چه باورهای اشتباهی در مورد کریستف کلمب وجود دارد؟

توسط محمد امین نعمتی

هر چیزی که در مدرسه به شما می‌گویند را باور نکنید! تصویری که از کریستف کلمب کاشف شجاع آمریکا در ذهن هم شکل گرفته است تا حدی زیادی براساس کتاب زندگینامه او به قلم واشینگتن اروینگ و اسم «تاریخچه‌ای از زندگی و سفرهای دریایی کریستف کلمب» است که در سال 1828 چاپ شد و بخش زیادی از آن حاصل قوه تخیل نویسنده بوده است!

تاریخچه واقعی کریستف کلمب به مراتب پیچیده‌تر، بحث‌برانگیزتر و جالب‌تر است. تیم نویسندگی روکیدا در این مطلب می‌خواهد به تعدادی از شایع‌ترین افسانه‌ها در مورد شخصیت مشهور کریستف کلمب اشاره کند که شروع آن با دیدگاه مردم جهان در قرن پانزدهم است.

کریستف کلمب قصد داشت ثابت کند زمین گرد است

برخلاف آن چه اروینگ در زندگینامه کریستف کلمب نوشته است، او نابغه‌ای نبود که اطراف او را افرادی گرفته باشند که اعتقاد درند زمین صاف است. در جوامع علمی قرن 15 به خوبی جا افتاده بود زمین گرد است. ولی اندازه زمین مشخص نبود.

کلمب ادعا داشت زمین واقعا کوچک است. او محاسبه کرده بود فاصله اسپانیا تا ژاپن در زمان سفر دریایی به سمت غرب تنها 2400 مایل (تقریبا 3863 کیلومتر) بود.

در حقیقت این مقدار به 11 هزار مایل نزدیک‌تر است و دو قاره این بین وجود دارد. نه تنها کلمب در محیط زمین کاملا اشتباه می‌کرد بلکه او تصور کرده بود زمین به جای این که کروی شکل باشد، به شکل گلابی است.

چه باورهای اشتباهی در مورد کریستف کلمب وجود دارد؟

کریستف کلمب ایتالیایی بود

این موضوع بسیار حساس است چون آمریکایی – ایتالیایی‌ها تعدادی از بزرگ‌ترین حامیان و مدافعان کلمب هستند. ولی اگر بخواهیم از نظر تاریخی اطلاعات صحیحی بدهیم، کلمب نمی‌توانست ایتالیایی باشد چون کشور ایتالیا تا سال 1861 وجود خارجی نداشته است.

کلمب در جنوآ، یک شهر بندری در منطقه شمالی لیگوریا در ایتالیای مدرن امروزی به دنیا آمده بود. قلمروی ایتالیا تا سال 1861 به شکل متحد در نیامد، یعنی 350 سال پس از این که کلمب آمریکا را (به اصطلاح) «کشف کرد».

در روزگار کلمب، جنوآ یک جمهوری مستقل با پول رایج و زبان خاص خود بوده است. برای این که حتی موضوع جالب‌تر شود باید بگوییم کریستف کلمب خیلی زود جنوآ را ترک کرد و شهرت خود را در کشورهای اسپانیا و پرتغال به دست آورد.

بحث‌های آمریکایی – ایتالیایی‌ها در مورد کلمب از اواخر قرن نوزدهم برای مبارزه با تبعیض‌های تلخ و شدید علیه مهاجران ایتالیایی شروع شد. جوامع آمریکایی – ایتالیایی در شهرهایی مانند سان فرانسیسکو با برگزاری تظاهرات سالیانه روز کلمب سعی می‌کردند افتخار یک قهرمان آمریکایی با یک نژاد ایتالیایی را جشن بگیرند و سهیم بودن مردم ایتالیا در فرهنگ و جامعه آمریکا را تبلیغ کنند.

کریستف کلمب آمریکا را کشف کرد

از هر بچه دبستانی بپرسید «چه کسی آمریکا را کشف کرد؟» با افتخار از جواب خود به شما خواهد گفت کریستف کلمب! همین سوال را از اکثر مردم 50 ساله نیز بپرسید همین جواب را خواهند داد. ولی در مورد این ادعا چندین مشکل جدی وجود دارد.

حتی اگر این حقیقت را نادیده بگیریم پیش از این که کلمب آمریکا را «کشف کند»، میلیون‌ها مردم بومی در سرزمینی که امروز به اسم آمریکای شمالی شناخته می‌شود بیش از 10 هزار سال زندگی کرده بودند، کریستف کلمب اولین اروپایی نیست که پا روی خاک دنیای جدید گذاشت.

تاریخ‌شناسان و باستان‌شناسان روی این قضیه توافق دارند که سیاحت‌گران وایکینگ و احتمالا خود لایف اریکسون در اوایل قرن دهم مستعمره‌هایی را در امتداد ساحل شمالی کانادا برپا کردند.

چه باورهای اشتباهی در مورد کریستف کلمب وجود دارد؟

حتی اگر هر دو موضوع مردم بومی و وایکینگ‌ها را نادیده بگیرید، هنوز با این حقیقت روبرو می‌شوید که کلمب هرگز پا به خاک آمریکای شمالی نگذاشته است.

اولین سفر کلمب به یک جزیره کوچک در باهاما در 12 اکتبر 1492 بود. سفرهای بعدی او به طرف سواحل کوبا، جامائیکا و هیسپانیولا و جزایر دیگر بودند.

با آن که این جزایر بدون شک بخشی از جزایر آمریکایی هستند ولی در هیچ کدام از سفرهای دریایی کلمب او محلی که اکثر آمریکایی‌ها به اسم «آمریکا» می‌شناسند را کشف نکرد.

کشتی‌های کریستف کلمب عبارت بودند از نینا، پینتا و سانتا ماریا

در مورد این یکی باید بگوییم نیمه اشتباه است. کلمب و خدمه کشتی‌های او ممکن است اسم این سه کشتی را نینا، پینتا و سانتا ماریا گذاشته بوده باشند ولی احتمالا این اسامی لقب بوده است.

نینا اسم رسمی یک کشتی نبوده است. این کشتی بادبانی کوچک در ابتدا سانتا کلارا نام داشت که توسط ملوانان نینا (به اسپانیای به معنی «دختر») نام گرفت تا احترامی به مالک کشتی خوآن نینو باشد. هیچکس نمی‌داند نام ابتدای کشتی پینتا چه چیزی بوده است ولی برخی از تاریخ‌شناسان ادعا می‌کنند مخفف la pintada معادل عبارت انگلیسی «painted lady» (به معنای فاحشه) بوده و به یک زن بدکاره اشاره می‌کرده است.

در مورد سانتا ماریا یک روایت وجود دارد که این اسم توسط کلمب به کشتی داده شده بود که ابتدا la Gallega یا Santa Gallega نام داشته است چون صاحب آن اهل یک منطقه اسپانیایی گالاسیا بود.

توضیح‌ جالب دیگر برای انتخاب این اسم «مقدس‌وار» این است که به یک فاحشه محبوب دیگر به اسم ماریا گالانته اشاره می‌کرده است.

کریستف کلمب تصور می‌کرد یک قاره جدید را کشف کرده است

اشتباه است. کلمب اصلا نمی‌دانست تصادفا لبه دو قاره عظیم را پیدا کرده است که تقریبا 40 درصد کل وسعت زمین را به خود اختصاص می‌دهند.

بلکه او کاملا باور داشت یک مسیر کشتیرانی غربی به آسیا یا بهتر بگوییم «هند شرقی» را کشف کرده است. به همین دلیل است که او قبایل بومی محلی را «هندی» نامید.

کلمب به جای این که فکر کند واقعا یک «دنیای جدید» ناشناخته را کشف کرده است، اعتقاد داشت او تنها پا روی تعدادی از جزایر آسیایی گذاشته است که مارکو پولو در سفرهای خود از آن‌ها یاد نکرده بود.

چه باورهای اشتباهی در مورد کریستف کلمب وجود دارد؟

خیلی جالب است کلمب بسیار نزدیک بود اولین اروپایی باشد که به آمریکایی جنوبی آمده بود ولی او سواحل ونزئولا را با سرزمین اصلی چین اشتباه گرفت و دیگر علاقه نداشت سفر خود را در این سمت بیشتر ادامه دهد.

 کلمب مسئول قتل و عام خیلی از افراد بود

در دهه‌های اخیر، نام کلمب توسط منتقدانی آلوده شده است که او را مسبب مرگ نهایی میلیون‌ها مردم بومی می‌دانند که به امراض مردم اروپا دچار شدند یا به دست شمشیر کشورگشایان اسپانیایی و مستعمره‌نشین‌ها کشته شدند.

با آن که این کشتارها خیلی زیاد هستند که بخواهیم به گردن یک نفر بیاندازیم، ولی ارتباط مستقیم کلمب با مردم بومی Taíno در هیسپانیولا نیز تبعات بدی داشت.

تخمین زده می‌شود در این جزیره در سال 1492 تقریبا 300 هزار مردم Taíno زندگی می‌کردند. فقط 16 سال بعد، این عدد به 60 هزار نفر کاهش پیدا کرد.

طبق گفته Laurence Bergreen  نویسنده زندگینامه کلمب تا سال 1584، تنها 500 نفر باقی مانده بودند. ظاهرا نزدیک به 50 هزار نفر از این مردم به جای این که زندگی تحت سلطه اسپانیا را بپذیرند تصمیم به خودکشی دست جمعی می‌گیرند.

بدترین منتقدان کلمب او را به عنوان قاتلی معرفی می‌کنند که از روی میل قبلی قتل و عام را مرتکب شد. کریس لین، یک تاریخ‌شناس آمریکای لاتین مخالف این نظر است.

لین جرایم شخصی کلمب را منکر نمی‌شود از جمله فروختن بومیان به عنوان برده و مجبور کردن برخی از مردم Taíno تا حد مرگ برای کار در معادن طلا. ولی او اعتقاد ندارد هدف کلمب قتل و عام بومی‌ها بوده است، حتی اگر چنین عملی در نهایت رخ داده است.

لین در روزنامه واشینگتن پست نوشت «آیا کلمب نگهبان فعال مردم بومی آمریکا بوده است؟ خیر. آیا دوست داشته است نسل آن‌ها از بین بروند؟ نه. آیا قتل و عاملی که رخ داده است نتیجه مستقیم دستورات او و اهداف تجاری خانواده‌اش بوده است؟ بله.»

 کلمب یک رهبر دوست‌داشتنی و مورد احترام بوده است

این فقط بومیان آمریکا نبودند که از اعمال کلمب رنج بردند. حتی اگر ادعا کنیم او یکی از بزرگان دوران خود بوده است، به سختی می‌توان این شواهد را در نظر نگرفت که کلمب فردی ظالم و حتی یک رهبر بی‌رحم بوده که اغلب اوقات خواسته خود را از طریق خشونت و تاکتیک‌های ایجاد ترس به مردم مستعمره اسپانیا تحمیل می‌کرده است.

Lawrence Bergreen در کتاب «کلمب: 4 سفر دریایی» خود داستان‌های زیادی در مورد روش‌های خشونت‌آمیز کلمب به عنوان رهبر مستعمره اسپانیا در هیسپانیولا می‌نویسد.

کریستف کلمب به کتک و شلاق زدن مردم در بین عموم علاقه داشته است، زبان یک زن را بابت بدگویی در مورد کلمب و برادرانش بریده است و سایر مردم بومی را برای دزدیدن نان به دار آویخته است.

او همچنین دستور می‌داده است به خاطر جرایم نه چندان بااهمیتی مانند فراهم نکردن درست موجودی مواد غذایی داخل آشپزخانه کلمب فرد مقصر را وحشیانه شلاق بزنند.

زمانی که شاه فردیناند و ملکه ایزابل یک مامور را از سوی خاندان سلطنتی اسپانیا برای کمک به کلمب فرستادند، این فرد متوجه شد مستعمره را آشوب و طغیان مردم در بر گرفته است. زمانی که کلمب از پیروی دستورات این مامور سرپیچی کرد، او را دستگیر کردند و با غل و زنجیر به اسپانیا فرستادند.

در پایان باید اشاره کنیم اقدام برای جایگزینی روز کلمب با روز مردم بومی از سال 1977 در یک کنفرانس بین‌المللی ملل متحد در مورد تبعیض علیه جمعیت‌های بومی شروع شده است. در حال حاضر حداقل 8 ایالت آمریکا و 130 شهر آن دست به این تغییر زده‌اند.

منبع: history.howstuffworks.com

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهی بنویسید