آمازون یکی از بزرگترین، قدرتمندترین و ثروتمندترین شرکتهای خصوص کره زمین است! وقتی اعداد و ارقام از بیش از حد بزرگ میشوند، حتی پیدا کردن درک درست از آن هم دشوار میشود. به همین ترتیب بیشتر ما در درک قدرت و توانایی شرکت آمازون به مشکل میخوریم. ولی مهمتر از قدرت و ثروت کنونی آمازون، این سؤال است که همه به دنبال جواب آن هستند. آمازون چطور توانست در طول یکی دو دهه اخیر چنین رشد خیره کنندهای داشته باشد؟ و آیا راهی هم هست که این موفقیت را بشود تکرار کرد؟ و نهایتاً اینکه آیا آمازون غیرقابل توقف است؟
آمازون شرکتی با ساختار تقریباً بینقص، پیچیده و پر جزئیات است که همه چیز را در نظر گرفته است. در حقیقت پایههای آمازون چنان خوب بنا شده که پیدا کردن راهی برای نفوذ نمیتوان پیدا کرد. چه از طریق قانون گذاریها و تغییرات چارچوب فعالیت شرکتها و چه از طریق رقابت در بازار، به نظر نمیرسد آمازون به هیچ طریق محدود شود.
آمازون بسیار هوشمندانه بازی میکند. شاید مهمترین ویژگی آمازون را بازاریابی فوقالعاده و پیدا کردن راهی برای طراحی مجدد ایدههای شکست خوردهاش دانست. یکی از مؤثرترین مهرههای آمازون در طول این سالها این فرید (Ian Freed) بود که بسیاری محصولات خاص آمازون مثل کیندل، فایر فون، فایر تی وی، الکسا و اکو به لطف تلاش او توسعه پیدا کرد.حتی ایدههای شکست خورده فرید که مربوط به پخش موسیقی به کمک فرمان صوتی بود، بعدتر توسعه پیدا کرد و بهطور کاملتر در الکسا، دستیار صوتی آمازون به کار گرفته شد.
به نظر میرسد این رویکرد آزاد و باز آمازون در برخورد با ایدهها و روشهای جدید در نهایت به نقطه قوت آن تبدیل شد. مثلاً سیستم الکسا در حال حاضر در دهها میلیون خانه در سرتاسر جهان حضور دارد و آمازون را به شرکتی پیشرو در زمینه خانههای هوشمند تبدیل کرده است. الکسا را هم که از فهرست خارج کنید، باز هم محصولات بسیاری از آمازون باقی میماند که بهصورت روزمره استفاده میشوند و به توسعه زندگی هوشمند کمک میکنند. کتاب الکترونیک، دستگاههای استریمینگ و … که همگی باعث شدهاند آمازون بهراحتی به خانههای میلیونها نفر در سراسر جهان نفوذ کند و بدون واسطه به بازار هدف دسترسی داشته باشد. واقعیت آن است که هیچ شرکت دیگری در جهان نتوانسته تا این حد فعالیتهای متنوع، غیر مرتبط و گسترده داشته باشد.
با این استراتژی خاص، آمازون در مدتی کوتاه رشدی خیره کننده داشت و حالا این شرکت تقریباً متوقف ناشدنی به نظر میرسد. چطور میتوان با شرکتی که با منابع تقریباً نامحدود، دسترسی بینظیر به بازار و مشتری و نوآوری و فناوری رقابت کرد؟ و اگر این وضع به همین شکل ادامه پیدا کند، آیا به معنی از بین رفتن شرکتهای دیگر نخواهد بود؟ در حالی که همه میدانیم تک قطبی شدن در نهایت به ضررمان خواهد بود.
منبع: theverge