مصر باستان واقع در شمال آفریقا، دارای قدمتی بیش از 3000 ساله است که از حدود 3100 قبل از میلاد تا اوایل تولد مسیح، یکی از قدرتمندترین و تأثیرگذارترین تمدنهای منطقه خاورمیانه بوده است. این تمدن درواقع بناها، اسناد و آثار هنری متعددی از خود بر جای گذاشته که امروزه مورد مطالعه محققان قرار گرفته است.
با این حال تمدن مصر مدتها قبل از این دوره وجود داشته و از آن زمان حیات خود را آغاز نموده و شکوفا شده است. در حالی که حاکمان مصر باستان، زبان، نوشتار، آب و هوا، مذهب و مرزهای این تمدن کهن بارها در طول هزاره تغییر کردهاند، مصر همچنان به عنوان یکی از کشورهای شناخته شده در سطح جهانی به شمار میرود.
مصر باستان ارتباط تنگاتنگی با سایر نقاط جهان داشته است. به طوری که با ارسال کالا، غذا، برده به همراه تبلیغ ادیان خود با سایر دولتها مبادله اقتصادی انجام میداد. گاهی اوقات فرمانروایان مصر بر سرزمینهای خارجی نیز حکومت میکردند و قلمروهایی را در سودان، قبرس، لبنان، سوریه و فلسطین کنونی کنترل میکردند.
تاریخچه مصر باستان
در طول تاریخ نامهای زیادی برای سرزمین مصر مورد استفاده قرار گرفته است. نام باستانی رایج برای مصر “کمت” (Kemet) بود که به معنای “سرزمین سیاه” میباشد. محققان عموماً بر این باورند که این نام برگرفته از خاک حاصلخیزی است که پس از بالا آمدن سطح آب رود نیل در ماه اوت شکل میگرفته است.
رود نیل بین ژوئن و آگوست هر سال جاری میشد و خاک حاصلخیز آن برای بقای مصر باستان حیاتی بود و حاصلخیزی نقش مهمی در دین مصر ایفا میکرد. دفن توت عنخ آمون – که در آن آلت تناسلی او مومیایی شد – تنها نمونهای از اهمیت باروری در آیینها و اعتقادات مصریان باستان است.
رونالد لپرهون، استاد مصرشناسی در دانشگاه تورنتو، در کتاب خود به نام «عنوان سلطنتی مصر باستان» مینویسد: امروزه از فرمانروایان باستانی کشور به عنوان «فرعون» یاد میشود، اگرچه در دوران باستان هر کدام، از یک سری نامها به عنوان بخشی از یک عنوان سلطنتی استفاده میکردند. لپرهون نوشت: کلمه فرعون از اصطلاح مصری “per-aa” به معنای “خانه بزرگ” سرچشمه گرفته است. لپرهون میگوید، این اصطلاح برای اولین بار در زمان حکومت توتموس سوم (حکومت در حدود 1479 تا 1425 قبل از میلاد) در یک عنوان سلطنتی گنجانده شد.
مصر باستان پیش از تاریخ
زمان دقیق ورود انسانهای اولیه به مصر هنوز مشخص نیست. اولین مهاجرت انسانها به خارج از آفریقا تقریباً 2 میلیون سال پیش اتفاق افتاد و انسانهای امروزی در حدود 100000 سال پیش از قاره آفریقا به سایر نقاط جهان پراکنده شدند. ممکن است در برخی از این مهاجرتها از سرزمین مصر برای رسیدن به آسیا استفاده شده باشد.
روستاهایی که در آن آثار زیادی از زمینهای کشاورزی به چشم میخورد، حدود 7000 سال پیش در مصر ظاهر شدند. لایو ساینس قبلا گزارش کرده بود که قدمت قدیمیترین کتیبههای تمدن مصر به حدود 5200 سال میرسد که در خود اطلاعاتی را در مورد حاکمان اولیه مصر نشان میدهد. این فرمانروایان اولیه شامل ایری هور میشود که بر اساس کتیبهها، ممفیس را تأسیس کرد، شهری که در بیشتر تاریخ مصر به عنوان پایتخت مصر شناخته میشد. این کتیبهها همچنین ملکهای به نام نیث-هوتپ را نشان میدهد که به عنوان نایبالسلطنه فرعون جوانی به نام دجر حکومت میکرد.
اتحاد مصر
این که مصر باستان چگونه و چه زمانی تبدیل به یک پادشاهی متحد شد، موضوعی است که در میان باستانشناسان و مورخان مورد بحث است. یک احتمال این است که تعدادی از ایالتهای کوچکتر در دو پادشاهی – مصر علیا و سفلی – ادغام شدند و سپس این دو پادشاهی با هم متحد شدند. پس از اتحاد مصر، فراعنه اغلب با دو تاج – یکی برای مصر سفلی و دیگری برای مصر علیا – به تصویر کشیده میشدند.
آب و هوای مصر
آب و هوای مصر در دوران ماقبل تاریخ نیز بسیار مرطوبتر از امروز بوده و برخی مناطق که اکنون بیابان هستند، زمانی حاصلخیز بودند. یکی از مکانهای باستانشناسی معروفی که میتوان آن را دید، «غار شناگران» است که امروزه به نام «فلات گیلف کبیر» شناخته میشود. این غار در حال حاضر توسط بیابانهای وسیع احاطه شده است. با این حال، دارای هنرهای صخرهای زیبایی است که نشان از شنا کردن مردم مصر باستان در آن دارد. تاریخ دقیق این هنرهای صخرهای نامشخص است، اگرچه محققان فکر میکنند که در دوران ماقبل تاریخ ایجاد شدهاند.
نکته: در باستانشناسی، هنر صخرهای نشانههایی است که توسط انسان روی سطوح طبیعی، معمولاً سطوح سنگی عمودی حکاکی میشدند.
تاریخ مصر باستان و 30 سلسله ای که گذشت
تاریخ مصر باستان به طور سنتی به 30 (یا گاهی اوقات 31) سلسله گره خورده است. این سنت با کشیش مصری Manetho که در قرن سوم قبل از میلاد زندگی می کرد، آغاز شد. گزارشهای او از تاریخ مصر باستان توسط نویسندگان یونان باستان حفظ شد و تا زمانی که نوشتههای هیروگلیف در قرن نوزدهم رمزگشایی شوند، به عنوان معدود گزارشهای تاریخی دقیقی شناخته میشد که محققان میتوانستند بخوانند.
سلسلههای یک و دو
دانشمندان امروزی اغلب این سلسلهها را در چند دوره مختلف تاریخی دستهبندی میکنند. سلسلههای یک و دو به حدود 5000 سال قبل باز میگردند و اغلب به آنها دوره “اوایل سلسله” یا “باستانی” میگویند. اولین فرعون سلسله اول فرمانروایی به نام منس (یا به قول یونانی نارمر) بود. او بیش از 5000 سال پیش زندگی میکرد و در حالی که نویسندگان باستان گاهی او را به عنوان اولین فرعون مصر متحد میدانستند، اما تحقیقات باستانشناسی نشان میدهد که این فرضیه درست نیست.
لایو ساینس قبلا گزارش داده بود که کتیبههای کشف شده از فرمانروایانی – مانند Djer و Iry-Hor – حکایت میکنند که به نظر میرسد پیش از این حکمرانی کردهاند. حتی یافتههای دیگری نیز به دست آمده که نشان میدهد فراعنههایی قبل از منس وجود داشتهاند که بر مصر متحد حکومت میکردهاند. محققان گاهی از این فرمانروایان پیش از منس به عنوان بخشی از “سلسله صفر” یاد میکنند.
سلسلههای سوم تا ششم مصر باستان
سلسلههای سوم تا ششم تقریباً بین سالهای 2650 تا 2150 قبل از میلاد بر سرزمین مصر حکومت میکردند. این چهار سلسله اغلب در یک دوره زمانی به نام “پادشاهی قدیم” توسط دانشمندان امروزی گروهبندی میشوند. در این زمان تکنیکهای ساخت اهرام توسعه یافت و اهرام جیزه ساخته شد. پاپیروسهایی که هنوز در حال رمزگشایی هستند، نشان میدهند که گروههایی از کارگران حرفهای – که گاهی اوقات به عنوان “باندهای کاری” ترجمه میشوند – نقش مهمی در ساخت اهرام و همچنین ساختارهای دیگر داشتهاند.
سلسلههای هفت تا دهم و بخشی از یازدهم
از 2150 تا 2030 قبل از میلاد (دوره زمانی که سلسلههای هفت تا دهم و بخشی از یازدهم را در بر میگرفت) دولت مرکزی در مصر ضعیف بود و کشور اغلب توسط رهبران منطقهای مختلف کنترل میشد. چرایی سقوط پادشاهی قدیم موضوعی است که در میان محققان مورد بحث است. تحقیقات در این باره نشان میدهد که خشکسالی و تغییرات آب و هوایی نقش مهمی در تحقق این امر ایفا کرده است. در طول این مدت، سایر شهرها و تمدنهای مختلف در خاورمیانه درگیر خشکسالی شدند. شواهد موجود در کتابهای باستانشناسی نشان میدهد، دورهای از خشکسالی و آب و هوای خشک، مکانهای سراسر منطقه خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داده است.
سلسلههای دوازدهم، سیزدهم و بخشی از سلسلههای یازدهم
سلسلههای دوازدهم، سیزدهم و بخشی از سلسلههای یازدهم مصر باستان اغلب توسط دانشمندان “پادشاهی میانه” نامیده میشوند که از حدود سالهای 2030 تا 1640 قبل از میلاد به حکمرانی در مصر مشغول بودهاند. در آغاز این سلسله، فرمانروایی به نام منتوهوتپ دوم (که تا حدود سال 2000 قبل از میلاد سلطنت کرد) کنترل کل کشور را دوباره به دست گرفت. ساخت اهرام در مصر از سر گرفته شد و تعداد قابل توجهی از متون ادبی و علمی بر روی کتیبهها نوشته شدند. در میان متون باقی مانده، سندی وجود دارد که اکنون به نام پاپیروس جراحی ادوین اسمیت شناخته میشود، که انواع درمانهای پزشکی را به ثبت رسانده است. پزشکان مدرن امروزی این پاپیروس را به عنوان یک دستاورد مهم در زمان خود ستایش کردهاند.
سلسلههای چهاردهم تا هفدهم مصر باستان
سلسلههای چهاردهم تا هفدهم اغلب توسط دانشمندان امروزی به عنوان “دوره میانی دوم” گروهبندی میشوند. در این مدت، دولت مرکزی دوباره در مصر سقوط کرد و گروهی به نام «هیکسوس» به قدرت رسیدند و بخش اعظم شمال مصر را تحت کنترل خود درآوردند. در حالی که هیکسوسها ممکن است در اصل اهل شام بوده باشند (منطقهای که فلسطین اشغالی امروزی، لبنان، اردن و سوریه را در بر میگیرد)، تحقیقات نشان میدهد که آنها در زمان فروپاشی دولت در مصر هنوز حضور فعال داشتهاند. یکی از یافتههای وحشتناک از این دوره زمانی، مجموعهای از دستهای بریده شده است که در قصری در شهر آواریس، پایتخت مصر تحت کنترل هیکسوس، پیدا شد. دستهای بریده شده ممکن است توسط سربازان در ازای طلا به حاکم تقدیم شده باشند.
سلسلههای هجدهم تا بیستم
سلسلههای هجدهم تا بیستم اغلب توسط دانشمندان امروزی به عنوان “پادشاهی جدید” گروهبندی میشوند، این دوره در بازه زمانی 1550 تا 1070 قبل از میلاد وجود داشته است. این دوره پس از شکست هیکسوسها توسط یک سری از فرمانروایان مصر و اتحاد مجدد کشور اتفاق افتاد. شاید مشهورترین مکان باستانشناسی پادشاهی جدید، دره پادشاهان باشد که محل دفن بسیاری از فرمانروایان مصری از جمله توت عنخ آمون (حکومت حدوداً 1336 تا 1327 قبل از میلاد) را در خود جای داده است، که مقبره او به صورت دست نخورده در سال 1922 کشف شد.
فراعنه سلسلههای هجدهم تا بیستم به دلایل مختلفی ساخت اهرام را در دوران پادشاهی جدید خود متوقف کردند. یکی از دلایل آن به عقیده باستانشناسان تامین امنیت بهتر در برابر دزدان مقبره بود.
سلسلههای بیست و یکم تا بیست و چهارم
سلسلههای بیست و یکم تا بیست و چهارم مصر باستان (1070 تا 713 قبل از میلاد) توسط دانشمندان امروزی به عنوان “دوره میانی سوم” نامیده میشود. اقتدار دولت مرکزی در برخی از برههها گاهی با ضعف مواجه بود؛ به طوری که کشور همیشه یکپارچه نبود. در این زمان شهرها و تمدنها در سراسر خاورمیانه توسط مردم دریای اژه که دانشمندان امروزی آنها را «مردم دریا» مینامند، ویران شده بودند. در حالی که حاکمان مصری ادعا میکردند که مردم دریا را در نبرد شکست دادهاند، اما این مانع از فروپاشی تمدن مصر نشد. از دست دادن مسیرهای تجاری و درآمد ممکن است در تضعیف دولت مرکزی مصر نقش داشته باشد.
سلسلههای بیست و پنجم
سلسلههای بیست و پنجم تا سی و یکم (712 تا 332 قبل از میلاد) به عنوان “دوران متاخر” نامیده میشود. حاکمیت مصر در این دوران گاهی تحت کنترل قدرتهای خارجی بوده است. فرمانروایان سلسله بیست و پنجم اهل نوبیا، منطقهای واقع در جنوب مصر امروزی و شمال سودان بودند. پارسها و آشوریها نیز در دورههای متأخر، مصر را در زمانهای مختلف تحت کنترل داشتند.
حمله اسکندر مقدونی به خاورمیانه
در سال 332 ق.م. اسکندر مقدونی ایرانیان را از مصر بیرون راند و این کشور را به امپراتوری مقدونیه ملحق کرد. پس از مرگ اسکندر مقدونی، سلسلهای از فرمانروایان از نسل بطلمیوس سوتر، یکی از سرداران اسکندر، در مصر به قدرت رسیدند. آخرین فرمانروای “بطلمیوسی” کلئوپاترا هفتم نام داشت که در سال 30 قبل از میلاد پس از شکست نیروهایش توسط اکتاویان که بعداً امپراتور روم آگوستوس نامیده شد در نبرد آکتیوم اقدام به خودکشی کرد. پس از مرگ او، مصر باستان به امپراتوری روم ملحق شد.
اگرچه امپراتوران روم در روم مستقر بودند، اما مصریان با آنها به عنوان فرعون رفتار میکردند. باستانشناسان با مشاهده تصویر یکی از فرمانروایان رومی به نام امپراتور کلودیوس در لباس فراعنه که روی یکی از هنرهای صخرهای حکاکی شده بود، به این موضوع پی بردند. امپراتور کلودیوس بین 41 تا 54 پس از میلاد در مصر باستان حکومت میکرده است. این کنده کاری دارای کتیبههای هیروگلیف است که نشان میدهد کلودیوس “پسر Ra، پروردگار تاجها” و “پادشاه مصر علیا و سفلی، پروردگار دو سرزمین” است.
هیچ یک از فرمانروایان بطلمیوسی و رومی جزو سلسلههای ذکر شده محسوب نمیشوند.
آیین و مذهب مصر باستان
بیشتر مردم مصر باستان بت پرست بودند. البته، آنها اعتقاد زیادی به چند خدایی داشتند که در آن تعداد زیادی از خدایان و الههها مورد احترام بودند. یکی از مهمترین آنها اوزیریس، خدای عالم اموات بود. ابیدوس یک مرکز فرقه مهم برای این خدا محسوب میشد و معابد و زیارتگاههای متعددی به افتخار او در این مکان ساخته شده بودند.
Amun-Ra – خدایی مرتبط با خورشید – در طول پادشاهی جدید اهمیت ویژهای پیدا کرد و با شهر Luxor (تب باستان) مرتبط بود. مجموعه معبد کارناک در نزدیکی اقصر به افتخار این خدا ساخته شده است.
پیمایش در عالم اموات برای مصریان باستان حیاتی بود. آنها معتقد بودند که مردگان میتوانند به نوعی بهشت برسند که امکان زندگی ابدی در آن وجود خواهد داشت. مردم مصر، مردگان را گاهی مومیایی کرده و جسد آن را حفظ میکردند. مردم گاهی مردگان را با طلسمهای اهریمنی دفن میکردند تا به آنها در حرکت در دنیای زیرین کمک کنند. به گزارش لایو ساینس، این طلسمها شامل گزیدههایی از دعاها و وردها میشدند که اغلب به «کتاب مردگان» معروف بودند. باستانشناسان موفق شدند یکی از این کتابها را به طول 13 فوت (4 متر) در یک گور باستانی کشف کنند.
در مصر باستان، یکی از اولین گامها در مسیریابی در عالم اموات این بود که اعمال یک فرد را با پر خدای حقیقت به نام ماعت (Maat) بسنجند. اگر فرد مورد نظر مرتکب گناهان زیادی شده باشد، قلبش از وزن پر سنگینتر شده و روحش محو میشود. از سوی دیگر، اگر اعمال وی خوب باشد، آنها سبک بال میشدند و این فرصت را داشتند که با موفقیت به دنیای زیرین هدایت شوند.
آیین دفن در مصر
هنگام دفن کردن اموات، درون تابوت آنها مجسمههایی به نام شبتی قرار داده میشد. هدف از انجام این کار، این بود تا مجسمهها امور فرد فوت شده را در آخرت انجام دهند.
جالب است بدانید، دین مردم مصر هیچگاه ثابت نمیماند و در طول زمان دچار تغییر و تحول میشد. یک تغییر عمده در زمان سلطنت فرعون آخناتون (حدود 1353 تا 1335 قبل از میلاد) رخ داد، حاکمی که انقلابی مذهبی به راه انداخت و باعث شد مذهب مصر حول پرستش “آتن” به معنی قرص خورشید متمرکز شود. آخناتون یک پایتخت کاملاً جدید در صحرا در عمارنا ساخت و دستور داد نام برخی از خدایان مصر مخدوش شود. پس از مرگ آخناتون، پسرش، توت عنخ آمون، او را محکوم کرد و مصر باستان را به دین شرکآلود قبلی خود بازگرداند.
هنگامی که مصر تحت حاکمیت یونان و روم قرار گرفت، خدایان و الهههای حاکمان جدید در دین مصر گنجانده شدند. تغییر عمده دیگری پس از قرن اول بعد از میلاد رخ داد که مسیحیت در سراسر مصر گسترش یافت. در این زمان گنوسیزم، دینی که برخی از باورهای مسیحی را در خود جای داده بود، در سراسر مصر نیز گسترش یافت و مجموعه بزرگی از متون گنوسی در سال 1945 در جنوب مصر در نزدیکی شهر ناگ حمادی کشف شد.
اسلام پس از سال 641 بعد از میلاد، زمانی که کشور به تصرف ارتش مسلمان درآمد، در سراسر کشور گسترش یافت. امروزه، اکثریت ساکنان مصر را مسلمانان تشکیل میدهند و آیین مسیح در اقلیت قرار دارد.
نوع نوشتار مصریان باستان
قدمت قدیمیترین کتیبهها در مصر باستان به حدود 5200 سال قبل میرسد که اغلب با خط هیروگلیف (hieroglyphs) نوشته شدهاند.
بری کمپ، استاد مصرشناسی دانشگاه کمبریج انگلستان، در کتاب خود با عنوان “100 هیروگلیف: مانند یک مصری فکر کن” مینویسد: مصر باستان دارای یک زبان شفاهی زنده بود که بیشتر خطوط هیروگلیف تنها صداهای صامت و مصوتهای خاص را نشان میدهند. کمپ خاطرنشان کرد که مصریان باستان همچنین “یک شکل مختصر “دست بلند” از نوشتار را ایجاد کردند که ما آن را “هیراتیک” مینامیم. در طول هزاره اول پس از میلاد، شکل جدیدی از نوشتار کوتاه به نام «دموتیک» جایگزین این خط سلسله مراتبی کوتاه شده شد.
زبان مصری در طول هزارهها تغییر کرد و محققان اغلب نوشتههای باقیمانده را به دستههایی مانند «مصر باستان»، «مصر میانه» و «مصر متأخر» تقسیم میکنند.
زبان یونانی نیز در زمان فتح مصر توسط اسکندر مقدونی به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت. در اواخر قرن نوزدهم، باستانشناسان نیم میلیون تکه پاپیروس را که بیشتر آنها به زبان یونانی نوشته شده بود، در شهر اکسیرینخوس در جنوب مصر کشف کردند که قدمت آن به قرنهای اولیه پس از میلاد میرسد.
قبطی (Coptic)، گونهای خاص از زبان مصری است که از الفبای یونانی استفاده میکند. این زبان پس از گسترش مسیحیت در سراسر مصر به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت. با افزایش محبوبیت خط یونانی و قبطی، استفاده از سبک نوشتاری هیروگلیف کاهش یافت و این خط باستانی در طول قرن پنجم پس از میلاد منقرض شد. بعد از سال 641 پس از میلاد، زبان عربی در مصر گسترش یافت و امروزه به طور گسترده در کشور صحبت میشود.
سخن پایانی
با یکی دیگر از مقالات علمی وبسایت روکیدا همراه شما دوستان عزیز بودیم. بر کسی پوشیده نیست که تمدن مصر باستان به هزاران سال قبل بازمیگردد؛ جایی که بسیاری از سلسلهها در این سرزمین کهن حکومت کردند و یکی یکی منقرض شدند. متاسفانه، امروزه هیچ اثری از تمدن و فرهنگ مصر باستان در مردم مصر دیده نمیشود و اغلب با فرهنگ عربی و غربی انس گرفتهاند.