تصمیم گیری مؤثر ، مهم ترین مهارت برای موفقیت

by عباس رهامی
تصمیم گیری موثر

موفقیت اتفاقی نیست که یک شبه رخ دهد. طی کردن مسیر موفقیت به رشد و پرورش مهارت‌های زیادی نیاز دارد. برخی از این مهارت‌ها شناخته شده هستند. همه آن را قبول دارند و برای بهتر شدن در آن باهم در رقابت‌اند. با این حال برتری در این ویژگی‌ها و مهارت‌ها لزوماً به معنی بهتر شدن کسب و کار نمی‌شود. این مسئله معمولاً افراد را سردرگم می‌کند. علت عدم موفقیت وجود دسته دیگری از مهارت‌ها مثل تصمیم گیری مؤثر است که معمولاً کسی به آن اشاره نمی‌کند درحالی‌که نقش آن‌ها در موفقیت یا عدم موفقیت به هیچ وجه کمتر از مهارت‌های دیگر نیست.

مثلاً همه ما در مورد لزوم سخت کوشی می‌دانیم. سال‌ها تلاش بی‌وقفه، ساعت‌های کاری زیاد و صرف حجم زیادی از انرژی و فدا کردن بسیاری از خواسته‌ها و یا موقعیت‌ها برای پیش بردن اهداف، مثالی بارز از رفتاری است که بسیاری از ما آن را پذیرفته‌ایم. ولی مسئله دیگری مثل تصمیم گیری بهینه از آن دسته مهارت‌های پنهان است که کمتر کسی در مورد آن صحبت می‌کند. مثلاً ممکن است یک شرکت باوجود گسترش کار و تلاش بی‌وقفه به خاطر چند تصمیمم نابجا و فکر نشده که منجر به کاهش کیفیت خدماتش می‌شود، به‌راحتی نیمی از سود خود را از دست بدهد. اتفاقاً این تصمیم گیری‌های اشتباه بسیار هم رایج هستند. مثلاً انتخاب افراد نامناسب برای کارهای مختلف یکی از اشتباهاتی است که هم نیروی انسانی را هدر می‌دهد و هم کیفیت خدمات را پایین می‌آورد و ما تقریباً این مشکل را در همه شرکت‌ها می‌بینیم.

قدرت تصمیم گیری مؤثر مهارتی است که جایی به شما آموزش داده نمی‌شود. پس یا شما این مهارت را در طول مدتی که فرصت دارید به دست می‌آورید و در مسیر موفقیت به جلو پیش می‌روید، یا با تصمیمات اشتباه تمام سیستم را بیمار کرده و ترمز کسب و کارتان را در وسط جاده موفقیت می‌کشید.

 

تحصیلات نمی‌تواند به تصمیم گیری صحیح کمک کند

واقعیت آن است که نه آموزش و نه کسب تجربه نمی‌تواند با تأثیر بزرگی که تصمیم گیری صحیح بر یک سیستم می‌گذارد، برابری کند. هزینه تصمیم‌های اشتباه و بد تا عمق سیستم و اساس و پایه کسب و کار نفوذ کرده و آن را تحت تأثیر قرار می‌دهند و باعث می‌شوند. دقیقاً به همین علت است که شرکت‌های موفق همیشه یک مدیر اجرایی باکیفیت و ماهر را در رأس کار قرار می‌دهند که بتواند با مهارت‌هایی که در این زمینه دارد بهترین تصمیمات ممکن را بگیرد. در واقع کار تصمیم گیری لزوماً با صاحب یا خالق شرکت واگذار نمی‌شود. در واقع بسیاری از افراد موفقی که می‌شناسیم ممکن است در یک زمینه تجارب و مهارت‌های ویژه داشته باشند ولی وقتی کار به تصمیم گیری برای تمام سیستم می‌رسد، بهترین گزینه محسوب نشوند.

شناخت این مهارت در خود و دیگران مهم‌ترین مسئله برای راهنمایی یک کسب و کار به سمت موفقیت است. معمولاً آن دسته از افرادی که هنوز از عدم وجود چنین مهارتی در خود ناآگاه‌اند، پس از تصمیم گیری‌های اشتباه و ضربات غیرقابل جبرانی که به شرکت و کسب و کار وارد می‌کنند متوجه ضعف خود می‌شوند. یعنی بیشتر آن‌ها جایی به فکر واگذاری این وظیفه مهم به دیگری می‌افتند که پیش از آن ضربات مهلکی به ساختار شرکتشان وارد کرده‌اند و این چیزی نیست که سیستم و کارکنان و مشتری‌ها بدون توجه از کنار آن گذر کنند.

حالا بیایید نگاهی به تصمیم گیری مؤثر بیندازیم. ببینیم این مهارت دقیقاً چیست و چطور این مهارت به‌عنوان بخشی ضروری از هر کسب و کار و سازمان باید تقویت شود.

 

تصمیم گیری مؤثر مهارتی ضروری ولی نادیده گرفته شده

هر چه جایگاهتان در یک سازمان و ساختار بالاتر می‌رود اثر گذاری تصمیماتی که می‌گیرید گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود. در نتیجه شما مسئول نتایج مثبت و منفی یک به یک تصمیماتی که می‌گیرید خواهید بود. یعنی اگر تا پیش از این حرکت کند و موجود در سازمان و سیستم را به نفرات بالا نسبت می‌دادید، حالا این شما هستید که باید مسئولیت تمام اشکالات و نقاط ضعف سیستم را تقبل کنید و تصمیماتی در مورد آن بگیرید. در واقع وظیفه اول شما در این موقعیت آن است که اهمیت تصمیم گیری‌ها و شدت و نحوه اثر گذاری آن بر تمام سیستم را به‌خوبی درک کنید.

مهارت تصمیم گیری مؤثر معمولاً به‌طور قابل ملاحظه‌ای نادیده گرفته می‌شود که علت آن تمایل به قضاوت کردن دیگران است. اینکه ما خارج از گود می‌نشینیم و در مورد تصمیماتی که افراد دیگر در داخل گود می‌گیرند نظر می‌دهیم و جبهه می‌گیریم بدون اینکه تلاشی برای مشارکت یا کمک به آن‌ها داشته باشیم. نتیجه چنین رویکردی معمولاً باعث تصور اشتباه در مورد عملکرد یا تواناهایی خود در مورد تصمیم گیری‌های درست و غلط و تبعاتی که به همراه دارند می‌شود. این در حالی است که هر تصمیم توسط افراد بالا دستی می‌تواند تأثیرات مخرب و زیان باری بر تمام شرکت و سیستم داشته باشد.

 

حتی افراد باهوش هم تصمیمات خیلی بد می‌گیرند!

جالب است که بدانیم مهارت تصمیم گیری مؤثر حتی برای افراد باهوش و زرنگ هم یک چالش بزرگ است. مثال‌ها بی‌شمار از افراد باتدبیر وجود دارد که در موقعیت‌های مختلف دست به بدترین تصمیم گیری‌ها زده‌اند. تصمیم گیری کاری است که مدیران شرکت‌ها هر روز و هر لحظه انجام می‌دهند و هر اشتباه از سوی آن‌ها می‌تواند به یک فاجعه برای سیستم تبدیل شود و واقعیت آن است که تصمیمات اشتباه آن چنان هم که تصور می‌کنیم کم اتفاق نمی‌افتند. پایین آمدن کیفیت خدمات، بالا رفتن هزینه‌ها، نارضایتی مشتری، نارضایتی کارکنان، عملکرد کند سیستم و هزار و یک مشکل دیگری که شرکت‌های مختلف دنیا با آن مواجه هستند همگی از تأثیرات این نوع تصمیم گیری‌هاست.

عوامل مختلفی می‌توانند منجر به تصمیم گیری اشتباه شوند. از فشار و استرس گرفته تا رهبری ضعیف، مشکلات اقتصادی و … . ولی معمولاً بزرگ‌ترین عاملی که به تصمیم گیری‌های اشتباه ختم می‌شود نداشتن تفکر نقادانه و طی نکردن فرآیند صحیح تصمیم گیری است که باعث تصمیم گیری‌هایی با نتایج غیرقابل انتظار یا نامطلوب می‌شود.

 

مفهوم تصمیم گیری مؤثر ارتباطی به تصمیم گیری قاطعانه ندارد

متأسفانه در بسیاری از مواقع تصمیم گیری مؤثر با تصمیم گیری قاطعانه اشتباه گرفته می‌شود. بیشتر شرکت‌ها و سازمان‌ها به رهبران و مدیرانی اهمیت می‌دهند که مهارت تصمیم گیری و هدایت بالایی دارند، این در حالی است که مدیران بالا دستی در رأس کسب و کارها باید کسانی باشند که بیش از هر چیز تصمیم گیری درست و مؤثر را بلد هستند. تصمیم گیری و قاطعیت در جای خود ضروری و لازم است ولی آن چه که هدایت یک سیستم بزرگ و جامع نیاز دارد، تصمیم گیری مؤثر و با در نظر گرفتن تمام جوانب و وجوه یک مسئله است. در مقام یک مدیر، تصمیم گیری صرف در مورد یک مسئله چیزی را حل نمی‌کند.

 

تصمیم گیری قاطعانه می‌تواند به ضرر سازمان تمام شود

در برخی شرایط، تصمیم گیری قاطعانه درست در مقابل تصمیم گیری مؤثر قرار می‌گیرد. همان طور که گفتیم تصمیم گیری قاطعانه با تبعاتی که به سازمان تحمیل می‌کند، ممکن است به‌واسطه عواقب کوتاه و بلند مدتی که دارد آسیب‌های بیشتری از سودآوری‌اش داشته باشد. در این موارد معمولاً تصمیم گیری قاطعانه در مقابل شیوه تصمیم گیری مؤثر قرار می‌گیرد:

 

  1. آماده، شلیک! : رهبرانی که تصمیم گیری قاطعانه دارند معمولاً کسانی هستند که علاقه زیادی به اقدام سریع دارند. افرادی که دوست دارند سریع‌ترین واکنش را داشته باشند. سریع اسلحه را بیرون بکشند و هدف را با یک تیر بزنند و بعد در مورد علت برخورد نکردن تیر به هدف فکر کنند. در یک سازمان این نحوه تصمیم گیری در سطح گسترده باعث مشکلات و عواقب زیاد در مورد تصمیم گیری‌ها می‌شود .
  2. عمل گرایی: مدیران قاطع معمولاً تمایل زیادی به اقدام کردن دارند. آن‌ها معمولاً به خاطر واکنش سریع خود و تصمیم گیری در لحظه تشویق می‌شوند که البته در بسیاری از شرایط این توانایی واقعاً لازم و مفید است. ولی واقعیت آن است که در سطوح بالای مدیریتی، تمایل به اقدام و پیاده سازی ایده‌ها، به‌احتمال زیاد تبعات بالایی به همراه خواهند داشت!
  3. تصمیم گیری بدون آنالیز: مدیران قاطع معمولاً وقت زیادی به بررسی و تحلیل داده‌ها اختصاص نمی‌دهند. اگرچه در سطوح پایین این کار چندان ضروری به نظر نمی‌رسد، ولی در سطوح بالاتر تصمیم گیری بدون تحلیل و آنالیز به معنی نابودی شرکت است. در هر تصمیم گیری باید منافع شرکت به‌صورت کوتاه مدت و بلند مدت در نظر گرفته شود.
  4. از دست دادن موقعیت‌ها: زمانی که دست به تصمیم گیری قاطعانه می‌زنید معمولاً شرایطی ایجاد می‌کنید که افراد به خاطر مخالفت یا نظرات متفاوت تنبیه شده یا انکار می‌شوند و کسانی که بهترین همکاری با شما را دارند تشویق می‌شوند. این روش مدیریتی برای سطوح پایین مزایای خودش را دارد و شاید معایب آن چندان چشم گیر نباشد. ولی چنین استراتژی نمی‌تواند موفقیت یک سازمان را در نظر بگیرد. از طرف دیگر، تصمیم گیری مؤثر به افراد مختلف امکان اظهار نظر داده و به‌طور کلی به سازمان امکان ریسک پذیری بیشتری می‌دهد.

 

تحلیل و آنالیز برای تصمیم گیری مؤثر یک ضرورت است

کسانی که در تصمیم گیری مؤثر خبره هستند، به‌خوبی می‌دانند که صرف نظر از موضوعی که در مورد آن تصمیم می‌گیرند، همیشه نیاز به داده‌ها و تحلیل و آنالیز دارند تا بتوانند استراتژی مناسب را پیاده سازی کنند. به‌طور کلی معمولاً کسانی که به تصمیم گیری مؤثر سوق پیدا می‌کنند که تمایل بیشتری به تفکر استراتژیک دارند. این افراد معمولاً فرآیند تصمیم گیری و بررسی شرایط را با سؤالات مختلف شروع می‌کنند:

  1. چرا این مسئله مهم هست و چرا باید به آن اهمیت داد؟ یا مثلاً چه چیزی باعث شده در مورد این مسئله نیاز به تصمیم گیری وجود داشته باشد؟
  2. اگر در مورد این موضوع تصمیمی گرفته نشود چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا همه بابت شرایط و نیاز به تصمیم گیری در مورد آن توافق نظر دارند؟
  3. قرار است با تصمیم گیری در مورد این مسئله نهایتاً به چه چیزی رسید؟ و اصلاً نتایج این تصمیم گیری برای چه کسی مهم است؟
  4. نظر، پیش‌داوری و پیش زمینه من در این مورد چیست؟ آیا من و شرایط و شغلم با گزینه‌هایی که پیش رو دارم هم جهت هستیم؟
  5. این تصمیم گیری چه کسانی یا چه چیزهایی را بیشتر تحت تأثیر قرار می‌دهد و چطور؟
  6. عواقب احتمالی مثبت و منفی در مورد تصمیمی که می‌گیریم چیست؟ و بر چه اساس این تأثیرات مثبت و منفی ارزیابی شده است؟
  7. مزایای کوتاه مدت و بلند مدت این تصمیم چیست؟ و چه کسی این مزایا را مشخص می‌کند؟
  8. بدترین اتفاق و نتیجه‌ای که این تصمیم گیری می‌تواند داشته باشد چیست؟ آیا می‌توان در صورت اتفاق افتادن با آن کنار آمد؟
  9. چه کسانی و چه چیزهایی در مسیر پیاده سازی این تصمیم قرار دارند؟ و اینکه آیا برای ما این مسئله مهم است؟ چرا؟
  10. گزینه‌های دیگر و نقشه دوم در صورت شکست گزینه اول چیست؟ آیا این طرح مناسب است؟ چرا؟ چطور باید این موضوع را فهمید؟

 

تصمیم گیری مؤثر برای موفقیت کسب و کارهای حرفه‌ای

تصمیم گیری مؤثر قطعاً باید به‌عنوان یک مهارت شناخته و به آن اهمیت داده شود. تصمیم گیری مؤثر برای موفقیت هر کسب و کار حرفه‌ای یک ضرورت محسوب می‌شود. این مهارت بر تمام جنبه‌های کسب و کار، از استخدام افراد جدید گرفته تا بازاریابی، مسائل مالی، خدمات و … تأثیر می‌گذارد. در نهایت آن چه شما را به یک فرد موفق تبدیل می‌کند تصمیماتی است که در مورد قدم‌های بعدی در مسیر می‌گیرید. یا به عبارت دیگر همان هنر تصمیم گیری.

کسانی که قادرند تصمیماتشان را بر اساس فرآیندی درست و صحیح با در نظر گرفتن تمام جوانب احتمالی بگیرند، خیلی زود درک گسترده و عمیقی از اتفاقاتی که می‌افتد، بازار کار، موقعیت‌ها و فعل و انفعالات پیدا می‌کنند. همچنین ریسک پذیری آن‌ها هم به همین ترتیب افزایش پیدا می‌کند چرا که نتایج احتمالی را می‌توانند پیش بینی کنند و در نتیجه ریسک‌های منطقی و معقول را می‌پذیرند. به این شکل تصمیم گیری مؤثر به شناخت بهتر موقعیت‌ها و استفاده از آن‌ها هم منجر می‌شود.

 

منبع: forbes

You may also like

Leave a Comment