هر بار که با یک فرد جویای کار برای یک موقعیت مصاحبهی شغلی می کنم، از عبارت “در مورد خودت برایم بگو.” شروع می کنم.
البته که برای شروع مصاحبه از گفتوگو های ساده استفاده می کنم. اما همیشه از افراد می خواهم ابتدا در مورد خودشان برایم بگویند. هر چند که به نظر ساده می آید اما پاسخ آنها مسیر ادامهی گفتگو و حتی مدت زمان مصاحبه را مشخص می کند. اگر برخورد اول خوب و به یاد ماندنی ایجاد شود، پاسخ آنها در ادامه هم چکیدهای از برخورد اول خواهد بود.
بیشتر افراد در همان پرسش اول حذف می شوند. چون لیستی طولانی از اتفاقات شغلی خود به ترتیب زمان وقوع آنها به من ارائه می دهند. معمولا از اولین شغل شان بعد از اتمام دانشگاه تا شغل فعلی شان را به ترتیب می گویند. مدام در مورد کارهایی که کردند، زمانی که انجامش دادند و کاری که بعد از آن انجام دادند می گویند.
واقعیت این است که من پیش از گفتن آنها هم در مورد شغلهای قبلی شان اطلاع دارم. رزومهی آنها دقیقا جلوی من قرار دارد. قبلا به پروفایل آنها در سایت LinkedIn نگاه کردهام. در مواردی حضور آنها در شبکههای اجتماعی را بررسی کردهام. اگر عکس غذایشان را به اشتراک گذاشته باشند، حتی ممکن است بدانم دیشب شام چه خوردهاند. من نمی خواهم اطلاعاتی در مورد شغل های آنها بازگویی شود.
من می خواهم بدانم آنها چه “شخصی” هستند
توقع دارم در مورد اینکه قصد دارند برای سازمان من چه کاری انجام دهند بگویند. در مورد اینکه چرا باید استخدامشان کنم. به عنوان یک فرد من را هیجانزده کنند و تحت تاثیر قرار دهند.
در زیر پنج راهی که می توانید در مصاحبه ی شغلی بعدی تان انجام دهید آورده شده است. با استفاده از آنها مصاحبهکننده را تحت تاثیر قرار خواهید داد:
1. خلاصه بگویید
تمام تجربههای خود را جمع آوری کنید و سپس در چند جمله ی کوتاه و منسجم در مورد اینکه چکار می کنید بگویید. برای مثال اگر می خواهید برای موقعیت شغلی مدیر پروژه اقدام کنید، در مورد اطلاعات خودتان در زمینه ی گردآوری تیم های مختلف توضیح دهید. نشان دهید که می توانید همهی افراد گروه را برای یک ماموریت مشترک جمع کنید و می توانید مجموعه ای پیچیده از کارها را در مقابل شاخص های عملکردی کلیدی تعریف شده تکمیل کنید.
این کار باعث می شود توجه من جلب شود.
2. داستان بگویید
تجربه های خود را با داستان های متقاعدکننده ای که در آن بهترین خود را به نمایش گذاشتهاید تایید کنید. داستان ها فراتر از بخش های مختلف یک رزومه می روند. آنها نه تنها در مورد نحوه انجام کارتان جزئیات بیشتری در اختیار می گذارند بلکه در مورد نحوه ارتباط برقرار کردن شما با دیگران هم می گویند. داستان گفتن شما را از یک تکه کاغذ رزومهتان فراتر می برد و به یک فرد خلاق تبدیل می کند.
دوباره از مثال مدیر پروژه استفاده می کنیم. ممکن است در مورد زمانی که پروژه ی با اولویت بالای یک مدیرعامل را انجام دادید بگویید. می توانید جزییاتی در مورد چگونگی جمع کردن تیم، طبق برنامه بودجه بندی حرکت کردن و تحویل پروژه در موعد مقرر بگویید.
3. تکالیفتان را انجام دهید
پیش از مصاحبه در مورد شرکت، موقعیت شغلی و مصاحبه کننده تحقیق کنید. به این ترتیب در مورد ارزش های مهم افراد شرکت خواهید دانست. سپس خود و مهارتهایتان را در مقابل چیزی که می دانید آنها به دنبالش هستند قرار دهید. اگر در آن سازمان مشارکت یک اولویت است، روی تواناییهایتان در زمینه کار کردن و هدایت دیگران تمرکز کنید. یا اگر سودآوری یک اولویت است، روی تواناییهای خود در زمینه کاهش تلفات، هزینه و زمان کارمندان در هنگام اجرای نقشهها تمرکز کنید.
4. راه های ارتباط گرفتن را پیدا کنید
چگونه می توانید به عنوان یک انسان با فرد مصاحبه کننده ارتباط برقرار کنید؟ اگر او به غذا علاقه دارد، علاقه ی خود به آشپزی را وارد گفتگو کنید. اگر هر دو به یک دانشگاه رفتهاید، برای ارتباط گرفتن در مورد بهترین خاطره ی خود صحبت کنید.
توصیه می کنم اگر مصاحبه کننده در صفحه ی خود در شبکه های اجتماعی حرفی از ورزش نزده در مورد آن صحبت نکنید.
5. خودتان باشید
اگر من در حال استخدام باشم به همان اندازه که شما قصد دارید مرا تحت تاثیر قرار دهید، من هم می خواهم شما را بشناسم. اگر با خودتان صادق باشید، متوجه می شوید این انتظارات متقابل هستند. تمام هدف یک مصاحبه این است که از صحبت های شعارگونه فراتر برویم و واقعا شما را بشناسم. در مورد نحوه ی تفکر و عملکردتان بدانم. در مورد اینکه چگونه قصد دارید با سازمان من هماهنگ شوید.
پس راستگو باشید و اینگونه مصاحبه ای روانتر خواهید داشت. حتی روراست بودن می تواند منجر به استخدام شدنتان شود.