حتماً شما هم در مورد افسانههای هیولای دریا چیزهایی شنیدهاید. اگرچه ما در ایران هیولای دریا نداریم و نداشتیم ولی افسانه این موجودات در نقاط مختلفی در دنیا وجود دارد. از غرب اروپا گرفته تا جنوب آفریقا و شرق آسیا، مردم کشورهای مختلف ادعا میکنند هیولای دریا را دیدهاند. معمولاً هیولای مشاهده شده، شکل و شمایلی شبیه به مار دارند. ولی این افسانهها از کجا نشاءت گرفته است؟ بررسی ریشه و علت شکل گیری افسانههای قدیمی در فرهنگهای مختلف، در یک خط چندان ساده نیست. پس با روکیدا همراه باشید.
حدس و گمان در مورد هیولای دریا
حدس و گمان در مورد ریشه هیولاهای مار مانند در نقاط مختلف جهان، هم به بررسی تغییرات جانوران آبی زنده نیاز دارد و هم به بررسی فسیلهای حیوانات منقرض شده. این ایده خوبی برای شروع بررسیهاست هر چند که تا مدتی پیش شواهد زیادی برای انجام بررسی وجود نداشته است.
از جمله دانشمندانی که بر روی هیولای دریا تحقیقات علمی انجام میدهد، چارلز پکستون (Charles Paxton) و دارن نائیش (Darren Naish) در انگلیس هستند. این دو اطلاعات زیادی در مورد هیولاهای دریایی که مدتهاست گفته میشود در دریاهای آن جا دیده میشود، جمع آوری کردهاند. یکی از نکات جالب توجه در مورد اطلاعات جمع آوری شده این است که ظاهراً مشخصاتی که برای هیولای دریا در قرن 19 ام میلادی گفته میشده با مشخصات کنونی متفاوت است! البته ممکن است آشنایی مردم با خزندهها و دایناسورهای دوره مزوزوئیک هم در این تغییر توصیفات بیتأثیر نباشد. در دهه 1960 میلادی بود که مردم بهطور گستردهتر با هیولاهایی که در دوره مزوزوئیک زمین را به تسخیر در آورده بودند، بیشتر آشنا شدند. از همان زمان بود که توصیفات هیولای دریا نقاط اشتراک زیادی با توصیفات ظاهری دایناسورهای آبی این دوره زمین شناسی پیدا کرد.
دایناسورها هنوز زنده هستند؟
تا جایی که مربوط به علم میشود، ممکن است واقعاً به طریقی تعدادی از دایناسورها از دوران کهن هنوز باقی مانده باشند. ممکن است در گذشته همین دایناسورها بوده باشند که توصیف آنها در افسانهها آمده است. مثلاً اولائوس ماگنوس (Olaus Magnus) یک موجود 90 متری است که در افسانهها با پیچیدن به دور کشتیها آنها را به قعر دریا میکشانده است.
البته توصیفات مدرن هیولای دریا بیشتر به هیولای لُخ نِس (loch ness) شباهت دارد. هیولایی با گردن بلند که کمر برآمده دارد و اعضایی شبیه به دست و پا هم دارد (بهنوعی سرندی پیتی غیر صورتی و البته خشن!).
این توصیفات چندان هم بیربط و عجیب نیستند. در زمانهای گذشته واقعاً موجوداتی با این توصیفات وجود داشته است. زمانی که دایناسورها زمین را تسخیر کرده بودند، پلیسیاسورها (plesiosaurs) دریاها و اقیانوسها را در اختیار داشتند.
در اواسط قرن 19 فسیلهای کشف شده از جانوران باستانی، در موزه به نمایش در آمد و توجهات زیادی به خود جلب کرد. آن جا بود که مردم برای اولین بار هیولاهای از دست رفته را میدیدند. هیولاهایی که احتمالاً برای بسیاری از مردم آن زمان، همان هیولاهای دریایی بود. بعید نیست که مواجهه با دایناسورهای عظیمالجثه و شکل و شمایل آنها، مردم را به دیدن هیولاهایی مشابه در دریا سوق داده باشد. تصور اینکه یک مرد محلی با دیدن سایه یا شکل عجیبی در دریا بلافاصله به یاد این دایناسورها بیفتد و موجودی مشابه را تجسم کند، چندان سخت نیست.
به هر حال اینکه مردم تصوراتشان را در قالب واقعیت توصیف کنند خیلی محتملتر از این است که موجوداتی که 65 میلیون سال پیش منقرض شدهاند دوباره به حیات بازگشته باشند.
تکلیف گزارشهای بیشمار از هیولای دریا چه میشود؟
واقعیت این است که بررسی دادههای جمع آوری شده از گزارشات مردم در مورد هیولای دریا بسیار دشوار است. اول از همه اینکه این مشاهدات همگی بصری بودهاند و دوم اینکه توصیفات مشابه نیستند. تعدادی از گزارشات هم بهشدت غیرمحتمل و غیرواقعی به نظر میرسند که البته کنار گذاشته میشوند. بررسی گزارشات از دو جنبه امکان پذیر است.
اول از نظر فرهنگی. یعنی بیشتر به ابعاد فرهنگی این داستانها و توصیفاتی که بازگو شده است، توجه شود. مسئلهای که جای تحقیق و بررسی بسیاری دارد. جنبه دوم نگاه آماری است. مثلاً خواندن کتابها، مقالات و تمام منابعی که در مورد هیولای دریا صحبت کردهاند میتواند سر نخی به دست بدهد. در واقع با جمع آوری و مرتب کردن این دادهها میتوان نهایتاً به تحلیل وقایع و مشاهدات پرداخت.
در بررسیها، اولین مسئلهای که مشخص میشود، این است که گزارشاتی با توصیفات سنتی از هیولای دریا (یعنی چیزی شبیه به اولائوس ماگنوس) بهشدت کاهش پیدا کرده است. در عوض توصیفات اخیر موجوداتی شبیه به پلیسیاسور با گردن دراز (هیولای لُخ نِس) افزایش پیدا کردهاند. در نتیجه شاید بیراه نباشد که بگوییم آشنایی مردم با خزندگان مزوزوئیک باعث گزارشات بیشتر مشاهده هیولای دریایی شده است.
درست است که بین گزارشات ثبت شده و سطح علم و دانش عمومی مردم ارتباط وجود دارد ولی نباید صرفاً بر این اساس تمام گزارشات را نادیده گرفت. این گزارشات شاید جنبه علمی نداشته باشند ولی قطعاً برآمده از فرهنگ هر ملت هستند که میتواند ارزشمند باشد. حداقل استفاده آنها این است که روند تغییرات و تصورات یک ملت در این گزارشات مشهود خواهد بود.
منبع: sciencealert.com