تقویت اعتماد مشتریان و همچنین نامه ریزی برای ایجاد فروشگاههای فیزیکی و دیجیتالی برای همکاری با یکدیگر، راهکارهای مهمی برای تجربه نام تجاری و کمک گرفتن از اطلاعات مشتریان است. به عنوان بازاریاب، همه ما دوست داریم که در مورد مصرف کنندگان صحبت کنیم. این در حالی است که آنها وضعیت متفاوتی دارند، منحصر به فرد هستند، بسیار پیچیده هستند و وضعیت آنها به شکلی است که تلاش روزانه ما برای درگیر کردن آنها بسیار لذت بخش میشود.
اما باید توجه داشته باشیم که همه ما انسان هستیم و همه ما در فروشگاهها تجربههای مختلفی با برندها و مارکهای مختلف داریم. وقتی که به عنوان بازاریاب، تجربیات کاربران را از چشم آنها مشاهده کنیم، متوجه میشویم که این برندها چندان هم خوب نیستند. در واقع یک گزارش منتشرشده نشان میدهد که ۸۷ درصد از بازاریابها معتقدند که میتوانند تجربه مصرف کنندگان و مشتریان را درگیر کنند. این در حالی است که در واقعیت ۷۹ درصد از همین بازاریابان نسبت به اطلاعات مشتریان و درگیر کردن آنها با برندهای مختلف ناامید شدهاند.
با توجه به توضیحاتی که داده شد، تقریباً میتوانیم ادعا کنیم که بازاریابان بدترین منتقدان حرفهای خود هستند. در واقع آنها بهتر است که پا در کفش مشتریان کنند و ببینند که آنها چه تجربهای از برندهای مختلف دارند و ممکن است در آینده چه اتفاقی برای آنها بیفتد. پوشیدن کفش مشتریان و راه رفتن با آن یکی از راهکاری است که در این مطلب برای استفاده از اطلاعات مشتریان و تجربه نام تجاری آنها در نظر گرفته شده است.
استفاده از روش game on و game off برای اطلاعات مشتریان
وقتی که از یکی از فروشگاههای فیزیکی شهر بازدید میکنم، هدفم این نیست که محصولات و مشتریان را در یک فضای محصور و در راهروهای آن ببینم. بلکه به دنبال این هستم که تجربه نام تجاری را که در سطحی اینترنت به آن مشغول هستم را به صورت شخصی و واقعی ببینم و درک کنم که قیمت مناسب برای آن به چه صورت است. هنوز هم حدود ۸۶ درصد از کل خرده فروشیهای ایالات متحده آمریکا در آجر و ملات (منظور همان فروشگاه واقعی) انجام میگیرد و حدود نیمی از آنها هم تحت تأثیر فروش دیجیتالی قرار گرفته است.
به عبارت دیگر، آجر و کلیکها با یکدیگر کار میکنند.
هنوز هم هزاران خردهفروشی برجسته دیجیتال، بساط فروش فیزیکی خود را جمع نکردهاند. پیش بینی میشود که ظرف ۵ سال آینده۸۵۰ فروشگاه فیزیکی اضافه در ایالات متحده به وجود بیاید. به همین دلیل است که غولهای بزرگ بازار مانند Target و Walmart همچنان به خرید بومی آنلاین ادامه میدهند. این موضوع نشان میدهد که اطلاعات مشتریان برای آنها اهمیت ویژهای دارد.
برای رقابت در بازار تجارتی امروز، برندهای مختلف نیازی به متوقف کردن فروشگاههای واقعی خود ندارند. حتی از بین بردن فروشگاههای دیجیتالی نیز ایده خوبی نیست و باید به دنبال یک روند استراتژیک برای همکاری فیزیکی و دیجیتالی باشند. با ادغام و آنالیز تمامی دادههای مشتریان آنلاین و غیر آنلاین، بازاریابان میتواند تعیین کنند که مصرف کنندگان چه چیزی میخواهند، چه زمانی به آن نیاز دارند و به چه شکلی از آن به صورت مؤثر استفاده میکنند.
به دست آوردن اعتماد مصرف کنندگان ضروری است
نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که ۸۲ درصد از مصرف کنندگان ایالات متحده آمریکا فکر میکنند که برندهای مختلف در مورد نحوه جمع آوری و استفاده از دادههای مشتریان شفاف عمل نمیکنند. بیش از نیمی از آنها ادعا میکنند که این شرکتها اطلاعات را با دیگران به اشتراک میگذارند.
اگر یک برند تجاری قوانین حریم خصوصی در رابطه با اطلاعات مشتریان به شکل قانعکننده پیش بگیرد، متوجه خواهد شد که شفاف سازی در مورد چگونگی جمع آوری، ذخیره سازی و استفاده از این اطلاعات فرصتی ایده آل برای ایجاد اعتماد مصرف کننده و تقویت وفاداری بلند مدت آنهاست. این به مشتریان اجازه میدهد که در مورد اطلاعاتی که با برندها و فروشگاههای مختلف به اشتراک میگذارند اعتمادسازی کامل داشته باشند و این رابطه را برای ادامه دادن خوب بدانند.
مطمئناً برخی از افراد اهمیت بیشتری به اطلاعات تبادل شده میدهند و از آن به عنوان یک امتیاز بزرگ استفاده میکنند. مشتریانی که انتخاب میکنند دادههای خود را با یک برند تجاری به اشتراک بگذارند، به طور فعال تجربه نام تجاری را انتخاب کنند تا از این اعتماد سازی برای به دست آوردن یک محصول با کیفیت و ارزشهای منحصر به فرد بهره ببرند.
روش data onboarding را بیشتر دوست داشته باشید
شرط میبندم که آشنایی چندانی با این موضوع ندارید، اما بهتر است که به طور جدی به این موضوع فکر کنید و بدانید که چرا باید از یک data onboarder استفاده میکنید. روش data onboarding به حالتی گفته میشود که کاربران اطلاعات خود را در اختیار فروشندگان و بازاریابان قرار میدهند و شرایطی به وجود میآید که از یک بازدید کننده معمولی به یک کاربر فعال و یک مشتری تبدیل میشود.
برای شناسائی و ایجاد ارتباط با مشتریان در یک زمان خاص، دسترسی به اطلاعات مشتریان بسیار مهم است. این اطلاعات باید به صورت مداوم در اختیار شما قرار گیرد. با کمک این راه حل شما می دانید که هر کاربر چه تجربهای از یک برند خاص و از یک نام تجاری دارد و سطح فعالیت آنها به چه صورت است.
البته این روش در مورد نسل اول کاربرد چندانی ندارد و فرآیند پردازش اطلاعات آنها یک هفته طول میکشد!
کفش و کلاه کنید!
به عنوان بازاریاب، ما در بازار کار میکنیم تا هر کسی به هر چیزی که نیاز دارد برسد. اما با استفاده از اطلاعات بیشمار مشتریان، به این نتیجه می رسیم که آنها چه چیزی را انتخاب میکنند و چه موردی تجربه مشتریان از برندها و نام تجاری مختلف تحت تأثیر قرار میدهد.
البته انجام این کار شامل استفاده استراتژیک از دادهها، تکنیکها و تاکتیکهای بازاریابی است.
این همان چیزی است که ما برای بازاریابی خود انتخاب کردهایم.
علاوه بر این، اگر ما با مشتریان حرکت نکنیم و روند حرکتی آنها را درک نکنیم، بدون شک این خطر روند بازاریابی ما را از بین میبرد. قرار گرفتن در جریان اطلاعات مشتریان و استفاده از آنها در زمینههای مختلف نیاز به تلاش زیاد و درک نیاز آنها دارد که میتواند مسیر موفقیت ما را مشخص کند.
منبع: marketingland