زندگی کلئوپاترا واقعی به عنوان یکی از مشهورترین زنهای تاریخی (تولد و مرگ به ترتیب در 65 و 30 سال پیش از تولید مسیح) در هالهای از رمز و راز قرار دارد. او به مدت 22 سال فرمانروای مصر بود، برای دو تا از قدرتمندترین مردان اپراطوری روم فرزندانی به دنیا آورد.
با این حال داستانهایی که طی قرنهای متوالی سینه به سینه در مورد او انتقال داده شده است و او را به عنوان یک الهه فریبنده عیاش و حیلهگر معرفی میکنند، اکثرا توسط دشمنان او ساخته و پرداخته شدند.
ما گفتگویی با پرودنس جونز استاد تاریخ دانشگاه ایالاتی مونتکلیر و نویسته کتاب «کلئوپاترا: یک کتاب مرجع» داشتیم تا بهتر کلئوپاترای هفتم را بشناسیم.
در این مطلب میخواهیم به 5 حقیقت اشاره کنیم که میتوانند بعضی از افسانهها در مورد این شخصیت تاریخی را از بین ببرند.
1. کلئوپاترا اهل مصر نبود
قضیهای که کاملا از آن مطمئن هستیم این است که کلئوپاترا اهل مصر نبود. کلئوپاترا آخرین اسم در صف طولانی از شاهان و ملکههای یونانی مقدونی بود که بر مصر حکفرمایی کردند، حکومتهایی که به دنبال فتح مصر توسط اسکندر کبیر شروع شدند.
پس از مرگ اسکندر، ژنرال او بطلمیوس یکم سوتر به عنوان شاه مصر انتخاب شد که به عنوان یک یونانی از امپراطوری هلنیستی اسکندر بر این سرزمین حکومت کرد.
گرچه نژاد کلئوپاترا از مصر نبود، ولی او آغازگر آشکار فرهنگ و مذهب مصر بود، به عنوان مثال خودش را به عنوان الهه معروف مصر ایزیس (الهه حاصلخیزی) معرفی کرد.
کلئوپاترا همچنین اولین ملکه در خاندان پادشاهی بطلمیوس بود که زحمت یادگیری به زبان مصری را به خودش داد.
به گفته جونز «سایرین برای این کار انگیزه نداشتند.»
2. هوش و جذبه او و نه زیباییاش سایرین را فریفته میکرد
دشمنان رومی مصر به این فکر افتادند که اسم کلئوپاترا را با نام بردن از او به عنوان یک ملکه فاحشه که مردان بزرگی مانند ژولیوس سزار و مارک آنتونی را تنها با استفاده از زیبایی بدن خود فریب داده است، لکهدار کنند.
ولی حتی پلوتارک تاریخشناس روم که یک قرن پس از مرگ کلئوپاترا نوشتههای خود را مینویسد میگوید که او ویژگیهایی عالی بیشتر از ظاهرش داشته است و زیباییاش به طور کامل بهتر از سایرین نبوده است.
پلوتارک مینویسد «ولی معاشرت و صحبت با او به شکل غیرقابل مقاومتی جذاب بود و حضور او به همراه قدرت استدلال و شخصیت متقاعدکنندهاش که به نوعی در برخورد با سایرین مکرآمیز بود یک ویژگی هیجانانگیز در خود داشت. او با یک شیرینی خاص در صدایش حرف میزد و زبان او مانند سازهای زهی بود چون به سادگی میتوانست به هر زبانی که دوست دارد سخن بگوید، به نحوی که نیاز او به مترجم در گفتگوهایش با بربرها خیلی کم بود.»
کلئوپاترا علاوه بر صحبت به زبانهای یونانی و مصر، به روانی میتوانست حداقل به 6 زبان دیگر صحبت کند. او زنی با سطح تعلیمات بسیار بالا بود و دو کتاب مشهور یکی در مورد مراقبت از بدن و دیگری در مورد وزن و تدابیری در زمینه پزشکی و داد و ستد نوشته است.
جونز میگوید در مقایسه با آنتونی که ذهن یک نظامی را داشت و «فردی نه چندان باهوش شناخته میشد، کلئوپاترا به واسطه هوشی که داشت معروف بود.»
3. رابطه عاشقانه او با ژولیوس سزار یک اتحاد استراتژیک بود
کلئوپاترا برخلاف توصیف شاعر معروف روم لوکان از او «خشم شهوتانگیز» نبود. او در طول عمر 29 ساله خود تنها دو عاشق داشت و به گفته جونز هر دو رابطه علاوه بر شخصی در جهت اهداف سیاسی بودند.
زمانی که کلئوپاترا در سن 18 سالگی تاج و تخت مصر را بر عهده گرفت، صاحب امپراتوری شد که رو به افول بود. روم قدرت اوج گرفته در منطقه بود و استقلال مصر به خطر افتاده بود.
اوضاع حتی زمانی بدتر شد که برادر جوانتر او (و همسرش – کلئوپاترا مجبور به ازدواج با برادر کوچکتر خود شده بود) که حاکم مشترک مصر بود قصد داشت او را از سلطنت برکنار کند.
زمانی که ژولیوس در تعقیب دشمن خود پومپه به مصر آمد، کلئوپترا از آن به عنوان یک فرصت عالی برای اتحاد با روم قدرتمند استفاده کرد. طبق گفته پلوتارک، سزار که در میانسالگی بود اولین مرتبه زمانی چشمش به کلئوپاترا افتاد که او خود را پیچیده در یک فرش و به صورت قاچاقی به مقر فرماندهی سزار رساند.
کلئوپاترای جوان توانست نظر لطف و محبت سزار را به خود جلب کند، تاج و تخت را مجددا به دست آورد و با تولد پسری به اسم سزاریون (سزار کوچک) اتحاد مصر با روم را محکم کند. او حالا دو رابطه خانوادگی با روم داشت.
4. رابطه او با آنتونی نیز در راستای اهداف سیاسی بود
روابط عاشقانه بعدی کلئوپاترا با مارک آنتونی (دست راست سزار) در نمایشنامه شکسپیر به اسم «آنتونی و کلئوپاترا» به عنوان یکی از افسانهایترین و تراژیکترین روابط در تاریخ جاودانه شده است ولی هدف از آن نیز به طور کامل سیاسی بود.
مصر ممکن است در آن زمان غنا و ثروت زیادی داشته باشد ولی پس از قتل سزار، کلئوپاترا میدانست سلطنت او همچنان ممکن است از سوی روم به خطر بیافتد.
جونز میگوید «کلئوپاترا به خوبی آگاه بود که برای حفظ استقلال مصر، نیاز به یک محافظ قدرتمند دارد.»
مرگ سزار یک جایگاه قدرت خالی در روم به جا گذاشته بود و دو مرد برجسته یعنی اوکتاویان که انتخاب سزار برای تخت و سلطنت بود و آنتونی یعنی ژنرال و سیاستمدار جاهطلب در یک جنگ داخلی در تقابل با یکدیگر قرار گرفته بودند تا به جای سزار روی تخت سلطنت بنشینند.
اوکتاویان حمایت مالی سنا را پشت خود میدید ولی آنتونی برای پرداخت حقوق سربازان خود شدیدا به پول نیاز داشت. کلئوپاترا مجددا با یک فرصت خوب روبرو شد.
پلوتارک با نوشتن در مورد اولین جلسه بین آنتونی و کلئوپاترا یک کلئوپاترا بزرگتر و عاقلتر را توصیف میکند که قصد دارد جایزه خود را برنده شود.
او میگوید «او در زمان آشنایی با سزار تنها یک دختر جوان و نادان نسبت به امور جهان بود ولی زمانی با آنتونی آشنا شد که زیبایی زنانهاش به اوج خود رسیده بود و هوش او در بلوغ کامل خود قرار داشت. او به خوبی برای سفرش با روم با پول، هدایا و زیورآلات ارزشمند آماده شد، چیزهایی که تنها یک قلمروی سلطنتی پولدار از عهده آن بر میآمدند، ولی در کنار آنها بیشترین امید را به هنرهای جادویی و جذابیت خود داشت.»
کلئوپاترا نیاز نبود جادوگری کند. جونز میگوید آنتونی به پول نیاز داشت و کلئوپاترا پولدارترین زن جهان بود. آنتونی در قبال حمایت مالی کلئوپاترا به متحد مصر و مدافع آن در برابر تجاوزهای روم تبدیل شد و کلئوپاترا برای او (که در نهایت با آنتونی ازدواج کرد) سه فرزند به دنیا آورد.
5. خودکشی با مار؟ شوخی میکنید!
خودکشی دو نفره آنتونی و کلئوپاترا در زندگی واقعی آنطور که پلوتارک نوشته است یک پایان تراژیک عالی برای نمایشنامه شکسپیر فراهم کرد. اما نحوه انجام آن دقیقا به آن شکلی که نمایشنامهنویس انگلیسی میگوید نبوده است.
آنتونی پس از یک شکست در یک نبرد دریایی علیه اوکتاویان به اشتباه فکر کرد کلئوپاترا مرده است، تصمیم به خودکشی میگیرد ولی زخم ششمیر او را نمیکشد و در نهایت در آغوش کلئوپاترا از شدت این جراحت میمیرد.
کلئوپاترا که دوست نداشت در خیابانهای روم به عنوان یک زندانی جنگی گردانده شود، به صورت قاچاق یک مار سمی وارد اتاق خود کرده است. در صحنه نهایی نمایشنامه، او مار را به سینه خود میچسباند.
در نوشتههای پلوتارک، مار (در واقع یک افعی) در یک سبد از انجیرهای بزرگ مخفی شده است.
این نویسنده مینویسد «گفته میشود کلئوپاترا دستور داده بود سبدی از انجیر برای او بیاورند که در آن یک مار سمی باشد، این مار زیر انجیرها مخفی شده بود تا ملکه مصر که قصد خودکشی داشت بدون این که متوجه شود مورد حمله مار قرار گیرد. ولی او چند انجیر را برداشت و با دیدن مار گرفت «آها، این جا هستی» و بازوهای خود را دور مار میگیرد تا او را نیش بزند.»
اما حتی پلوتارک اعتراف میکند که در مورد مرگ کلئوپاترا داستانهای متعددی وجود دارد و حقیقت موضوع را کسی نمیداند و مینویسد «همچنین گفته میشود او با خودش یک شانه سمی داشت که در موهایش مخفی کرده بود و توانست با آن خودکشی کند.»
در پایان همچنین به یک نکته جالب اشاره میکنیم فیلم حماسی کلئوپاترا که در سال 1963 به بازیگری الیزابت تیلور در نقش ملکه مصر ساخته شد همچنان یکی از پرهزینهترین فیلمهایی است که تا به امروز ساخته شده است، به نحوی که بودجه نهایی فیلم 44 میلیون دلار بود (بیشتر از 350 میلیون دلار امروز). گرچه برخی از منتقدان روی خوش به آن نشان ندادند ولی جونز میگوید «این فیلم واقعا خوب بود.»