امروزه تقریباً هر حرکتی که در دنیای آنلاین انجام میدهیم ضبط میشود. راههای بیشماری برای تعریف شخصیت مجازی ما وجود دارد از جمله اطلاعاتی که عمداً منتشر میکنیم، کارهای خودکاری که دستگاههای ما انجام میدهند یا اطلاعاتی که دیگران درباره ما آپلود میکنند. این شخصیت مجازی تعیین میکند که چه محتوا و تبلیغاتی برای ما نمایش داده شود.
به تدریج این نظام سرمایه داری نظارتی تبدیل به یک امر عادی میشود اما آیا شما با این مفهوم و پیامدهای آن آشنا هستید؟
سرمایه داری نظارتی چیست؟
اصطلاح سرمایه داری نظارتی توسط شوشانا زوباف استاد دانشگاه هاروارد ابداع شده و به سیستم اقتصادی گفته میشود که بر پایه کالایی سازی دادههای شخصی با هدف سودآوری کار میکند.
از نظر تئوری، سرمایه داری نظارتی به کسب و کارها کمک میکند تا محصولات بهتری تولید کنند، کالاهای مناسب را حفظ کنند و در اسرع وقت و هنگام نیاز به مشتریان خدمت رسانی کنند. سرمایه داری نظارتی با مشخص کردن دقیق سطح عرضه و تقاضا، دنیایی از راحتی بی پایان را پیش روی مصرف کنندگان باز میکند.
اما این بهره وری اقتصادی سرمایه داری نظارتی به معنای اخلاقی بودن آن نیست.
باید توجه داشت که سرمایه داری نظارتی مزایای خاصی دارد اما این نظام سرمایه داری در محیطی رشد و رونق پیدا میکند که در آن اعتقادی به ارزشهای ذاتی انسان وجود ندارد. به زبان ساده، این نظام منجر به شکل گیری سیستمی میشود که ارزش اشخاص در آن با میزان سود مورد انتظار از آنها ارتباط مستقیمی دارد.
سرمایه داری نظارتی چگونه کار میکند؟
سرمایه داری نظارتی معایب خاص خود را دارد که یکی از آنها رفتار یغماگر ذاتی سیستمی است که به تحقق و شکل گیری این نظام کمک کرده است. برای رونق و کامیابی سرمایه داری نظارتی، به وجود چندین فاکتور نیاز است که در ادامه بعضی از آنها را مشاهده میکنید.
جمع آوری تدریجی دادهها
قدرت اصلی سرمایه داری نظارتی در گروی جمع آوری حداکثر دادههای ممکن از کاربران است.
متأسفانه امروزه جمع آوری دادهها نسبت به همیشه راحت تر شده است. با ظهور شبکههای اجتماعی، تجهیزات خانه هوشمند، فناوریهای پوشیدنی، تجارت الکترونیک، پزشکی از راه دور و سرویسهای مالی آنلاین، روشها و ابزارهای مختلفی برای جمع آوری انبوهی از اطلاعات از کاربران به روش بلادرنگ و لحظهای فراهم شده است.
علاوه بر این، همچنان که مؤسسات عمومی مدارک را دیجیتالیزه میکنند و افراد را به صورت مجازی احرازهویت میکنند دادههای بیشتری درباره کاربران جمع آوری میشود. مثلاً دسترسی به پروندههای پزشکی، پروندههای مجرمانه، وضعیت قانونی یا اطلاعات مالی از طریق فضای آنلاین ممکن است.
وجود این حجم اطلاعات درباره شما احتمال سرقت هویت یا کلاهبرداری از شما در صورت دسترسی هکرها به این اطلاعات را افزایش میدهد. به مرور زمان ممکن است یک رخنه اطلاعاتی باعث برملا شدن انبوهی از اطلاعات شما شود و حریم شخصی که حق طبیعی شماست خدشه دار شود.
نوسانات احساسی
از آنجایی که سرمایه داری نظارتی وابستگی زیادی به بازار و اقتصاد دارد، این نظام کسب و کارها را تشویق به فروش محصولات با حداکثر قیمت میکند اما خیلی از کسب و کارها نسبت به اخلاقی بودن این موضوع دچار تردید هستند.
گرچه ممکن است عدهای این استدلال را مطرح کنند که پیاده سازی اخلاقیات وظیفه یک کسب و کار نیست اما باید دقت داشته باشیم که بعضی از مشاغل مسئولیت مستقیمی نسبت به یک محیط آنلاین دارند که آسیب پذیریهای خاص خود را دارد و این کسب و کارها هم به خوبی از این موضوع آگاه هستند.
به گفته وال استریت ژورنال، فیسبوک سالها در جریان بود که اینستاگرام محیطی برای مقایسه اجتماعی ایجاد کرده که باعث تشدید مشکلات روانی و مهم تر شدن تصویر ذهنی در ذهن دختران میشود. بعلاوه، به گفته خیلی از نوجوانان با اینکه اینستاگرام باعث شده این افراد احساس بدی نسبت به خودشان پیدا کنند نمیتوانند خودشان را کنترل کنند که از این شبکه اجتماعی استفاده نکنند.
بنابراین گرچه این پلتفرمها کانال خیلی خوبی برای برقراری ارتباط بین افراد ایجاد میکنند اما از طرفی میتوانند باعث شکل گیری محیطهایی سمی و خطرناک شوند.
به همین دلیل شبکههای اجتماعی تبدیل به محیطی فوق العاده مناسب برای تبلیغ و بازاریابی محصولات و خدمات شده اند. این شبکهها باعث ایجاد این تصور میشوند که همواره باید در تلاش برای بهتر شدن باشید که این کار تنها با خرج کردن بیشتر، رفتن به مسافرتهای پرهزینه یا زندگی کردن طبق استانداردهای دیگران ممکن است.
راحتی اجرای تراکنش
در نگاه اول شاید به نظر برسد که در دنیای ایده آل آینده زندگی میکنیم. یک دهه پیش کارهایی مثل اجرای تراکنشهای آنلاین، خرید سریع محصولات و تحویل فوری آنها مثل یک رویا به نظر میرسید اما هیچکس به پیامدهای منفی این مسئله بر زندگی جوامع توجهی نداشت.
تبلیغات، پیامهای پاپ آپ و بازاریابی ایمیلی مستقیم همگی باعث ایجاد نسلی شده اند که کنترل کمی بر رفتار خودشان دارند. امروزه همه ما به سلفی گرفتن از خریدها، تسلیم شدن در برابر اوج گیری احساس و خرید پی در پی چیزهایی که ممکن است به آنها نیازی پیدا نکنیم، عادت کرده ایم.
همین راحتی اجرای تراکنش باعث شده که به هزینههای مصرف گرایی مثل عوارض زیست محیطی آن کمتر فکر کنیم. ما یاد گرفتیم که در ازای خرید لوازم الکترونیک ارزان و لباسهای جدید چشممان را بر نحوه تولید آنها که معمولاً ریشه در سوء استفاده از حقوق انسان و آلودگی محیط زیست دارند ببندیم.
یک نمونه بارز از مصرف گرایی بر اساس سرمایه داری نظارتی، شرکت آمازون است. این شرکت که 49.1 درصد از بازار تجارت الکترونیک آمریکا را در اختیار دارد به تدریج از یک بازار آنلاین به یک کسب و کار گسترده تبدیل شده که محصولات هوشمندی مثل اسپیکر هوشمند، رباتهای امنیتی، ترموستات خانگی و غیره را طراحی میکند.
آمازون با در اختیار حجم انبوهی از دادهها و اطلاعات کاربران، میلیاردها آیتم را در لحظه مناسب برای آنها تبلیغ میکند. بعلاوه، آمازون بارها و بارها در زنجیره تأمین خودش حقوق انسانها را ضایع کرده و مشخص شده که میلیونها کالاهای به فروش نرفته را نابود کرده و اطلاعات محصولات را از کسب و کارهای کوچک و فروشندههای مستقل به سرقت میبرد.
علاوه بر این عضویت آمازون پرایم که محصولات را به صورت رایگان و سریع در اختیار مشتریان قرار میدهد، میلیاردها هزینه محیط زیستی دارد.
تبدیل شدن تجربیات شخصی به کالا
با افزایش میزان استفاده از شبکههای اجتماعی، کالایی سازی تجربیات شخصی به سطح بی سابقهای رسیده است. همه چیز ار بیوگرافی پروفایلهای ما گرفته تا رویدادهای زندگی مثل شروع تحصیل در دانشگاه، ازدواج یا نقل مکان به یک شهر جدید تبدیل به یک دیتاپوینت میشود که شخصیت آنلاین شما را تکمیل تر میکند.
از دیدگاه بازاریابی، نادیده گرفتن وجه انسانی افراد و توجه به آنها از منظر ارزشی که به عنوان یک مشتری و مصرف کننده دارند کار راحتی است. با وجود انواع شرکتها و ابزارهای تحلیل داده و تبلیغات هدفمند، حالا به مصرف گرایی مبتنی بر نظارت نزدیک تر میشویم.
امروزه فشار برای کالایی سازی خودمان در توجه ما به فرهنگ اینفلوئنسری، جراحی پلاستیک و تلاش بر دیده شدن کاملاً مشهود است. ما هم به جای رد کردن این فرهنگ کالایی سازی آن را پذیرفته، پرورش داده و به عنوان یک سبک زندگی جدید قبول کرده ایم.
تمام شدن راههای گریز
با گذشت زمان، فشار این نظام نظارتی بر ما روزبروز بیشتر میشود. در نتیجه جدا کردن خودمان از این چرخه، پیشگیری از فروش دادههای خودمان، شستشوی مغزی شدن برای خرید و یادگیری چگونگی انجام دقیق این کار توسط این نظام سخت تر میشود.
در واقع همین حالا هم روشهای گریز تمام شده اند.
قبلاً امکان خروج از این چرخه با حذف حسابهای آنلاین وجود داشت اما حالا انجام این کار چندان راحت نیست. شخصیت آنلاین ما که با به هم پیوستن نقاط از منابع مختلف شکل گرفته، با تعداد روزافزون رکوردهای عمومی، سخت افزارها و حتی دادههای اطرافیانمان روزبروز کامل تر میشود.
با عادی شدن سرمایه داری نظارتی، پیشگیری برای درگیر شدن در رقابتی که شرکتهای تکنولوژیکی برای ما تدارک دیده اند، نیاز به دقت و توجه زیادی دارد. باید مراقب باشیم که درگیر چرخه بی پایان مصرف نشویم به خصوص با توجه به اینکه هر آنچه در اطراف خودمان میبینیم طوری طراحی شده که باعث سخت تر شدن زندگی بدون این سبک جدید شود.
خوشبختانه هنوز هم کارهایی وجود دارند که میتوانید برای مقابله با این طعمهها انجام دهید.