمایشگر دیده میشود و حالت شب به واسطه تابش بسیار کم نور آبی در زمان فعال بودن آن تاییدیه TUV را به دست آورده است.
نمایشگر برای یک پنل اولد با عدد ۴۳۰ نیت میزان روشنایی عالی دارد تا در یک سطح با وعدههای شیائومی قرار گیرد و در محیط بسیار روشن اگر آن را در حالت خودکار قرار دهید تا ۶۰۰ نیت افزایش پیدا میکند که مجددا طبق قول رسمی شیائومی است.
نمایشگر این گوشی سه حالت نمایش رنگ متفاوت دارد که هر کدام فضای رنگی خاصی را نشان میدهند. گزینه خودکار کاملا از فضای رنگ DCI-P3 پشتیبانی میکند و در این حالت مقدار متوسط deltaE برابر با ۳.۷ بود.
در این حالت تنها میتوانید سطح اشباع بودن رنگ (پیش فرض، خنک و گرم) را انتخاب کنید و مقدار deltaE اندازهگیری شده در حالت پیشفرض بود.
انتخاب گزینه رنگ نمایش دقیقتری از رنگها را به همراه متوسط مقدار deltaE برابر با ۱.۹ به همراه دارد و همچنین مشکل نقطه سفید آبی رنگ را حل میکند.
سپس به تنظیمات استاندارد با فضای رنگ sRGB میرسیم که در این حالت مقدار متوسط deltaE برابر با ۱.۳ یعنی عالی است. در نهایت حالت اشباعشده که باعث برجسته کردن رنگها میشود تا دیگر دقیق نباشند.
گوشی Xiaomi Mi Note 10 مجهز به یک باتری بزرگ ۵۲۶۰ میلیآمپر ساعت است که از باتری ۴۰۰۰ میلیآمپر ساعت Mi 9 Pro به مقدار ۴۰ درصد و از باتری ۳۳۰۰ میلیآمپر ساعت گوشی Mi 9 شصت درصد بزرگتر است.
این گوشی از شارژ سریع ۳۰ وات پشتیبانی میکند و در جعبه فروش شارژر مناسب آن قرار داده شده است. به کمک این شارژر میتوانید این گوشی را در عرض ۳۰ دقیقه به مقدار ۵۷ درصد شارژ کنید و شارژ کامل آن ۶۵ دقیقه طول میکشد، دقیقا همان چیزی که برند چینی قول داده بود.
مقدار ماندگاری شارژ باتری در حالت انتظار ۹۵ ساعت است و باتری این گوشی در تستهای تماشای ویدئو و تماسهای تلفنی امتیاز بسیار خوبی گرفت. گردش در اینترنت بیشتر از تصور ما از شارژ باتری کم کرد و مقدار مصرف باتری در حالت انتظار از مقدار متوسط بیشتر بود.
به نظر ما رابط کاربری MIUI 11 مسئول این اتفاقها است و امیدواریم شیائومی با یک بهروزرسانی نرمافزاری عملکرد آن را بهبود بخشد.
در انتهای گوشی Mi Note 10 تک بلندگوی آن قرار گرفته است که خروجی صدای آن به اندازه کافی بلند است تا در تست ما امتیاز خوب را به دست آورد، گرچه در این بخش گوشیهای شیائومی بهتری نیز وجود دارند.
خروجی صدا بسیار خوب است، صدا شفاف است، باس کافی دارد و در درجه صداهای بالا و متوسط شفاف به گوش میرسد.
گوشی Mi Note 10 شیائومی عملکرد عالی در بخش اول تست ما یعنی اتصال به یک آمپلیفایر فعال خارجی داشت تا امتیاز کاملی به دست آورد.
در زمان اجرای تست دوم یعنی استفاده از هدفونها حجم صدا بلند حفظ شود و جداسازی صدای استریو از اکثر گوشیها بهتر بود ولی ما مقدار مناسبی از اعوجاج اینترمدولاسیون و اعوجاج هارمونیکی را نیز ثبت کردیم. با این حال در این بخش از گوشی جدید شیائومی یک عملکرد قدرتمند ولی نه کاملا کامل را دیدیم.
Mi Note 10 اولین گوشی هوشمند شیائومی است که از همان ابتدا با MIUI 11 عرضه میشود. لانچر جدید براساس اندروید ۹ است و یک اینترفیس تمیزتر، یک حالت همیشه روشن بودن نمایشگر بهتر، حالت تیره توسعهیافته، صداهای هوشمند اعلانات و یک ویرایشگر اسناد بهتر دارد.
Mi Note 10 از قابلیت همیشه روشن بودن نمایشگر پشتیبانی میکند و میتوانید آن را برای همیشه روشن یا خاموش بودن برنامهریزی کنید. MIUI 11 حتی تمهای بیشتری برای این قابلیت در اختیار کاربر میگذارد.
کاربر میتواند اگر دوست داشته باشد حتی آنها را سفارشی کند. از طرفی زمان فعال کردن این قابلیت زمان دریافت نوتیفیکیشنهای جدید، لبههای خمیده نمایشگر با رنگهای مختلف روشن میشود.
با استفاده از نسل جدید این حسگر زیر نمایشگر میتوانید گوشی را سریعا از حالت قفل خارج کنید. سرعت آن بسیار بالا است و فوقالعاده سریع کار میکند. دقت آن نیز عالی است تا به طور کلی برای فعالیت روزانهتان و باز کردن گوشی از حالت قفل یک راهحل عالی داشته باشید.
در کنار آن میتوانید از قابلیت اسکن چهره استفاده کنید که به همان شکل سریع است و همان لحظهای که گوشی را بر میدارید از حالت قفل خارج میشود. توجه کنید گزینه باز کردن گوشی با اسکن چهره ممکن است در تمامی مناطق جغرافیایی فعال نباشد و سطح امنیت آن به نسبت استفاده از حسگر اثرانگشت کمتر است.
Xiaomi Mi Note 10 یک حالت تیره دارد که تمامی رنگهای سیستمی را از سفید به سیاه تبدیل میکند تا کمی با استفاده بهتر از پنل نمایش امولد مصرف باتری گوشی کمتر شود. با توجه به پیشرفت MIUI 11 و پشتیبانی اپلیکیشنهای بیشتر از حالت تیره، آیکونها و رنگهای آنها برای تناسب بیشتر با این ویژگی مجددا طراحی شدند.
MIUI 11 از آلارم و نوتیفیکیشنهایی با صدای طبیعت پشتیبانی میکند که بسته به زمان روز آوای متفاوتی دارند. صداهای طبیعی که برای آلارمها و نوتیفیکیشنها تنظیم شدند استرس کمتری به وجود میآورند.
در لانچر MIUI خبری از کشوی اپلیکیشن نیست، بنابراین تمامی اپلیکیشنها روی صفحه هوم گوشی قرار میگیرند ولی میتوانید آنها را همچنان در پوشهها دستهبندی کنید. البته، اگر دلتان برای کشوی اپلیکیشن تنگ شده است میتوانید همیشه یک لانچر شخص ثالث نصب کنید.
در پایین صفحات هوم پیشفرض Note Mi 10 را مشاهده میکنید. یک ویجت پیشبینی هوا در گوشه بالا سمت راست در امتداد یک ویجت بزرگ ساعت قرار دارد. یک صفحه کارتهای سریع در دورترین صفحه از سمت چپ دیده میشود.
این بخش کارتهای متفاوت با اطلاعات مربوطه دارد یعنی اپلیکیشنهای اخیر، گامشمار، یادداشتها، رویدادهای تقویم، هواشناسی، موارد محبوب و سایر موارد. میتوانید اطلاعاتی که در این بخش ظاهر میشود را تنظیم کرده یا کلا آن را غیرفعال کنید.
MIUI 11 یک ظاهر اصلاحشده و خلوتتر دارد و به سادگی میتوانید متوجه تلاش شیائومی برای استفاده از طراحی مینیمالیست در قسمت جدید تنظیمات شوید.
task switcher تغییر نکرده است. تمام اپلیکیشنهای اخیر کاربر را در دو ستون نشان میدهد. برای فعالسازی میانبر تقسیم صفحه نمایش یک کارت را لمس کنید و انگشت خود را نگه دارید یا به سمت راست یا چپ برای بستن آن سوایپ (کشیدن دست روی صفحه) کنید.
این گوشی از تم پشتیبانی میکند ولی تنها زمانی قادر به استفاده از اپلیکیشن مربوط به آن هستید که به عنوان مثال کاربر این گوشی در کشور هند باشید.
رام اندروید MIUI همچنین یک اپلیکیشن به اسم امنیت دارد. این اپلیکیشن میتواند گوشی شما را برای بررسی حضور بدافزار اسکن کند، فهرست سیاه شما را مدیریت کند، مصرف داده گوشیتان را محدود یا کنترل کند، رفتار باتری را تنظیم کند و مقداری از حافظه رم را آزاد کند.
همچنین توسط آن میتوانید مجوزهای اپلیکیشنهای نصب شده را مدیریت کنید و به شما اجازه میدهد رفتار باتری را در مورد اپلیکیشنهای منتخب تعریف کنید و تنها برای اپلیکیشنهای مورد انتخاب شما محدودیت داشته باشد.
MIUI همچنین یک اپلیکیشن اختصاصی گالری، موزیک و ویدئو پلیر دارد. در بعضی از مناطق جغرافیایی دو اپلیکیشن ویدئو و موزیک شامل گزینههای مربوط به استفاده از سرویسهای استریم پرمیوم میشوند. اپلیکیشن رادیو افام نیز وجود دارد.
MIUI 11 همچنین یک اپلیکیشن جدید مشاهده اسناد دارد که از تمامی فرمتهای محبوب پشتیبانی میکند و باعث سادهسازی مشاهده اسناد روی گوشی شما میشود. کار با آن یک تجربه بی نقص است.
از طرفی به این گوشی یک اپلیکیشن Notes جدید با بخشی به اسم Tasks اضافه شده است.
اپلیکیشن سلامت نیز در این نسخه از MIUI بهتر شده است و حالا از پیگیری چرخه قاعدگی پشتیبانی میکند.
در بعضی از بازارها، اپلیکیشنهای از پیش نصب شده توسط شیائومی تبلیغات را نشان میدهند که روش شیائومی برای جبران قیمت نسبتا پایین دستگاههایش است. ما در حال بررسی یک نسخه جهانی از Mi Note 10 هستیم و با این حال در بعضی از اپلیکیشنهای سیستمی و فرآیندها (به عنوان مثال زمان اسکن یک اپلیکیشن تازه نصب شده توسط اپلیکیشن امنیت) نمایش تبلیغات را دیدیم.
گوشی Mi Note 10 شیائومی از چیپ اسنپدراگون 730G استفاده میکند که قدرتمندترین چیپست میانرده کوآلکام است. از نظر سختافزاری این چیپست مشابه با مدل معمولی خود است. اسنپدراگون 730G در بخش پردازنده دو هسته کریو ۴۷۰ گلد (کورتکس A73)، با سرعت کلاک ۲.۲ گیگاهرتز و شش هسته دیگر کریو ۴۷۰ سیلور (کورتکس A55) با سرعت کلاک ۱.۸ گیگاهرتز دارد. تمامی این هستهها براساس گره ۸ نانومتر LPP ساخته شدهاند و بنابراین کاملا از نظر مصرف توان کارآمد هستند.
مسئولیت عملکردهای گرافیکی بر عهده پردازنده گرافیکی آدرنو ۶۱۸ با سرعت کلاک ۵۵۰ مگاهرتز است.
در نهایت باید بگوییم این گوشی از نظر مقدار رم تنها ۶ گیگابایت رم دارد ولی میتوانید Mi Note Pro 10 را با ۸ گیگابایت رم بیشتر، دو برابر حافظه داخلی بیشتر و البته ۱۰۰ یورو گرانتر بخرید.
چیپست گیمینگ اسنپدراگون 730G ممکن است فقط دو هسته با عملکرد بالا کورتکس A73 داشته باشد ولی قدرت آنها برای رقابت با سایرین کافی است. نتیجه بنچمارک عملکرد تک هسته این گوشی عالی است و تنها پرچمدارهای دارای چیپست اسنپدراگون ۸۵۵ و اگزینوس ۹۸۲۰ آن را شکست میدهند.
همین روند در تست چند هسته نیز دیده میشود. 730G یک چیپست میانرده عالی است و تنها مدلهای پرچمدار بالای آن قرار میگیرند.
پردازنده گرافیکی آدرنو ۶۱۸ باید عملکرد امیدوارکنندهای داشته باشد و به خوبی از عهده مدیریت محتوای با دقت فول اچدی روی نمایشگر برآید. در حقیقت، تنها مدل آدرنو ۶۴۰ داخل چیپست اسنپدراگون ۸۵۵ از آن بهتر است و قدرت آن برای مدیریت هر پنل نمایش با دقت فول اچدی بیشتر از مقدار کافی است.
سرعت کلاک این پردازنده از مدل موجود در نسخه معمولی چیپست ۷۳۰ (گوشی Mi 9T) بهتر است و میتوانید در نتایج تفاوت را ببینید.
به گفته برخی از کارشناسان نتیجه تست ترکیبی AnTuTu هرگز دروغ نیست و در واقع Mi Note 10 بالاتر از تمامی میانردههای دیگر داخل بازار و البته پشت سر پرچمدارها قرار گرفت.
در پایان باید بگوییم Mi Note 10 به خوبی برای مدیریت هر گونه بازی و اپلیکیشنی که در آن نصب کنید بر میآید. همه چیز سریع و روان است، هیچگونه مشکل یا لکنتی را در عملکرد ندیدیم و حتی پس از طولانی شدن تستهای بنچمارک شاهد افت عملکرد پردازنده نبودیم.
نکته بهتر خنک ماندن گوشی حتی تحت فشار سنگین بود.
تنها نگرانی اصلی ما یک چیز است یعنی قیمت گوشی Mi Note 10 که در حد تعداد زیادی از گوشیهای هوشمند با چیپست اسنپدراگون ۸۵۵ قرار میگیرد. ما میتوانیم علت تصمیم شیائومی را به واسطه وجود دوربینهای این گوشی درک کنیم ولی مطمئن نیستیم همه کاربران به آن دقت کنند.
Mi Note 10 اولین گوشی شیائومی مجهز به ۵ دوربین متنوع و همهکاره است که البته سوالات زیادی را باید جواب دهد.
به عنوان مثال، دوربین تلهفوتو ۵ مگاپیکسل با زوم ۵ برابر چطور و چرا تصاویر ۸ مگاپیکسل میگیرد و چطور آنها بدون استفاده از یک پریسکوپ در یک لنز با زوم ۵ برابر جا میگیرند؟
اجازه دهید با بزرگترین حسگر این گوشی شروع کنیم. Mi Note 10 اولین گوشی مجهز به حسگر ۱۰۸ مگاپیکسل سامسونگ است که نقش ماژول دوربین اصلی این گوشی را دارد. این حسگر ۱.۳۳/۱ اینچ است که در مقایسه با تمامی لنزهای مخصوص گوشیهای هوشمند موجود در بازار بزرگتر است.
این لنز ۱۰۸ مگاپیکسل جزو حسگرهای Quad Bayer است که استفاده از مدل ۳۲ مگاپیکسل آن را در نمای جلو میبینیم و مانند آن دوربین پیکسلهایی با اندازه فردی ۰.۸ میکرومتر دارد.
این حسگر ۱۰۸ مگاپیکسل مانند تمامی حسگرهای Quad Bayer برای تولید تصاویری با یک چهارم دقت اصلی طراحی شده است و میتوانید از تصاویر ۲۷ مگاپیکسل نهایی در هر زمینهای استفاده کنید.
به همراه این حسگر از یک لنز ۷ عنصر ثابت شده استفاده شده است که گشادگی دریچه دیافراگم f/1.7 دارد. همچنین باید بدانید که نسخه پرو این گوشی در جلوی همان حسگر یک لنز ۸ عنصر دارد.
برگه مشخصات گوشی شیائومی به ضریب اف f/1.69 اشاره میکند در حالی که عدد قرار گرفته در دادههای EXIF برابر با f/1.65 است.
این حسگر میدان دید ۸۲ درجه را تحت پوشش قرار میدهد که در دنیای عکاسی معادل طول کانونی ۲۵ میلیمتر و فیلمهای ۳۵ میلیمتر است (بدون شک دادههای EXIF به ۲۴ میلیمتر اشاره میکنند).
سپس به اولین لنز تلهفوتو میرسیم. یک حسگر ۱۲ مگاپیکسل با اندازه پیکسل ۱.۴ میکرومتر و فوکوس خودکار پیکسل دوتایی که برای یک دوربین زوم مشخصات فوقالعادهای به نظر میرسد، حتی بدون این که به گشادگی دریچه دیافراگم f/2.0 اشاره کنیم.
در مقایسه دوربین تلهفوتو ۱۲ مگاپیکسل گلکسی نوت ۱۰ اندازه پیکسل ۱.۰ میکرومتر و گشادگی دریچه دیافراگم f/2.1 دارد. لنز تلهفوتو با زوم ۲ برابر گوشی Mi Note 10 ثابت شده نیست.
شیائومی دقت لنز تلهفوتو دوم خود را ۵ مگاپیکسل ذکر کرده است و میگوید یک لنز با ضریب اف f/2.0 دارد. تنها ماژول با زوم ۵ برابر که تا حالا دیده بودیم یک نوع پریسکوپ موجود در گوشی P30 Pro هوآوی و Reno 10x zoom اوپو است.
P30 Pro از یک لنز پریسکوپ ۸ مگاپیکسل با گشادگی دریچه دیافراگم f/3.4 استفاده میکند در حالی که حسگر گوشی اوپو حتی شگفتآورتر و ۱۳ مگاپیکسل با ضریب اف f/3.0 است.
لنز Mi Note 10 یک گام روشنتر از لنز گوشی اوپو است و خبری از پریسکوپ نیز نیست و تصاویر ۸ مگاپیکسل نیز میگیرد.
همین رفتار عجیب را در گوشی وانپلاس 7T Pro دیده بودیم که یک دوربین ۸ مگاپیکسل با زوم ۳ برابر دارد که در واقع یک حسگر ۱۳ مگاپیکسل با زوم ۲.۲ برابر است و تصویر ۸ مگاپیکسلی نهایی به دنبال یک برش ۸ مگاپیکسل از مرکز برای نشان دادن زوم ۳ برابر تولید میشود.
Mi Note 10 از همین روش استفاده میکند، این گوشی یک حسگر ۸ مگاپیکسل به جای ۵ مگاپیکسل با زوم ۳.۷ برابر دارد. الگوریتم پردازش تصویر دوربین سپس مرکز ۵ مگاپیکسل این تصویر ۸ مگاپیسکل را برش میزند تا یک تصویر به داخل زوم شده ۵ مگاپیکسل شگل بگیرد.
اما این که شیائومی چرا تصمیم گرفته است این تصویر را به ۸ مگاپیکسل افزایش اندازه دهد فراتر از درک ما است.
امروزه هیچ گوشی با چند دوربین بدون استفاده از یک لنز فوق عریض کامل نیست و Mi Note 10 یقینا چنین دوربینی دارد. دوربین فوق عریض این شرکت یک حسگر ۲۰ مگاپیکسل (معادل ۱۳ میلیمتر) است که میدان دید ۱۱۷ درجه را میپوشاند.
گشادگی دریچه دیافراگم f/2.2 و نه چندان جالب است ولی نکته مهمتر این است که این دوربین فوق عریض برخلاف نمونههای مشابه در بسیاری از گوشیها فناوری فوکوس خودکار دارد. به عبارت دیگر میتوانید تصاویر ثابت و ویدئویی از نمای نزدیک بگیرید.
صحبت از نمای نزدیک شد باید به دوربین ماکرو ۲ مگاپیکسل این گوشی نیز اشاره کنیم. این دوربین میتواند در فاصله ۲ تا ۱۰ سانتیمتر فوکوس کند و تصاویری از نمای نزدیک بگیرید که ممکن است امکان ثبت آنها را با دوربین سایر گوشیها نداشته باشید، گرچه باید بگوییم برای این کار نیاز به یک سوژه مناسب دارید.
بنابراین همانطور که باید حدس زده باشید این گوشی برای عکاسی ماکرو دو دوربین دارد یعنی لنز فوق عریض ۲۰ مگاپیکسل و دوربین اختصاصی ماکرو ۲ مگاپیکسل.
شیائومی میگوید حالت اختصاصی عکاسی ماکرو برای تصاویر از نمای نزدیک از حسگر ۲ مگاپیکسل و برای ویدئوها از لنز فوق عریض لستفاده میکند.
اگر بخواهید روی فاصله نزدیکتر از ۲ سانتیمتر، به عنوان مثال ۱.۵ سانتیمتر فوکوس کنید گوشی از هر دو دوربین برای ثبت عکس استفاده خواهد کرد.
نوت ۱۰ شیائومی همچنین اولین گوشی هوشمندی است که به رکورد فوکوس از فاصله حداقل ۲ سانتیمتر میرسد.
بین دوربینهای زوم ۲ برابر و ۱ برابر چند منفذ به سختی نمایان برای فوکس خودکار لیزری وجود دارد.
در کنار این دوربینها همچنین باید به ۴ الایدی اشاره کنیم که دو عدد از آنها الایدیهای روشن معمولی هستند و دو عدد دیگر برای انتشار نور ملایم پشت یک دیفیوزر قرار گرفتند.
به لطف تمامی دوربینها کاربر همچنین میتواند تصاویری با زوم هیبرید ۱۰ برابر بگیرد. لنز اصلی ۱۰۸ مگاپیکسل برای زوم حداکثر ۲ برابر استفاده میشود، در حالی که از لنز تلهفوتو ۱۲ مگاپیکسل برای بزرگنمایی بین ۲ و ۳.۷ برابر استفاده میشود و لنز ۵ مگاپیکسل مسئول ثبت تصاویر با زوم ۳.۷ برابر و بالاتر است.
بزرگنمایی ۱۰ برابر از دقت ۵ مگاپیکسل (یا به عبارتی طبق توضیح بالا ۸ مگاپیکسل) و برای ثبت تصاویری با کیفیت بهتر از الگوریتم انباشت تصویر استفاده میکند.
Mi Note 10 در پنل جلو یک دوربین سلفی ۳۲ مگاپیکسل دارد که خود یک حسگر Quad Bayer است و در واقع تنها دوربین این گوشی به شمار میرود که خروجی تصاویر آن ۸ مگاپیکسل صحیح است.
شیائومی گشادگی دریچه دیافراگم آن را f/2.0 ادعا میکند و اسمی از عدد طول کانونی نمیبرد ولی ما عدد ۲۱ میلیمتر را در دادههای EXIF باور نمیکنیم.
اپلیکیشن دوربین ترجیحا ساده است. برای تغییر حالات عکاسی از یک طرف به طرف دیگر دست خود را روی صفحه گوشی میکشید و همچنین میتوانید روی حالاتی که میبینید برای جابهجایی مستقیم حالت عکاسی به آنها ضربه بزنید، گرچه این حالات تنها در یک صفحه نشان داده نمیشوند.
سوایپ به سمت بالا یا پایین باعث جابهجایی بین دوربینهای عقب و جلو نمیشود و تنها تاگل کنار شاتر دوربین چنین کاری را انجام میدهد.
در محیط اپلیکیشن دوربین یک سوئیچ دوربین عقب با دو قابلیت دیده میشود. ابتدا ضربه زدن آهسته روی دایره با بزرگنمایی فعالانه توسط ۴ عدد از دوربینها یعنی اصلی زوم ۱ برابر، تلهفوتو زوم ۲ برابر، تلهفوتو زوم ۴ برابر، فوق عریض زوم ۰.۶ برابر.
از طرف دیگر میتوانید روی نقطهها ضربه بزنید تا به هر دوربین دسترسی مستقیم داشته باشید.
در انتهای مخالف نمایاب یک سوئیچ حالت فلاش (خاموش، خودکار، روشن، چراغ قوه، نور ملایم) و یک سوئیچ HDR (خاموش، خودکار، روشن) یک تاگل هوش مصنوعی و یک عصای جادویی با افکتها و فیلترهای زیباییسازی تصویر قرار دارد.
پشت منوی همبرگری چند گزینه بیشتر را به همراه میانبری به بخش تنظیمات پیدا خواهید کرد. در این بخش گزینهای برای تنظیم دقت خروجی هر کدام از دوربینها دیده نمیشود.
سپس به یک حالت توانمند عکاسی حرفهای میرسیم که در این بخش میتوانید پارامترهای عکاسی را خودتان تغییر دهید. میتوانید از بین ۴ پیش تنظیم تعادل سفید یکی را انتخاب کنید یا دمای رنگ را با یک اسلایدر تغییر دهید، یک اسلایدر فوکوس دستی وجود دارد به همراه کنترلهای سرعت شاتر و ایزو که مقدار آنها بستگی به دوربینی دارد که از آن استفاده میکنید.
نکته عالی ماجرا این است که در حالت عکاسی حرفهای به تمامی ۵ دوربین میتوانید دسترسی داشته باشید. یک تاگل برجستهسازی فوکوس (focus peaking) در بالا به همراه انتخابکننده حالت نورسنجی دیده میشود.
دوربین Mi Note 10تصاویر ۲۷ مگاپیکسل بسیار خوبی با دوربین اصلیاش میگیرد. آنها جزئیات زیادی دارند و برای اولین مرتبه پردازش شفافانه جزئیات را در زوم ۱ برابر دیدیم، در حالی که پارازیت عملا حذف شده است.
رنگها دقیق هستند و دامنه دینامیک بسیار وسیع است.
بهای عکاسی با دقت اصلی ۱۰۸ مگاپیکسل افزایش قابل توجه پارازیت است ولی در مقابل جزئیات مطلق تصویر زیاد میشود. افزایش اندازه تصاویر ۲۷ مگاپیکسل و شارپ کردن آنها تصاویر تمیزتری با اندکی جزئیات ریز کمتر قرار میدهد که به عقیده ما همه به چنین تصاویری از دوربین گوشی همراه خود نیاز ندارند.
همچنین باید بگوییم زمان پردازش تصاویر ۱۰۸ مگاپیکسل و ذخیرهسازی آنها کمی طول میکشد و در حین این کار چندین مرتبه اپلیکیشن دوربین هنگ کرد.
به نظر ما ۲۷ مگاپیکسل بیشتر از حد کافی است، از همین دقت استفاده کنید.
اجازه دهید پیش از دوربینهای تلهفوتو ابتدا نگاهی به لنز فوق عریض بیاندازیم. تصاویر ثبت شده توسط این دوربین در سراسر قاب ملایم هستند، البته تنها در مقایسه با دوربین اصلی و یقینا از تصاویر بسیاری از دوربینهای فوق عریض بدتر نیستند.
اصلاح تحریف تصویر توسط بخش نرمافزاری به خوبی نیز انجام میشود و گوشههای تصویر را خراب نمیکند. همچنین از رنگها و دامنه دینامیک تصاویر خوشمان آمد. مهمترین نکته شاید توانایی دوربین برای فوکوس خودکار است تا در مقایسه با رقبا بسیار کاربردیتر باشد و به کاربر اجازه دهد روی اشیاء نزدیک فوکوس کند.
دوربین با زوم ۲ برابر در بین ماژولهای زوم واقعا تصاویر ۱۲ مگاپیکسل شارپ میگیرند، گرچه حتی در شرایط نوری خوب کاملا پارازیت دارند. رنگها به خوبی با رنگ تصاویر دوربین اصلی مطابقت دارند، کیفیتی که در بین گوشیهای با چند دوربین نمیبینیم.
دامنه دینامیک نیز کاملا خوب، البته نه به خوبی دوربین اصلی ولی با این حال قابل احترام است.
شاید افراد فکر کنند برش زدن مرکز تصویر ۲۷ مگاپیکسل دوربین اصلی با سطح پوشش کوتاه لنز تلهفوتو تصاویر با زوم دو برابر بهتر به وجود نیاورد، ولی پس از امتحان کردن جواب ما «نه واقعا» است.
همین امتحان را با تصاویر ۱۰۸ مگاپیکسل انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که ماژول اختصاصی با زوم ۲ برابر به خوبی از اعتبار خود دفاع میکند.
سپس به لنز تلهفوتو با زوم ۵ برابر میرسیم که تصاویر آن به اندازه کافی شارپ هستند و میتوانیم به راحتی مقدار پارازیت متوسط موجود در تصاویر را ببخشیم. ثبات پردازش رنگ نیز نکته قابل توجه و تحسین است.
همچنین تصمیم گرفتیم فورا این دوربین را با دوربین پریسکوپ با زوم ۵ برابر هوآوی P30 Pro مقایسه کنیم. اگر بخواهیم نظیر به نظیر مقایسه کنیم هر دو جزئیات یکسانی ثبت میکنند، گوشی هوآوی ممکن است در برتری اندکی در بعضی از صحنهها داشته باشد ولی در بعضی موارد رقابت را واگذار میکند.
در هر صورت، قیمت Mi Note 10 اندکی بیشتر از نصف قیمت P30 Pro است و محصول هوآوی یقینا دو برابر عملکرد بهتر ندارد.
واقعا کیفیت تصاویری که در شب با دوربین اصلی این گوشی با حالت معمولی General گرفتیم را دوست داشتیم. آنها مملو از جزئیات و تمیز با رنگهای تقریبا کاملا دقیق هستند. شاید دامنه دینامیک اندکی بیشتر در مناطق بیش از حد روشن بهتر بود ولی با وضعیت فعلی مشکلی نداریم.
سپس به حالت عکاسی در شب میرسیم که سطح جزئیات به مراتب بهتر نخواهد شد ولی اکثر نواحی روشن برش خورده را بر میگرداند اما بخشی از جزئیات و شارپ بودن تصویر فدای آن میشود.
حالت عکاسی در شب این گوشی یکی از محافظکارانهترین حالات عکاسی در شب است که تا حالا دیدیم و بیشتر شبیه به حالت عکاسی HDR عمل میکند.
همچنین نکتهای وجود دارد که از سطح جذابیت آن کم میکند، با آن که عکاسی در حدود ۲ ثانیه طول میکشد ولی پردازش تصویر در حدود ۱۰ ثانیه زمان میبرد. به همین دلیل است که از حالت عکاسی Photo در شب استفاده کردیم.
برخلاف اکثر گوشیها در بازار که اجازه میدهند کاربر تصمیم به استفاده از کدام دوربین در شب بگیرد، ولی در این گوشی اگر روی نمایاب نوشته شده باشد 2x و در حالت عکاسی Photo باشید از ماژول زوم ۲ برابر استفاده خواهد شد.
نتیجه استفاده از این لنز تصاویر با جزئیات کامل و بسیار شارپ است، گرچه تمامی آنها یک عیب بارز یعنی پارازیت را نشان دادند. این مرتبه با پارازیت جسم روشن روبرو هستیم که به واسطه شارپ کردن تصویر بیشتر واضح شده است.
اگر از حالت عکاسی در شب استفاده کنید، در این حالت برای بزرگنمایی دو برابر به جای لنز تلهفوتو از دوربین اصلی استفاده خواهد شد و تصویر نهایی ۲۷ مگاپیکسل است و برای مطابقت با میدان دید صحیح تنها به داخل زوم شده است.
ذخیرهسازی تصویر مانند حالت زوم یک برابر کمی طول میکشد و نتیجه آن بازگردانی نواحی روشن برشخورده نیز است و همچنین کنتراست را کمی بهتر میکند.
ما همچنین اندازه تصویر ۲۷ مگاپیکسل با زوم دو برابر ثبت شده در این حالت را به ۱۲ مگاپیکسل کاهش دادیم و در مقایسه با تصویر ۱۲ مگاپیکسل با زوم دو برابر ثبت شده با حالت Photo مقایسه کردیم که اندکی باید بگوییم جزئیات آنها بیشتر بود. گرچه شاید ارزش این همه زحمت را نداشته باشند.
زمانی اوضاع جالبتر میشود که در تاریکی ۵ برابر به داخل زوم کنید. لنز تلهفوتو دیگر این گوشی واقعا در کمال تعجب ما تصاویر قابل استفادهای ثبت میکند.
کیفیت تصاویر در هر صحنه متفاوت با دیگری میتواند باشد و بدترین تصاویر از نظر دامنه دینامیک عالی نیستند و شاید سطح نوردهی آنها معمولا کم باشد.
ولی تصاویری در اختیارتان قرار میگیرد که از سوژههایی در تاریکی با لنزی در حدود ۱۳۰ میلیمتر طول کانونی گرفتید که واقعا خارقالعاده است.
همچنین باید اشاره کنیم با آن که دوربین قادر به ثبت تصویر شارپ است، ولی فوکوس خودکار همیشه فعال نمیشود. اگر تصاویر ملایمی ثبت کردید، به احتمال بسیار زیاد زحمت فوکوس کردن را نکشیدید یا قبل از فشار دادن دکمه شاتر منتظر قفل شدن فوکوس نماندید.
دوربین فوق عریض واقعا در تاریکی از نظر نوردهی و همچنین فوکوس خودکار به تقلا میافتد. گرچه اگر نور و زمان برای فوکوس به اندازه کافی باشند، تصاویر قابل قبولی میتواند بگیرد.
همچنین باید بگوییم برای لنز تلهفوتو ۵ برابر یا دوربین فوق عریض خبری از حالت عکاسی در شب نیست.
از آن جایی که یک دوربین اختصاصی ماکرو وجود دارد ما چند تصویر سریع از نمای نزدیک گرفتیم. با توجه به دقت ۲ مگاپیکسل نباید انتظار حداکثر کیفیت را داشته باشیم ولی با دوربین سایر گوشیها نمیتوانید خروجی تصویر این ماژول را تجربه کنید.
تصاویر پرتره گرفته شده با دوربین Mi Note 10 با دوربین با زوم ۲ برابر گرفته میشوند. شناسایی سوژه عالی است و پسزمینه محو به وجود آمده در ضریب اف شبیهسازی شده f/1.8 (گزینه پیشفرض روی f/3.5 است) که ما انتخاب کردیم طبیعی به نظر میرسد.
البته برای سوژههای غیر انسانی نیز میتوانید از حالت عکاسی پرتره با همان سطح کیفیت استفاده کنید.
حسگرهای بزرگ با لنزهای روشن در مقایسه با انواع کوچک و تیره به علت عمق میدان محدودتر خود بیشتر توانایی محو کردن طبیعی پسزمینه را دارند. Mi Note 10 بزرگترین حسگر یک گوشی هوشمند را تا به امروز به همراه یک لنز با گشادگی دریچه دیافراگم f/1.7 دارد و این عمق مقدان کم یک جنبه از عملکرد دوربین این گوشی است که به سادگی نادیده گرفته میشود.
Mi Note 10 در زمان استفاده از حالت عکاسی Photo بیشتر از هر گوشی دیگری سوژه را در فوکوس قرار میدهد، البته به شرط این که سوژه را نزدیک نگه دارید.
تصاویر سلفی ثبت شده توسط دوربین این گوشی واقعا ظاهر خوب، دامنه دینامیک بالا و رنگهای اکثرا دقیق و عالی دارند. ولی اگر از نمای نزدیک به آنها نگاه کنید واقعا جزئیاتی در سطح ۳۲ مگاپیکسل را نمیبینید و البته چنین انتظاری نیز نداشتیم.
زمان ثبت تصاویر سلفی پرتره در این گوشی جداسازی سوژه عالی است و پسزمینه در تنظیمات انتخابی f/1.8 ما واقعا قانعکننده محو شده بود.
گوشی Mi Note 10 شیائومی ویدئوهایی با حداکثر کیفیت 4K و نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه میگیرد و تمامی حالات دیگر فیلمبرداری نیز مانند فول اچدی با نرخ ۳۰ و ۶۰ فریم بر ثانیه وجود دارند.
ابتدا اینطور به نظر میرسد که میتوانید با هر ۵ دوربین با چنین دقتهایی فیلم ضبط کنید چون تمامی تاگلهای ماکرو، فوق عریض، زوم ۱ برابر، ۲ برابر و ۵ برابر زمان فیلمبرداری وجود ندارند ولی در واقع اینطور نیست و نمیتوانید جدا از موارد مشخص شده روی تاگلها بیشتر زوم کنید.
دوربینهای فوق عریض و اصلی قادر به انجام همه نوع فیلمبرداری هستند ولی دوربین تلهفوتو با زوم دو برابر فیلمهای فول اچدی با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه نمیتواند بگیرد و گزینه بزرگنمایی ۵ برابر زوم دیجیتال ۵ برابر تصویر دریافت شده از لنز تلهفوتو با زوم دو برابر است.
دوربین اصلی میتواند از لرزشگیر اپتیکال ۴ محوری استفاده کند، در حالی که تمامی دوربینها در حالت فیلمبرداری با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه لرزشگیر الکترونیک دارند.
امکان ضبط فیلمهای اسلوموشن با دوربین اصلی و فوق عریض با نرخ ۹۶۰ فریم بر ثانیه و دقت اچدی وجود دارد.
بیتریت ویدئوها در دقت 4K برابر با ۴۰ تا ۴۲ مگابیت در ثانیه است. صدا با کیفیت استریو و بیتریت ۹۶ کیلوبایت در ثانیه ضبط میشود.
ویدئوهای با دقت 4K ضبط شده با دوربین اصلی و فوق عریض کنتراست عالی، رنگهای دقیق و دامنه دینامیک قابل تحسین دارند.
جزئیات نهایی از عالی بودن فاصله دارند و یقینا عملکرد بهتری را از سایر گوشیهای هوشمند شیائومی دیدیم.
ویدئوهای با دقت 4K دوربین تلهفوتو با زوم ۲ برابر دامنه دینامیک چندان جذابی ندارند و بیش از حد با کنتراست بالا هستند. جزئیات چندان جذاب نیست ولی ظاهرا بیشتر از چیزی است که ما در کلیپهای ضبط شده توسط دوربین اصلی دیدیم.
ویدئوهای 4K گرفته شده با حالت زوم ۵ برابر داخل تصویری که از دوربین با زوم دو برابر میآید به صورت دیجیتالی زوم شدند که تقریبا غیرقابل استفاده است. آنها کیفیت ملایم و محو و تمامی خصوصیاتی را دارند که در ویدئوهای با زوم ۲ برابر نمیبینیم.
حالا به قابلیت فیلمبرداری با دقت فول اچدی این گوشی میرسیم. ویدئوهایی که با این دقت و نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه توسط دوربین اصلی و فوق عریض ضبط شدند از هر نظر یعنی سطح جزئیات، کنتراست، رنگها و دامنه دینامیک عالی هستند.
ویدئوهای فول اچدی ضبط شده با دوربین تلهفوتو با زوم ۲ برابر شارپ و با سطح جزئیات کافی هستند ولی دامنه دینامیک هنوز بسیار کم است و کلیپها ظاهر خوبی ندارند.
سپس به ویدئوهای فول اچدی با زوم دیجیتالی ۵ برابر میرسیم که به بدی انواع 4K خود هستند.
تنها دوربینهای اصلی و فوق عریض میتوانند فیلمهای فول اچدی با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه ضبط کنند. سطح جزئیات آنها در این بخش نصف شده است ولی بیتریت یکسان یا کمتر از نمونههای با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه است.
ویدئوهای با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه ضبط شده با دوربین اصلی بیش از حد شارپ در تلاش برای پوشاندن سطح پایین جزئیات شارپ شدند، در حالی که ویدئوهای دوربین فوق عریض ملایم هستند.
همچنین میتوانید با دوربین اصلی یا حالت ماکرو دوربین فوق عریض ویدئوهای اسلوموشن بگیرید.
همانطور که اشاره کردیم تنها دوربین اصلی قادر به استفاده از قابلیت لرزشگیر اپتیکال تصویر است. میتوانید همچنین لرزشگیر الکترونیک تصویر را در حالتهای فیلمبرداری با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه فعال کنید که عملکرد بی نظیری در رفع لرزش دوربین البته به بهای افت کم میدان دید دارد.
دوربین فیلمبرداری Mi Note 10 یک حالت vlog mode دارد که به کاربر اجازه میدهد چند کلیپ کوتاه ضبط کرده و در حین اضافه کردن افکت تغییر صحنه بین آنها، به یکدیگر سرهمبندی کند. برای افکتهای تغییر صحنه چندین گزینه در اختیار کاربر گذاشته میشود.
گوشی Mi Note 10 شیائومی یک گوشی هوشمند بی نظیر است. ابتدا به مجموعه دوربین ۵ گانه آن میرسیم که در هر گوشی نمیبینید. نکته قابل توجه آنها حسگر ۱۰۸ مگاپیکسل است و در شب و روز تصاویر ۲۷ مگاپیکسل عالی میگیرد. ۴ دوربین دیگر کاملا خوب هستند تا یکی از ماهرترین و همهکارهترین مجموعه دوربینها را روی یک گوشی هوشمند ببینیم.
سپس Note 10 شیائومی به واسطه تقارن عالی در بخش طراحی و کیفیت ساختی که کمتر از یک پرچمدار نیست درخشان ظاهر میشود. خمیدگیها اصلا در کاربردپذیری گوشی تداخلی ایجاد نمیکنند چون قابلیت دفع لمس کف دست گوشی عالی است و استفاده از بدنه با تزئین سطحی سندبلاست باعث میشود گوشی محکم در دست جا گیرد.
سپس به چیپست اسنپدراگون 730G میرسیم که ممکن است بهترین مدل موجود در بازار نباشد ولی جزو بهترها قرار میگیرد و عملکرد آن در کنار نمایشگر امولد با دقت فول اچدی بی نظیر است.
ما تنها دو مشکل با Mi Note 10 داریم، حقهای که برای استفاده از بزرگنمایی ۵ برابر دارد و عمر باتری که کمتر از حد انتظار بود. علت نحوه برخورد شیائومی با زوم ۵ برابر را میتوانیم درک کنیم ولی منطق پشت افزایش اندازه از ۵ مگاپیکسل به ۸ مگاپیکسل را به ویژه زمانی که این شرکت دقت دوربین زوم ۵ برابر را ۵ مگاپیکسل تبلیغ کرده است نمیفهمیم.
حداقل برای بهبود عمر باتری امیدوار هستیم چون رابط کاربری MIUI 11 پس از بهروزرسانی بهتر خواهد شد که روی عملکرد باتری نیز تاثیر میگذارد.
قیمت گوشی Xiaomi Mi Note 10 در زمان عرضه به بازار ۵۵۰ یورو تعیین شده است تا پیشنهاد خرید خوبی باشد. اما این بخش از بازار که به اصطلاح قاتلان پرچمدارها در آن قرار میگیرند بسیار شلوغ است و گوشیهای ارزشمند دیگری نیز برای خرید به چشم میخورند.
مدل پرو گوشی جدید شیائومی ۱۰۰ یورو قیمت بیشتر به همراه مقدار رم و حافظه داخلی بیشتر به ترتیب ۸ گیگابایت و ۲۵۶ گیگابایت دارد. سپس به دوربین اصلی میرسیم که یک لنز 8P در مقایسه با 7P مدل معمولی دارد.
البته از نظر ما تاثیر این قضیه روی کیفیت تصاویر نباید آن چنان زیاد باشد. بنابراین در انتها نمیتوانیم مدل پرو را به معمولی ترجیح دهیم تا آن را پیشنهاد کنیم، مگر این که به دنبال خرید ردهبالاترین مدل باشید.
سپس به محصول دیگری از شیائومی یعنی Mi 9T Pro با قیمت حداقل ۱۵۰ یورو کمتر در مقایسه با Mi Note 10 میرسیم. این گوشی یک نمایشگر تخت امولد بدون بریدگی، یک چیپست سریعتر اسنپدراگون ۸۵۵ دارد ولی خبری از دوربینهای ماکرو یا تلهفوتو با زوم ۵ برابر نیست.
یقینا دوربین ۱۰۸ مگاپیکسل را نیز ندارد ولی با این حال تصاویر دوربین آن عالی هستند.
OnePlus 7T Pro در حدود ۲۰۰ یورو گرانقیمتتر است ولی اگر تجربه استفاده از یک نمایشگر امولد با نرخ تازهسازی ۹۰ هرتز را نمیخواهید میتوانید مدل 7T را تهیه کنید. ممکن است این گوشی دوربین ماکرو را نداشته باشد ولی یک دوربین تلهفوتو با زوم ۳ برابر دارد که باید بیشتر از مقدار کافی باشد.
گزینه دیگر گوشی Realme X2 Pro است که به مراتب قیمت کمتری از گوشی جدید شیائومی ولی قابلیتهای بسیار زیاد دارد. ابتدا باید به نمایشگر بزرگ امولد ۶.۵ اینچ با نرخ تازهسازی تصویر ۹۰ هرتز اشاره کنیم، سپس چیپست قدرتمند اسنپدراگون ۸۵۵ پلاس و باتری که از شارژ سریع ۵۰ وات پشتیبانی میکند.
این گوشی یک لنز اصلی ۶۴ مگاپیکسل، یک لنز تلهفوتو ۱۳ مگاپیکسل با زوم دو برابر، یک لنز فوق عریض ۸ مگاپیکسل و یک حسگر عمقسنج ۲ مگاپیکسل دارد که دقیقا با مجموعه دوربین Mi Note 10 متفاوت هستند ولی با این حال کیفیت تصاویر عالی دارند.
در نهایت قیمت گلکسی اس ۱۰ سامسونگ رو به کاهش است و در حال حاضر فقط ۵۰ یورو از Mi Note 10 شیائومی بیشتر است. به کریسمس نیز نزدیک میشویم تا افت بیشتر قیمت اعضای خانواده اس ۱۰ را شاهد باشیم.
اس ۱۰ سامسونگ را میتوانیم به واسطه ظاهر جمعوجورتر، یک نمایشگر بهتر، عملکرد سریعتر و کیفیت تصویر بالای دوربینهای عقب پیشنهاد کنیم.
اگر به دنبال کیفیت دوربین هستید، یقینا در حال حاضر هیچ گوشی هوشمندی بهتر از Mi Note 10 وجود ندارد چون برای هر شرایطی یک دوربین دیده میشود.
بدون شک، کیفیت دوربین میتواند با بهروزرسانیهای آینده بهتر شود ولی حتی در این مرحله نیز باید بگوییم قابلیت برجسته این گوشی است.
Mi Note 10 از نظر عملکرد بهترین گوشی هوشمند موجود در بازار نیست ولی با طراحی عالی، سختافزار قدرتمند و یک مجموعه دوربین بی رقیب یقینا ارزش پیشنهاد را دارد.
منبع: gsmarena.com
تا به این جای کار، سال ۲۰۱۹ سالی رؤیایی برای عاشقان بازی های ویدیویی بوده است. از نظر بسیاری از گیمر ها، بازیهایی که امسال عرضه شده یا قرار است عرضه شود سال ۲۰۱۹ را از تمام سالهای قبل متمایز میکند. ولی اگر فکر میکنید این نهایت کار است، اشتباه میکنید. سال آینده حتی از این هم جذابتر خواهد بود. فقط با یک نگاه به بازیهایی ویدیویی ۲۰۲۰ میتوان انتخابهای سختی که قرار است با آن مواجه شویم را تصور کرد. بازیهایی که حتی ممکن است ژانر جدیدی در دنیای بازی های رایانهای ایجاد کنند یا مسیر بازی های کامپیوتری را برای همیشه تغییر دهند. در ادامه نگاهی به برخی از جذابترین و بازی های ۲۰۲۰ خواهیم انداخت که مطمئناً گیمر های زیادی بیصبرانه به انتظار تجربه آنها نشستهاند.
مستر چیف، کاراکتر اصلی سری بازی های هالو مجدداً برای تعطیلات سال آینده برای کنسولهای ایکس باکس وان، پی سی و البته کنسول جدید ایکس باکس اسکارلت، باز خواهد گشت.
در این بازی شما در نقش مأمور انتقال مردگان در این بازی ظاهر میشوید. کشتی میسازید، دنیای مرموز دریاها را اکتشاف میکنید و از دوستان ارواحتان مراقبت میکنید. این بازی متفاوت سال ۲۰۲۰ برای پی اس ۴، پی سی و ایکس باکس وان عرضه میشود.
احتمالاً این بازی مشهورترین بازی سال ۲۰۲۰ باشد. بهخصوص با در نظر گرفتن کنفرانس ایکس باکس که در آن از حضور کیانو ریوز رونمایی شد. سایبرپانک 2077 یک بازی ایفای نقش است که آوریل ۲۰۲۰ برای پی اس ۴، ایکس باکس وان و پی سی عرضه میشود.
بازی ۱۲ دقیقه از آن دسته بازی های هیجانی است که هنگام بازی هم استرس زیادی پیدا میکنید و هم شگفت زده میشوید. این بازی که بر اساس ایده کلی گیر افتادن در یک حلقه زمانی طراحی شده است سال آینده برای ایکس باکس وان و پی سی عرضه میشود.
سگا بازی ایفای نقش فانتزی استار آنلاین ۲ را در سال ۲۰۲۰ برای پلتفرمهای نینتندو سوئیچ، پی اس ۴، اندروید، آی او اس و پی سی عرضه میکند.
ایستگاه بعدی برای سری بازی های محبوب سبک تیر اندازی شخص اول شرکت Smilegate، بازی کراس فایر ایکس است که سال ۲۰۲۰ برای ایکس باکس وان در دسترس قرار میگیرد.
آخرین محصول شرکت Bandai Namco در بازی های دنباله دارش قرار است تیلز آف ارایز باشد. این بازی ویدیویی ایفای نقش و اکشن بر روی ایکس باکس وان، پی اس ۴ و پی سی قابلیت اجرا خواهد داشت.
یکی از بازی های ویدیویی جذاب برای عاشقانه انیمه های ژاپنی! این سریال حتی در میان مخاطبان ایرانی و غربی هم طرفداران بسیاری دارد. به غیر از نبردهای جذابی که در این بازی انجام میشود، بازیکن در دنیای دراگون بال زی قدم میگذارد، ماهی گیری میکند، غذا میخورد و البته با گوکو به تمرین میپردازد. همین طور قهرمانها و شخصیتهای جذاب دیگر داستان دراگون بال زی هم در این بازی حضور خواهند داشت. طرفداران این انیمه میتوانند پی اس ۴ یا ایکس باکس وان را برای این بازی انتخاب کنند.
عرضه این بازی در سال ۲۰۲۰ بهتازگی اعلام شده است. این بازی ترکیبی از تمام ۹ فیلم جنگ ستارگان خواهد بود. ولی اشتباه نکنید. این بازی صرفاً بازسازی بازی های قدیمی سری فیلمهای جنگ ستارگان نیست، بلکه خط داستانی جدیدی خواهد داشت که به همراه خرده داستانهای دیگر تکمیل میشود. پلتفرمهای پی اس ۴، ایکس باکس وان، نینتندو سوئیچ و پی سی این بازی را پشتیبانی خواهند کرد.
بازی شبیه سازی پرواز مایکروسافت سیزدهمین بازی از سری بازی های شبیه سازی پرواز است که تغییرات زیادی نسبت به سریهای قبلی ندارد. گرافیک بهتر و مکانهای جدید اصلیترین جذابیتهای این بازی هستند. این بازی برای ایکس باکس وان و پی سی عرضه میشود.
اگرچه هنوز تاریخ رسمی انتشار این بازی اعلام نشده ولی شواهد نشان میدهند این بازی احتمالاً اواخر سال ۲۰۲۰ برای ایکس باکس وان، پس اس ۴ و پی سی عرضه میشود. الدن رینگ یک بازی ایفای نقش است که توسعه و ساخت آن از سال ۲۰۱۶ آغاز شد.
بتل تودز بهنوعی رقیب اصلی لاکپشتهای نینجا محسوب میشود و احتمالاً قرار است سال آینده برای ایکس باکس وان عرضه شود.
راهی به سوی جنگل یک بازی ماجراجویی است که پس از انتشار برخی تصاویر محیط بازی طرفداران زیادی پیدا کرد. این پروژه سال ۲۰۱۶ کلید خورد و داستان آن در مورد دو آهو است که در این دنیا گم شدهاند و سعی میکنند مسیرشان به خانه را پیدا کنند. راهنمایی این آهو تنها بر عهده بازیکن گذاشته شده است و در نتیجه پیدا کردن غذا، پناهگاه و نهایتاً پیدا کردن خانه به راهنماییهای او بستگی دارد. این بازی برای ایکس باکس وان و پی سی عرضه میشود.
یک بازی در سبک وحشت و بقای جدید که البته هنوز تاریخ مشخصی برای عرضه آن اعلام نشده است. این بازی احتمالاً برای پی اس ۴، ایکس باکس وان و پی سی عرضه میشود.
بازی حلقه مرگ که نام شرکت Bethesda بهعنوان تولید کننده آن دیده میشود هنوز تاریخ انتشار مشخصی ندارد ولی احتمالاً سال ۲۰۲۰ منتشر خواهد شد. این بازی توسط سازندگان سری بازی های دیس آنرد (Dishonored) ساخته شده که داستان دو آدم کش که در مقابل هم قرار میگیرند را دنبال میکند. پلتفرمهای احتمالی این بازی پی اس ۴، ایکس باکس وان و پی سی خواهند بود.
این بازی توسط Larian Studios ساخته شده و هنوز تاریخ انتشارش مشخص نیست. ولی قرار است برای گوگل استادیا و پی سی عرضه شود.
دارکسایدرز جنسیس بازی جدید از سری بازی های THQ حول فرشتهها، اهریمنها و چهار سوار آخرالزمان است که سال ۲۰۲۰ برای پی سی، پی اس ۴ و ایکس باکس وان عرضه میشود.
این بازی سال آینده برای پی سی منتشر میشود. در این بازی، شما کنترل یکی از ۴ شخصیت بازی را در دست میگیرید و برای تسلط بر دنیا تلاش میکنید.
شماره چهارم از سری بازی های تک تیر انداز نخبه که یکی از بازی های محبوب تیر اندازی برای عاشقان هدف گیری است، سال آینده با اضافه شدن واقعیت مجازی بهزودی برای پی اس وی آر (PSVR)، پی سی و پی اس ۴ عرضه میشود.
سگهای نگهبان : لژیون یک بازی در سبک ماجراجویی و اکشن است که توسط شرکت Ubisoft Toronto ساخته شده است و سومین بخش از سری بازی های سگهای نگهبان خواهد بود که سال آینده برای پی اس ۴، پی سی، ایکس باکس وان و البته گوگل استادیا عرضه میشود.
بازی نور در حال مرگ ۲ بهعنوان دنبالهای برای بازی نور در حال مرگ ۱ که سال ۲۰۱۵ عرضه شد، ساخته میشود. این بازی سبک بازی اکشن، ماجراجویی و تیر اندازی شخص اول دارد که با پارکور ترکیب شده و داستان آن در شهری پر از زامبی اتفاق میافتد. پلتفرمهای در نظر گرفته شده برای این بازی پی اس ۴، ایکس باکس وان و پی سی هستند.
در این بازی بازیکن مأموریت دارد تا انگلهایی از دنیای بیگانه که بقای نسل انسان را تهدید میکند پیدا کرده و از بین ببرند. در این بازی بر خلاف بسیاری از بازی های دیگر قرار نیست بازیکنان مقابل یکدیگر قرار بگیرند، بلکه این یک بازی ۳ نفره به سبک همکاری است و بازیکنان میتوانند باهم ارتباط داشته باشند. رینبو سیکس برای ایکس باکس وان، پی اس ۴ و پی سی عرضه خواهد شد.
طرفداران عبور حیوانات باید تا سال آینده صبر کنند تا بتوانند سری جدید از این بازی را تجربه کنند. این بازی در ابتدا قرار بود سال ۲۰۱۹ عرضه شود که به ۲۰۲۰ موکول شد و برای نینتندو سوئیچ عرضه میشود.
سواره نظام ۲ شما را به جنگهای قرون وسطایی در اروپا میفرستد. این بازی چندنفره در سبک اول شخص است که بازیکن در نبردهایی با سبک و سیاق آن دوران شرکت میکند. این بازی بهطور خاص فقط برای یک سال در فروشگاه اپیک گیمز استور (Epic Games Store) عرضه میشود.
بازی «همه انسانها را نابود کن» در حقیقت باز سازی یک نسخه قدیمیتر از همین بازی است. در نسخه جدید بازیکنها میتوانند سلاحها را باهم ترکیب کرده و از قدرتهای جدید استفاده کنند. این بازی سال ۲۰۲۰ برای پی سی، پی اس ۴ و ایکس باکس وان عرضه میشود.
فاینال فانتزی ۷ بازسازی نسخه اصلی این بازی در سال ۱۹۹۷ است که ۳ ام مارس ۲۰۲۰ فقط برای پی اس ۴ عرضه میشود.
بازی با سبک مشابه زلدا که خالقان بازی اسسین کرید: ادیسه دست به ساخت آن زده اند و قرار است ۲۵ فوریه ۲۰۲۰ برای ایکس باکس وان، پی اس ۴، پی سی، گوگل استادیا و نینتندو عرضه شود.
گیلت یک بازی در سبک معمایی است و شخصیت آن سالی (Sally) نام دارد که یک دختر نوجوان است و باید دوستش امیلی را پیدا کند. این بازی فقط برای گوگل استادیا عرضه میشود.
دنباله بازی افسانه زلدا: دنباله نفس وحش در حال ساخت است و احتمالاً سال آینده برای نینتندو سوئیچ عرضه شود.
انتقام جویان مارول داستانش را از ماجراهای روز شکل گیری انتقام جویان آغاز میکند. مرکز فرماندهی این گروه در سانفرانسیسکو است. ولی پس از چندین حادثه نهایتاً انتقام جویان از هم میپاشد و باقی داستان ۵ سال بعد از آن ماجرا را دنبال میکند. زمانی که ابرقهرمانان غیرقانونی هستند. این در حالی است که اتفاقات اخیر انسانها را تهدید میکند و تنها امید بازگشت تیم انتقام جویان است. این بازی ۱۵ می ۲۰۲۰ برای پی سی، پی اس ۴، ایکس باکس وان و گوگل استادیا عرضه خواهد شد.
این بازی دنبالهای برای Ori and the Blind Forest است و داستان ارواح نگهبان کوچک در دنیای یک دنیای تخیلی را بیان میکند. این بازی ۱۱ فوریه ۲۰۲۰ برای ایکس باکس وان و پی سی عرضه میشود.
اوت رایدرز یک بازی چندنفره به سبک همکاری و تیر اندازی است که در آن بازیکنان در قالب یک گروه سهنفره فعالیت میکنند و در دنیای تاریک، علمی تخیلی و البته پر از موجودات بیگانه به ماجراجویی میپردازند. این بازی پلی استیشن ۴، پی سی و ایکس باکس عرضه خواهد شد.
سایکوناتس ۲ ادامه بازی محبوب سایکوناتس ۱ است. در این بازی، بازیکنان Raz که یکی از فارغالتحصیلان جدید و دارای نیروی ذهنی قدرتمند است را کنترل میکنند و برای کشف دنیای آن که عناصر جدید به آن اضافه شده است، بازی را شروع میکنند. پلتفرمهای این بازی ایکس باکس وان، پی اس ۴، پی سی، مک و لینوکس خواهد بود.
بازی خوناشام: بالماسکه – اصل و نسب، داستان انسانی را دنبال میکند که پس از مرگ، بهعنوان یک خوناشام از خواب بر میخیزد. شخصیت اول حالا باید قدرتهایش را ارتقا دهد و به یکی از ۵ طایفه قدرتمند بازی بپیوندد. این بازی مارس ۲۰۲۰ برای ایکس باکی، پی اس ۴ و پی سی عرضه میشود.
سومین بخش از سری بازی های «قهرمان بس است» است که در آن شخصیت اصلی داستان به نام تراویس تاچ داون ( Travis Touchdown) در دنیای بازی های کامپیوتری وارد میشود و باید با دشمنان مختلف مبارزه کند. پی اس ۴ و نینتندو سوئیچ تنها پلتفرمهایی هستند که از این بازی استقبال میکنند.
مسیر فوق ستارهها یک بازی در سبک مسابقه است که در واقع ترکیبی از سبک مسابقات آرکید و تاکتیکهای رانندگی واقعگرایانهتر بازی های امروزی است. این بازی در پی سی، ایکس باکس وان، پی اس ۴ و نینتندو سوئیچ قابل اجرا خواهد بود.
این بازی بازسازی سومین بازی از سری بازی های Mana است که هیچ وقت در خارج از کشور ژاپن عرضه نشد. داستان این بازی شخصیتهای مختلف داستان را دنبال میکند که سرنوشت آنها باهم در آمیخته است.
امپراتوری گناه یک بازی استراتژیک است که داستان آن در دهه ۱۹۲۰ در آمریکا اتفاق میافتد. بازیکنان در این بازی باید با خشونت مسیرشان را به سمت بالا باز کنند، ولی هر چه بازیکن موقعیت برتری پیدا میکند، هدف افراد بیشتری هم قرار میگیرد. پس بازیکن به غیر از گسترش قلمرو و چیدن استراتژی باید از خودش هم دفاع کند. نینتندو سوئیچ، پی اس ۴ ، پی سی و ایکس باکس میزبانان این بازی هستند.
منبع: cnet
گوگل چند وقتی است لپتاپهای کرومبوک خود را میسازد، ابتدا دو مدل از کرومبوک پیکسل وارد بازار شدند و سپس پیکسلبوک در سال ۲۰۱۷ به آنها پیوست.
هر سه آنها لپتاپهای عالی بودند ولی یک عیب بزرگ داشتند: قیمت آنها فوقالعاده زیاد بود. صحبت در مورد ۱۰۰۰ دلار یا بیشتر است، آن هم زمانی که اکثر کرومبوکها قیمت ۵۰۰ دلار یا کمتر داشتند.
حالا امسال با ساخت لپتاپ جدید Pixelbook Go به عرصه رقابت برگشته است ولی برای اولین مرتبه این شرکت قصد ندارد کیفیت مطلق را برای توجیح قیمت دستگاه خود در اختیار کاربران قرار بگذارد.
بلکه غول دنیای اینترنت این مرتبه تلاش کرده است کرومبوکی بسازد که همه بتوانند از آن استفاده کنند و قیمت کمی داشته باشد به نحوی که قیمت Pixelbook Go از ۶۴۹ دلار شروع میشود که ۳۵۰ دلار از نسل ابتدایی پیکسلبوک کمتر است. با وجود این هنوز باید قیمت زیادی برای یک دستگاه کرومبوک بپردازید. ولی به اندازه کافی شرکتهای دیگری هستند که در حال حاضر در این محدوده قیمتی کرومبوکهای ممتازی وارد بازار کرده باشند.
Pixelbook Go بدون شک قدرت رقابت با هر کرومبوک دیگر موجود در بازار را دارد. ولی متاسفانه، گوگل در تلاش برای کاهش قیمت، بسیاری از قابلیتهای ممتاز نسل ابتدایی پیکسلبوک را فدا کرده است. سوال این جا است آیا این اقدام ارزش لازم را داشته است یا نه.
ارزانترین کرومبوک گوگل تا به امروز یک لپتاپ کامل قدرتمند است. جذابیت آن در حد نسل ابتدایی پیکسلبوک نیست و گوگل برای کاهش قیمت کیفیت بعضی چیزها را کاهش داده است (بارزترین آنها نمایشگر است). اما Pixelbook Go ویژگیهای ابتدایی یک لپتاپ خوب را دارد و باید برای اکثر افراد کافی باشد.
تمامی دستگاههای قبلی با سیستم عامل کروم گوگل سختافزار و مشخصات ممتازی داشتند. گوگل در Pixelbook Go اندکی فرمول ساخت لپتاپهای خود را تغییر داده است. این دستگاه کیفیت ساخت خوبی دارد و بی ارزش حس نمیشود، نکتهای که نمیتوانیم در مورد سایر کرومبوکها بگوییم. ولی عملا، جذابیت آن در سطح نسل قبلیاش نیست.
این مدل ظاهر ساده یک لپتاپ با طراحی صدفی را با یک نمایشگر لمسی ۱۳.۳ اینچ با دقت فول اچدی و یک رنگ ساده مشکی دارد و جز روی گوشه درب لپتاپ که لوگوی کوچک G حک شده است، نوشته دیگری روی آن دیده نمیشود.
این لپتاپ همچنین با یک رنگ صورتی با رنگ روشن مرجانی در زیر آن عرضه شده است ولی طراحی تمام مشکی آن بدون شک شیکتر است. (طرفداران دهه گذشته مکبوک مشکی رنگ باید راضی شده باشند)
بدون توجه به رنگ باید بگوییم مدل Go کیفیت ساخت خوب و محکمی دارد ولی هیچ کدام از عناصر برجسته طراحی که در نسل ابتدایی پیکسلبوک وجود داشت را نمیبینیم. این لپتاپ از نسل قبلی خود ضخیمتر است، گرچه وزن آن یکسان و ۱.۰۴ کیلوگرم است.
به عنوان منتقد این لپتاپ دلم برای جنبههای زیبایی شناختی مدل ابتدایی به ویژه درب شیشهای و آلومینیومی آن که طراحی گوشیهای پیکسل گوگل را تداعی میکرد تنگ شده است.
مدل Go یک طراحی اقتصادی و عملکردی دارد که میتوانید تحسین کنید ولی با هیجانانگیز بودن فاصله دارد.
یک عنصر طراحی جدید و نه چندان خوشایند در Pixelbook Go دیده میشود و آن قسمت برآمده زیرین است. زمانی که تصاویر این لپتاپ را دیدم، تصور کردم این برآمدگیها یک ماده نرمتر و متفاوت با منیزیم باشد که در سایر قسمتها استفاده شده است.
تصور من این بود تمام بخش پایینی این لپتاپ یک کیفیت پلاستیکی محکم مانند قسمت زیرین اکثر لپتاپها دارد. ولی در حقیقت، این بخش از جنس همان فلز سخت سایر قسمتها ساخته شده است. گوگل میگوید که به این دلیل این برآمدگیها را طراحی کرده است تا به دست گرفتن لپتاپ یا بیرون آوردن آن از کاور سادهتر باشد ولی واقعا نمیتوانم بگویم این طراحی مشکلی که با سایر دستگاهها داشتم را رفع میکند.
گوگل یقینا طراحی این لپتاپ را به عنوان راهی برای کاهش هزینهها ساده کرده است و بنابراین این مرتبه برخلاف مدل ابتدایی پیکسلبوک شاهد نبود قابلیتهای برجستهای هستیم، به عنوان مثال این لپتاپ قابل تبدیل نیست و بنابراین حالت تبلت حذف شده است.
همچنین امکان استفاده از قلم Pixelbook Pen در آن وجود ندارد. نمیتوانم بگویم دلم برای آنها تنگ شده است، چون هرگز طرفدار لپتاپهایی که سعی میکنند تبلت نیز باشند نبودم و PixelBook Pen نیز آن قدر مفید نبود.
نکتهای که بیشتر من را نگران کرد انتخاب گوگل در بخش نمایشگر بود. هر دو پیکسلبوک و تبلت ناامیدکننده Pixel Slate سال گذشته بهترین نمایشگرهایی داشتند که میتوانستید تجربه کنید. به ویژه نسبت تصویر طویلتر پیکسلبوک ابتدایی را دوست داشتم و هر دو دستگاه دقت بالاتری از پنل نمایش با دقت فول اچدی مدل Go داشتند.
منظور این صحبتها بد بودن نمایشگر این لپتاپ نیست ولی نسبتا غیر جذاب است. دقت فول اچدی یک نمایشگر ۱۳.۳ اینچی به معنای ۱۶۶ پیکسل در هر اینچ است که از عدد ۲۳۵ پیکسل در هر اینچ نسل ابتدایی پیکسلبوک و عدد خیرهکننده ۲۹۳ پیکسل در هر اینچ Pixel Slate به مراتب کمتر است.
گوگل یک مدل از این لپتاپ را با نمایشگر با دقت 4k عرضه کرده است ولی برای تصاحب آن باید پیشرفتهترین مدل این لپتاپ را بخرید که قیمت هنگفت ۱۳۹۹ دلار را دارد.
اما جنبه خوب ماجرا حواشی به مراتب باریکتر اطراف نمایشگر این مدل به نسبت مدل ابتدایی آن است، ولی با وجود این من هنوز نمایشگر با حجم پیکسل بیشتر و نسبت تصویر طویلتر را به نمایشگر Pixelbook Go ترجیح میدهم.
با آن که نمایشگر اندکی مایوسکننده است ولی گوگل در صفحه کلید کم نگذاشته است. تجربه تایپ در نسل ابتدایی پیکسلبوک عالی بود و مدل Go تقریبا به همان خوبی است.
توصیف دقیق تفاوت بین آن دو سخت است ولی کلیدها در زمان تایپ آن حس نرم بودن قبل را در خود ندارند. با این حال، فضای بین آنها کافی است و صدای آنها به خوبی آهسته است تا اگر تجربه کار با صفحهکلید با فاصله کم بین کلیدهای مکبوک را داشته باشید عاشق این صفحهکلید شوید.
از سوی دیگر در مورد ترکپد فقط باید بگوییم قابل قبول است. زیر انگشتان من به نوعی سفت حس شد و اسکرول کردن به اطراف به روانی که دوست داشتم نبود. عملکرد آن بد نیست و به آن عادت میکنید ولی بدون شک تاچپدهای بهتری وجود دارند.
با آن که گوگل در بخش طراحی بعضی عناصر را حذف کرده است ولی Pixelbook Go هنوز جزو قدرتمندترین کرومبوکهای موجود در بازار است. مدل پایه این لپتاپ از نسل هشتم پردازنده Core m3 اینتل به همراه ۸ گیگابایت رم و ۶۴ گیگابایت حافظه داخلی استفاده میکند و مدل تحت بررسی من یک پردازنده Core i5 و ۱۲۸ گیگابایت حافظه داخلی داشت.
قیمت این مدل ۸۴۹ دلار است و مشخصات قابل مقایسهای با پیکسلبوک ۹۹۹ دلاری دارد. ای کاش مدل پایه را امتحان کرده بودم تا ببینیم گوگل سطح عملکرد یک محصول ۶۵۰ دلاری را در چه حدی قرار داده است.
جای تعجب ندارد که پردازنده Core i5 اینتل با ۸ گیگابایت رم برای سیستم عامل کروم کافی است. لپتاپ Pixelbook Go بدون هیچگونه مشکل بارزی از انجام کارهای روزمره من برآمد که عبارتند از گردش در اینترنت با باز کردن چندین تب، کار با اپلیکیشنهای Tweetdeck، Hangouts، اسلک، Todoist، Google Keep و ترلو به همراه گاهی یکی دو اپلیکیشن اندرویدی.
اپلیکیشنهای لایتروم ادوبی، نتفلیکس، یوتیوب موزیک و چندین بازی نیز اکثرا به خوبی اجرا شدند گرچه بازپخش موزیک گاهی با مشکل «حافظه کم» روبرو شد که آزاردهنده بود.
نکته قابل توجه این است این مشکل زمان استفاده از یوتیوب موزیک به عنوان یک تب مرورگر رخ نمیداد. به عبارت دیگر به این عقیده خودم بیشتر ایمان میآورم که اپلیکیشن اندرویدی روی سیستم عامل کروم زمانی که یک جایگزین تحت وب برای آنها وجود دارد ارزش استفاده را ندارند.
به طور کلی، به نظر من برای اکثر افراد مشخصات پایه این لپتاپ کافی است و کاربران حرفهای میتوانند مدل ۸۴۹ دلاری تحت بررسی من را بخرند. گوگل همچنین یک مدل ۹۹۹ دلاری را با دو برابر رم بیشتر یعنی ۱۶ گیگابایت رم میفروشد، در حالی که مدل ۱۳۹۹ دلاری که اشاره کردم یک پردازنده Core i7، ۱۶ گیگابایت رم، ۲۵۶ گیگابایت حافظه داخلی و یک نمایشگر با دقت 4K دارد.
با آن که از نمایشگرهایی با این کیفیت لذت میبرم ولی به نظرم ارزش این مقدار پول را ندارد.
Pixelbook Go همچنین در بخش باتری به خوبی دوام میآورد که در نسل ابتدایی نکته ضعف آن بود. در تست بازپخش ویدئو ما، این لپتاپ پیش از این که باتریاش تمام شود ۱۳.۵ ساعت دوام آورد.
این آمار یک ساعت طولانیتر از ادعای ۱۲ ساعت خود گوگل با «استفادههای مختلف» است. متاسفانه، هرگز به این عدد ۱۲ ساعت نرسیدم ولی باتری آن روزانه بیشتر از هشت ساعت دوام آورد که یقینا نسبت به مدل ابتدایی پیکسلبوک یک پیشرفت است.
یک مشکل عجیب که داشتم بهروزرسانی نشدن درست شاخص باتری بود. عددی که نشان میداد همان درصد شارژی بود که دستگاه زمان روشن شدن از حالت خواب داشت و تا زمانی که مجددا به این حالت نرود یا به شارژ زده نشود تغییر نمیکرد.
گوگل تایید کرده است این مشکل یک باگ در نسخه فعلی سیستم عامل کروم است و در زمان عرضه دستگاه بهروزرسانی خواهد شد. این شرکت همچنین تایید کرده است که فارغ از این مشکل باتری درست کار میکند و این باگ تنها یک مشکل نرمافزاری است.
دهها کرومبوک در بازار وجود دارد که مدل Go را میتوانید با آنها مقایسه کنید از دستگاههای ارزان ۲۰۰ دلاری (با مشخصات مشابه) گرفته تا پیکسلبوک خود گوگل که در سال ۲۰۱۷ به بازار آمد و هنوز قیمت ۱۰۰۰ دلار یا بیشتر دارد.
با وجود این، شاید نزدیکترین رقیب به Pixelbook Go، محصول Chromebook Flip C434 ایسوس باشد. این لپتاپ مانند مدل پایه Go یک پردازنده m3 اینتل، نمایشگر با دقت فول اچدی، ۴ گیگابایت رم و ۶۴ گیگابایت حافظه داخلی دارد. اما قیمت آن یعنی ۵۷۹ دلار کمتر بوده و از طرفی ضخیمتر و سنگینتر است.
محصول ایسوس یک لولا ۳۶۰ درجه دارد ولی با توجه به وزن بیشتر از ۱.۳۶ کیلوگرم آن هرگز به دنبال استفاده از این لپتاپ در حالت تبلت نبودم.
سپس به کرومبوک ردهبالای ایسر یعنی Chromebook 13 CB713 میرسیم. با پرداخت ۸۰۰ دلار لپتاپی با پردازنده نسل هشتم Core i5، یک نمایشگر با دقت بالاتر (۲۲۵۶ در ۱۵۰۴ پیکسل)، ۸ گیگابایت رم و ۶۴ گیگابایت حافظه داخلی خواهید خرید. گرچه این کرومبوک مانند Chromebook Flip در مقایسه با Pixelbook Go بزرگتر و سنگینتر است.
از طرفی پیکسلبوک نسل ابتدایی هنوز به عنوان یک انتخاب جایگزین وجود دارد ولی قیمت آن در مقایسه با مدل تحت بررسی من ۱۵۰ دلار بیشتر است، با آن که همان مقدار رم، حافظه داخلی و پردازنده i5 را دارد (گرچه نسل هفتم است در مقایسه با مدل نسل هشتم در Go).
با پرداخت پول بیشتر یک طراحی باریکتر، جمعوجورتر، با یک ترکپد بهتر و یک نمایشگر به مراتب شارپتر به دست خواهید آورد. همچنین از Pixelbook Pen پشتیبانی میکند و یک لولای شیک ۳۶۰ درجه دارد.
بررسی Pixelbook Go در مقایسه با مدل ابتدایی پیکسلبوک یا Pixel Slate به مراتب سادهتر است. با یک لپتاپ استاندارد، آشنا و تقریبا کسلکننده روبرو هستیم. اما به جای این که فکر کنید سیستم عامل کروم در یک تبلت تبدیلپذیر کار میکند یا نه یا بخواهید ۱۰۰۰ دلار صرف یک لپتاپ ممتاز کنید، کرومبوک Pixelbook Go یک دستگاه ساده و بدون طراحی برجسته است. قیمت آن به ویژه اگر مدل تحت بررسی من را بخرید همچنان پایین نیست ولی قیمت کرومبوکهای ممتاز امروزی بیشتر در محدوده ۶۰۰ تا ۸۰۰ دلار قرار دارد و حالا گوگل محصولی در اختیار دارد که از نظر قیمت و همچنین کیفیت میتواند با رقبا رقابت کند.
درست است، میتوانید کمتر از قیمتی که گوگل روی محصول خود گذاشته است یک کرومبوک بخرید. ولی اگر فکر میکنید کرومبوک میتواند کامپیوتر اصلی شما باشد و برایتان پرداخت کمی هزینه بیشتر برای یک دستگاه باریک، سبک، با سختافزار خوب مشکلی ندارد، Pixelbook Go نیازهای شما را برآورده خواهد کرد.
منبع: engadget.com
مرگ در کشور مکزیک به لطف تمدنهای باستانی آزتکها و دوران پیش از هیسپانیک متفاوت است، یعنی دورانی که برای مرگ سوگواری نمیکردند ولی نگاهشان به آن به عنوان یک ادامه طبیعی زندگی بوده است.
هزاران سال بعد، تعطیلات دوستداشتنی در پاییز که به اسم Día de los Muertos یا روز مردگان شناخته میشود هنوز نگاه جهانیان را به مکزیک جلب میکند، به کشوری که در آن مرگ سالی یک مرتبه به خانه میآید و زندهها با پوشش شبیه به اسکلتهای با کلاس به صورت زندگی چشمک میزنند.
گرچه این روز با هالووین در یک زمان از سال جشن گرفته میشوند و به واسطه استفاده از شیرینی و شکلات و جمجمه رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند ولی منشاء شکلگیری روز هالووین و روز مردگان مکزیک کاملا متفاوت است.
هالووین به عنوان یک جشن پیش از دوران دین مسیحیت در مناطق سلتیک به اسم Samhain شروع شد. قوم سلتها عقیده داشتن نقاب بین مرده و زنده در این موقع از فصل برداشت در پاییز و همچنین زمان سال نو سلتیکی، نازک خواهد شد و به روحها و اجنه اجازه ورود به این دنیا داده میشود.
سلتها لباسهایی به شکل هیولاها و جنها به تن میکردند تا ارواح شرور را بترسانند و در این بین اندکی سرگرم باشند.
زمانی که سنت پاتریک دین مسیحیت را در قرن پنجم به ایرلند آورد، کلیسا بخشی از آیین غیر مسیحی Samhain را به مراسمی به اسم All Hallows’ Eve اضافه کرد که از ۳۱ اکتبر شروع میشود. تعطیلات فعلی هالووین توسط مهاجران ایرلندی در بین جامعه آمریکا محبوب شد.
در همین حین، نزدیک به ۳ هزار سال قبل وجود یک نوع مراسم روز مردگان در مکزیک و دوران پیش از هیسپانیک، داشته است. زمانی که کشورگشایان اسپانیایی به این منطقه رسیدند، آنها با خود کشیشهایی به همراه داشتند که دین افراد بومی را با شمشیر تغییر میدادند.
حذف آیین قدیمی روز مردگان ولی به مراتب سختتر بود، بنابراین کلیسای کاتولیک آنها را به شکل روز تمام قدیسان (All Saints’ Day) (1 نوامبر) و روز تمام روحها (All Souls’ Day) (2 نوامبر) در آوردند.
زمانی که اسپانیاییها در قرن شانزدهم به مکزیک رسیدند، متوجه فرهنگهای بومی متنوع شدند که در آن زمان بزرگترین آنها متعلق به آزتکها بود. اسپانیاییها گزارش دادند که آزتکها هر سال در ماه آگوست روز بزرگی را جشن میگیرند که به مردگان اختصاص داده شده است.
طبق افسانههای آزتک، جهان زیرزمینی تحت کنترل Mictecacihuatl قرار دارد که از آن به اسم بانوی مرگ یاد میکنند. وظیفه او نظارت بر استخوان مردگان است که همچنین منبع زندگیهای جدیدی در در دنیا زندهها است. سالی یک مرتبه، Mictecacihuatl برای بررسی «استخوانهای زنده» خود دنیای زیرزمینی را ترک میکند.
آزتکها از Mictecacihuatl و همسر او به اسم Miclantecuhtl با برگزاری مراسم روز مرگ در ماه آگوست که یک ماه طول میکشید به همراه پیشکش و رقص استقبال میکردند. مجسمههای Mictecacihuatl و Miclantecuhtl آزتکها آنها را با صورتهای اسکلتی و گردنبندهایی نشان میدهند که با جمجمه و دستان قطع شده آویزان است.
زمانی که آیین مذهبی فعلی و حتی خدایی یک سیستم اعتقادی جدیدی را به وجود میآورد، اسم آن «تلفیق دینی» است. زمانی که آزتکها و سایر گروههای بومی مکزیکی تحت سلطه اسپانیاییها در آمدند، آنها مجبور شدند معابد و بتهای خود را نابود کنند و جای آنها را با کلیساهای جامع و مجسمههای افراد قدیس پر کنند.
اما سفیران ابتدایی اسپانیایی میدانستند که یک فرد پیروز شده زمانی که یک خدای جدید و آیینهای جدید را که با دیدگاه جهانی مذهبی و تقویم مذهبی همخوانی داشته باشد را بپذیرد، کمتر سختی میکشد و این دقیقا اتفاقی بود که با روز مردگان رخ داد.
مذهب مردم بومی مکزیک برای مرگ ارزش قائل میشود، بنابراین کلیسای کاتولیک به تعطیلات موجود مسیحیت نگاه کردند که روی ارتباط بین زندگان و مردگان تاکید کند.
روز تمام قدیسان (۱ نوامبر) زمانی است که مسیحیها قدیسهایی که حالا در بهشت هستند را به یاد میآورند و برایشان جشن میگیرند و روز تمام روحها (۲ نوامبر) زمان دعا برای روحهایی است که از بدن افراد عزیز زندگی ما بیرون رفتهاند و ممکن است در برزخ منتظر اجازه ورود به بهشت باشند.
مشخص شد تغییر این جشن هزارساله با آیین مذهبی به سادگی تغییر روز جشن مرگ آزتکها از آگوست به نوامبر نبود. مردم مکزیک از فرمانروایان کاتولیک خود پیروی کردند ولی نمادهای پیش از دوران هیسپانیک مانند Mictecacihuatl و گردنبند جمجمهای شکل او را نگه داشتند که امروزه از آن به شکل جمجمههای قندی یا کاترینا استفاده میکنند.
برای افراد خارج از مکزیک به ویژه آمریکاییها درک روز مردگان سخت است. در فرهنگ غرب، مرگ اتفاقی ترسناک است و روح مردگان احتمالا به شکل ارواح ترسناک بر میگردند تا این که بازدیدکنندگانی با رفتار دوستانه باشند.
بنابراین، تفکر گذراندن یک شب کامل سر قبر کسانی که دوست داشتیم غمناک و همچنین ترسناک به نظر میرسد.
اما روز مردگان هر دو این ویژگیها را در خود ندارد. با آن که مردم مکزیک فوقالعاده در اندوه مرگ عزیزان خود گریه میکنند و دلشان برای آنها تنگ میشود، ولی در روز مردگان این چنین نیست. روز مردگان جشن زندگی هم در این دنیا و هم فرای آن است، یعنی جشن زمانی که روحهایی که این دنیا را ترک کردند برای جشن و شادی به آن بر میگردند.
مراسم رنگارنگی که در روز مردگان برگزار میشود دو هدف دارد: ۱) آنها به ما کمک میکنند کسانی که دوست داشتیم و از این دنیا رفتند را به یاد آوریم، به آنها احترام بگذاریم و برایشان جشن بگیریم و ۲) آنها با شوخی کردن با زندهها به ما اجازه میدهند به مرگ بخندیم.
اکتاویو پاز شاعر و نویسنده مکزیکی در مورد برخورد متفاوت مکزیکها با مرگ مینویسد که یک فرد مکزیکی «با موضوع مرگ آشنا است، در مورد آن شوخی میکند، آن را در آغوش میکشد، با آن میخوابد، آن را جشن میگیرد و مرگ یکی از محبوبترین اسباببازیهای او و عشق همیشگیاش است.»
حتی در قبرستان، مکانی که غربیها آن را به ترس و سوگواری ربط میدهند، در روز مردگان طنین صدای خنده و موسیقی میپیچد و تزئینات رنگی به چشم میخورد. به هرحال، مرگ بخشی از تجربه انسانی است. بنابراین چرا کمی در مورد آن سرگرم نشویم؟
تا لحظاتی دیگر دوباره به موضوع قبرستان بر میگردیم ولی روز مردگان واقعا در خانه با ساخت یک اوفرنداس شروع میشود، یک نوع محراب بزم و شادی که به فردی که دوستش داشتیم و از دنیا رفته است اختصاص دارد.
اوفرنداس میتواند کوچک یا بزرگ، ساده یا باشکوه باشد ولی یقینا عکس فردی را که از دنیا رفته است به همراه غذاها و نوشیدنیهای محبوب او دارد تا به آنها کمک کند پس از سفر طولانی خود از دنیای ماورا انرژی خود را تجدید کنند.
مسیر خانه با گلبرگ گلهایی که در اطراف و روی محراب پخش شده است، بخورهای دودآور، شمع و دستمالهای رنگی مشخص میشود که هنرمندانه از تکه کاغذهایی برش خوردهاند.
رنگ متمایز اوفرنداس زرد پر رنگ گل cempasuchil (جعفری گل درشت) است. در روزهای نزدیک به روز مردگان، مغازههای گل فروشی برای تزئین اوفرنداس انبوهی از گلهای cempasuchil را به همراه گل تاجخروس قرمز- بنفش و ژیپسوفیلا (نفس کودک) سفید رنگ میفروشند.
در بخشهایی از مکزیک که هنوز روز مردگان به صورت سنتی برگزار میشود از جمله منطقه Lake Patzcuaro در Michoacán و Oaxaca، انجام بخش زیادی از مراسم در قبرستان محلی است.
در روزهای نزدیک به ۱ نوامبر، خانوادهها منطقه قبر فردی که دوستش داشتند را تمیز میکنند. آنها علفهای هرز را بیرون میکشند، نردههای آهنی را رنگ تازهای میزنند و سنگهای قبر را تمیز میکنند.
در قبرستانهای کوچکتر که یک قبر ممکن است با یک صلیب چوبی و ساده نشانهگذاری شده باشد، خانوادهها بیل میآورند و خاک روی قبر را تازه میکنند.
سپس وقت زیباسازی مقبره یا قبر است. درست مانند محراب داخل خانه، این اوفرنداس کنار قبر گلهای cempasuchil، شمع و پیشکش غذا و نوشیدنی زیادی دارد تا روح مرحوم جشن بگیرد.
در شب روز یک نوامبر، خانوادهها با پیچیدن شال و پتو دور خود در کنار قبر جمع میشوند تا بتوانند هوای سرد پاییز را تحمل کنند. آنها برای خود و مهمانان از دنیا رفتهشان نوشیدنی و غذا میآورند. گروههای موسیقی روستا و گروههای موسیقی ماریاچی به درخواست خانوادهها آهنگهای محبوب فرد از دنیا رفته را میزنند.
خانواده مرحوم تمام شب در قبرستان میمانند، سری به همسایهها میزنند، داستان و جوک میگویند و برای مهمانان افتخاری ندیده خود شمعها را روشن و ظرف غذاها را پر نگه میدارند.
کلمه اسپانیایی برای اسکلت کالاوره است و کالاوراها ارتباط نزدیکی با تصویر، لباسها و هنر جشن روز مردگان دارند.
مردی که تصویر کالاورا را محبوب کرد یک طراح مکزیکی به اسم خوزه گادالوپا پوزادا بود که به واسطه کشیدن کارتونهای هجوآمیز در مورد جامعه نخبگان پولدار مکزیک و سیاستمداران فاسد محبوب شد که همه آنها را به شکل اسکلتهای خندهدار میکشید.
ماندگارترین تصویر او لا کاترینا است، یک اسکلت باشکوه زن با یک کلاه گلدار و لباس زنانه بلند که در همان حین تجسم خارجی Mictecacihuatl و نگاهی به نادانی است.
امروزه مجسمههای تزئین شده رسی رنگ شده کاترینا را برای فروش در روز مردگان در بازارها به همراه مجسمههای کوچک کالاورا با شغلهای مختلف مانند دندانپزشکان کالاورا، متصدیان بار کالاورا، آتشنشانان کالاورا و غیره پیدا میکنید و با آن که این لباسها جزو آیین سنتی روز مردگان نیست ولی پوشیدن لباس شبیه به کاترینا با صورتی که هنرمندانه رنگ شده است بسیار باحال است.
اما باید گفت یک نوع دوم از کالاورا مخصوص روز مردگان وجود دارد. زمانی که پوزادا در اوایل قرن بیستم در مکزیک طراحیهای خود را میکشید، بسیاری از طراحیهای او اشعار هجوآویزی به اسم calaveras literarias در خود داشتند. این اشعار کوتاه و موزون تمامی طبقات جامعه مکزیک را مسخره میکردند و نوشتن calavera هنوز بخشی از مراسم روز مردگان برای کودکان و بزرگسالان است.
جمجمههای قندی در تمام طول مراسم روز مردگان همه جا دیده میشوند. در مکزیک، بازار صنایع دستی پر از جمجمههای قندی به هر اندازه است که در شب میدرخشند. اما ممکن است فکر کنید آنها از قند ساخته شدند و باید خورده شوند، ولی اشتباه میکنید.
در واقع جمجمههای قندی قابل خوردن هستند چون از خمیر قندی به اسم alfeñique ساخته شدهاند ولی هدف آنها تزئینی است نه یک اسنک. جمجمههای قندی را روی اوفرنداس خانگی میگذارند. یا به عنوان هدیه به دوستان و خانواده میدهند.
تعداد کافی از دیگر جمجمههای خوراکی برای فروش در بازارهای روز مردگان وجود دارد از جمله جمجمههای شکلاتی، جمجمههای آبنباتی و جمجمههای مارشملو و غیره.
یکی از بزرگترین لذتهای روز مردگان فرو بردن کلوچه بزرگی از شیرینی قندی Pan de Muerto یا «نان مرده» در یک لیوان بزرگ شکلات داغ مکزیکی است.
Pan de Muerto یک خوراکی فصلی در مکزیک است و تنها در اواخر اکتبر پخته میشود. این نان با خمیر تخممرغ غلیظ به همراه عصاره شکوفه پرتقال درست میشود. شکل آن بزرگ و گرد است و روی آن را پیش از این که پودر قند بپاشند و بپزند را با شکل دو استخوان (شبیه به پرچم دزدان دریایی) تزئین میکنند.
زمانی که Pan de Muerto تازه خورده میشود نرم و خوشمزه است ولی حتی یک نان مرده بیات با شکلات داغ مکزیکی لذتبخش است.
هر پاییز، میلیونها پروانه شهریار به کوههای مملو از درختان کاج استان Michoacán مکزیک میرسند. آنها از کانادا هزاران کیلومتر را طی کردند و زمستان را در جنگهای مرتفع مکزیک سر میکنند.
پروانههای شهریار قرنها قرن زمانی که قومهای بومی مانند مردم Purépecha روز مردگان را جشن میگرفتند این مهاجرت معجزهآسا را انجام میدادند. مردم مکزیک اعتقاد دارند این پروانهها روح افرادی هستند که از این دنیا رفتند و به سرزمین زندهها بر میگردند.
منبع: people.howstuffworks.com
برای خوانندگان فهیم روکیدا یک نقد و بررسی موبایل دیگر آماده کردیم و این مرتبه انتخاب ما گوشی G8X ThinQ الجی است. تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
در مورد شرکتهای سازنده اگر بحث کنیم الجی یک شرکت عجیب است. به سطح بالایی از اعتماد به نفس نیاز است تا دستگاههایی ساخت و بازاریابی کرد که کاملا از هنجارهای بازار به دور هستند و شرکت الجی در طول سالهای گذشته مسئولیت ساخت چنین دستگاههایی را برعهده داشته است.
به عنوان مثال میتوانید گوشی ماژولی G5 را به یاد بیاورید و سپس G8 ThinQ امسال که یک طرح کنترل مبتنی بر ژستهای حرکتی ظاهرا احمقانه ولی در عمل خلاف آن داشت. حالا به G8X میرسیم که چند قابلیت G8 را به کنار گذاشته است تا امکانات خاص خود را داشته باشد.
الجی به جای ساخت یک گوشی تاشو واقعی راه دیگری را برای ساخت گوشیهای هوشمند با انعطافپذیری بیشتری پیدا کرده است یعنی: قابهایی با نمایشگرهای ثانویه که داخل آنها قرار گرفتهاند.
گوشی V50 ThinQ اولین گوشی این شرکت بود که چنین قابهایی برایش ساخته شد و حالا G8X در کنار آن قرار میگیرد.
من یک احترام عمیق برای شرکتهایی که به نوآوری و چیزهای عجیب رو میآورند قائل میشوم ولی از همین ابتدا بگویم: رویای الجی جواب نمیدهد. نه به این خاطر که ایده آن بد است، بلکه چون الجی متوجه نشده است چطور از پتانسیل کامل این شیوه نصب نمایشگر دوگانه و عجیب استفاده کند.
گوشی جدید G8 ThinQ الجی به عنوان یک پرچمدار تنها متمایز از سایرین نیست ولی به اندازه کافی قابل قبول است. اما کافی است قاب نمایشگر دوگانه را به آن وصل کنید تا همه چیز ناگهان جالب شود.
روی هم رفته، این دستگاهها مزهای از زندگی با چند نمایشگر را فراهم میکنند که سایر شرکتها سعی در محبوب کردن آن داشتهاند و چنین نمایشگرهایی برای مولتی تسکینگ یا انجام چند کار همزمان عالی هستند.
به هرحال، G8X و نمایشگر ثانویه آن اغلب اوقات نقشی مانند دو گوشی کاملا جداگانه دارند. بخشی که الجی در آن کوتاهی داشته است صیقل دادن تجربه کابری است چون بعضی از کاربردهایی که از هر دو نمایشگر استفاده میکنند میتوانند محدود یا با توجه زیاد به جزئیات حس شوند. اگر بتوانید G8X و نمایشگر دوم آن را با تخفیف خوب بخرید، بدون شک ارزش بررسی برای خرید را دارد.
G8X جدا از بلندپروازی در بخش نمایشگر از فرمول یک پرچمدار واقعی الجی فاصله نگرفته است. این گوشی مانند تقریبا تمامی گوشیهای هوشمند ردهبالای دیگری که در سال ۲۰۱۹ دیدیم، مجهز به چیپست اسنپدراگون ۸۵۵ کوآلکام به همراه ۶ گیگابایت رم و سیستم عامل اندروید ۹ است.
سپس به نمایشگر اولد فول ویژن ۶.۴ اینچ در نمایش جلو میرسیم که رنگهای شفافی به نمایش میگذارد ولی زمان استفاده در محیط آزاد و روشن در بالابردن مقدار روشنایی صفحه به زحمت میافتد.
نیروبخش سختافزار این گوشی یک باتری ۴۰۰۰ میلیآمپر ساعت است که (زمان استفاده از یک نمایشگر) دوام آن پیش از نیاز به شارژ برای ۱.۵ روز استفاده کافی بود.
از طرف دیگر درگاه هدفون ۳.۵ میلیمتری را میبینیم و به لطف استفاده از فناوری Quad DAC، محصول جدید الجی یکی از بهترین گوشیهای هوشمند برای کاربرانی است که به قدرت پخش صدا و موزیک توجه دارند.
تغییر دیگری که این مرتبه شرکت کرهای در محصولات خود به وجود آورده است استفاده از حسگر اثرانگشت زیرنمایشگر به جای حسگرهای سنتی است که البته به چند نکته باید توجه کرد.
این حسگر به اندازه کافی سریع است و اثرانگشت شما را سریعا شناسایی میکند. نکته دیگری که قابل توجه است، حذف دوربین جلو Z Camera است و بنابراین قابلیت Air Gestures که در گوشی G8 معرفی شد دیگر وجود ندارد.
نگران نباشید، چیز زیادی را از دست ندادید و به گفته الجی علت حذف Z Camera یک تدبیر برای کاهش هزینهها بوده است. جای این دوربین را یک دوربین سلفی سنتی گرفه است، البته دوربینی که تصاویر سلفی را با دقت ۳۲ مگاپیکسل ثبت میکند.
به صورت پیشفرض این دوربین برای ثبت تصاویر سلفی ۸ مگاپیکسل تنظیم شده است، اما واقعا مهم نیست چون نتایج به ندرت تحت هر شرایطی قابل قبول هستند. اگر میخواهید تصاویر خوب سلفی بگیرید بهترین شرایط نوری موجود را پیدا کنید چون تصاویر سلفی ملایم و نارضایتبخش هستند.
سپس به دوربینهای اصلی میرسیم. الجی در پنل پشتی دو دوربین استفاده کرده است یک دوربین ۱۲ مگاپیکسل اصلی با گشادگی دریچه دیافراگم f/1.8 و یک دوربین فوق عریض ۱۳ مگاپیکسل با میدان دید ۱۳۶ درجه.
دوربین اصلی در مقایسه با دوربین دوم تصاویری با رنگهای روشنتر و جزئیات ریزتر ثبت میکند.
کیفیت آنها در سطح پیکسلی بالا نیست ولی انتظاری نیز نباید داشت. دوربین گوشیهای الجی همیشه قابل استفاده بودهاند تا شگفتانگیز.
همچنین باید خودتان را با توجه به دوربین تحت استفاده برای رنگهای کاملا متفاوت آماده کنید. دوربین اصلی در جذب نور محیطی عملکرد بهتری دارد بنابراین تصاویر تاثیرگذار قابل قبولی میگیرد. گرچه لنز فوق عریض بیشتر تصاویر یکنواخت و نه چندان جذابی ثبت میکند.
البته همانطور که اشاره کردیم، هیچکدام از این مسائل به ویژه برای افرادی که قبلا از گوشیهای الجی استفاده کردند عجیب نیست. گوشیهای این شرکت کاملا قابل استفاده و کاربردی هستند ولی در مقایسه با انبوهی از رقبای توانمند برجسته نمیتوانند باشد.
شاید الجی با اطلاع از همین نکته بزرگترین هدیهای که میتوانسته است را به کاربران داده است یعنی: عرضه این گوشی با یک قیمت بسیار معقول.
در این بخش تفکر الجی در ظاهر هوشمندانه است. میتوانید هر زمانی که نیاز دارید به این گوشی یک نمایشگر ثانویه اضافه کنید و زمانی که آن را احتیاج ندارید در خانه بگذارید.
همانطور که در ابتدای نقد اشاره کردیم این اولین گوشی هوشمند با یک قاب دارای نمایشگر خاص خود نیست. V50 ThinQ نیز یک قاب نمایشگر ثانویه داشت و الجی بدون شک از اشتباهات قبلی خود درس گرفته است.
به جای قفل شدن قاب نمایشگر در سه موقعیت نه چندان راحت، قاب G8 به اندازه کافی کشش دارد که بدون توجه به زوایا باز بماند. این نمایشگر ثانویه شبیه به نمایشگری است که داخل خود گوشی قرار گرفته است، حتی بریدگی قطرهای شکل (غیر ضروری) را حفظ کرده است و از طرف دیگر بیرون از قاب نیز یک نمایشگر دوم وجود دارد تا بتوانید بدون این که گوشی را از باز کنید ببینید چه کسی تماس گرفته است.
الجی در ساخت این قاب عجیب عملکرد بسیار بهتری از قبل داشته است ولی در واقع استفاده از آن چندان ایدهآل نیست. به عنوان مثال، استفاده از آن عملا اندازه گوشی را دو برابر میکند و این نکته که باتری خاص خود را ندارد به معنای استفاده از باتری گوشی است تا در عرض ۳ تا ۵ ساعت آن را تمام کند.
الجی تصمیم گرفته است روی قاب به جای یک درگاه یواسبی تایپ C از یک کانکتور ظاهرا الهام گرفته شده از MagSafe استفاده کند که مشکلاتی را به همراه میآورد که بعدا به آن اشاره میکنم.
ایده کلی الجی این بوده است که این شرکت مفهوم گوشیهای تاشویی که عملا فقط تبلتهایی هستند که به دو نیم خم شدند را دوست ندارد. شاید به همین دلیل است که از بین تمامی اپلیکیشنهایی که روی G8X و نمایشگر کوچک آن تست کردم، تنها اپلیکیشن کروم را میتوان در هر دو نمایشگر در حال اجرا داشت.
گرچه منصفانه نگاه کنیم، این اپلیکیشن زمان استفاده در این حالت به خوبی کار میکند. اما مشکل این جا است که به علت وجود لولایی که دو نمایشگر را به یکدیگر متصل میکند، بین آنها حدود نیم اینچ فضای مرده وجود دارد که در حداقلترین شکل ممکن غیرجذاب است.
این قضیه دقیقا یک مشکل نیست ولی به نوعی مغایر با انتظاری است که از چنین دستگاهی دارید. بخشی از جذابیت دستگاههای تاشو و سایر گوشیهای با چند نمایشگر این است که میتوانید از تمام فضای نمایش اضافه برای انجام به مراتب سادهتر کارهایی که میخواهید استفاده کنید مانند مطالعه یا تماشای ویدئوهایی که لذت دیدن آنها در فضای بیشتر لذتبخشتر است.
در عوض، G8X و نمایشگر ثانویه آن عملا شبیه به دو گوشی هوشمند هستند که از یک ناحیه به یکدیگر متصل شدند. چون هر دو نمایشگر به نمایش یک اپلیکیشن در آن واحد اختصاص داده میشوند، انجام همزمان چند کار با یکدیگر تقریبا عالی است.
به عنوان مثال میتوانید در یک نمایشگر جیمیل خود را باز کنید و در دیگری از تقویم گوگل یا اپلیکیشن اسلک استفاده کنید. همچنین زمانی که روز کاریتان تمام میشود توسط اپلیکیشن کیندل آمازون از دو نمایشگر برای خواندن کتابهای الکترونیکی و جستجو برای موسیقی در اسپاتیفای استفاده کنید.
در طول مدت زمانی که G8X را در اختیار داشتم برخورد با چنین مواردی که از دو نمایشگر بتوان استفاده کرد سخت نبود ولی این احساس را داشتم مجبور بودم اپلیکیشنها روی نمایشگر دوم اجرا کنم تنها به این دلیل که حضور داشت نه این که زندگیام را راحتتر کند.
خوشبختانه، الجی برای عملکرد بهتر این دو نمایشگر در کنار یکدیگر راهکارهایی در نظر گرفته است. زمان استفاده از دوربین میتوانستم روی آیکون دوربین برای دیدن تصاویری که با نمایشگر دوم گرفته بودم ضربه بزنم تا بررسی نیاز به قاببندی تصویرم و ثبت مجدد آن ساده شود.
یکی از سخنگویان شرکت الجی همچنین پیشنهاد کرده است چون از یکی از نمایشگرها میتوان برای نمایش یک صفحه کلید تمام عریض استفاده کرد، امکان استفاده از G8X «مانند یک لپتاپ» وجود دارد.
با کمی تلاش چنین امکانی وجود دارد ولی هرگز پیش نیامد که بخواهم G8X را روی میز بگذارم و مانند یک کامپیوتر با آن تایپ کنم.
الجی میگوید G8X به اندازه کافی میداند چه اپلیکیشنهایی باید به صورت خودکار از نمایشگر دیگر برای تایپ استفاده کنند و گاهی اوقات به همین شکل است. سایر اوقات، اپلیکیشنهایی مانند پیامرسان پیشفرض الجی صفحه کلید تمام اندازه را زمانی که G8X را میچرخانم روی صفحه اصلی نشان نخواهند داد.
در طول تجربه من با این گوشی، از آن به عنوان یک کنسول همراه بازی واقعا لذت بردم. بخشی از این لذت به لطف قدرت بالای گوشی و همچنین به علت نرمافزار گیمپد (Game Pad) الجی است.
زمانی که بازی را اجرا میکنید که از کنترلرهای فیزیکی پشتیبانی میکند و گیمپد فعال باشد، یک لایهبندی کامل شبیه به کنسول روی نمایشگر دوم شکل میگیرد که کاملا مناسب اجرای بازیهایی مانند آسفالت ۹ و Modern Warfare 5 است.
تنها مشکلی که برخوردم کردم زمان اجرای بازیهایی بود که از دکمههای فیزیکی استفاده میکنند و تجربه آنها سخت بود چون به یک انگشت بیشتر روی نمایشگر نیاز دارند.
خوشبختانه کنترلرهای نرمافزاری الجی تنظیمات کافی از پیش تعیین شده برای بازیهای مسابقهای و مبارزهای سبک آرکید دارند تا تجربه آنها ساده شود. بهترین بخش ماجرا نیز این است که میتوانید برای بازیهایی که به صورت بومی از کنترلرها پشتیبانی نمیکنند لایهبندی سفارشی درست کنید تا کنترلهای روی نمایشگر ضربه روی نمایشگر لمسی را شبیهسازی کنند.
در وسط یک بازی بودم که متوجه یکی از آزاردهندهترین عیبهای G8X شدم. پس از حدودا ۳ ساعت تجربه یک بازی RPG قدیمی، هشدار پایین بودن شارژ باتری ظاهر شد، بنابراین آن را به شارژ زدم.
منظورم از شارژ این است که مجبور شدم رابط پورت یواسبی شبیه به MagSafe داخل جعبه فروش را در بیاورم و آن را به کابل یواسبی بزنم و سپس آن را به پینهای شارژ مغناطیسی قاب متصل کنم.
اما نتیجه این بود که لمس نکردن کابل و آداپتور مشکل بود تا هرگونه استفاده از نمایشگر ثانویه در حین شارژ عملا غیرممکن شود. اما از طرفی پایین آوردن آداپتور حتی به مقدار اندکی باعث خوردن کابل به زمین میشود. طراحی الجی عیب دارد.
LG G8X به عنوان یک گوشی مستقل به سادگی از هر نظر برتر است. به عنوان یک دستگاه با نمایشگر دوگانه پتانسیل خود را نشان میدهد ولی تجربه استفاده از G8X ثبات ندارد که الجی از آن به عنوان یک ترفند تبلیغاتی یاد کرده بود.
گرچه این ترفند تبلیغاتی در مقایسه با سایر گوشیهای ردهبالای امسال چندان برجسته نیست و به اندازه کافی میتواند به واسطه آن سایر عیوب گوشی را نادیده گرفت.
گوشی G8X را بتوانید به قیمت خوب بخرید برای تجربه چند نمایشگر آن قدر بد نیست. فقط این گوشی را به جز چیزی که واقعا است اشتباه نگیرید یعنی: یک راهحل موقت تا الجی متوجه شود واقعا به دنبال ساخت چه نوع دستگاههایی است.
منبع: engadget.com
با یکی دیگر از نقد و بررسیهای گوشیهای موبایل توسط تیم کارشناسی روکیدا در خدمت شما هستیم. در این مطلب قصد بررسی پرچمدار جدید هوآوی یعنی گوشی میت ۳۰ پرو را داریم.
باید بگوییم حالا با یک گوشی حرفهای حقیقی روبرو هستیم، گوشی با یک نمایشگر «آبشاری» خمیده، یک چیپست فوق قدرتمند، حسگرهای دوربین بزرگتر از زمان گوشی لومیا ۱۰۲۰، قابلیت فیلمبرداری اسلموشن دیوانهکننده، ماژول زمان پرواز در پنل پشتی و جلو، یک باتری بزرگ با تمامی قابلیتهای متنوع شارژ و یک تابنده نور مادون قرمز. به گوشی میت ۳۰ پرو هوآوی احترام بگذارید.
یک نمایشگر اولد ۶.۵۳ اینچ طرفین گوشی را در بر گرفته است، پنل نمایشی که از تلاشهای اخیر سامسونگ در این زمینه بهتر است. یک بریدگی در بالای نمایشگر میزبان دوربین زمان پرواز سهبعدی برای جلوههای بوکه و شناسایی پیشرفته چهره است و یک ماژول زمان پرواز دیگر که در پنل پشتی قرار دارد.
اما این دوربین تنها ستاره پنل پشتی نیست، این وظیفه روی دوش دو دوربین ۴۰ مگاپیکسل گذاشته شده است. یکی از آنها یک دوربین زاویه عریض جدید به اسم Cine Camra است، حتی با آن که با طول کانونی ۱۸ میلیمتر آن عریضترین نیست ولی اندازه بزرگ ۱۵۴/۱ اینچ، توانایی فوکوس خودکار آن و ضبط فیلمهای فوق آهسته با نرخ ۷۸۶۰ فریم بر ثانیه، این دوربین را از سایرین متمایز میکند.
با دوربین دیگر از زمان گوشی P30 Pro آشنا هستیم که یک حسگر۴۰ مگاپیکسل SuperSensing با فیلتر RYYB با طول کانونی ۲۷ میلیمتر است.
یک لنز تلهفوتو با زوم ۳ برابر نیز در کنار آنها وجود دارد و هوآوی برای لنز پریسکوپ با زوم ۵ برابر گوشی P30 Pro در مدل میت خود جا نداشته است.
چیپست جدید یعنی کرین ۹۹۰ آمده است تا رقبا را کنار بزند و یک چیپست ۷ نانومتری با یک پردازند هشت هستهای، پردازنده گرافیکی ۱۶ هستهای و یک واحد پردازش عصبی اختصاصی دو هستهای برای قابلیتهای هوش مصنوعی است.
حافظه داخلی از نوع UFS 3.0 و سریعترین است و با دو ظرفیت ۱۲۸ یا ۲۵۶ گیگابایت امکان افزایش آن توسط نانو مموری وجود دارد که یک استاندارد اختصاصی هوآوی به شمار میرود.
نیروبخش تمامی این سختافزار یک باتری ۴۵۰۰ میلیآمپر ساعت است که بزرگترین باتری یک گوشی میت تا به امروز است و با شارژ سیمی ۴۰ وات و بیسیم ۲۷ طبق سلیقه کاربر گوشی را سریعا شارژ میکند.
بدنه: شیشه محافظ گوریلا گلس ۶ در پنل پشتی و عقب، بدنه آلومینیومی، ابعاد ۱۵۸.۱ در ۷۳.۱ در ۸.۸ میلیمتر، ۱۹۸ گرم وزن، گواهینامه IP68 برای مقاومت نسبت به آب و گرد و غبار، رنگهای مشکی، نقرهای، سبز و بنفش.
در کنار تمامی این ویژگیهای ممتاز به یک مشکل میرسیم که نمیتوان آن را نادیده گرفت. جنگ تجاری بین دو کشور آمریکا و چین عواقب شدیدی برای هوآوی و به ویژه سری میت ۳۰ داشته است. گوشی میت ۳۰ پرو بدون سرویسها و اپلیکیشنهای گوگل از قبل نصب شده عرضه شده است.
این قضیه در چین مشکل خاصی نیست ولی در برای کاربران معمولی خارج از کشور وطن یک نکته منفی به شمار میرود.
به مدت چند روز پس از عرضه این گوشی یک راهحل برای استفاده از خدمات گوگل وجود داشت، ولی همانطور که در اخبار روکیدا به اطلاع رساندیم امنیت آن زیر سوال رفت (از همان ابتدا مشکوک بود) و از آن زمان دیگر در دسترس کاربران نیست.
کاربران میتوانند اپلیکیشنهای محبوب خود را بارگذاری جانبی کرده یا از اپ استور خود هوآوی استفاده کنند ولی این روند عادی شرایط نیست. ما این نقد را با امید فراوان نسبت به رفع مشکل نرمافزاری سری جدید میت در آینده مینویسیم.
میت ۳۰ پرو در یک جعبه مشکی به بازار عرضه شده است و نام این گوشی به رنگ طلایی و اسم برند لایکا به رنگ قرمز روی جعبه حک شدهاند تا همکاری این شرکت با شرکت متخصص لنزسازی آلمان تداعی شود. جعبه فروش سری گوشیهای میت ۲۰ و P30 نیز به همین شکل بود تا بسیار متفاوت با جعبههای سفید رنگ نسلهای قبلی باشد.
درون این جعبه یک شارژر ۴۰ وات و یک کابل یواسبی A به C پیدا میکنید. در کنار آنها یک جفت ایرباد نسبتا ساده نیز قرار داده شده است که از طریق درگاه یواسبی تایپ C به گوشی متصل میشود. در جعبه رابط درگاه ۳.۵ میلیمتری هدفون به یواسبی تایپ C نیست، بنابراین نمیتوانید از هدفونهای قدیمی و محبوب خود استفاده کنید.
ما هنوز در این فکر هستیم قابل توجهترین عنصر طراحی میت ۳۰ پرو مربوط به نمایشگر آن میشود یا آرایش دوربین؟ اجازه دهید با نمایشگر شروع کنیم.
میت ۳۰ پرو تنها دومین گوشی سالهای اخیر با چنین خمیدگیهای فراوان است و تنها ۳ روز پس از گوشی vivo NEX 3 که ظاهر مشابهی دارد معرفی شد.
سامسونگ در جدیدترین نسل پرچمدارهای سری گلکسی خود از شدت خمیدگیهای اطراف نمایشگر کاسته است و اگر به یاد داشته باشید شرکت کرهای با گوشی Note Edge پایهگذار آن بود و حالا این وظیفه شرکتهایی مانند ویوو و هوآوی است که چنین طراحی مدرنی را به سطح دیگری برسانند.
نمایشگر هوآوی به اسم Horizon Display در طرفین خمیدگی ۸۸ درجه دارد و اگر از بالا به گوشی نگاه کنید عملا هیچ حاشیهای را اطراف نمایشگر نمیبینید.
بدون شک میتوانید ببینید قسمت لبه نمایشگر تغییر رنگ میدهد و به سلیقه کاربر بستگی دارد که از این نمایشگر خوشش بیاید یا نه، به نظر ما به معنای جذابیت محض است.
اما زمانی که بحث کاربردپذیری به میان میآید، خمیدگی نمایشگر به طرفین ممکن است ایده خوبی نباشد. اولین مشکل احتمالی شکنندگی آن است. عملا نبود بدنه در طرفین به معنای بالا بردن احتمال شکنندگی گوشی است.
بدون شک گوریلا گلس ۶ از آن محافظت میکند ولی یاد آن گفته معروف میافتیم که شیشه شیشه است و شیشه میشکند.
سپس به موضوع نبود دکمههای فیزیکی میرسیم. نبود یک دکمه پاور در سمت راست به این معنا است که هیچ راه دیگری جز لمس برای تعامل با گوشی وجود ندارد.
هوآوی راهحلهای مختلفی در نظر گرفته است مانند دو مرتبه ضربه زدن روی لبه گوشی که اسلایدر تنظیم حجم صدا را فعال میکند و زمانی که شیوه صحیح ضربه زدن را یاد بگیرید، بسیار خوب جواب میدهد. اما، نتیجه این ابتکارات این است که هیچ راه مکانیکی برای باز کردن دوربین یا فعال کردن دکمه آزادسازی شاتر نیست و زمانی که دستکش به دست دارید باید عکاسی را فراموش کنید (قبول داریم امکان لمس با بینی وجود دارد ولی شیکترین راهحل ممکن نیست، مگر نه؟).
مورد دیگری که باید در نظر گرفت امکان ترجمه اشتباه لمس کف دست هنگام خوردن به لبهها است. هوآوی میگوید لبههای این گوشی به عنوان یک منطقه جداگانه برای ورودی لمس در نظر گرفته میشود و اکثر اوقات خاموش است.
چرا باید نمایشگری با این خمیدگی ساخت و سپس لبههای آن را غیرفعال کرد؟ به نظر ما قابلیت رد کردن لمس کف دست عملکرد بی نقصی داشت و با این حال ما هنوز عاشق ظاهر این نمایشگر خمیده هستیم.
برخلاف طرفین بدون حاشیه، هنوز در بالا و پایین کمی حاشیه دیده میشود و مهمتر از همه بریدگی نمایشگر نیز به چشم میآید. این بریدگی محل قرارگیری دوربین سلفی و زمان پرواز، حسگر اثرانگشت و حسگر نور محیطی است تا سختافزار زیادی را در بر گیرد.
نبود دوربین مکالماتی بارز است و میت ۳۰ پرو در طول تماسهای صوتی نمایشگر خود را برای تولید صدا میلرزاند ولی هیچ چیز نمیتواند جای یک درایو سنتی برای خروجی صدای واقعی استریو را بگیرد.
میت جدید تنها یک اسپیکر دارد که در پایین گوشی قرار گرفته است و در این جا درگاه یواسبی تایپ C، میکروفن اولیه و شیار سیم کارت را نیز پیدا میکنید.
در مدل تحت بررسی ما یا میتوان دو سیم کارت با قطع نانو یا یک سیم کارت با قطع نانو و کارت حافظه جانبی اختصاصی هوآوی یعنی نانو مموری استفاده کرد. مدل تک سیم یقینا تنها یک سیم کارت با قطع نانو و نانو مموری میپذیرد.
از طرف دیگر در بالای این گوشی تابنده نور مادون قرمز دیده میشود که بابت آن باید هوآوی را تحسین کرد. میکروفن دیگر نیز در مجاورت آن است.
در بالا به نبود بدنه در طرفین اشاره کردیم ولی دقیقا این گفته درست نیست. در واقع یک بدنه آلومینیومی تنها با قطر یک میلیمتر بین دو قطعه شیشه وجود دارد تا ظاهر آن را محکمتر کند.
قطر این آلومینیوم در بالا و پایین بیشتر و در واقع نسبتا ضخیم است.
سرانجام به پنل پشتی این گوشی رسیدیم. یک دایره مشکی بزرگ محل قرارگیری ۴ دوربین میت ۳۰ پرو است، سه دوربین معمولی برای عکاسی به همراه یک ماژول زمان پرواز. برآمدگی جایگاه دوربین در حدود ۱ میلیمتر است تا جا برای این لنزهای واقعا بزرگ باز شود ولی چون موقعیت آن در مرکز عقب گوشی است، میت ۳۰ پرو هنگام قرارگیری روی یک سطح صاف برآمده نیست.
شاید هوآوی فکر کرده است مجموعه دوربین به اندازه کافی بزرگ نبوده است، بنابراین تنها به عنوان بخشی از زبان طراحی گوشی خود یک حلقه بیشتر به آن اضافه کردند. باید پذیرفت وجود آن ظاهر متفاوتی به گوشی داده است ولی نمیتوانیم بگوییم همه آن را خواهند پسندید.
فلاش الایدی دوتایی و حسگر دمای نور داخل دایره دوربین جا نشدند و موقعیت آنها به گوشه بالا سمت چپ انتقال داده شده است.
ابعاد گوشی میت ۳۰ برابر با ۱۵۱.۱ در ۷۳.۱ در ۸.۸ میلیمتر است تا در مقایسه با گلکسی نوت ۱۰ پلاس کمی جمعوجورتر (تقریبا ۴ میلیمتر کمتر در طول و عرض) و به بلندی و باریکی آیفون ۱۱ پرو مکس باشد.
این گوشی از هر دو رقیب خود ضخیمتر است؛ نوت ۱۰ پلاس با ۷.۹ میلیمتر در بین آنها کمترین ضخامت را دارد و این مقدار در آیفون به ۸.۱ میلیمتر میرسد. اما در طرف مقابل میت ۳۰ پرو تنها کمی از نوت ۱۰ پلاس (۱۹۶ گرم در مقابل ۱۹۸ گرم) و به شکل قابل توجهی از آیفون ۲۲۶ گرمی سبکتر است.
میت ۳۰ پرو مجهز به یکی از زیباترین نمایشگرهای فعلی در صنعت موبایل است یعنی یک پنل نمایش اولد که تا نیمه راه حواشی طرفین این دستگاه را میپوشاند. این نمایشگر دقت ۱۱۷۶ در ۲۴۰۰ پیکسل و نسبت تصویر عجیب ۱۸.۴:۹ (یا ۲.۰۴:۱) به همراه تراکم پیکسلی ۴۰۹ پیکسل در هر اینچ دارد.
ما زمان تنظیم روشنایی نمایشگر به صورت دستی و اسلایدر مربوطه حداکثر میزان روشنایی را ۴۶۴ نیت اندازه گرفتیم که اگر در قیاس با گوشیهای رده بالای سامسونگ قرار دهید نسبتا رقم بالایی نیست ولی در واقع کمتر از آمار دو گوشی میت ۲۰ پرو و P20 Pro است.
در زمان فعالسازی تنظیم خودکار روشنایی، این عدد به ۶۸۳ نیت میرسد که از آمار قبلی این شرکت بالاتر بوده ولی در حدود بیش از ۱۰۰ نیت کمتر از گلسی نوت ۱۰ پلاس سامسونگ و iPhone 11 Pro Max اپل است.
زمانی که نور خورشید به صفحه گوشیتان میتابد متوجه این قضیه نمیشوید ولی میت ۳۰ پرو هنگام بالا بردن میزان روشنایی گوشی در حالت تنظیم خودکار کمی نواحی مشکی رنگ را نورانی میکند. برای استفاده از نمایشگر این گوشی در محیط آزاد هیچ مشکلی نخواهید داشت و به عنوان مثال راحت میتوانید تصاویر خود را ترکیببندی کنید.
گوشی میت ۳۰ پرو در بخش تنظیمات نمایشگر یک زیر منو به اسم Color & Eye Comfort با گزینههای متعدد دارد. تاگل رنگ طبیعی خروجی نمایشگر را براساس نور محیطی تنظیم میکند که شبیه به قابلیت True Tone اپل است.
در زیر منو نام برده شده یک فیلتر رنگ آبی را پیدا خواهید کرد که میتوانید آن را به صورت دستی یا براساس برنامهریزی زمانی فعال کنید و همچنین یک تاگل کاهش سوسو زدن نور وجود دارد که البته خاموش یا روشن بودن آن برای ما قابل درک نبود.
بخش دما و حالت رنگ این زیرمنو برای ما بیشتر از همه جالب بود. به صورت پیشفرض نمایشگر روی حالت Vivid قرار دارد. در این حالت میانگین مقدار deltaE برابر با ۴.۴ است و زمان تستها شاهد بازتولید فضای رنگی DCI-P3 بودیم که چندان جالب و البته بد هم نیست. اگر فضای رنگی سنتی sRGB و حالت Normal را با دمای رنگ پیشفرض انتخاب کنید، میانگین deltaE به ۲.۲ کاهش پیدا میکند.
نمایشگر میت ۳۰ پرو از بازپخش محتوای با استاندارد HDR پشتیبانی میکند و این گوشی در صفحه دستگاههای پشتیبانی کننده از استاندارد HDR10 نتفلیکس قرار ندارد، گرچه اپلیکیشن نتفلیکس در این گوشی حتی اجرا هم نخواهد شد و پیام «این اپلیکیشن با دستگاه شما سازگار نیست» را دریافت میکنید.
علت این قضیه میتواند تنش بین دو کشور چین و آمریکا باشد و این که در نهایت توسط یک بهروزرسانی نرمافزاری رفع میشود یک موضوع متفاوت است. بنابراین با آن که سختافزار این گوشی در فهرست گوشیهای توانمند برای پخش محتوای HDR قرار میگیرد ولی بخش نرمافزاری از این قابلیت محروم است.
گنجایش باتری میت ۳۰ پرو هوآوی افزایش یافته است تا به عدد ۴۵۰۰ میلیآمپر ساعت برسد که در مقایسه با باتری ۴۲۰۰ میلیآمپر ساعت دو گوشی میت ۲۰ پرو و P30 Pro قرار میگیرد.
رقبای مهم محصول جدید هوآوی باتری کوچکتری دارند به نحوی که باتری وانپلاس پرو ۷ یک سلول ۴۰۰۰ میلیآمپر ساعت است و دو گوشی آیفون ۱۱ پرو مکس و گلکسی نوت ۱۰ پلاس به ترتیب باتریهای ۳۹۶۹ و ۴۳۰۰ میلیآمپر ساعت دارند.
باتری گوشی میت ۳۰ پرو زمان بازپخش محتوای ویدئویی با آمار ۱۸:۱۹ ساعت تنها نیم ساعت از آمار گلکسی نوت ۱۰ پلاس و یک ساعت کامل از آیفون اپل کمتر طاقت آورد، اما هر سه نتیجه عالی کسب کردند، در حالی که زمان قرار دادن تنظیمات نمایشگر وانپلاس پرو ۷ روی نرخ تازهسازی تصویر ۶۰ هرتز، دوام باتری آن در این بخش با اختلاف ۲ ساعت پشت سر میت ۳۰ پرو قرار گرفت.
میت ۳۰ پرو در بخش گردش در وب به کمک شبکه وایفای با آمار ۱۵ ساعت در یک سطح با آیفون ۱۱ پرو مکس بود و این دو گوشی با سه ساعت بیشتر در جایگاه بالاتری نسبت به دستگاه نوت جدید سامسونگ و پرچمدار وانپلاس قرار گرفتند.
در بخش تماسهای صوتی هر دو گوشی نوت ۱۰ پلاس (۳۲:۳۲ ساعت) و وانپلاس ۷ پرو (۳۴:۲۴ ساعت) گزینههای بهتری هستند و در این بخش میت ۳۰ پرو امتیاز ۲۰:۱۰ ساعت را به دست آورد.
آیفون جدید اپل حتی با آن که از قدیم در بخش تماسهای صوتی بسیار کارآمد است توانست در تستهای ما فقط امتیاز ۲۱ ساعت را به دست آورد.
به لطف این اعداد عالی، مدت دوام باتری میت ۳۰ پرو در حالت انتظار به طور کلی ۱۰۳ ساعت است.
شارژر داخل جعبه فروش این گوشی که از فناوری شارژ اختصاصی ۴۰ وات SuperCharge هوآوی پشتیبانی میکند آن را کمی بیشتر از یک ساعت (۱:۰۵) شارژ کرد و در عرض ۳۰ دقیقه مقدار آن به ۷۲ ساعت رسید که با توجه به بزرگ بودن باتری بسیار آمار قابل توجهی است.
میت ۳۰ پرو همچنین از شارژ بیسیم ۲۷ وات پشتیبانی میکند که شارژ کامل گوشی توسط آن فقط ۱:۳۴ ساعت طول کشید که بسیاری از گوشیها توسط شارژ سیمی به این عدد میرسند. ۴۱ درصد شارژ باتری پس از نیم ساعت با این روش مجددا آمار قابل توجهی است.
از قابلیتهای دیگر این گوشی شارژ معکوس بیسیم است تا به عنوان مثال بتوانید ساعت هوشمند خود را با آن شارژ کنید.
میت ۳۰ پرو تنها یک بلندگو دارد که پشت یک توری در انتهای گوشی قرار گرفته است. تقریبا تمامی رقبای این گوشی امروزه اسپیکرهای استریو دارند و هوآوی میتوانست داخل بریدگی نمایشگر یک بلندگوی مکالماتی سنتی قرار دهد که نقش یک کانال صوتی اضافه را داشته باشد.
در مورد بلندگوی مکالماتی باید بگوییم میت ۳۰ پرو مانند P30 Pro از نمایشگر صوتی خود برای تماسهای صوتی استفاده میکند که در اینطور مواقع میلرزد. شفافیت و کیفیت صدا در این روش واقعا بلند است و به خوبی در محیطهای شلوغ صدا را میشنوید و البته به بیرون راه یافتن صدای مقابل نیز بارز نیست.
در تستهای بلندگو ما در هر سه تست این گوشی امتیاز بالا و «عالی» را به دست آورد. حجم صدای این گوشی به شکل قابل توجهی از P30 Pro و میت ۲۰ بلندتر است. تنها حجم صدا بلند نیست بلکه کیفیت آن در محدوده فرکانسهای مختلف نیز عالی است.
میت ۳۰ پرو از همان ابتدا از اندروید ۱۰ استفاده میکند که خبر خوبی است. خبر بد نبود اپلیکیشنها یا سرویسهای گوگل است از جمله پلیاستور یا هر اپلیکیشن دیگری که اسم گوگل روی آن است.
از آن جایی که این گوشی ابتدا وارد بازار چین شده است، هیچ کس آن جا انتظار سرویسهای گوگل را ندارد یا از آن استفاده نمیکند و این قضیه نباید مشکل حادی باشد. گرچه، مشخص نیست آیا در نسخه جهانی این گوشی سرویسهای گوگل از قبل نصب خواهد شد یا اصلا چنین اتفاقی رخ میدهد؟
برای مدت کوتاهی یک راهحل برای این مشکل وجود داشت که کاربران از یک سایت چینی یک اپلیکیشن دانلود میکردند که فریمورک گوگل از جمله Play Services و پلیاستور را نصب میکرد. این روش از همان ابتدا شکبرانگیز بود و این سایت بسته شده است و دیگر امکان نصب سرویسهای پلی گوگل وجود ندارد.
هوآوی از قبل سرویسهای گوگل را روی این گوشی نصب نکرده است و بارگذاری جانبی پلیاستور گوگل را نه تشویق و نه یاری میکند. آنها نیز مانند کاربران از این قضیه ناراحت هستند و هیچ راهحل سادهای برای رفع آن وجود ندارد.
جدا از سرویسهای گوگل پلی، ما با موفقیت بعضی از اپلیکیشنهای شخص ثالث را به صورت جانبی نصب کردیم و مشکلی در اجرای مرورگر کروم و اپلیکیشن گوگل مپس نداشتیم و Gboard از کیبورد انتخابی هوآوی برای کاربر غربی بهتر است.
گرچه اپلیکیشن جیمیل کار نمیکند و خبری از پلی استور یا اپلیکیشنهایی که نیاز به مجوزهای سطح سیستمی با چراغ سبز گوگل را دارد نیست. در حال حاضر تنها گزینهها بارگذاری جانبی اپلیکیشنها یا استفاده از AppGallery (اپ استور فعلی هوآوی) است.
به صورت بالقوه یک گزینه دیگر وجود دارد. این شیوه وقتگیرتر است و نیاز به مهارت بیشتر دارد، اسم آن پروژه microG است، یک فریمورک متن باز مورد تایید سایت XDA برای دسترسی به اپلیکیشنهای طراحی شده برای سرویس گوگل پلی و اجرای آنهای روی گوشیها بدون نیاز به سرویسهای واقعی گوگلپلی. گرچه این روش در اندروید ۱۰ کار نمیکند. بخشکی شانس!
در هر صورت بدون اپلیکیشنهای گوگل یا با آنها، میت ۳۰ پرو یکی از اولین گوشیهای مجهز به اندروید ۱۰ است که در کنار آن رابط کاربری EMUI 10 هوآوی قرار میگیرد.
این رابط کاربری در مقایسه با نسل قبلی خود ظاهر متفاوتتر دارد و قابل توجهترین تغییر در سایهبان نوتیفیکیشن و تاگلهای سریع است. به طور کلی، عناصر رابط کاربری کاملتر و روانتر و در واقع لذتبخشتر هستند.
میت ۳۰ پرو از یک حسگر اثرانگشت اپتیکال زیر نمایشگر استفاده میکند. راهاندازی آن سرراست است و نتیجه مسیر طولانی ثبت اثرانگشت شناسایی سریع و قابل اعتماد آن است.
یک گزینه امنیتی دیگر امکان باز کردن گوشی با اسکن چهره است که نقش دوربین زمان پرواز در این موقع مشخص میشود. این دوربین چهره کاربر را به صورت سهبعدی اسکن میکند. حسگر فیس آیدی اپل نیز چنین سیستمی دارد و این راه حل به مراتب امنتر از روشهای اسکن چهره توسط دوربین سلفی است.
سیستم شناسایی چهره هوآوی فوقالعاده سریع است و در محیط تاریک نیز کار میکند و امکان راهاندازی آن به نحوی که پس از شناسایی چهره نیاز به کشیدن دست روی صفحه برای ورود به صفحه هوم نباشد، وجود دارد تا مستقیما به این صفحه هدایت شوید.
رابط کاربری EMUI قفل صفحه نمایش «مجله» را دارد که مانند همیشه زمانی که نمایشگر را روشن میکنید یک کاغذدیواری متفاوت به شما نشان داده میشود.
اگر از بریدگی نمایشگر خوشتان نمیآید میتوانید آن را با یک نوار وضعیت مشکی بپوشانید که تمامی قسمتهای بریدگی تا لبه پایینی آن را میپوشاند. اندازه آن قابل توجه است ولی با توجه به حضور دوربین زمان پرواز به راحتی میتوان آن را تحمل کرد.
هوآوی برای مدتی در گوشیهای خود از سیستم ناوبری مبتنی بر ژستهای حرکتی شبیه به آیفون استفاده میکرد و این قضیه به صورت پیش فرض هنوز در میت ۳۰ پرو رعایت میشود. باید با آنها آشنا باشید یعنی کشیدن دست روی صفحه (سوایپ) به سمت بالا، کشیدن به سمت بالا و نگه داشتن در وسط برای فعال کردن Task Switcher یا سوایپ از سمت چپ یا راست صفحه برای برگشت به عقب.
همچنین میتوانید از سیستم کلاسیک سه دکمهای اندروید با یک دکمه انتخابی چهارم برای ظاهر کردن بخش تاگلهای سریع استفاده کنید.
بخش نرمافزاری میت ۳۰ پرو کشوی اپلیکیشن ندارد یعنی تمامی آنها روی صفحه هوم قرار میگیرند. گرچه اگر لایهبندی همیشگی دو ردیفه اندروید را با یک کشو اپلیکیشن و صفحات هوم ترجیح میدهید، امکان فعال کردن آن از بخش تنظیمات وجود دارد.
بیشترین تغییر از نظر طراحی در بخش سایهبان نوتیفیکیشن دیده میشود و تاگلهای این بخش حالا یک شکل سنتیتر دایرهای شکل با یک رنگ آبی برای حالت روشن دارند که بسیار شبیه به رابط کاربری OneUI سامسونگ و طراحی اندروید ۱۰ خود گوگل است.
یک اسلایدر تنظیم روشنایی صفحه نمایشگر با یک ردیف از تاگلها در بالا وجود دارد که میتوانید آن را به پایین بکشید تا گزینههای بیشتری نمایان شود.
قابلیت مولتی تسکینگ در این گوشی به دو روش قابل دسترسی است، یا از طریق آیکونهایی که در گوشه بالا سمت راست Task Manager وجود دارد یا با سوایپ در امتداد صفحه با یک ضربه توسط بند انگشت.
ژستهای حرکتی این گوشی بسیار متنوع هستند به عنوان مثال با دو مرتبه ضربه زدن توسط بند انگشت خود روی نمایشگر میتوانید از صفحه عکس بگیرید و دیگر نیازی نیست دکمه کم کردن صدا و پاور را همزمان فشار دهید چون این گوشی دکمه تنظیم حجم صدا ندارد.
در مورد قابلیت مولتی تسکینگ باید بگوییم اگر از سیستم ناوبری سه دکمهای استفاده میکنید، نگه داشتن کلید Recent در اپلیکیشنی که از حالت تقسیم صفحه پشتیبانی کند باعث فعالسازی آن خواهد شد.
برای مدیریت بخشهای مختلف گوشی قابلیتهای گوناگونی وجود دارد که همگی در اپلیکیشن Optimizer دستهبندی شدند. در این بخش میتوانید به میانبرهایی برای پاکسازی حافظه داخلی، تنظیمات دوربین، شمارههای مسدودشده، اسکن گوشی برای ویروس و مقدار استفاده از شبکه دادهها دسترسی داشته باشید.
به کمک اپلیکیشن Music خود هوآوی میتوانید فایلهای Mp3 را پخش کنید و اپلیکیشن گالری این شرکت یک ویرایشگر قدرتمند و بهرهمند از هوش مصنوعی دارد، از طرف دیگر اپلیکیشن Health هوآوی امکان همگامسازی با Google Fit و شمارش قدمها را فراهم میکند. یک اپلیکیشن فایل منیجر به همراه یک اپلیکیشن یادداشتبرداری نیز دیده میشود.
گوشیهای اندکی امروزه تابنده مادون قرمز دارند و خوشبختانه میت ۳۰ پرو یکی از آنها است. به لطف اپلیکیشن Smart Remote این گوشی میتوانید وسایل خانگی خود را کنترل کنید.
تیم توسعهدهندگان هوآوی توانستهاند اپلیکیشنهای این شرکت را برای مدیریت خمیدگیهای غیرعادی نمایشگر بهینهسازی کنند. با آن که رابط کاربری و اپلیکیشنهای این شرکت به نحوی طراحی شدند که این خمیدگیها را در نظر بگیرند، ولی اپلیکیشنهای شخص ثالث الزاما اینطور نیستند و به صورت بالقوه عناصر رابط کاربری آنها در خمیدگیها باقی میماند.
در این طور مواقع باید به قابلیت Edges در بخش تنظیمات نمایشگر بروید که توسط آن میتوانید براساس هر اپلیکیشن گزینه «High Edges» را فعال کنید و بنابراین اپلیکیشن مجبور میشود تنها در بخش تخت نمایشگر به نمایش در آید.
در اکثر اپلیکیشنها نتیجه این تصمیم شکلگیری یک منطقه ۱۱۲۸ در ۲۴۰۰ پیکسل برای اپلیکیشن مورد نظر است و نوارهای مشکی سایر بخشهای نمایشگر را میپوشاند.
البته یکسری موارد عجیب نیز دیده میشود، مانند توانایی دیدن بخش زیرین Gboard در لبهها زمانی که در حالت «Hide Edges» قرار دارد و برای سایر اپلیکیشنها اینطور نیست.
میت ۳۰ پرو مجهز به چیپست کرین ۹۹۰ است و نباید آن را با مدل ۹۹۰ 5G اشتباه گرفت که داخل گوشی Mate 30 Pro 5G است و کاملا فرق دارد.
هر کدام از این چیپها یک پردازنده هشت هستهای با مجموعه یکسان پردازندههای کورتکس دارد یعنی دو هسته کورتکس A76 + دو هسته کورتکس A76 + 4 هسته کورتکس A55، تنها فرق این است که مدل غیر 5G کرین ۹۹۰ به ترتیب برای هر سه کلاستر حداکثر سرعت کلاک ۲.۸۶ گیگاهرتز، ۲.۰۹ گیگاهرتز و ۱.۸۶ گیگاهرتز دارد در حالی که برای مدل 5G سرعت کلاک کلاستر متوسط به ۲.۳۶ گیگاهرتز و کوچک به ۱.۹۵ گیگاهرتز تغییر میکند.
سپس به پردازنده گرافیکی میرسیم که در هر مدل ۱۶ هستهای و از نوع Mali-G76 است که در مدل معمولی میت ۳۰ پرو به سرعت کلاک ۶۰۰ مگاهرتز میرسد و در مدل 5G به ۷۰۰ مگاهرتز افزایش پیدا میکند.
در نهایت واحد پردازش عصبی (NPU) کرین ۹۹۰ از یک هسته «بزرگ» و یک هسته «کوچک» تشکیل شده است در حالی که واحد پردازش عصبی کرین ۹۹۰ 5G علاوه بر آن یک هسته بزرگ دیگر دارد.
ما مدل غیر 5G را در اختیار داریم.
مانند سایر گوشیهای اخیر هوآوی، میت ۳۰ پرو یک حالت Performance دارد که در مورد گرما و مصرف باتری در قبال عملکرد بیشتر، ملاحظه نمیشود. بیشترین تغییر در امتیازها را در بخش بنچمارکهای گرافیک دیدیم، در حالی که روی تستهای پردازنده حداقل تاثیر را داشت.
نتایج تست تک هسته پردازنده در بنچمارک GeekBench 4 گوشی میت ۳۰ پرو در مقایسه با رقبای دارای چیپست اسنپدراگون ۸۵۵ و هستههای سفارشی بزرگ چیپست اگزینوس قابل توجه بود و در دنیای اندروید رقیب نداشت.
گرچه، حتی مدلهای پارسال آیفون از گوشی جدید هوآوی امتیاز بالاتری کسب کردند چه برسد به آیفون ۱۱ پرو.
در تستهای چند هسته این قضیه به شکل قابل توجهی فرق میکند. گوشی آیفون ۱۱ پرو هنوز رقیب ندارد ولی میت ۳۰ پرو بالاتر از تمامی دار و دسته اندرویدی قرار میگیرد.
همین داستان در بنچمارک GeekBench 5 نیز تکرار میشود ولی اعداد متفاوت هستند و گوشی OnePlus 7T را نیز در کنار رقبا قرار دادیم.
در بنچمارک 3DMark و هر دو تست آن یعنی OpenGL ES 3.1 و Vulkan بیشترین تفاوت را در بین دو حالت معمولی و Performance گوشی جدید میت دیدیم. این تفاوت در حد ۳۰ و ۴۰ درصد است و میت ۳۰ پرو قادر به رقابت با ROG Phone II و حتی آیفون ۱۱ پرو است.
نتیجه این اختلاف در عملکرد پردازنده گرافیکی به معنای کسب امتیازهای بهتر در تستهای ترکیبی مانند Antutu 7 است. در حالت Performance این گوشی تمامی رقبای اندرویدی خود را شکست میدهد، حتی با آن که اختلاف برد آن با دو گوشی Mi 9 شیائومی و وانپلاس ۷ پرو اندک است. در حالت معمولی یعنی با مدیریت توان و گرما، قدرت میت ۳۰ پرو در این حد نیست و پشت سر اس ۱۰ پلاس سامسونگ قرار میگیرد.
همانطور که پیشبینی میشد، میت ۳۰ پرو در بنچمارکها عالی ظاهر میشود و عملکردی در سطح رقبا یا برتر از آنها را شاهد بودیم. علاوه بر این، این گوشی خواه در حالت Performance یا حالت دیگر
در سطح بعضی از رقبا در حین انجام تستها داغ نشد.
در کنار این قدرت باید به فوقالعاده روان بودن کار با گوشی با زمان بارگذاری سریع اپلیکیشنها و عناصر پویای سریع اشاره کنیم.
Mate 30 Pro هوآوی دوربین سهگانه در عقب دارد که از یک لنز اصلی عریض، یک لنز فوق عریض و یک تلهفوتو تشکیل شده است. با جدیدترین آنها شروع میکنیم. دوربین فوق عریض میت ۳۰ پرو بزرگترین حسگری است که از زمان لومیا ۱۰۲۰ دیدهایم یعنی یک حسگر ۴۰ مگاپیکسل با اندازه ۱.۵۴/۱ اینچ.
این حسگر ۴۰ مگاپیکسل است ولی استفاده از فیلتر Quad Bayer به معنای ثبت تصاویر ۱۰ مگاپیکسل است. نکات عجیب این دوربین به همین جا ختم نمیشود چون نسبت تصویر به جای نسبت معمول ۴:۳ در دوربین گوشیها ۳:۲ است.
لنز این دوربین به عریض بودن اکثریت لنزهای فوق عریض دوربین سایر گوشیهای هوشمند نیست و طول کانونی معادل ۱۸ میلیمتر دارد. ولی این دوربین برخلاف نمونههای مشابه در آیفون ۱۱ و گلکسی نوت ۱۰ که فوکوس ثابت هستند، از قابلیت فوکوس خودکار بهره میبرد، گرچه دوربین فوق عریض گوشی وانپلاس ۷ پرو نیز این امکان را دارد.
این لنز تنها بزرگترین حسگر موجود در بازار نیست بلکه همچنین با گشادگی دریچه دیافراگم f/1.8 در جهان لنزهای فوق عریض با ضریب اف f/2.2-f/2.4 بسیار روشن است.
دوربین اصلی این گوشی نمونه مشابه در گوشی برندهای دیگر ندارد ولی آن را تا حالا روی گوشیهای قبلی هوآوی دیدهایم. در کنار لنز اول یک حسگر ۴۰ مگاپیکسل با فیلتر Quad Bayer دیگر قرار میگیرد که تقریبا شبیه به سایر دوربینهای با فیلتر Quad Bayer است.
این لنز یک طول کانونی معادل ۲۷ میلیمتر و گشادگی دریچه دیافراگم f/1.6 دارد و فوکوس ثابت است.
لنز تلهفوتو نیز فوکوس ثابت است و از معدود ماژولهای با زوم اپتیکال ۳ برابر است چون هر دو دوربین تلهفوتو دو گوشی نوت و آیفون زوم اپتیکال ۲ برابر دارند.
مجددا دوربین تلهفوتو وانپلاس ۷ پرو با زوم ۳ برابر قادر به رقابت با هوآوی است. هوآوی در گوشی P30 Pro از یک لنز پریسکوپ با زوم اپتیکال ۵ برابر استفاده کرده بود ولی ظاهرا در میت ۳۰ پرو به اندازه کافی جا برای آن نبوده است یا قیمت را بسیار افزایش میداده است.
در میت ۳۰ پرو از دوربین زمان پرواز نیز استفاده شده است که نتیجه آن فوکوس سریعتر و ثبت جلوههای بوکه بهتر است.
اپلیکیشن دوربین هوآوی کاملا عملکردی است گرچه چند قابلیت عجیب دارد که ممکن است مانع افزایش عملکرد آن شود. در پایین این اپلیکیشن بخش انتخاب حالت عکاسی است که میتوانید روی آن برای تغییر این حالات عکاسی به سمت چپ یا راست سوایپ کنید ولی امکان انجام این کار روی نمایاب وجود ندارد.
سوایپ به سمت بالا یا پایین باعث جابهجا شدن بین دوربین عقب و جلو نمیشود و برای این کار دکمهای طراحی شده است (باید پذیرفت این دکمه در بخش پایین صفحه برای دسترسی ساده قرار دارد).
عملا هوآوی ژستهای حرکتی را روی نمایاب فعال نکرده است و فقط میتوانید با نیشگون گرفتن آن به داخل زوم کنید.
زوم کردن یک قضیه نه چندان ایدهآل دیگر در رابط کاربری میت ۳۰ پرو است. با آن که توسط انگشت شست دست راست خود در زمان نگه داشتن گوشی در حالت عمودی میتوانید به انتخابکننده حالت عکاسی دسترسی داشته باشید، برای این کار زمان گرفتن گوشی به حالت افقی به هر دو دست خود نیاز دارید.
به عبارت دیگر استفاده از گوشی در حالت عمودی به یک شکل برای دست چپها و نه راست دستها ایدهآل نیست و در حالت افقی نیز با یک دست نمیتوانند از آن استفاده کنند. هیچکدام از رقبا چنین مشکلی را ندارند، بنابراین هوآوی باید رابط کاربری خود را بهتر کند.
اپلیکیشن دوربین مانند قبل از قابلیتهای هوش مصنوعی استفاده میکند. یک قابلیت بهتر به اسم Master AI دیده میشود که تنظیمات رنگ را برای ۱۵۰۰ صحنه مختلف شناسایی میکند و براساس آن ظاهر عکس را تغییر میدهد.
در نمایاب برای روشن یا خاموش کردن این قابلیت یک تاگل وجود دارد تا نیازی نباشد برای این کار به بخش تنظیمات بروید.
اپلیکیشن دوربین به یک حالت عکاسی حرفهای مجهز است که توسط آن خودتان میتوانید پارامترهای دوربین را تغییر دهید یعنی ایزو (۵۰ تا ۴۰۹۶۰۰)، سرعت شاتر (۴۰۰۰/۱ تا ۳۰ ثانیه)، جبران نوردهی (۴- تا +4V در گامهای افزایشی ۳/۱) و تعادل سفید (دمای نور خاص و از پیش تنظیم شده).
همچنین میتوانید حالتهای نورسنجی و فوکوس (تک فوکوس، مداوم و دستی) را تغییر دهید.
اگر گوشی فکر کند نوردهی را اشتباه کردید، یک آیکون برای هشدار دادن به شما ظاهر خواهد شد. توجه کنید، حالت عکاسی حرفهای در اختیار تمامی سه دوربین قرار دارد، ویژگی که معمولا در بین رقبا دیده نمیشود.
حالت عکاسی تک رنگ نیز هنوز وجود دارد که شما را به یاد روزهایی میاندازد که هوآوی از ماژولهای سیاه و سفید واقعی استفاده میکرد.
این حالت در بخش «More» اپلیکیشن دوربین به همراه حالات دیگر قرار دارد یعنی: سیاه و سفید، پانوراما و HDR به همراه موارد متعدد دیگر.
همچنین یک حالت نمایش دوگانه جدید به چشم میخورد که دوربین فوق عریض را در نیمه تصویر و زوم ۲، ۳ و ۵ برابر را به انتخاب شما در نیمه دیگر نشان میدهد ولی این امکان تنها برای فیلمها وجود دارد.
چندین سال است، گوشیهای هوآوی هر دو حالت عکاسی پرتره و Aperture را دارند. کاربر در حالت Aperture میتواند از محدوده ضریب اف شبیهسازی شده از f/0.95 تا f/16 انتخاب کند.
پس از ثبت هر عکس میتوانید این ضریب و نقطه فوکوس مطلوب را در اپلیکیشن گالری تغییر دهید. در حالت عکاسی پرتره، میتوانید محوشدن پسزمینه را فعال و غیرفعال کنید ولی همچنین میتوانید اشکال بوکه را از بین دایرهای، قلبی شکل، چرخشی یا محوری تغییر دهید. همچنین میتوانید از قابلیت نورپردازی شبیهسازی شده استفاده کنید و توسط جلوههای زیباییسازی از مقیاس ۰ تا ۱۰ ظاهر تصاویر را تغییر دهید.
دوربین اصلی میت ۳۰ پرو تصاویری عالی و با جزئیات خوب در روز میگیرد. رندرسازی مناطق دارای پوشش گیاهی به ویژه خوب است و ظاهر گیاهان در تصاویر گرفته شده با این گوشی در مقایسه با گلکسی نوت ۱۰ طبیعیتر و در مقایسه با آیفون ۱۱ اندکی عالیتر است.
به سختی میتوانید در تصاویر هر گونه پارازیتی را مشاهده کنید، با این حال تصاویر گرفته شده با میت جدید از الگوریتم سرکوبی پارازیت مشابه با گوشیهای گلکسی سامسونگ استفاده نمیکند.
در مورد رنگها باید بگوییم عملکرد میت ۳۰ پرو به نوعی محافظکارانه است و با آن که رنگهای سبز تاثیرگذار هستند ولی رنگهای زرد اندکی از کیفیت دنیای واقعی به دور هستند. احتمالا این قضیه به علت نتیجه همکاری با شرکت لایکا است، ولی ما از وجود رنگهای بیشتر در تصاویر واقعا لذت میبریم.
دامنه دینامیک دیگر ربطی به حسگر ندارد و بیشتر با توجه به پیشرفت در الگوریتمهای HDR در مورد پردازش تصویر و انباشت چند فریمی تصویر است و حسگرهای Quad Bayer در آن واحد تصاویری با میزان نوردهی طولانی و کوتاه میگیرند.
منظور ما این است که تصاویر میت ۳۰ پرو دامنه دینامیک عالی دارند و به سادگی با توجه به وجود جزئیات بالا در نواحی سایه و روشن جزو بهترینها قرار میگیرند.
دوربین تلهفوتو اندکی رنگ را به شکل متفاوتی تولید میکند، به نحوی که رنگهای تولید شده توسط این دوربین به نسبت دوربین اصلی شفافتر هستند. علاوه بر این، قدرت زوم عالی این دوربین به معنای ثبت جزئیات ریزتر سوژههای دورتر در مقایسه با گلکسی نوت ۱۰ و آیفون ۱۱ پرو است.
دوربین فوق عریض به لطف ترکیب یک حسگر بزرگتر و قابلیت فوکس خودکار با تمامی انواع مشابه در بازار فرق دارد. در واقع با فوکوس روی اشیاء مجاور به نحوی توجه بیننده به آنها جلب میشود که دوربین فوق عریض آیفونها و گلکسیها قادر به آن نیستند.
نتیجه استفاده از این دوربین ثبت تصاویری با جزئیات عالی، به ویژه بدون پارازیت و دامنه دینامیک عالی است. همچنین رنگها در مقایسه با دوربین اصلی دلپذیرتر هستند. بنابراین شاید برخی از افراد تعجب کنند واقعا کدام یک از این دو دوربین ۴۰ مگاپیکسل، دوربین اصلی میت ۳۰ پرو به شمار میروند.
در شب، دوربین ۲۷ میلیمتری میت ۳۰ پرو در مقایسه با رقبای کلیدی خود به لطف حسگر بزرگتر (۱.۷/۱ اینچ در مقابل ۲.۶/۱ اینچ دو گوشی آیفون ۱۱ پرو و گلکسی نوت ۱۰) نور بیشتری جمعآوری میکند.
گوشی میت هوآوی تصاویری تمیز و شارپ با یک دامنه دینامیک واقعا وسیع ثبت کرد که به ویژه در منابع نوری با دمای رنگ گرم آشکار است.
یک مشکل که ما با تصاویر ثبت شده در شب داشتیم تغییر بارز رنگ قرمز به ویژه در شرایط نوردهی با دمای رنگ گرم بود.
هوآوی با توجه به این که یکی از پیشرویان حالت عکاسی در شب است نکات خاصی در مورد نوردهی طولانی مصنوعی میداند. حالت عکاسی در شب میت ۳۰ پرو در مقایسه با حالت Photo جزئیات بیشتری در سایهها ثبت میکند که نتیجه آن تصاویر زندهتر و رنگینتر است. البته مشکل رنگ قرمز باقی میماند.
این مشکل در حالت عکاسی Photos دوربین فوق عریض نیز دیده میشود تا بیشتر یک مشکل پردازش تصویر باشد تا مشکل حسگر. البته توجه داشته باشید تصاویری که با دوربین فوق عریض در شب میگیرید جزو بهترینها هستند، جزئیات و دامنه دینامیک عالی دارند.
نکتهای که باید از آن آگاه باشید این است که دوربین فوق عریض میت ۳۰ پرو تحت شرایط خاص مستعد به بروز مشکل لنز فلیر است.
حالت عکاسی در شب در اختیار دوربین فوق عریض نیز با مزایا و معایب خاص خود قرار دارد. رفتار عجیب این دوربین ثبت تصاویر ۱۰ مگاپیکسل با نسبت تصویر ۴:۳ به جای ۳:۲ است یعنی اندکی حواشی را برش میزند.
از آن جایی که این دوربین اعداد صحیح پیکسلها را روی حسگر با نسبت تصویر ۳:۲ خود ندارد، باید به نوعی تصاویر را افزایش اندازه دهد که نتیجه آن تصاویری با ظاهر عالی نیست. این تصاویر به شکل بارزی ملایمتر هستند و به لطف برش زده شده حتی تمام فوق عریض به شمار نمیروند.
جنبه مثبت ماجرا حذف مشکل رنگ قرمز و دقیقتر بودن به مراتب بیشتر رنگها است.
دوربین تلهفوتو عملکرد خوبی در تاریکی ندارد و خروجی تصاویر آن تنها یک تصویر زوم شده به صورت دیجیتالی گرفته شده با دوربین اصلی مانند اکثر گوشیهای دیگر است. گاهی اوقات از لنز تلهفوتو با زوم سه برابر واقعی استفاده میشود ولی نمیتوانید روی آن حساب کنید.
به طور کلی بهتر است در محیط بسیار تاریک بی خیال زوم کردن شوید.
حالت عکاسی در شب الزاما کمک نمیکند چون نگه داشتن گوشی روی دست با این طول کانونی بلندتر با هر مقدار ثابت نگه داشتن دست سختتر میشود.
حالت عکاسی پرتره در گوشی میت ۳۰ پرو متغیرهای زیادی در خود دارد. ابتدا میتوانید تصاویر پرتره را طبق انتخاب خود با بزرگنمایی ۱ برابر، ۲ برابر و ۳ برابر بگیرید و تصاویر با بزرگنمایی ۳ برابر با دوربین تلهفوتو و دو تصویر دیگر با استفاده از لنز ۲۷ میلیمتر و با زوم دیجیتال گرفته میشوند.
بارها گفتهایم ولی مجددا تکرار میکنیم هرچه لنز تلهفوتو طول کانونی بلندتری داشته باشد پرسپکتیو تصویر طبیعیتر خواهد بود و باید در فاصله مناسبی با سوژه خود ایستاده باشید در حالی که ماژول دوربین اصلی میتواند نور بیشتری جمع کند ولی بهای آن نزدیک شدن بیش از حد به سوژه عکاسی است.
بنابراین اگر بتوانید چطور از انتخابها استفاده کنید، تنوع آنها خوب است.
جدا از سطح زوم، چندین افکت مختلف در حالت عکاسی پرتره وجود دارد از جمله شکل توپهای بوکه و نورپردازی شبیهسازی شده. سپس به فیلترهای عمومی زیباییسازی تصویر میرسیم که میتوانید آن را از محدوده ۰ تا ۱۰ تنظیم کنید.
در تصاویر پرتره گرفته شده با دوربین گوشی میت ۳۰ پرو سوژه از پسزمینه بسیار خوب جدا شدند و ظاهر محو پسزمینه عالی است. کیفیت تصویر در زوم ۱ برابر واقعا در شرایط نوری خوب عالی است و حتی اگر نور محیط کم شود، باز هم کیفیت آن از سطح قابل قبول بیشتر است.
در زوم ۳ درصد در شرایط نوری خوب و در محیط بیرون تصاویر خوبی میگیرید و در محیط داخل تصاویر قابل استفاده هستند. بهتر است از تنظیم دوربین در زوم دو برابر تحت هر شرایط نورپردازی خودداری کنید.
گرفتن تصاویر پرتره شخصی با دوربین عقب در این گوشی یک چالش است چون یک دکمه فیزیکی برای استفاده به عنوان شاتر دوربین دارد و در حین کش دادن بازوی خود و تلاش برای ننداختن گوشی، باید حدس بزنید دکمه روی نمایشگر کجا قرار دارد.
با قدرت خوب دستها و زوم ۱ برابر، تصاویر قابل پرتره قبولی میتوانید از خودتان بگیرید.
حالت عکاسی Aperture حالت شبیهسازی شده بوکه برای سوژههای غیر انسانی است، گرچه میتوانید برای دوری از تمامی گزینهها در حالت واقعی پرتره برای انسانها نیز از آن استفاده کنید. همچنان مانند حالت عکاسی پرتره سوئیچ بزرگنمایی ۱، ۲ و ۳ برابر را با همان تاثیرات روی تصویر در اختیار خواهید داشت.
دوربین سلفی گوشی میت ۳۰ پرو یک لنز ۳۲ مگاپیکسل با گشادگی دریچه دیافراگم f/2.0 شبیه به گوشی P30 Pro است. به عبارت دیگر با یک لنز با فوکوس ثابت روبرو هستیم در حالی که بعضی از گوشیهای رقبا (اکثرا گوشیهای پیکسل گوگل و گلکسی سامسونگ) از دوربینهای جلو با فوکوس خودکار استفاده میکنند.
این گوشی برخلاف P30 Pro در نمای جلو یک حسگر زمان پرواز سه بعدی دارد تا تصویر پرتره شخصی به مراتب از نظر جداسازی سوژه از پسزمینه بهتر و تقریبا میتوانیم بگوییم بدون عیب باشند.
کیفیت تصویر کاملا بدون اشکال است. حسگرهای ۳۲ مگاپیکسل امروزی از نوع Quad Bayer هستند و ما نمیدانیم گوشی هوآوی نیز چنین حسگری دارد یا نه چون حالت عکاسی سلفی با دقت ۸ مگاپیکسل وجود ندارد و تمامی تصاویر خروجی همیشه ۳۲ مگاپیکسل خواهند بود.
در هر صورت، سطح جزئیات عالی، رنگها دقیق و دامنه دینامیک واقعا وسیع است.
مجموعه دوربین گوشی میت ۳۰ پرو کاملا با دوربینهای P30 Pro این شرکت متفاوت است، ممکن است ماژول اصلی یکسان باشد ولی دو دوربین دیگر فرق دارند.
لنز فوق عریض میت یک حسگر به مراتب بزرگتر و میدان دیدن اندکی محدودتر دارد در حالی که لنز تلهفوتو گوشی جدید زوم سه برابر دارد در حالی که P30 پرو از یک لنز پریسکوپ با زوم ۵ برابر استفاده میکند.
سختافزار دوربین اصلی ممکن است یکسان باشد ولی تصاویر نهایی اینطور نیست. دوربین میت ۳۰ پرو جزئیات ریزتری را ثبت میکند و تصاویر به طور کلی شارپتر هستند.
پردازش رنگها نیز فرق دارد به نحوی که رنگهای تصاویر گوشی میت به ویژه رنگهای زرد خاموش آن متمایز هستند. P30 Pro در مقایسه با گوشی میت رنگ آسمان را بهتر پردازش میکند. اما از طرفی گوشی میت پوششهای گیاهی را زندهتر نشان میدهد. دامنه دینامیک تقریبا یکسان است.
لنزهای فوق عریض متفاوت هستند، بنابراین در این بخش حداقل انتظار تفاوت در کیفیت تصاویر را داریم. از همان ابتدا دو نکته مشهود است، پوشش دوربین میت ۳۰ پرو به شکل قابل توجهی محدودتر است و تصاویری با نسبت ۳:۲ میگیرد در حالی که تصاویر ثبت شده توسط دوربین P30 Pro با نسبت ۳:۴ است.
تصاویر گرفته شده با دوربین گوشی میت شارپتر هستند و این شارپ بودن تصویر تا تمامی لبهها را در بر میگیرد و البته باید پذیرفت با توجه به این که این لنز میدان دید کمتری دارد باید چنین کیفیتی را انتظار داشته باشیم.
اما از طرف دیگر این لنز باید یک حسگر بزرگتر را در برگیرد و در همان حین یک گشادگی دریچه دیافراگم عریضتر دارد، بنابراین به نظر ما طراحی و ساخت لنزهای میت ۳۰ پرو در مقایسه با P30 Pro سادهتر نبوده است.
تصاویر ثبت شده با دوربین فوق عریض میت ۳۰ پرو نیز به اندازه کافی در مرکز شارپ هستند و سطح جزئیاتی را به تصویر میکشند که دوربین P30 Pro قادر به ثبت آن نیست و حتی این برتری در زمان مقایسه تصاویر ۱۰ مگاپیکسلی میت ۳۰ با ۲۰ مگاپیکسلی P30 Pro دیده میشود. عملکرد دوربین میت در کاهش پارازیت به مراتب بهتر است و دامنه دینامیک نیز بهتر شده است.
داستان این جا کاملا فرق میکند. با توجه به این که میت ۳۰ پرو قرار است بهترین دستگاه عکاسی هوآوی تا به امروز باشد، استفاده از لنز تلهفوتو با زوم ۵ برابر P30 Pro میتوانست منطقی باشد. گرچه این برند چینی تصمیم به استفاده از آن نگرفته است و به جای آن گوشی سلطنتی خود را به یک ماژول با زوم ۳ برابر مجهز کرده است.
میتوانیم با خیال راحت بگوییم دلیل این تصمیم نبود فضای کافی در بدنه میت بوده است تا چنین دوربین پریسکوپ بزرگی را در خود جا دهد.
با آن که لنز تلهفوتو میت ۳۰ پرو به نسبت رقبای اصلی خود از شرکتهای اپل و سامسونگ (زوم ۳ برابر در برابر ۲ برابر) طویلتر است، اما زمانی که دوربین پریسکوپ P30 Pro به میدان میآید تکتک آنها را نابود میکند. این دوربین در مقایسه با گوشی میت نه تنها قدرت زوم بیشتری دارد بلکه به شکل قابل توجهی تصاویری شارپ با جزئیات بسیار بالا میگیرد. کاش میتوانستیم تمام خوبها را در یک جا داشته باشیم!
حالا به ماجراجویی در شب میرسیم تا ببینیم عملکرد دوربین اصلی میت ۳۰ پرو در مقایسه با P30 Pro چقدر فرق کرده است. تصاویر گوشی میت ۳۰ پرو به مراتب پارازیت کمتر و دامنه دینامیک بهتر دارند. منظور ما از این حرف بد بودن عملکرد دوربین P30 Pro نیست، بلکه برعکس، بهتر بودن گوشی میت کاملا مشخص است.
البته یک نکته منفی وجود دارد، زمان نورپردازی با رنگهای گرم گوشی میت ته رنگ قرمز قابل توجهی در تصاویر ثبت میکند.
این مشکل را زمان استفاده از حالت عکاسی در شب نمیبینیم، یعنی بخشی که گوشی میت رنگهای واقعیتری را ثبت میکند. در حالت عکاسی در شب این دو گوشی نتایج بسیار مشابهی ثبت میکنند و برتری میت آنقدر قابل توجه نیست، گرچه پارازیت را بهتر مدیریت میکند.
دوربین فوق عریض میت ۳۰ پرو در محیط تاریک عملکردی مانند زمان روز دارد و به مراتب در مقایسه با P30 Pro جزئیات بیشتری را ثبث میکند. این دوربین همچنین به مراتب نور بیشتری را جذب میکند و مواقعی که دوربین P30 Pro تصاویری تاریک و با پارازیت میگیرد، شاهد نورپردازی صحیح و مناسب هستیم.
امتیاز برتری دیگر گوشی میت در این بخش دامنه دینامیک به مراتب بهتر است. گرچه این دوربین یک مشکل بارز دارد و آن وجود پدیده لنز فلر تحت شرایط خاص (به عنوان مثال زمانی که چراغهای خیابان مستقیما بالای گوشی قرار دارند) است.
ما قبلا اشاره کردیم زمان استفاده از دوربین فوق عریض میت ۳۰ پرو در شب و حالت عکاسی، رفتار عجیبی را میبینید و تصاویر در یک نسبت تصویر غیر بومی ۴:۳ برش میخورند و پردازش رنگ متفاوت است. زمان مقایسه دو حالت عکاسی در شب دوربین فوق عریض این دو گوشی، P30 Pro بهتر عمل میکند ولی لنز میت به مراتب در حالت عکاسی Photo بهتر است تا به مقدار زیادی این مقایسه بی ربط باشد.
صادقانه بگوییم بهتر است از دوربینهای تلهفوتو هر دو گوشی در شب استفاده نکنید. هرگز متوجه نمیشوید گوشی لنز واقعی تلهفوتو را استفاده میکند یا تصاویری با دوربین اصلی و قابلیت زوم آن میگیرید، از طرفی رفع لرزش تصاویری با این طول کانونی طویل برای حالات عکاسی در شب نیز کار آسانی نیست.
میت ۳۰ پرو مجموعه دوربین عالی دارد و در تمامی شرایط تصاویر عالی میگیرد. از طرفی این گوشی یک ماژول فوق عریض به مراتب برتر نسبت به P30 Pro دارد (حتی با آن که ترجیح میدادیم کمی عریضتر بود). ولی از طرف دیگر P30 Pro هنوز با لنز تلهفوتو با زوم ۵ برابر خود سلطنت میکند که همچنین در مقایسه با لنز با زوم ۳ برابر میت ۳۰ بهتر است.
دو گوشی نوت ۱۰ پلاس سامسونگ و آیفون ۱۱ پرو مکس بدون شک اصلیترین رقبای میت ۳۰ پرو هوآوی هستند. در ادامه میخواهیم دوربینهای این سه گوشی را با یکدیگر مقایسه کنیم.
رقابت آیفون ۱۱ پرو میت ۳۰ پرو در این بخش ثبت تصاویری با کمترین سطح اشباع بودن است و از طرفی رنگهای شفاف تصاویری که با نوت گرفته میشوند شاید بیشتر به مذاق کاربران خوش آید. هر سه دوربین میتوانند پوششهای گیاهی را به زندهترین شکل ممکن است ثبت کنند، رنگهای زرد ثبت شده با دوربین میت به ویژه خاموش هستند و گوشی نوت سامسونگ رنگ آبی آسمان را بهتر از دو رقیب خود پردازش میکند.
زمان ثبت جزئیات ریز مانند شاخ و برگ درختان و بررسی آنها از نمای نزدیک باید بگوییم دو گوشی آیفون و میت به مراتب از نوت ۱۰ پلاس بهتر عمل میکنند.
هر سه گوشی الگوریتمهای HDR پیشرفته دارند ولی به نظر ما آیفون تصاویر را با کنتراست بهتر ثبت کرده و نواحی بسیار روشن و سایهدار برش میخورند در حالی که دو گوشی دیگر در ثبت جزئیات بهتر عمل میکنند و البته این تفاوتها آن قدر ریز است که نمیتوانیم یکی از آنها را برنده قطعی بدانیم.
داستان لنزهای تلهفوتو فرق دارد. میت ۳۰ پرو حتی با آن که لنز پریسکوپ با زوم ۵ برابر P30 Pro را ندارد ولی همچنان میتواند با دوربین با زوم ۳ برابر خود جزئیات تصاویر دور را بهتر ثبت کند. دوربین تلهفوتو میت همچنین از نظر پردازش رنگ برخلاف دوربین اصلی محافظکارانه عمل نمیکند و شاهد خروجی تصاویری با رنگهای کاملا شفاف هستیم.
با توجه به مشخصات دوربینها باید بگوییم میت ۳۰ پرو بهترین دوربین فوق عریض را بین این سه گوشی با یک حسگر بزرگ، اپتیکهای روشن و فوکوس خودکار دارد. اما دو گوشی دیگر میدان دید عریضتری دارند.
گرچه دوربین فوق عریض میت به سادگی با عریضترین دامنه دینامیک در مقایسه با دو گوشی دیگر و ثبت جزئیات شارپ و ریز و همچنین توانایی فوکوس روی سوژههای مجاور اوضاع را به نفع خود عوض میکند.
کاش این دوربین فقط اندکی میتوانست عریضتر باشد.
مقایسه دوربین اصلی (در محیط تاریک)
هوآوی پیشگام طراحی حالت عکاسی در شب برای گوشیهای هوشمند بود ولی سایر رقبا خود را به آن رساندهاند و اپل نیز امسال به این گروه ملحق شده است. مزیت استفاده از حسگر بزرگتر گوشی میت این جا نیز دیده میشود به نحوی که دوربین اصلی آن یک لنز با اندازه پیکسل ۱.۷/ ۱ اینچ در مقایسه با لنزهای ۲.۶/۱ اینچ دو گوشی دیگر دارد، بنابراین میتواند نور بیشتری را جمعآوری کند.
این گوشی تصاویر شارپ با وسیعترین دامنه دینامیک در مقایسه با دو محصول دیگر میگیرد و در حفظ جزئیات نواحی بسیار روشن، به ویژه زمان استفاده از منابع نوری با دمای رنگ گرمتر، عالی عمل میکند.
عملکرد آیفون نیز بسیار قابل احترام است و حتی با آن که رتبه سوم را از نظر وسعت دامنه دینامیک به دست میآورد، اما تصاویر گرفته شده با حالت عکاسی در شب آن در مقایسه با گوشی نوت شارپتر هستند.
اگر نمیخواهید خودتان را درگیر تنظیمات عکاسی در شب کنید، هر سه گوشی تصاویر خوبی در شب میگیرند. ما در این بخش گوشی میت را به علت جزئیات ریز و دامنه دینامیک برنده اعلام میکنیم ولی تغییر رنگ قرمز همچنان دیده میشود.
هر سه دوربین هنگام عکاسی در شب با دوربین تلهفوتو آشفته عمل میکنند و بین کیفیت تصاویر ثبات دیده نمیشود و هر چند وقت یک مرتبه از دوربین اصلی و زوم دیجیتال آن استفاده میکنند، گرچه گوشی گلکسی در مقایسه با دو گوشی دیگر بیشتر از واقعا لنز تلهفوتو اینطور مواقع استفاده میکند.
اگر میخواهید در شب زوم کنید، بهتر است حالت عکاسی در شب ر ا خاموش کنید، ممکن است از جزئیات اندک لذت نبرید ولی حداقل کیفیت رنگها بهتر هستند.
از بین این سه گوشی یقینا باید زمان عکاسی در شب از دوربین فوق عریض آیفون استفاده نکنید. آیفون ۱۱ پرو در نوردهی کافی صحنه به زحمت میافتد و نتیجه تلاش آن ثبت تصاویر ملایم با افت کیفیت رنگها است، علاوه بر این که این ماژول قادر به استفاده از حالت عکاسی در شب نیست.
نوت ۱۰ عملکرد بهتری دارد، گرچه نه چندان زیاد و میتواند نور بیشتری را جذب کند ولی جزئیات بیشتر از این که ثبت شوند در حد ظاهری هستند.
حسگر بزرگ دوربین عریض گوشی میت در محیط تاریک به آن زیاد کمک میکند و در مقایسه با دو گوشی دیگر به مراتب عکسهای بهتری میگیرد. نوردهی صحیح، جزئیات ریز فراوان، دامنه دینامیک عالی همگی جزو امتیازهای آن هستند.
گرچه این دوربین بدون نقص و مشکل رنگ قرمز در نوردهی با دمای رنگ گرم همچنان باقی است، علاوه بر این میت ۳۰ پرو بسیار زیاد مستعد به مشکل لنز فلر است.
با توجه به نبود Night Mode در دوربین فوق عریض آیفون، این رقابت سه نفره شانه به شانه طی میشود. گوشی میت تصاویر ۱۰ مگاپیکسل با نسبت تصویر عجیب ۳:۴ با یک حسگر با نسبت تصویر ۳:۲ میگیرد، اندکی طرفین تصویر را برش میزند، تصاویر به مراتب ملایمتر هستند و حتی به لطف برش زدن تمام فوق عریض نیستند.
اما نکته مثبت حذف مشکل رنگ قرمز است و رنگها به مراتب دقیقتر هستند. دوربین فوق عریض نوت در محیطهای تاریک واقعا مانند یک دوربین فوق عریض عمل میکند و با آن که از نظر جزئیات در سطح کیفیت دوربین میت نیست ولی حداقل پرسپکتیوی که به دنبال آن بودید را ثبت میکنید.
در پایان باید گفت هر سه گوشی تصاویر عالی میگیرند و هیچ برنده قطعی بین آنها وجود ندارد.
گوشی نوت زندهترین رنگها را ثبت میکند، گوشی میت وسیعترین دامنه دینامیک را دارد و آیفون بیشترین ثبات را در کیفیت تصاویر به نمایش میگذارد. ولی با توجه به پول زیادی که برای این گوشیها پرداخت میکنید باید انتظار دستگاههایی با قدرت عکاسی عالی را داشته باشید و واقعا چنین توانمندی را دارند.
گوشی میت ۳۰ پرو با هر دو دوربین اولترا واید و معمولی خود فیلمهایی با حداکثر کیفیت 4K و نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه میگیرد. دوربین تلهفوتو در هر دو کیفیت 4K و فول اچدی محدود به نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه است، گرچه اپلیکیشن دوربین به شما اجازه خواهد داد زوم ۳ برابر و نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه را انتخاب کنید ولی گوشی در این حالت از ماژول اصلی و با زوم به داخل ۳ برابر استفاده خواهد کرد.
قابلیت لرزشگیر ویدئو در تمامی حالت از جمله 4K با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه دیده میشود که عالی است ولی گزینهای برای خاموش یا روشن کردن آن وجود ندارد تا از ایدهآل فاصله بگیرد.
میت ۳۰ پرو همچنین از فیلمبرداری اسلومشن با نرخ خیرهکننده ۷۶۸۰ فریم بر ثانیه با دقت اچدی پشتیبانی میکند، گرچه طبق برداشت ما انجام فیلمبرداری واقعی با نرخ ۱۹۲۰ فریم بر ثانیه است (که همچنان خیرهکننده است) و در این بین فریمها از طریق جادوی هوش مصنوعی برونیابی میشوند.
ویدئوی نهایی با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه ذخیره میشود و در حقیقت ۲۵۶ مرتبه آهستهتر شده است.
کاربر میتواند برای ضبط فیلمها از بین کدک h.264 و h.265 انتخاب کند و انتخاب ما گزینه اول بود. ویدئوهای 4K با نرخ 60fps بیتریت اندک پایین در حدود ۲۶ تا ۲۷ مگابیت بر ثانیه دارند در حالی که در نرخ 30fps دست و دلبازی هوآوی بیشتر شده است و به ۳۹ تا ۴۰ مگابیت بر ثانیه میگیرد و همانطور که درست حدس زدید در این حالت بیتریت در مقایسه با حالت قبل ۵۰ درصد بیشتر است!
بیتریت ویدئوهای فول اچدی به ترتیب برای نرخ ۶۰ و ۳۰ فریم بر ثانیه، ۱۷ و ۲۷ مگابیت بر ثانیه است.
دوربین اصلی ویدئوهای بسیار خوبی ضبط میکند. ویدئوهای 4K در نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه سطح بسیار خوبی از جزئیات دارند و یک افت قابل توجه در شارپ بودن ویدئوها در نرخ 60fps دیده میشود.
عملا زمان فیلمبرداری با کیفیت فول اچدی بین دو نرخ فریم متفاوت آن تفاوتی وجود ندارد و هر دو شارپ و عالی هستند و جزو بهترینها قرار میگیرند. دامنه دینامیک نیز خوب بوده و رنگها اکثرا دقیقا هستند، البته به جز مشکل رنگ قرمز که در مقایسه نظیر به نظیر با سایر گوشیها دیده میشود.
دوربین فوق عریض رفتار عجیب خود را دارد. یک تفاوت بارز در رنگ بین دو حالت 30fps و 60fps در هر دو دقت دیده میشود و در حالت 60fps شاهد رنگهای گرمتر و جذاب هستیم در حالی که ویدئوهای با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه رنگهای خاموشتری دارند ولی رندرسازی رنگها در آنها دقیقتر انجام شده است.
در هر دو دقت نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه شارپتر است ولی از طرفی سطح جزئیات به مراتب بالاتری دارد در حالی که ویدئوهای 60fps از نظر ظاهری ملایمتر و با پردازش کمتر هستند.
همانطور که اشاره کردیم، دوربین اصلی در حالت 60fps ویدئوهایی با زوم به داخل میگیرد و به ندرت قابل استفاده هستند. در حقیقت، حتی کیفیت معمولی 4K با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه در مقایسه با ویدئوهای فول اچدی تنها اندکی جزئیات بیشتری دارند. علاوه بر این باید اشاره کنیم ویدئوهای فول اچدی ضبط شده با دوربین تلهفوتو بسیار خوب هستند.
قابلیت لرزشگیر تصویر عملکرد بسیار روانی در هر دو دوربین زاویه عریض و اصلی بدون توجه به دقت و نرخ فریم از خود نشان میدهد. اگر در یک نقطه ایستاده باشید تقریبا کامل یک ویدئوی بدون لرزش خواهید داشت و اگر راه بروید لرزش را واقعا خوب از بین میبرد.
رفع لرزش تصویر در دوربین تلهفوتو آنقدر خوب انجام نمیشود و بدون شک استفاده از این قابلیت در یک لنز معادل ۸۰ میلیمتری واقعا ساخت بوده است.
میت ۳۰ پرو بدون شک بهترین دستگاه پاییز امسال هوآوی است. آینده این گوشی البته در هالهای از ابهام قرار دارد و امیدواریم مشکلات آمریکا و چین به زودی برطرف شود تا کاربران بیشتری بتوانند از قابلیتهای ممتاز این گوشی استفاده کنند.
دو رقیب اصلی این پرچمدار آیفون ۱۱ پرو مکس و نوت ۱۰ پلاس هستند. قاعده بازی هر سه بسیار شبیه به یکدیگر است، هر کدام کیفیت ساخت ممتاز، نمایشگر عالی، عمر باتری کافی و دوربینهایی دارند که شما را به وجد میآورند. از طرفی نکات برجسته و متفاوت هر کدام از آنها کم نیست.
میت ۳۰ پرو دوربینهای بدون رقیب دارد، لنز فوق عریض آن یک حسگر بسیاز بزرگ و قابلیت فوکوس خودکار دارد و لنز تلهفوتو زوم طولانیتر ۳ برابر را در اختیار کاربر میگذارد. گلکسی نوت ۱۰ پلاس یک عصای جادویی یعنی S Pen را دارد که هیچ جای دیگر نمیتوانید پیدا کنید و سپس به آیفون ۱۱ پرو مکس میرسیم که پیشرفتهترین آیفون فعلی است.
از جمله گزینههای قابل جایگزین دیگر میتوانیم به دو گوشی وانپلاس ۷ پرو و اکسپریا ۱ سونی اشاره کنیم. در حقیقت گوشی وانپلاس نزدیکترین رقیب میت ۳۰ پرو در بخش دوربین با یک لنز تلهفوتو با زوم ۳ برابر و فوق عریض با فوکوس خودکار است و با استفاده از نمایشگر با نرخ تازهسازی ۹۰ هرتز که همچنین شارپتر است و اسپیکرهای استریو از میت ۳۰ پرو جلو میزند.
صحبت از نمایشگرهای شارپ شد، هیچ گوشی به پای اکسپریا ۱ نمیرسد که تنها گوشی موجود با نمایشگر با دقت 4K جهان است. اندازه این نمایشگر ممکن است تمام چیزی باشد که بخواهید (یا نخواهید). گوشی اکسپریا سونی یک درگاه میکرو اسدی و قابلیتهای بسیار پیشرفته فوکوس خودکار دارد. البته آن را به دوربین میت ۳۰ پرو ترجیح نمیدهیم.
از طرفی عمر باتری میت ۳۰ پرو در سطح متفاوتی قرار دارد.
هوآوی بهترین گوشی میت را تا به امروز ساخته است و واقعا میت ۳۰ پرو را دوست داریم. متاسفانه زمان ورود به بازار این گوشی مصادف شد با عدم توانایی کاربران به استفاده از سرویسهای گوگل تا الزاما این گوشی در جهان غرب غیرقابل استفاده باشد.
جدا از آن میت ۳۰ پرو تمامی قابلیتهای ممتاز را دارد یعنی یک نمایشگر عالی، عمر باتری مثالزدنی، کیفیت دوربینی که سایر گوشیها را به حسادت میاندازد، عملکرد در سطح بالا. اما از طرفی باید به نبود درگاه هدفون ۳.۵ میلیمتری، اسپیکرهای استریو یا شیار کارت حافظه خارجی اشاره کنیم.
اما از این طرف نمیتوانیم از این حقیقت فرار کنیم که خبری از پلیاستور نیست و اپلیکیشن گوگل تا حدی کاربردی است تا میت ۳۰ پرو قابل پیشنهاد برای افراد بیرون از کشور چین نباشد.
در حقیقت، دوری از آن تنها توصیه منطقی است. لحظهای که گوگل مجوز محصولات و خدمات خود را در اختیار هوآوی مجددا قرار دهد لحظه پادشاهی این گوشی در جهان موبایل خواهد بود و باید با رفتن به نزدیکترین فروشگاه آن را بخرید. ولی تا آن موقع بهتر است به گزینههای دیگر که به اندازه کافی در بازار هستند دلخوش باشید.
منبع: gsmarena.com