در کتاب Business 101 نوشته شده است ساده‌سازی طرز کارتان ارزش بیشتری برای کاربران فراهم می‌کند.
اخیرا، در مورد این تفکر فکر کردم و این که چطور ممکن است از آن در زمینه یادگیری استفاده کرد. یعنی این که باید برای اکتساب دانش از شیوه مشابه «ناب» (lean) استفاده کنیم تا از دانشی که یاد می‌گیریم بیشتر بهره ببریم.
این روشی است که کارشناسان اسم آن را یادگیری سریع (agile learning) گذاشته‌اند و همچنین شامل یاد نگرفتن اطلاعاتی می‌شود که دیگر مفید نیستند.
یادگیری سریع شیوه‌ای هوشمندانه‌تر و پویاتر است و اطلاعات زیادی را حذف می‌کند تا فقط حداکثر اطلاعات ارزشمند را جذب کنیم. بنابراین زمانی که مجددا و به دفعات کلیدهایتان را فراموش می‌کنید، شاید این فراموشی آن قدر بد نباشد و شاید در ذهن شما جا برای داده‌های مفیدتر باز می‌شود.
کارآفرینان باید برای حفظ قدرت رقابت خود قادر به یادگیری با سرعت باشند تا بتوانند در محیط بازار همیشه در حال تغییر پیشرفت کنند و با آن سازگار شوند. تحقیقات نشان داده است که یادگیری سریع حتی از عملکرد شغلی مهم‌تر است. در این مطلب قصد داریم به ۶ راهکار برای گسترش ظرفیت‌تان در یادگیری سریع اشاره کنیم.
مطالعه را به حالت پیش فرض خود تبدیل کنید
همانطور که هری ترمومن گفته است:
«تمامی کسانی که مطالعه می‌کنند رهبر نیستند، ولی تمام کسانی که رهبر هستند مطالعه می‌کنند.»
پایه و اساس یادگیری سریع جذب پیوسته اطلاعات است و هیچ راه بهتری برای این کار جز مطالعه وجود ندارد. نه تنها مطالعه دامنه لغات شما را افزایش می‌دهد و شما را با یک موضوع جدید آشنا می‌کند، بلکه به شما اجازه می‌دهد شیوه‌های جدید فکر کردن را کشف کنید.
به عنوان مثال در مورد مدل‌های ذهنی جدید مطالعه کنید که باعث آشنایی شما با ابزارهای مختلف برای پردازش و نظم دادن به جهان اطلاعات اطراف‌تان می‌شود.
خیلی وقت بود برای نخواندن مطالبی که مستقیما با شغلم ارتباط نداشتند بهانه می‌آوردم. تلاش من توسعه استارتاپم بود و با این حال برای خانواده‌ام وقت می‌گذاشتم.
چه کسی واقعا می‌تواند وقت بیشتر پیدا کند؟ اما پس از مدتی در فواصل زمانی «بین» رویدادهای مختلف شروع به مطالعه کردم به عنوان مثال بین جلسات، در قطار، سر میز صبحانه یا حتی گوش دادن به کتاب‌های صوتی در زمانی که پیاده به غذاخوری می‌رفتم. بدین طریق، دیگر نیازی برای پیدا کردن وقت نبود چون زمان را در اختیار خودم گرفته بودم.
همه سرشان شلوغ است. ولی اگر مارک کوبان روزانه سه ساعت مطالعه می‌کند و بیل گیتس هفته‌ای یک کتاب را تمام می‌کند، به نظرم من و شما نیز می‌توانیم این کار را انجام دهیم.
عمدا یاد بگیرید
سه نوع یادگیری وجود دارد: تصادفی، آگاهانه و عمدا. به عنوان مثال زمانی تصادفا مطلبی را یاد می‌گیریم که در حال قدم زدن در خیابان هستیم و برای خدمات جدید یک شرکت یک تابلوی تبلیغاتی می‌بینیم. دومین نوع یادگیری زمانی است که مطالب را یاد می‌گیریم ولی الزاما از روی قصد و هدف قبلی نیست مانند خواندن یک روزنامه یا تماشای اخبار شبانه.
نوع سوم یعنی یادگیری عمدی زمانی است که فعالانه سعی می‌کنید اطلاعات جدید به دست آورید. توجه ما متمرکز و تفکرمان هشیار است و در نهایت قصد داریم مطالبی که یاد می‌گیریم را در چارچوب فکری فعلی‌مان قرار دهیم و بتوانیم بعدا به آن دسترسی داشته باشیم.
برای یادگیری سریع، مهم است یادگیری عمدی را تبدیل به یک عادت برای خود کنید و چون تنها هر فرد خودش می‌داند چه درس‌هایی بیشتر از همه به درد کار و آینده‌اش می‌خورد، مسیر افراد برای یادگیری مطالب به تنهایی (بدون نیاز به معلم یا کمک کسی) متفاوت با سایرین است.
مطالب را در فواصل زمانی کوتاه و منظم یاد بگیرید
بسیار مهم است روزانه برای مدل یادگیری عمدی یک زمان اختصاص دهید چون مقدار اندک آن به ویژه اگر این نوع یادگیری را به یک عادت منظم تبدیل کنید تاثیر قابل توجهی خواهد گذاشت. گرچه باید بگوییم به طور متوسط دانشجویان روزانه ۵ دقیقه صرف یادگیری می‌کنند و پیشنهاد کارشناسان این است که روزانه بین ۳۰ دقیقه و ۱ ساعت به یادگیری اختصاص دهید.
کارآفرینان و نویسندگان مجله Harvard Business Review یعنی جاش برسین و مارک زانو ساندرز پیشنهاد می‌کنند یک فهرست یادگیری داشته باشید و می‌گویند «فهرستی از مفاهیم، افکار، تمرین‌ها و لغت‌نامه‌هایی که می‌خواهید بررسی کنید را بنویسید، آن‌ها را در مرورگر خود بوکمارک کرده و به فهرست خود اضافه کنید. بعدا می‌توانید زمانی که چند دقیقه برای تفکر دارید آن‌ها را بررسی کنید.»
یادگیری در فواصل زمانی کوتاه ولی منظم موثر است چون اطلاعاتی که یاد می‌گیرید خلاصه هستند و بنابراین در ذهن ماندگار می‌شوند و همچنین مطالبی که اخیرا یاد گرفتید را بهتر می‌توانید به یاد آورید.
بندیکت کری (Benedict Carey)، نویسنده کتاب نحوه یادگیری ما: حقیقت شگفت‌انگیز در مورد زمان، مکان و چرا این کار رخ می‌دهد، نیز یکی از حامیان این تفکر است که باید در لقمه‌های کوچک اطلاعات را بلعید.
او در کتاب خود می‌نویسد:
«شما می‌توانید چمن‌زار جلوی خانه خود را هفته‌ای یک مرتبه به مدت ۹۰ دقیقه یا سه مرتبه در هفته به مدت ۳۰ دقیقه آب دهید. وقفه زمانی بین فواصل آب دادن در دراز مدت باعث شادابی و سبز‌تر بودن چمن‌‌ها خواهد شد.»
از تجربه سایر افراد درس بگیرید
اگر می‌خواهید موضوعی را سریع‌تر یاد بگیرید به افرادی رجوع کنید که تجربه شخصی در مورد آن موضوع دارند و حتی بهتر است تسلط کافی روی آن داشته باشند. تونی رابینز یکی از کارآفرینان و نویسنده‌های معروف به صورت کامل این تفکر را توضیح می‌دهد:
«سریع‌ترین راه برای این که روی یک مهارت، استراتژی یا هدف در زندگی خود تسلط پیدا کنید الگوبرداری از افرادی است که از پیش این مسیر را با موفقیت طی کردند. اگر بتوانید کسی را پیدا کنید که نتایج دلخواه شما را قبلا به دست آورده است، شما نیز می‌توانید با طی همان مسیر به نتایج مشابهی برسید. سن، جنسیت یا گذشته شما مهم نیست. الگوبرداری به شما این ظرفیت را می‌دهد تا سریعا رویاهای خود را تعقیب کنید و در مدت زمان به مراتب کوتاه‌تر به موفقیت بیشتر برسید.»
تکنیک «الگوبرداری» یعنی اسمی که رابینز روی آن می‌گذارد این توانایی را به ما می‌دهد از تجربه دیگران از جمله هر گونه اشتباهات آن‌ها درس بگیریم و در در مسیر زندگی در وقت خود صرفه‌جویی کنیم. نیازی به اشاره به این نکته نیست این کار به مراتب از یادگیری موضوعات به تنهایی سرگرم‌کننده‌تر و انرژی‌بخش‌تر است.
درگیر یادگیری موضوعات مختلف شوید
در گذشته، تفکر افراد این بود موفقیت به دنبال کسب تخصص یا تسلط تنها روی یک موضوع به دست خواهد آمد. همانطور که بسیاری از افراد می‌گویند «فلانی همه کاره ولی هیچ کاره است.» این شیوه تفکر در بهترین حالت از تاریخ گذشته و در بدترین حالت باعث شکست می‌شود. همانطور که ویکرام مانشارامانی (Vikram Mansharamani) در مجله Harvard Business Review نوشته است:
«شرکت‌های مختلف در جهان برای تخصص ارزش قائل می‌شوند و برای این کار مجموعه‌ای از افرادی دور خود جمع می‌کنند که در مورد پوست درخت مطالعه کردند. افرادی زیادی وجود دارند که عمیقا در مورد برآمدگی‌ها، شیارها، رنگ‌آمیزی و بافت درخت‌ها مطالعه کردند. افراد کمی به این درک رسیده‌اند که پوست درخت تنها خارجی‌ترین لایه از یک درخت است. افراد کمتری هنوز متوجه هستند که درخت در یک جنگل جا گرفته است.»
امروزه، افراد روزبه‌روز بیشتر در مورد ارزش تبدیل شدن به یک «متخصص عمومی» یعنی درک جنگل آگاهی پیدا می‌کنند. چون همانطور که ویکرام می‌نویسند «اقتصاد فوق‌العاده مرتبط با یکدیگر و جهانی ما به این معنا است که توسعه‌های ظاهرا بی ربط می‌تواند روی یکدیگر تاثیر بگذارند.»
علاوه بر این زمانی که بتوانیم بین مرزها ارتباط برقرار کنیم بهتر و با سرعت بیشتری مطالب را یاد می‌گیریم و دانش را از یک موضوع به موضوع دیگر انتقال می‌دهیم.
تمرین
در نهایت مانند هر مهارت دیگر، ظرفیت شما برای یادگیری سریع با تمرین بهتر خواهد شد. این تفکر را که برخی از افراد بهتر از سایرین یاد می‌گیرند را فراموش کنید. همانطور که دکتر کا. آندره اریکسون، یک متخصص در زمینه عملکرد تخصصی توضیح می‌دهد «افراد عقیده دارند چون عملکرد تخصصی از عملکرد معمولی متفاوت است، فرد دارای چنین عملکردی باید ویژگی‌هایی داشته باشد که از نظر کیفی متفاوت با ویژگی‌های افراد معمولی است. این دیدگاه دانشمندان را در بررسی منظم افراد دارای عملکرد تخصصی و در نظر گرفتن عملکرد آن‌ها از نظر قوانین و اصول روانشناسی عمومی دلسرد کرده است.»
به جز چندین استثناء (به عنوان مثال قد و قابلیت بسکتبال بازی کردن)، اکثر مواردی که عملکرد ما را تعیین می‌کنند از قبل در ژنتیک ما تعریف نشدند. اریکسون و همکارانش می‌گویند که «تفاوت بین افراد با عملکرد تخصصی و معمولی یک مدت بسیار طولانی در زندگی را نشان می‌دهد که گروه اول صرف بهبود عملکرد خود در یک حوزه خاص کردند.»
به همین شکل، تلاش شما در مورد یادگیری باید عمدی باشد. ولی به آن به عنوان وظیفه دیگری نگاه نکنید که باید به کارهای روزانه‌تان اضافه شود. بلکه، یادگیری سریع را یک سبک زندگی بدانید، سبکی که کسب و کار شما را بهتر خواهد کرد و امیدواریم زندگی‌تان را نیز غنی‌تر کند.
منبع: entrepreneur.com
