شاید مایل باشید به کار با کارفرمای قدیمی خود ادامه دهید. اما هیچ چیز مشخص نیست و ممکن است رویدادهایی باعث شوند که مجبور به تغییر شغل شوید و یا حتی پیشنهادهای بهتری نسبت به کار فعلی خود دریافت کنید. در اینجا به شما یاد میدهیم که چگونه به تصمیمگیری در این مورد، به شکل یک فرصت نگاه کنید تا کاری دشوار.
من تمام دوران شغلی (12 سال) خودم را با یک کارفرما گذراندم. همان شرکتی که پدر و پدربزرگم نیز در آن کار میکردند.
متاسفانه کارخانهای که در آن کار میکنم، در حال بسته شدن است. آنها قول دادن که کار ما به قوت خودش باقی خواهد ماند؛ اما علیرغم اینکه اطلاعیه بستن این کارخانه حدود دو سال پیش ارائه شد، هنوز تصیمی برای مکان جدید تیم ما گرفته نشدهاست. تا چند ماه دیگر نیز این بخش بسته خواهد شد.
چندی پیش از سوی شرکت دیگری دعوت به کار شدم که پستی شبیه به پست قبلی با مسئولیتهای مشابه اما در زمینهای کاملاً متفاوت به من پیشنهاد دادند. من باید از یک کارخانه تولیدی، به یک شرکت تکنولوژی، تغییر شغل بدهم. مسیر رفت و آمد من نیز از 30 دقیقه با ماشین، به 1 ساعت با مترو تغییر خواهد کرد.
من هماکنون به کار خودم در کارخانه فعلی بسیار علاقه دارم. اما واقعیت این است که این بخش از کارخانه دارد به پایان کار نزدیک میشود. همسرم نیز به مکان فعلیمان علاقه دارد و ترجیح میدهد در جایی که هستیم، بمانیم.
حال باید بروم یا نه؟
این موضوع از دشوارترین مشکلات زندگی کاری و در عین حال، از بهترین آن است. شاید در ابتدا حس خوبی نداشته باشد، اما در کل خوب است که به ایجاد تغییر یا ماندن در حالت قبلی فکر کنید. شما همواره انتخابهایی پیش رو دارید. جای که تا زمان بحران صبر کنید، هماکنون آنها را جدی بگیرید.
این تصمیمات اغلب دشوار هستند. هیچ راهی برای اجتناب از خطر وجود ندارد. پس مواقعی مانند این، زمان خوبی است برای اینکه از خود بپرسید:
آیا واقعاً این کار را میخواهید؟ برای رسیدن به آن از چه چیزی میگذرید؟
تغییر افق زمانی
شاید هنگام آشنایی با شغل جدید، متوجه شوید که مسیر رفت و آمد آن دشوار است. شاید بهتر باشد در شغل فعلی خود ماندگار شوید!
از طرفی دیگر، غریزه شما میگوید شغل فعلی شما در نهایت نابود خواهد شد یا شاید ادامه دادن به آن، خواست خانواده شما نباشد. در این حالت، کار هوشمندانه تغییر شغل فعلی است!
اکنون سعی کنید تصمیم خود را به صورت بلند مدت بررسی کنید! به این فکر کنید که در 10-12 سال آینده خواهان چه چیزهایی هستید.
اما تجاربی که از این شرکت جدید بدست میآورید، به شما در افزایش مهارت کمک خواهد کرد. بدین ترتیب برای انجام کارهای مورد علاقه خود در آینده، انعطافپذیری بیشتری بدست خواهید آورد؛ حتی اگر در همان منطقه جغرافیایی بمانید.
تصور پشیمانیهای آینده
به این فکر کنید که ممکن در آینده از چه جیزی پشیمان شوید. میدانم ممکن است کمی آزاردهنده باشد، اما فقط یک تمرین ذهنی است. در مورد همه چیز فکر کنید؛ تصمیماتی که میگیرید، تصمیماتی که نگرفتید و … .
در این حالت، این موضوع که چقدر تمایل به ادامه کار با کارفرمای خود را دارید و اینکه به خاطر عدم راضی شدن همسرتان به جابهجایی، چقدر از اون ناراحت هستید، مانند دو کفۀ یک ترازو هستند. فکر کنید. اگر این جابهجایی فقط برای چند سال باشد چه؟ اگر حق با همسر شما باشد چه؟ از ته دل چه حسی نسبت به این موضوع دارید؟ وفاداری شما به کارفرمای خود، قدرت رویارویی با روابط خانوادگی را دارد؟
اینها شوخیبردار نیستند. به جای فرار از این موضوعها، بهتر از با آنها رو به رو شوید و عقل و منطق خود را به کار گیرید تا در آینده پشیمان نشوید.
شخصاً به نظرم منطقی است که کار جدید را قبول کنم. مهارتهای جدیدی بیاموزم و خودم را برای چالشهای بعدی آماده کنم.
واضح است که باید این موضوع را با توجه به اهداف بلندمدت و پشیمانیهای احتمالی، بررسی کنید. این را نیز به خاطر داشته باشید که تغییر شغل چیز بدی نیست. ممکن است فرصتی برای پیشرفت شما باشد.
منبع: lifehacker.com