سندروم غرور اینگونه شما را به یک مدیر شکست خورده تبدیل می کند

by مهرناز شهریاری
نفس متورم؛ چیزی که شما را به یک مدیر شکست خورده تبدیل می کند

سیز هارت در اولین روز از مدیریتش در گروه کارلسبرگ، که یک شرکت آبمیوه و نوشیدنی جهانی بود، از همکارش کارت کلیدی دریافت کرد. این کارت تمام طبقات آسانسور را قفل می‌کرد تا بتواند مستقیم به طبقه بیستم در دفترش برود. با تصاویری که روی پنجره او وجود داشت دفترش یک چشم انداز فوق العاده از کپنهاگ داشت. او در جایگاه جدیدش حقوق بیشتری داشت، وضعیت جدید، قدرت بیشتری  به او داده بود و اهمیت او در شرکت را بیش از پیش کرده بود.

سیز بعد از گرفتن سمت جدید، دوماه بعد را به مأنوس شدن با مسئولیت‌هایش اختصاص داد. اما در طول آن دو ماه، او متوجه شد که افراد کمی را در طول روز ملاقات می‌کند. از آنجا که آسانسور در دیگر طبقات نمی‌ایستاد و تنها گروه انتخاب شده‌ای از مدیران در طبقه چهارم کار می‌کردند، او خیلی کم با دیگر کارمندان کارلسبرگ معاشرت می‌کرد. سیز تصمیم گرفت از میز دفترش در طبقه‌ی بیستم به یک میز خالی در طبقات پایین‌تر نقل مکان کند.

وقتی که سیز خواستار این تغییرات شد بیان کرد که:

«اگر من آدم‌ها را نبینم، متوجه نمی‌شوم آنها چه افکاری دارند. و اگر دستم را روی نبض شرکت نگذارم، نمی‌توانم رهبری و مدیریت موثری از خود ارائه دهم.»

این داستان یک مثال بسیار خوب از این موضوع است که یک مدیر و رهبر باید تا چه حد تاثیرگذار باشد و از خطر انزوایی و گوشه گیری که به دنبال سمت‌های ارشد مدیریتی می‌آید جلوگیری کند. این مسئله، تبدیل به یک مساله ی بسیار مهم برای یک مدیر ارشد شده است. به طور خلاصه، رهبرانی که سمت های بالاتر دارند، هرچه بیشتر دچار ارتقا رتبه شوند، بیشتر در معرض خطر خودبینی خواهند بود. هرچه خودخواهی و خودبینی آنها بیشتر و بزرگتر شود، بیشتر این امکان وجود دارد که حباب شان بترکد و نتوانند با همکارانشان ارتباط برقرار کنند. آن ها فرهنگشان را از دست می‌دهند و در نهایت مشتریان آنها نیز از دست می‌رود.

فضای کاری مشترک برای استارتاپ ها چه ویژگی هایی دارد؟

هرکه بامش بیش، برفش بیشتر!

هرچه رتبه ما بیشتر شود، صاحب قدرت بیشتری می‌شویم. و با این وجود بیشتر احتمال دارد که مردم از ما عاجزانه بخواهند که با دقت بیشتری گوش کنیم. بیشتر با ما توافق کنند و به جوک های مان بخندند. تمام اینها ضمیر و نفس ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد و زمانی که ضمیر ما تحت تأثیر قرار بگیرد تغییر می‌کند. به این پدیده سندروم غرور یا گستاخی می‌گویند که آن را به عنوان اختلال در کسب قدرت می‌دانند. به خصوص قدرتی که همراه با موفقیتی خیره‌کننده باشد و برای سالها باقی بماند.نفس متورم؛ چیزی که شما را به یک مدیر شکست خورده تبدیل می کند

مدیریت شهرت، مسئولیت اولیه هر رهبر و مدیر است.

زمانی که ما اسیر نفسی می‌شویم که در پی قدرت سرکش تر می شود، کنترل خودمان را از دست می‌دهیم. این نفس ما را در برابر تغییر مستعد می‌کند. چشم انداز ما را باریک بینانه کرده و رفتارمان را به نوبه خودش دچار فساد می‌کند و باعث می‌شود که ما بر خلاف ارزش‌هایمان عمل کنیم.

نفس در واقع هدفی است که آن را با خود حمل می‌کنید. همانند هر هدفی هر چه این هدف بزرگتر باشد، نسبت به ضربه‌ها آسیب‌پذیرتر است. بدین صورت یک نفس  متورم باعث می‌شود که دیگران راحت‌تر بتوانند از ما بهره برند و سو استفاده کنند.

خودبزرگ بینی ؛ چیزی که موفقیت گذشته را به شکست آینده تبدیل می‌کند

به این دلیل که نفس ما به دنبال توجه مثبت است، می‌تواند ما را نسبت به تغییر مستعد سازد. این باعث می‌شود که ما قابل پیش بینی شویم. زمانی که افراد متوجه این موضوع می‌شوند می‌توانند با نفس و ضمیر ما بازی کنند. زمانی که ما قربانی نیاز کمال گرایی مان می‌شویم باعث می‌شود تصمیماتی بگیریم که برای خودمان، افرادمان و سازمانمان مضر است.

همچنین یک نفس متکبر باعث می‌شود که رفتار ما نیز دچار فساد و تباهی شود. زمانی که ما باور می‌کنیم ما تنها عامل رسیدن به موفقیت برای خودمان هستیم، مغرورانه‌تر رفتار می‌کنیم، خودخواهانه تر کار می‌کنیم و تصمیم می‌گیریم که دیگران را از کار خودشان بیاندازیم. این در مواجهه با شکست و انتقاد نیز مصداق پیدا می‌کند. بدین صورت که نفس متکبر باعث می‌شود که ما نتوانیم از اشتباهاتمان درس بگیریم و دیواری دفاعی درست کنیم. در نتیجه این دیوار باعث شود نتوانیم از شکست‌هایمان درس بگیریم.

چگونه کسب و کار خودمان را راه اندازی کنیم؟

در نهایت یک نفس متکبر چشم انداز ما را کوته فکرانه می‌کند. یک نفس مغرور همیشه به دنبال اطلاعاتی است که دوست دارد آنها را باور کند. در نتیجه نمی‌توانیم با افرادی که آنها را راهبری می‌کنیم ارتباط برقرار کنیم، از فرهنگمان جا می‌مانیم و در نهایت مشتری‌ها و سهامداران خودمان را از دست می‌دهیم. از حباب رهبری اجتناب کنید.

مراقب باشید!

حقوق و امتیازات خود را که در وظیفه‌تان عرضه شده‌اند مد نظر قرار دهید. بعضی از آنها باعث می‌شوند که شما بتوانید به گونه‌ای تاثیرگذار به وظیفه خود عمل کنید. در نظر داشته باشید که می‌توانید کدام امتیازات خودتان را نادیده بپندارید و از دست آنها خلاص شوید. این امتیازات می‌تواند شامل حق پارک و یا یک راهروی خاص برای آسانسور باشد.

هوشمندانه کار کنید

با افرادی که به نفس شما اهمیت نمی‌دهند کار کنید، گستره آن‌ها را توسعه دهید و از آنها حمایت کنید. افراد هوشمندی را استخدام کنید که بتوانند با اعتماد به نفس صحبت کنند، محبت و قدردانی بسیار ارزشمند می‌باشد. سعی کنید زمانی در آخر روز را به این اختصاص دهید که از افرادی که بخشی از موفقیت روزانه شما را به وجود آوردند، قدردانی کنید، این به شما کمک می‌کند که حس انسان دوستی را توسعه بخشید و ببینید که شما تنها عامل موفقیت خودتان نیستید و در نهایت با ارسال پیام تشکر به آن افراد عکس العمل خودتان را نشان دهید.

کارکرد شرکت گوگل - مدیران گوگل

شرکت گوگل

هرچه حقوق بالاتر باشد دفتر زیباتر است و افراد  راحت‌تر و بهتر می‌خندند، این‌ها باعث می‌شود که ما متوجه شویم چرا باید یک راهبر بود. اما حقیقت این است که ما هنوز این پاسخ را نیافته‌ایم. رهبری مربوط به افراد است و افراد نیز هر روز تغییر می‌کنند. اگر ما باور کنیم که می‌توانیم کلید راهبری افراد را پیدا کنیم، در واقع آن را از دست داده‌ایم. اگر اجازه دهیم که نفسمان آنچه که می‌بینیم، آنچه که می‌شنویم، آنچه که باور داریم و آنچه که اجازه می‌دهیم را تعیین کند، موفقیت گذشته ما موفقیت آینده‌مان را خراب می‌کند.

منبع: hbr

You may also like

Leave a Comment