راهاندازی کسبوکار فردی خودتان بسیار دلهرهآور است. صدها عامل ممکن است دچار مشکل شود و حتی مواردی که اصلا انتظار آنها را ندارید.
در واقع اصلا مهم نیست که برای اولین بار یک استارتاپ را راهاندازی میکنید یا چندمین کارتان است، هیچ وقت چالشها و موانع کم نمیشوند. به همین دلیل است که توصیه خواستن از افرادی که کاری شبیه به کار شما انجام دادند هم بسیار کمککننده است و هم بسیار مهم.
من چندین شرکت آنلاین را راهاندازی کردهام که آخرین آنها گسترش یافته و به یک سایت پیشرو در بازار تبدیل شده است. اما مسیر رسیدن به این موفقیت همیشه یک مسیر آسان و هموار نبوده است و اعتراف میکنم در این راه مرتکب چند اشتباه شدهام.
1- مدیریت گروه در جزئیترین مسائل
وقتی که یک شرکت جدید تاسیس میکنید، مانند فرزندتان است. تمام توجه و انرژیتان صرف آن میشود و این کار منجر به غرق شدن در کار میشود. نتیجهی این اتفاق از نظر من بدترین تکنیک مدیریت است: مدیریت جزئیترین مسائل.
البته شما باید در جریان اتفاقاتی که در شرکتتان میافتد باشید و اطمینان یابید همهی کارها طبق استانداردهای شما در حال انجام است. اما مدیریت جزئیترین مسائل به چندین دلیل راه مناسبی برای انجام این کارها نیست.
- انگیزهی کارکنانتان را نابود میکند
- باعث میشود پروژهها در مدت زمان طولانیتر و در عین حال به سختی انجام شوند
- شما را از نظر روحی و جسمی تخلیه میکند
بسیار مهم است کارکنانی را استخدام کنید که به آنها اعتماد و اطمینان دارید و سپس به آنها فرصت بدهید تا کارشان را انجام بدهند. البته باید مطمئن شوید به طور مرتب به شما گزارش کار میدهند و در جریان پیشرفتها قرار میدهند اما نباید چهارچشمی مراقب آنها باشید وگرنه از شرکت شما بیرون میآیند.
علاوه بر این، این کار باعث میشود تمرکز کردن روی وظایف مهمی که فقط خودتان میتوانید انجام دهید، سختتر میشود.
2- شکست خوردن در نظارت بر گردش کارهای کارکنان
نه این مورد با اشتباه اولم در تضاد نیست. مدیریت جزئیترین مسائل ناکارآمد است اما این به این معنا نیست که نباید گردش کار کارکنانتان و پیشرفتهای آنان را نظارت کنید.
شما باید نظارت داشته باشید اما لازم نیست درگیر جزئیات شوید. من پیشنهاد میکنم از ابزارهایی مانند سایت Trello استفاده کنید تا به آسانی بتوانید بر گردش کار کارکنان در داخل و خارج دفتر نظارت کنید. یک سیستم مدیریتی پروژه مانند این میتواند به آسان شدن کارها کمک کند و برای شما این امکان را فراهم میکند که پیشرفت کنید و در عین حال به کارکنان آزادی عمل لازم برای پیشرفت کردن را بدهید.
همچنین سیستم مدیریتی شما را قادر میکند که از شیوههای مدیریتی متفاوت با کارکنان متفاوت بهره ببرید. بعضی از اعضای تیم نیاز به فشار بیشتری از جانب شما دارند در حالی که بقیه نیاز دارند شما دورادور در جریان کارشان باشید. این قبیل خدمات و سرویسها به شما کمک میکند از هر دو شیوه استفاده کنید.
با این کار برای کارکنان خود این امکان را فراهم میکنید که حجم کاری خودشان را به طور موثر مدیریت کنند و شما هم باید به پروژههایی که مهلتشان تمام شده و یا پروژههایی را که به درستی انجام نشدهاند، پیدا کنید. فقط مطمئن شوید همهی اعضای گروهتان نحوهی استفاده از این ابزارها را یاد گرفتهاند بعد اجازه بدهید کار خودشان را بکنند.
3- تلف کردن زمان برای جلسات هفتگی
من همیشه فکر میکردم برگزاری جلسات هفتگی با کارکنانم یک موضوع ضروری است. فکر میکردم مشارکت و ارتباط مستقیم باعث میشود اعضای گروهم حس کنند بااهمیتند و بخشی از آیندهی کسبوکار هستند و همچنین فکر میکردم از نظر اخلاقی هم کار خوبی است.
اما اشتباه میکردم! جلسات هفتگی با کارکنان به یک مشکل بزرگ تبدیل شد. این جلسات زمان زیادی از من صرف میکردند و در قبال آنها بازدهی کمی داشتند. همچنین بازخورد کارکنان هم مشخص میکرد به نظر آنها این جلسات نیمساعته پربار و سازنده نیستند.
در حال حاضر برای کارکنان از راه دور و کارکنانی که در دفترهای دیگری هستند از خدمات مکالمهی تصویری چندین وبسایت استفاده میکنیم که میتوان به طور انفرادی یا جمعی با کارکنان در هر جایی که هستند مکالمه برقرار کرد. شرکت ما از سایت Slack برای مکالمات روزمره و از Zoom برای تماسهای ماهانه (در اولین دوشنبهی هر ماه) استفاده میکند.
جمع کردن کارکنان دور-کار به دفتر برای برگزاری چنین جلساتی کاملا بیفایده است و حذف این نوع جلسات زمان من را خالی کرده و حتی باعث بهبود روابط من با اعضای گروهم شده است.
4- تهیه نکردن دفتر شخصی خودم در اولین فرصت
به دلیل کار کردن در حوزهی فناوری در ابتدا تصمیم گرفته بودم که داشتن یک فضای کاری غیرضروری و یک مفهوم قدیمی است. کارمندان دور-کار استخدام و کردم و فکر میکردم ارتباط آنلاین کافی است. اما کاملا در اشتباه بودم. بلافاصله مشخص شد که در حالی که احتیاجی نبود همهی کارکنانم را هر روز هفته در یک اتاق جمع کنم اما نیاز به یک فضایی داشتم که اعضای تیمم به آن دسترسی داشته باشند و هر وقت نیاز داشتند از این فضا استفاده کنند.
اغلب وقتی کارکنان دور-کار به شهر میآیند به همراه خودشان تامینکننده و مشتری میآورند. به دلیل نداشتن دفتر کاری برای شرکتمان هیچوقت نمیتوانستند این جلسات را میزبانی کنند. این مسئله باعث شد نه تنها هزینهی حملونقل زیاد شود بلکه گاهی اوقات به نظر میرسید میزبان خوبی نیستیم.
زمانی این مسئله کاملا برایم روشن شد که یکی از اعضای گروهم مجبور شد خانهاش را بازسازی کند. او نمیتوانست در خانهاش کار کند و مجبور بود در گوشهای از یک کافهی محلی شلوغ کار کند. او به من گفت یا وجود مسافت زیاد رفتوآمد به دفتر شرکت برایش بهتر بود و باعث میشود بازده کارش بیشتر باشد.
داشتن یک دفتر کار که هر از گاهی مورد استفاده قرار بگیرد حتی کوچک تمرین خوبی است و یکی از بهترین سرمایهگذاریهای من تا به الان بوده است.
5- اجرا نکردن تکنیک “12هفته-سال”
تکنیک “12هفته-سال” در موفقیت کسبوکار من نقش بسزایی داشته است.
به طور کلی این تکنیک به این مناست که هر سال را به چند قسمت تقسیم کنید. با انجام این کار میتوانیم میزان بیشتری از حس ضروریت و الهام بخشی را آهسته به کارکنانمان تزریق کنیم. این کار از طریق مهلت پایان کار کوتاهتر انجام میپذیرد.
این روش از نظر مسائل اداری هم روش کارآمدی است. دیگر مثل گذشته “بررسی سالیانه” نداریم اما به جای آن بررسی کارکنان و پیشرفت دستورهای جلسات را به طور منظم انجام میدهیم که هم برای کارکنان و هم برای کسبوکارمان بسیار سودمند است.
استفاده از تکنیک “12هفته-سال” برای ما مانند یک انقلاب بود و در پیشنهاد آن به دیگر مدیرانی که میخواهند یک کسبوکار تازه را آغاز کنند، لحظهای درنگ نمیکنم.
همیشه گفته میشود از اشتباهاتتان درس بگیرید که البته درست است اما اگر میتوانستم به حرفهای فرد دیگری گوش کنم و به جای اشتباهات خودم از اشتباهت آنها درس بگیرم، زندگیم به مراتب آسانتر میشد.
هدف این مقاله این بود که اشتباهاتم را با دیگران به اشتراک بگذارم به امید اینکه دیگران این اشتباهات را تکرار نکنند. من به هیچوجه تضمین نمیکنم که با خواندن این مطلب، راهاندازی کسبوکارتان به راحتی و بدون مشکل اتفاق بیفتد اما امیدوارم اینگونه شود. به هر حال احتمالا شما هم اشتباهاتی خواهید داشت که از آنها یاد بگیرید.