موتور هارلی دیویدسون اسپورت گلاید 2019 یکی از جدیدترین و بروزترین موتورهای این شرکت برای استفاده درونشهری و برونشهری است. برای اطلاع از نتیجه آزمایش رانندگی این موتور با روکیدا همراه شوید.
من فکر کردم که با نوشتن عقیدهام درباره مدل چهل و هشت موتور هارلی دیویدسون که چندان هم درخشان نبود از لیست روزنامهنگارانی که میتوانند موتور این کارخانه را آزمایش کنند کنار گذاشته میشوم. من گمراه شده بودم. کاملاً در اشتباه بودم. هم مدیریت بخش آزمایش رانندگی، کریس کوپ و هم تیم هارلی دیویدسون میخواستند یک فرصت دیگر به من برای آزمایش یکی از موتورهای جدیدشان، که به طور مشخص مدل 2019 اسپورت گلاید بود، بدهند که من بسیار مشتاق به آزمایش آن بودم. اگر بخواهم صادق باشم، تجربه راندن مدل چهل و هشت آنچنان هم بد نبود. در واقع اولین تجربه رانندگی من با یک موتور هارلی واقعی بود، که واقعاً موجب تاسف بود که علاقه چندانی به این موتور پیدا نکردم. امیدوار بودم که این مدل 2019 اسپورت گلاید احیا شده توانایی برگرداندن نظر من را در مورد موتورهای هارلی دیویدسون داشته باشد. همانطور که گفته شد، موتورهای هارلی هرگز جذابیت موتورهای مسابقهایی را نخواهند داشت، اما در این مورد هارلی دیویدسون نیاز به تاثیرگذاری بر روی عموم مردم مانند من ندارد. حداقل من اینچنین فکر میکنم.
اسپورت گلاید؟
به نظر من این جالب است که هارلی کلمه اسپورت را برای لاین کروزر خود انتخاب کرده است:
“اسپورت گلاید محصول جدید هارلی دیویدسون چابکی و سرعت را با توانایی طی کردن مسیری طولانی ترکیب کرده است. همه موتورهای جدید مدل چیسیس و میلواکی-هشت ۱۰۷ یک تجربه رانندگی پویا را القا میکند”
پس من واقعاً مشتاق به راندن این موتور هستم. داشتم فکر میکردم که: “آیا در واقعیت هم اینچنین میتواند ایدهآل باشد؟”
برمیگردیم به ماه مرداد، هارلی هشت مدل جدید و تعدادی از موتورهای جدید جادهایی خود را به بازار عرضه کرد. اما از عرضه اسپورت گلاید خودداری کرد، اگرچه کارخانه مایل به نمایش آن در نمایشگاه سالانه میلان ایتالیا بود. دلیل عدم نمایش محصول، بیشتر به دلیل رسیدن به بازار اروپا بوده است. در حال حاضر، هارلی-دیویدسون ۴۰ درصد از فروش بازار جهانی را در دست دارد. این شرکت مشتاق به رساندن فروش نزدیک به ۵۰ درصد دارد. برای ادامه یافتن این رشد در بازار، هارلی تحقیقاتی انجام داد، که نتیجه حاکی از این بود که عموم مردم در سطح جهانی خواستار موتوری هستند که بتوانند روزانه استفاده کنند (به نظر من چه کسی چنین چیزی را نمیخواهد؟).
هارلی برای فروش اسپورت گلاید تنها تمرکز خود را روی بازار اروپا نگذاشت، همچنین تحقیقی در مورد توانایی جذب علاقه عموم مردم مانند من انجام داد: رانندگان خوشبختی که فکر داشتن یک هارلی-دیویدسون را نمیکردند. همانطور که میبینید، ایدهایی در مورد اینکه هارلی تا چه اندازه میتواند شخصیساز باشد ندارم، در حالیکه مدل اسپورت گلاید طوری طراحی شده که هر گزینهایی را برای اضافه کردن به شما میدهد: یک مدل خیابانی، نهچندان بزرگ و مناسب برای گردش.
در روز رونمایی از این مدل در میلان تنها چهار نفر از روزنامهنگارانی که در مورد موتور مینوشتند برای تست رانندگی دعوت شده بودند. در حالیکه بقیه در اطراف ایستاده بودند و از موتور عکس میگرفتند، من و سه نفر دیگر قبلاً این کار را در ایزوسا کالیفرنیا برای طی مسیری در مونت بالدی در کوههای سنگابریل انجام داده بودیم. به ما سه موتور اسپورت گلاید سیاه و یکی نقرهایی داده شده بود. اولین چیزی که نظر من را جلب کرد چراغ LED بهکار رفته در موتور بود، که حالت کلاسیک بیشتری نسبت به مدرن بودن به موتور داده بود. اگرچه بهغیر از آن چیز دیگری از لحاظ زیباییشناسی بهنظر من نیامد. البته مانند یک هارلی واقعی بهنظر میآمد، مخصوصاً وقتیکه شیشهی جلو و جعبه نگهدارنده بغل را برمیدارید (که در اسپورت گلاید مد نظر قرار گرفته است).
اما، من از آن جمله افرادی نیستم که فقط بهخاطر شکل ظاهری موتور جذب آن بشوم. در اصل این ویژگیهای داخلی آن است که تعیینکننده است. من آماده بودم تا ببینم که آیا این موتور دارای شخصیت خاصی هست یا نه.
پیشداوری اشتباه شماره 1: این موتور را باید مانند اتوبوس راند
همانطور که قبلاً اشاره کردم، وقتی این موتور را دیدم، پیشداوریهای متعصبانه زیادی داشتم. یکی از آن پیشداوریها در مورد محیط زیست بود، که یکی از بزرگترین شکایات من در مورد مدل چهل و هشت بود.
زمانی که سوار موتور شدم، اولین چیزی که متوجه شدم در مورد اجزا کنترل موتور هارلی دیویدسون بود. مانند مدل چهل و هشت، هر کدام از دستههای موتور دکمهایی جهت خاموش شدن خودکار چراغ راهنما دارد. همچنین متوجه شدم که مخزن سوخت موتور نزدیک به ۱۹ لیتر بنزین جای میگیرد. بر خلاف اینکه نشانگر میزان سوخت باید میان دو دسته موتور باشد، بر روی مخزن بنزین نصب شده که علاوه بر میزان سوخت، زمان، دور موتور و چند چیز دیگر را نشان میدهد. چیز دیگری که به نظر من خیلی جالب به نظر رسید سیستم روشن شدن موتور بدون دکمه بود. بهوسیله دکمهایی که در ژاکت شما تعبیه شده قادر به روشن کردن موتور خود خواهید بود.
همچنین دارای مجموعه هشدار هوشمند است، که وقتی شما از موتور با کلید و کنترل دور میشوید فعال میشود. اگر من مجبور به انتخاب کلمهایی برای توصیف این ویژگیها بودم آن یک کلمه “لاکچری” میبود. من تا بهحال موتوری با این همه آپشن مختلف را نرانده بودم.
دومین نکتهایی که متوجه شدم اندازه مناسب موتور برای من بود. واقعاً مشکل است تعریفی بهتر از این بگویم: فقط به قدر کافی اندازه و مناسب است. وقتی جک موتور را کنار زدم، اصلاً سنگینی بیش از حدی حس نکردم. نکته دیگری که به کمتر نشان دادن وزن کمک میکرد، ارتفاع کم ۶۵ سانتیمتری زین موتور بود. همچنین، باریکتر بودن موتور موجب بلند کردن راحتتر پا و قرار گرفتن بر روی موتور میشود.
همچنین شروع کردن به حرکت راحت بود، بهخاطر اینکه به راندن هارلی آشنا بودم، به این دلیل که قبلاً دورتی را رانده بودم (دورتی اسم مستعاری است که به مدل چهل و هشت هارلی دیویدسون دادم که پیش از این رانده بودم). کنترل کردن مدل اسپورت گلاید راحت است، به این دلیل که: دسترسی به کلاچ و ترمزها آسان است و آیینهها در جای خیلی مناسبی قرار گرفتهاند. در کل، من خوشحال بودم. راندن با این موتور در خیابانهای شهر خیلی راحت و لذتبخش است.
پیشداوری اشتباه شماره 2: قدرت موتور کم
من متوجه شدم که موتور بهکار رفته در این مدل، قدرت مورد نظر را فراهم نمیکند. علاوه بر این موضوع صدای معروف غرش هارلی دیویدسون هنگام حرکت بود. سازندگان موتور این مدل (که آن را میلواکی نامیدهاند) اطمینان دادند که که موتور آنها ویژگیهای خاصی دارند که وقتی شما پشت چراغ راهنمایی ایستادهاید آن را حس میکنید. آخرین رانندگی که با هارلی داشتم، متوجه لرزش زیادی شدم، که اصلاً خوشایند نبود. اگرچه لرزش مدل اسپورت گلاید که سازندگان میلواکی ساختهاند، من را اذیت نکرد (خدا را شکر). اما این چطور ممکن است؟ هارلی دیویدسون برای این خط تولید خود ضد لرزش دوگانه تنظیمشدهایی برای رهایی از لرزش موتور وقتیکه خلاص کار میکند، کار گذاشته است.
از این منظر، من از داشتن موتوری که اندازه من باشد و هنگام راندن یا خلاص کار کردن خیلی نلرزد راضی بودم. چگونه این کار عملی شد؟ با دسترسی به دریچه کنترل گاز و هوا و برداشتن یک قطعه، این کار عملی شد. با کمی دستکاری، مدل اسپورت گلاید بهخاطر موتور ۱۰۷ “میلواکی-هشت” که گشتاوری معادل ۱۴۶ نیوتن-متر را ایجاد میکند، قدم بزرگی رو به جلو گذاشت. یک تغییر کوچک که باعث پیشرفتی بزرگ شد.
پیشداوری اشتباه شماره ۳: این موتور از پس پیچها برنمیآید
هنگامیکه به سمت کوه مونت بالدی میرفتیم، من نگران این موضوع بودم که آیا این موتور از پس پیچ و خم جاده برمیآید؟ تا آنوقت، حس راندن تراکتور را به من نداد، اما به آن اعتماد نداشتم.
خدا را شکر، قسمت اول رانندگی ما شامل حرکات وسیع بود که اسپورت گلاید به بهترین شکل از پس آن برآمد. رسیدن به مقصد مورد نظر با این مدل از طریق پیچها سخت نبود، که این مسیرها برای یک رانندگی لذتبخش میباشند. من میدانستم که چالش رانندگی به زودی تکنیکی خواهد شد، اگرچه، من خودم را از لحاظ ذهنی آماده کرده بودم. نمیبایست نگران باشم، اگرچه موتور بهتر از من از پس پیچها برمیآمد.
زمانیکه به مسیرهای باریکتر رسیدیم، حالت موتور تغییر کرد و بهتر شد. چند دفعه پیش آمد که من دنده را به اشتباه عوض کردم، اما موتور به خوبی توانست اشتباه من را اصلاح کند، که به این خاطر بسیار از این موتور راضی بودم.
پیشداوری اشتباه شماره 4: نداشتن مطلوبیت هنگام رفتن روی دستانداز
اسپورت گلاید بهدلیل طراحی بدنه سخت موتور، چهارچوب محکمی دارد. این ویژگی، بههمراه دوشاخه معکوس 43 میلیمتری غیر قابل تنظیم بهکار رفته در موتور، حس اطمینان مناسبی در جلوی موتور هنگام گذراندن پیچها میدهد. در حالیکه اسپورت گلاید از ترمز تک صفحهایی برای ترمز جلو استفاده میکند، که اگر به سرعت بهسمت پیچی بروید، نیروی مناسب ترمز را ایجاد نمیکند. که با اضافه کردن ترمز عقب نیروی ترمز مورد نیاز را هنگام نیاز بهوجود میآورد.
برای سیستم تعلیق عقب، اسپورت گلاید با یک سیستم تکلرزشی جدید که با یک سیستم هیدرولیک متحرک از قبل تنظیمشده تجهیز شده است. شما میتوانید با فشار یک دکمه که سمت راست بدنه موتور کار گذاشته شده از آن استفاده کنید، که دسترسی به آن بسیار راحت است. در ابتدا برای سوار شدن من بر روی موتور، مدیر برنامهریزی محصول، پاول جیمز، سیستم تعلیق را در پایینترین سطح خود قرار داد. انجام این کار همراه با سیستم تعلیق نرم جلو، موجب کمتر تکان خوردن موتور شد وقتی که به یک دستانداز سخت برخورد میکردم. این در حالی بود که من خودم را برای شنیدن صدای خوردن دندانهایم بههم برروی دستاندازها، آماده کرده بودم، اما اسپورت گلاید با شگفتی به آرامی از روی آنها رد شد.
پیشداوری اشتباه شماره 5: هیچوقت به خریدن یک هارلی دیویدسون فکر نکرده بودم
تا پایان روز تقریباً حدود ۱۵۰ کیلومتر در مونتبالدی بالا و پایین رفتیم. زمانی که برای پارک کردن موتور به پارکینگ رفتیم، همزمان مقداری احساس خوب و گیجکننده با هم داشتم. منظورم این است، که من هیچوقت از این موتور متنفر نبودم، اما کمی شگفتزده شده بودم که ممکن است از این موتور خوشم آمده باشد.
وقتی برای بار اول قیمت آن را شنیدم که برای رنگ مشکی براق باید ۱۸۵۹۹ دلار، و برای رنگ آلبالویی و تم نقرهایی باید ۱۸۹۹۹ دلار پرداخت کرد، تصور کردم که مبلغ گزافی برای یک موتور است. اما باز هم پیشداوری کرده بودم. بعد از راندن اسپورت گلاید جدید، میتوانم دلیل گران بودن آنرا ببینم: این موتوری است که هرطور که بخواهید میتوانید آن را برانید. همچنین این موتوری است که در شرایطی که مجبور باشید میتوانید بهجای اتومبیل از آن استفاده کنید. شما قادر خواهید بود، همراه با جعبههای کناری آن، صندلی بزرگ و نرم، و اندازه مناسب مخزن سوخت آن به مکانهای مختلفی سفر کنید. با این موتور بهراحتی میتوانید در خیابانهای پر از دستانداز شهری یا در جادههای برونشهری با خیال آسوده رانندگی کنید.
زمانیکه همسرم در فرودگاه بعد از تست رانندگی دنبالم آمد، نظرم را در مورد موتور پرسید. من نظرم را گفتم و او هم متعجب شد (در ضمن او یک موتورسوار و مسابقهدهنده است). من حتی با صدایی بلند به او گفتم: “احتمالاً همین روزها یک هارلی دیویدسون میخرم!”
او خندید و گفت: “آره، ممکن است وقتی بازنشست شدی به دردت بخورد.”
این کمی ناعادلانه است. من در نظر داشتم که زودتر از بازنشستگیم یک هارلی دیویدسون بخرم. اما، حتی اگر یک هارلی نخرم، هرچه زودتر مشتاق امتحان کردن یک هارلی-دیویدسون دیگر خواهم بود. به وضوح اسپورت گلاید یک موتور مسابقهایی نیست، اما موتوری است که این احساس را در شما بهوجود میآورد که انگار یکی از موتورهای اصلی و اولیه آنرا میرانید، و بااطمینان میتوانم بگویم که این موتور تجربه خوبی را در ذهن جای گذاشت.
من منتظر خواهم بود تا دوباره هارلی دیویدسون سراغ من بیاید. من آمادهام تا تجربیات خوب و جدیدی با موتور بعدی کسب کنم.