اکثر اوقات تمام چیزی که نیاز دارید، پنج دقیقه است.
مثل همیشه همان جای همیشگی، با خروارها کار پشت میز نشسته اید. چند پروژهی مهم به صورت شما زل زده اند. جلسه ای دارید که لازم است برایش آماده شوید، چند مقاله که مجبور به تمام کردن آنها هستید، و موعدهای مقرری که به سرعت فرا میرسند.
پس، اصلاً چرا با وجود اینهمه کار ناتمام لایو مونولوگ خوانندهی محبوبتان را از یوتیوب تماشا میکردید؟
پاسخ به دلیل تعلل بسیاری از ما گره خورده است. وقتی با یک کار دشوار یا هجمهی بیشماری از آنها روبرو میشویم، به راحتی درمانده و مستاصل میشویم. ما در قالب فعالیتهای لذت بخش تر به دنبال آرامش هستیم، فعالیتهایی که ما را از آن احساس درماندگی دور میکنند.
تنها مشکل این است که، هرچه احساس آرامش بیشتری کنیم، بیشتر میخواهیم از انجام کار خودداری کنیم.
هرچه بیشتر از انجام کار خودداری کنیم، نگرانی ما نسبت به عذاب قریب الوقوعی که در انتظار ماست بیشتر میشود، که آیا نباید همه کارهای خود را انجام میدادیم؟
و البته، هرچه اضطراب بیشتری داشته باشیم، احتمال انجام ندادن کارهای ما بیشتر میشود و وضعیت ما را به نوعی پیشگویی تحقق پذیر تبدیل میکند.
اما در اینجا به شما میگوییم که راهی برای بر هم زدن این چرخهی معیوب وجود دارد؛ تکنیکی که بر اساس اصول هوش هیجانی، توانایی شناسایی، درک و مدیریت موثر احساسات پایه ریزی شده است.
و از همه بهتر اینکه، همانطور که از نام آن مشخص است بسیار ساده تر از حد انتظار است: قانون پنج دقیقه
قانون پنج دقیقه چیست؟
در شرایط توضیح داده شدهی قبلی، مغز از پیش بینی میزان تلاش برای انجام وظیفهی پیش روی شما مضطرب میشود: که انجام آن چه مدت طول میکشد و چقدر سخت است.
اما چیزی که در اینجا وجود دارد این است که کارهای بزرگ و چالش برانگیز معمولاً در یک جلسه انجام نمیشوند. در عوض، بهتر است آنها را خرد کنید، هر بار یک قسمت کوچک را انجام دهید.
و اینجاست که قانون پنج دقیقه دست به کار میشود.
این کار به این صورت است که شما خود را مجبور میکنید که فقط 5 دقیقه برای انجام یک کار وقت بگذارید، با این تفکر که اگر دوست داشتید میتوانید بعد از پنج دقیقه دست از انجام آن بکشید.
با این شرایط جدید، مغز “گول” میخورد تا کار کلان شما را بسیار متفاوت ببیند.
انگار مغز با خودش میگوید:
پنج دقیقه چیزی نیست. این زمان کمتر از ویدیوی یوتیوبی است که میخواستیم تماشای کنیم. میتوانیم پنج دقیقه کار کنیم.
مطمئناً بیشتر اوقات، وقتی پنج دقیقهی اول را کامل کنید، بسیار گرم کار میشوید و ادامه میدهید.
اما حتی اگر اینگونه هم نباشد، قانون پنج دقیقه به شما کمک کرده است تا از مانع بزرگ شروع کردن عبور کنید.
بنابراین، دفعه بعدی که لیست کارهای خود را پیدا کردید که با عصبانیت به شما خیره شده اند در حالی که صبح را به بطالت میگذارنید، این ترفند ساده و هوش هیجانی را به خاطر بیاورید.
چرا که بیشتر اوقات، تنها چیزی که شما نیاز دارید پنج دقیقه است.