هیچ وقت شده حس کنید هرگز به اندازه کافی وقت، پول یا منابع کافی ندارید تا بتوانید کسب و کار خود را به شکلی که دوست دارید گسترش داده و به موفقیت برسانید؟ به عنوان فردی که صاحب یک تجارت کوچک است، من اغلب با این معضل مواجه می شوم.
اگرچه من می توانم وام های تجاری کلان بگیرم و کارمندان یا پیمانکارانی را استخدام کنم، اما ترجیح می دهم مسئولیت سنگین مدیریت این افراد و پرداخت قبض های اضافی را به عهده نگیرم. راه حل این معما در جملاتی نهفته است که سالها پیش زمانی که برای سخنرانی به مالزی سفر کرده بودم، شنیدم:
پیش از این که بخواهید چند برابر کنید، باید یاد بگیرید که تقسیم کنید
زمانی که به بررسی مقیاس تجارت خودم پرداختم، این عبارت ساده به شعار من تبدیل شد.
این عبارت یعنی اگر می خواهید تجارت خود را گسترش دهید (چند برابر کنید)، باید یاد بگیرید که با دیگران شریک شوید و یک برش به آنها بدهید (تقسیم). این بدان معنی است که یک تکه کوچکتر از یک کیک بزرگتر به شما می رسد. مزیت این کار این است که به شما، به عنوان صاحب تجارت، اجازه می دهد تا روی چیزهایی که بیشترین اهمیت را دارند و کارهایی که بهتر انجام می دهید، متمرکز شوید. تقریباً برای همه چیز با دیگران شریک شوید.
در شغل من به عنوان یک سخنران حرفه ای، “تقسیم کردن” به معنی یک توافق برد-برد با دفاتر سخنرانی است. آنها در ازای رسیدگی به همه چیز از مذاکره گرفته تا پیمانکاری، تدارکات، مسافرت و صورتحساب، درصدی از دستمزد سخنرانی من را دریافت می کنند. در دراز مدت، ضمن اینکه کمتر کار می کنم، از طریق این چیدمان، درآمد بیشتری کسب می کنم. آنها کارهایی را انجام می دهند که به بهترین شکل انجام می دهند (فروش و ارتباط با مشتری). من نیز کاری را که به بهترین نحو بلد هستم انجام می دهم (سخنرانی کردن).
من بارها از این مدل برای توسعه محصولات و خدماتی استفاده کردم که در غیر این صورت هرگز تولید نمی شد.
به عنوان نمونه، من با یک شرکت آموزشی همکاری کردم که در زمینه طراحی آموزشی، تحویل آموزش حضوری و فروش تخصص دارد. با استفاده از کتاب ها، فیلم ها و سایر مطالب من، آنها سمینار دو روزه ای را تهیه کرده و تحویل دادند. این امر به هیچ وجه به سرمایه گذاری مالی یا زمانی از جانب من نیاز نداشت. آنها همه کارهای سنگین را انجام دادند و هر زمان که آنها جلسه ای داشتند، درصدی از سود آن را به من می دادند.
یک مثال دیگر: من قصد داشتم یک دوره آموزش الکترونیکی را بر اساس مطالب خود انجام دهم، اما نمی خواستم برای توسعه و فروش آن وقت و هزینه اختصاص دهم. بنابراین، با شرکتی همکاری کردم که در این زمینه تخصص داشته باشد. من به استودیوی ضبط رفتم و فیلم های زیادی را ضبط کردم. آنها طراحی آموزشی را انجام دادند، کار های گرافیکی را انجام دادند، سیستم را ساختند، پلتفرم را مدیریت کردند و فروش کلی را انجام دادند. این کار هیچ هزینه ای برای من نداشت و هر زمان که یک دوره آموزشی به فروش می رفت، من درصدی را دریافت می کردم.
قصد دارم از این مفهوم برای کتاب جدیدم استفاده کنم. من می خواستم مجموعه ای از ابزارهای پیشرفته را ایجاد کنم که بتواند ارزش کتاب را بالا ببرد. اگر من برای انجام این کار به کسی پول می دادم، هزینه های زیادی را برای من در برداشت. و به احتمال زیاد، آنها فقط سیستم را توسعه می دادند. مجبور بودم خودم با مشکلات مربوط به مدیریت پلتفرم و مسائل مربوط به خدمات به مشتری دست و پنجه نرم کنم. در عوض، تصمیم گرفتم با شخصی شریک شوم تا توسعه ابزارها، رسیدگی به اشتراک ها، بهروزرسانی سیستم و پشتیبانی از مشتری را بر عهده گیرد. البته بدون پیش پرداخت. او بیشتر کارهای طراحی را انجام می دهد. در عوض، او درصدی از پولی را که جمع می کنیم، می گیرد.
حتی می توانید این مفهوم را در مورد کارمندان خود نیز به کار بگیرید. هنگامی که من در برنامه تلویزیونی “ایده بزرگ” ساخت شبکه CNBC با اجرای دانی داچ حضور داشتم، یکی از کسانی که با این برنامه تماس گرفته بود، پرسید: “من صاحب یک تجارت هستم. چگونه استعداد های برتر خود را حفظ کنم؟” دانی پرسید چه درصدی از این کسب و کار متعلق به اوست. تماس گیرنده گفت صد در صد. پاسخ دانی این بود که او اشتباه می کند، زیرا از امروز این فرد باید 80 درصد مالکیت را داشته باشد. دانی به تماس گیرنده گفت که باید به دفتر خود برود و 10 نفر برتر شرکتش را پیدا کند و به آن ها بگوید که 2 درصد از سهام شرکت را به هر کدام از آن ها خواهد داد. به این ترتیب، آنها احساس مالکیت بیشتری خواهند داشت.
من عاشق این توصیه دانی شدم.
بنابراین، از خود بپرسید، برای اینکه چند برابر کنید، اول چه چیزی را باید تقسیم کنم؟ در کجا می توانید یک تکه از تجارت خود را به شخص دیگری بدهید؟ چگونه می توانید ضمن ایجاد درآمد بیشتر برای دیگران، تجارت خود را توسعه دهید؟