چند ماه پیش، یکی از دوستانم پیش من آمد تا در مورد ایده کسب و کار جدیدی که شروع کرده بود، مشاوره بگیرد. او گفت که این کسب و کار، یک صندوق هزینه ارز رمزنگاری شده مانند بیت کوین است. در حقیقت، بیش از 1500 نوع ارز رمزگذاری شده وجود دارد و این عدد به سرعت در حال افزایش است. اما او گفت که تنها تعداد محدودی از آنها که به خوبی ساختار بندی شده اند را معامله می کند، مانند بیت کوین. او پرسید: «نظر شما در مورد ارزهای دیجیتال (ارزهای رمزگذاری شده) چیست؟»
من سوالاتی از قبیل «نظر شما در مورد ایده کسب و کار من چیست؟» را در 50 سال اخیر، بارها و بارها شنیده بودم. من همان جوابی را که به همه می دادم، به چارلز نیز دادم: «مهم نیست من چه فکری می کنم، مهم این است که شما چه فکری می کنید».
چارلز اصرار کرد: «اما شما باید یک نظری داشته باشید.»
گفتم: «البته نظر دارم ولی ممکن است اشتباه باشد». سپس یک داستان برای او گفتم.
داستان یک ایده کسب و کار جدید
آن در اوایل سال 1969 اتفاق افتاد، زمانی که یک وکیل 26 ساله در بروکلین بودم. شخصی به نام ریچادر نادر (Richard Nader) پیش من آمد. او یک ایده در مورد کسب و کار کنسرت راک اند رول داشت که اجرا کنندگان دهه 1950 را به نمایش می گذاشت. او قصد داشت اولین کنسرت را در انجمن فلت (Felt) در باغ میدان مدیسون برگزار کند. او برای کمک به سرمایه گذاری، از من 25000 دلار می خواست. او پرسید: «نظر شما چیست؟»
به او گفتم، این احمقانه ترین ایده ای بود که تا به حال شنیدم. متوجه اید، مردم کشور همچنان تحت تاثیر گروه بیتلز از بریتانیا بودند که در سال 1960 سه بار در آمریکا هیت شده بود و رتبه 1 را به دست آورده بود. پنج سال بعد، آنها بیلبورد 100 تای داغ (Billboard Hot 100) را با عنوان «می خواهم دست هایت را بگیرم» بالا بردند. Motown نیز قوی شده بود. من نمی توانستم تصور کنم که هنوز افرادی هستند که بخواهند به تعدادی از آهنگ های راک اند رولی که محو شده اند، گوش دهند و این تنها نظر من نبود. نادر چهار سال، تلاش کرد تا ترویج دهندگان شناخته شده موسیقی را جذب کند، مانند دیک کلارک. در نهایت، او پس از برخورد با افراد دیگر، توانست پولی را که برای برگزاری کنسرت نیاز داشت، قرض بگیرد تا اولین کنسرت از دو کنسرت احیای راک و رول را در 18 اکتبر 1969 با اجری Bill Haley و ستاره دنباله دارش، the Coasters،the Shirelles و the Platters برگزار کند.
هر دو اجرا به طور کامل فروخته شد. او تقریبا 15 کنسرت قدیمی ای را که می خواست در باغ میدان مدیسون برگزار کند، برگزار کرد. در حقیقت آنها خیلی محبوب بودند و باید از انجمن Felt که برای جا دادن 4500 نفر مناسب بود، به میدان اصلی که برای 20000 نفر مناسب بود، انتقال داده می شدند.
در طول 40 سال بعد، نادر اجراهای قدیمی خود را در مکان های بزرگی در آمریکا و بریتانیا برگزار کرد. او حتی فیلم های قدیمی نیز بر اساس کنسرت هایش تولید کرد. شرکتی که نام او را در سال 1989 به خود گرفت، اکنون بعد از گذشت 9 سال از مرگ او نیز کنسرت های قدیمی برگزار می کند.
در ابتدای کارش، نادر همیشه دو بلیط ردیف جلو را برای کنسرت هایش در باغ میدان مدیسون برای من ارسال می کرد. او با این کار، به من یادآوری می کرد که با گفتن «این احمقانه ترین ایده ای است که تا به حال شنیدم»، چقدر اشتباه کردم. این ایده باعث میلیونر شدن او شد و کسب و کار کنسرت راک و اند رول را دگرگون کرد.
از آن به بعد، من هرگز نظرم را در مورد ایده کسب و کار کارآفرینانی که کسب و کاری راه می اندازند، نمی گویم. برعکس، من به شدت اصرار می کردم که از من نظری در مورد ایده هایشان نخواهند. دنیا پر از مخالفانی است که به شما می گویند: «شما دیوانه اید که می خواهید وارد این کسب و کار شوید».
فکر می کنم داستان من، چارلز را متقاعد کرد تا نظر من را در مورد ایده کسب و کار هایش نخواهد. به او گفتم که مایلم که نظر خود را در مورد پیاده سازی ایده هایش و بهترین راه برای افزایش سرمایه به او بگویم. او از من تشکر کرد. من از او خواستم تا من را در جریان پیشرفت هایش بگذارد.