عکس از سناتور جان اف کندی و نامزدش ژاکلین بوویه که در محوطه کندی در بندر هیانس ماساچوست سوار بر یک قایق دیده میشوند. این عکس در مجله لایف منتشر شد و کمک کرد تا کندی به چهرهی ملی تبدیل شود.
دوربینهای دیجیتال امروز در کسری از ثانیه تصاویر را ثبت میکنند. ما تعداد زیادی از آن تصاویر را ذخیره میکنیم. که این تصاویر سالانه به رقم 1.7 تریلیون میرسد.
بر اساس برخی تخمینها هر دو دقیقه یک نفر تصاویر بیشتری از تمام تصاویر 150 سال گذشته ایجاد میکند (منبع: کیکبرد، ایولت).
چه تعداد از آن عکسها به یاد ماندنی هستند؟
عکس خنگ بازی حیوانات خانگی را کنار بگذاریم. هر چند وقت یک بار، ما انسانها چند عکس افسانهای را به ثبت میرسانیم. بر افراشتن پرچم آمریکا توسط تفنگداران دریایی در جنگ جهانی دوم توسط ایو و جیما یا عکس بوسه وی – جی که در میدان تایمز دنبال شد، نمونه ای از آن تصاویر برجسته هستند.
از زندانی ابو غریب که روی جعبهای ایستاده و به سیمهای برق متصل است. فرد مخالف چینی که در مقابل یک تانک سنگین در میدان تیان آنمن ثابت قدم ایستاده است. رئیس جمهور جان اف کندی و اعضای مختلف خانواده او که کملوت را خلق کردند.
در سال 1953 زمانی که پدرش جوزف پی کندی یک عکاس ورزشی را به محوطه خانوادگی خود در بندر هیانیس دعوت کرد، جان اف کندی یک سناتور آینده دار بود. تصویر این زوج مشهور در یک قایق روی جلد مجله بسیار محبوب لایف چاپ شد.
عکسهایی از این دست از عکاس خود مشهور تر شده و به آگاهی جمعی ما رسیدهاند. این تصاویر دو بعدی توانایی تکان دادن تصورات ما را دارند. گاهی اوقات تصاویر تغییرات واقعی را در دنیای سه بعدی ما ایجاد میکنند.
در ادامه با ما همراه باشید تا داستانهای 10 عکس نمادین تاریخ را برای شما بگوییم. (هشدار: ممکن است خوانندگان تعدادی از تصاویر را نگران کننده بدانند)
10- کارگر آسیاب پنبه
این عکس از دختری 12 یا 13 ساله توسط لوئیس هاین گرفته شده است. دخترک در کارخانه پنبه کارولینای شمالی کار میکرد. تصاویر هاین در تصویب قوانینی که کار کودکان را در ایالات متحده محدود میکنند بسیار موثر بود.
در اوایل قرن 20، کار در مشاغل بسیار سخت و خطرناک برای کودکان بسیار جوان امری غیر معمول نبود. در سال 1908، لوئیس هاین عکاس محقق تصمیم گرفت تصاویر کودکان فقیر را در محیطهای کاری ثبت کند.
هاین اکثرا برای دستیابی به سوژههای خود وانمود میکرد که یک عکاس صنعتی یا حتی یک روحانی است. در کارخانه پنبه سازی ، او به دختری کوچک با موهای بافته شده و لباسی فرسوده که با دستگاههای بافندگی کار میکرد، برخورد کرد [منبع: تایم].
دخترک آسیاب پنبه فقط یکی از بسیار کودکانی بود که هاین با استفاده از زیرکی خود از او عکس گرفت. در سراسر کشور، او تصاویری از کودکان کار با سن کمتر از 10 سال ثبت کرد. این عکسها شغلهایی مانند: روانکاری با گریس، روزنامه فروش در خیابان، کار با ماشین آلات سنگین و کار در معادن آلوده را شامل میشد.
این تصاویر باعث ایجاد تفاوتهایی شد. به لطف هاین و کمیته ملی کار کودکان، شهروندان و قانون گذاران پا به میدان گذاشتند و قوانین حمایتی از کودکان را تصویب کردند.
در سال 1938، قانون استانداردهای کار عادلانه تصویب شد. در پی این قانون استخدام افراد زیر 16 سال ممنوع شد. قانونی که همچنان در حال اجراست.
9- مادر مهاجر
فلورانس اونز تامپسون، 32 ساله با فرزندان خرد سالش به فواصل دور خیره شده. این عکس به سفارش اداره اسکان مجدد ثبت شده است. باید گفت که نمادی از رکود بزرگ برای بسیاری از آمریکاییها میباشد. دوروتا لنگ/گتی ایمیج
رکود بزرگ زندگی مردم آمریکا را خرد کرد. در سال 1936 خبرنگار عکاس دوروتی لانژ یک مادر فقیر را در نزدیکی نیپومو کالیفرنیا مشاهده کرد. اداره اسکان مجدد یک سازمان دولتی میباشد که به خانوادههای فقیر مکانی را برای اسکان میدهد.
فلورانس اونس تامپسون زنی 32 ساله و صاحب هفت فرزند بود. او به عنوان کارگر مهاجر و روز مزد کار میکرد. در تصویر دو کودک با ظاهری آشفته صورت خود را در اثر خجالت از دوربین بر میگردانند. مادر آنها با انگشتانش صورت خود را لمس کرده و به فاصلهای در دور دستها نگاه میکند.
لانگ به خانواده تامسون در کنار اتوبان 101 برخورد کرد. این برخورد مدیون خرابی ماشین آنها بوده است. هزاران کارگر گرسنه در یک اردوگاه منتظر بودند، به امید کار یا غذا یا هرچیز دیگری. تامپسون علی رغم ظاهر نا مرتب خود به لانگ اجازه داد تا از او عکس بگیرد. تامسون امیدوار بود که شاید تفاوتی را در شرایط ایجاد کند.
این تصویر بلافاصله توسط سان فرانسیسکو نیوز، همراه با داستانی از گرسنگی رایج در اردوگاه کار، منتشر شد. کارگران فدرال با عجله غذا را به منطقه میرسانند. اما تامپسون و خانوادهاش تا رسیدن آنها از اردوگاه رفته بودند [منبع: گوتیرز و دراش].
آنها سرانجام در مودستو، کالیفرنیا ساکن شدند. وی در آنجا مشاغل مختلفی را پیش گرفت و شرایط زندگی او بهبود یافت. تامپسون بعدها گفت که از این عکس احساس به بردگی گرفته شدن و شرمندگی میکند.
با این حال، هنگامی که او در سال 1983 سکته کرد خانوادهاش به دلیل محبوبیت این تصویر برای مراقبتهای پزشکی وی پول جمع کردند. نامهها و کمکهای تحسین انگیزی که دریافت میکرد باعث شد او برای جزوی از آن عکس نمادین بودن افتخار کند.
8- ابر قارچی بیکینی آتل
این تصویر ابر عظیم قارچ شکلی را نشان میدهد. ابر توسط آزمایش سلاح اتمی توسط ارتش آمریکا در جزیره بیکینی آتول، میکرونزی ایجاد شده است. جان پروت/ استاکتریک ایمیجز/ گتی ایمیجز
پس از جنگ جهانی دوم، جنگ سرد تنش بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی را افزایش داد. هر دو کشور برنامههای تسلیحات اتمی خود را تقویت کردند. آمریکا تصمیم گرفت آزمایش جدیدترین بمبهای خود در جزیره بیکینی از جزایر مارشالِ اقیانوس آرام انجام دهد.
در سال 1946، به عنوان بخشی از عملیات تقاطع، 162 نفر از ساکنین جزیره مرجان را به زور خارج کردند؛ تا اثرات بمبها را بر روی کشتیهای جنگی آزمایش کنند. این اولین انفجار هستهای زیر آب بود.
این بمب (با اسم رمز تست بیکر) باعث جا به جایی 2 میلیون تن آب شد. بمب تست بیکر ابر قارچ شکل بزرگی را ایجاد کرد که در آسمان نمایان شد. همانطور که در عکس مشاهده میکند، این عکس از برج دیده بانی در جزیره بیکینی با فاصله 3/5 مایلی ثبت شده است [منبع: سینت].
با گذشت بیش از شش دهه، بیکینی آتول هنوز یک محل غیر قابل سکونت است. این جزیره توسط اشعههای رادیواکتیو ویران شده است. تصاویر ثبت شده از آن روز دقیقا نشان میدهد که چرا چنین اتفاقی افتاده است [منبع: گاردین].
7- محمد علی در مقابل سانی لیستون
پاشو و مبارزه کن بازنده!
محمد علی قهرمان سنگین وزن بر فراز سانی لیستون ایستاده. و او را در جریان مبارزه قهرمانی سال 1965 در لویستون مورد تمسخر قرار میدهد.
در تاریخ 25 مه 1965، در مرکز جوانان مین در لویستون، سانی لیستون 34 ساله و قهرمان 23 ساله به نام محمد علی در یک مبارزه به مصاف هم رفتند.
فقط یک دقیقه و 44 ثانیه مانده به پایان مسابقه، علی مشت خود را به زیر چانه لیستون زد. لیستون به پشت خود افتاد. در حالی که دود سیگار در بالای رینگ مسابقه میچرخید، عکاسها اطراف این صحنه تلاش میکردند تا صحنه را جاودانه کنند.
بسیاری از عکاسها عکسهایی شبیه به هم گرفتند. تنها یک زن و شوهر آن را به عموم مردم نشان دادند. یکی از مشهورترین عکسها علی را در حالی نشان میدهد که بالای سر لیستون ایستاده است. علی عضلاتش را منقبض کرده و قدرت در عضلات او موج میزند [منبع: آراتون].
به نظر میآید تصاویر مربوط به این مبارزه حکایت از پیروزی علی به لطف ضربه خرد کننده فک دارد. واقعیت اما چیز دیگری را بازگو میکنند.
تماشاگران میگویند: علی یک ضربه نسبتا جزئی وارد کرد، که پشت لیستون را به خاک کوبید. علی در بالای سر او گفت پاشو و مبارزه کن بازنده. لیستون بلند شد و شروع به پرتاب مشتهای بیشتری کرد [منبع: امرت].
اما پافشاری لیستون بی فایده بود، داوران مسابقه را به نفع علی اعلام کردند. بر خلاف آنچه اتفاق افتاد، تصور میشد که علی یک مهره کوچک در بازیها باشد.
این درگیری دو دقیقه و 12 ثانیه طول کشید، مردم متعجب بودند که علی واقعا لیستون را ناک اوت کرده باشد. یا اینکه آن ضربه یک مشت نمایشی بود و لیستون، خودش شیرجه رفت.
به لطف پیروزی غیر منتظره و تصویر قدرتمندش، به سرعت پیشرفت کرد. سرانجام او به یکی از مشهور ترین ورزشکاران قرن 20 تبدیل شد.
6- سلام قدرت سیاه
ورزشکاران دوومیدانی آمریکایی، تامی اسمیت و جان کارلوس مشتهای خود را بالا میآورند و در بازیهای المپیک سلام سیاه پوستان را سر میدهند. این سلام یک اعتراض نمادین علیه نژادپرستی در ایالات متحده بود. بیتمن/گتی ایمیجز
در اواخر دهه 1960، جبنشهای فرهنگی خوبی در جریان بود. آمریکا در پی جنگ ویتنام ضربه دیده بود. در بازیهای المپیک تابستانی 1968 در مکزیکو سیتی، دو ورزشکار سیاه پوست امریکایی یعنی تامی اسمیت و جان کارلوس در مسابقه 200 متر مدال طلا و برنز را به دست آوردند. آنها تصمیم گرفتند که در مراسم اعطای مدال، بیانهای را بخوانند.
هر دو نفر در حالی که دستکش سیاه در دست داشتند مشتشان را به هوا آوردند. در حین پخش سرود ملی با سری خم شده به سمت زمین سلام قدرت سیاه را نشان دادند. سلام آنها از قبل برنامه ریزی شده بود تا توجهات را به سمت مسائل حقوق بشر و نابرابری جلب کند [منبع: بی بی سی].
کارلوس در سال 2012 به گاردین گفت: من فکر نمیکردم لحظهای که در جایگاه اعطای مدال ایستاده بودم برای همیشه به یادها بماند.
این سرکشی آنها باعث ایجاد شور و نشاط در ورزشگاه و تیترهای تبلیغاتی در سراسر جهان شد. همچنین میلیونها آمریکاییها از آنها خشمگین شدند، چرا که جهان دستهای مشت شده را دید. [منبع: کاسگروو].
تصویر این اعتراض جزئیات بیشتری را نشان میدهد. اسمیت کفشهای خود را درآورد و روی تریبون قرار داد. جورابهای سیاه او نمادی از فقیر آفریقایی – آمریکایی بود. کارلوس ژاکت خود راباز کرد تا اتحاد پایدار با کارگران ستم دیده آمریکایی را نشان دهد.
هر سه ورزشکار از جمله پیتر نورمن دارنده مدال نقره استرالیا، نشانهای پروژه حقوق بشر المپیک را پوشیدند. (اسمیت و کارلوس در مراسم تشییع جنازه نورمن در سال 2006 حضور داشتند) [منبع: یونگ].
در طوفانی که این حرکت به پا کرد، کمیته بین المللی المپیک متخلفان را از ادامه بازیها منبع کرد. آنها مدالهای خود را حفظ کردند. تصویر ماندگار از سرکشی آشکار توان بیشتری برای فعالیت های ضد نژاد پرستانه را در خانه فراهم کرد.
5- طلوع زمین
فضانورد ویلیام اندرس این عکس را از درون آپولو 8 و پشت ماه گرفته است. آپولو 8 اولین ماموریت همراه با سرنشین به ماه بود که در شب کریسمس 1968 وارد مدار شد. عصر همان روز، فضانوردان یک پخش زنده را برگزار کردند. در آن تصاویر زمین و ماه را که از فضاپیمای خود میدیدند به اشتراک گذاشتند. ناسا/اساسپیال/گتی ایمیجز
با سرعت گرفتن مسابقه فضایی در دهه 1960، ماموریت آپولو8 ناسا قصد داشت فضانوردان را به مدار ماه وارد کند. سر انجام آنها در 24 دسامبر 1968، این کار را انجام دادند.
سه مرد خوش شانس اولین انسانهایی شدند که به دور ماه چرخیدند و تمام زمین را از دور دیدند [منبع: نیومن].
با چرخش سفینه فضایی، آنها توانستند از سیاره خانه خود عکس بگیرند. یک تصویر ثبت شده به دست فضانورد ویلیام اندرس به “طلوع زمین” معروف شد. این عکس زمین را به صورت گوی آبی نشان میدهد که با ابرهای سفید عظیمی آمیخته شده و در سیاهی فضا نمایان است.
آندرس آن را “زیباترین چیزی که تا به امروز دیده” توصیف کرد. وی گفت: اگرچه آنها برای مطالعه ماه در آنجا بودند، اما جالبترین بخش این پرواز، زمین بود که از ماه دیده میشد. [منبع: چایکین].
تصویر بلافاصله در سراسر جهان پخش شد و در مقالات بیشماری به چاپ رسید. همچنین جلد مجله هول ارث و پس زمینه CBS ایونینگ نیوز را تشکیل داد.
4- وحشت جنگ
کودکان در امتداد اتوبان میدوند.
عکس توسط نیک یوت عکاس ویتنامی – آمریکایی بعد از حمله ناخواسته ناپالم به ترانگ بنگ ثبت شده است. بیتمن/گتی ایمیجز
در 8 ژوئن 1972 نیروی هوایی ویتنام جنوبی به طور تصادفی بار ناپالم، مواد منفجره ژلهای را بر روی مردم روستای ترانگ بنگ رها کرد. این روستا توسط ویتنام شمالی اشغال شده بود. خلبانی که سلاح آتش زا را پرتاب کرد، این گروه را با دشمن اشتباه گرفت. او اشتباه کرد، یک اشتباه بزرگ.
در این هرج و مرج، نیک یوت عکاس آسوشیتدپرس تصویری از کودکان ویتنامی که فریاد میزدند و برای زندگی خود میدویدند را ثبت کرد [منبع: تایم].
در مرکز آن تصویر فان تی کیم فوک، یک دختر 9 ساله برهنه بود که از وحشت و درد ناشی از سوخت شدید فریاد میزد. یوت کنار نایستاد، او به سرعت به سمت آن دختر رفت روی سوختگیهای او آب ریخت و در بیمارستان محلی به آنها کمک کرد. جایی که پزشکان انتظار نداشتند او دوام بیاورد. [منبع: هریس].
آن کودک از جراحات جان سالم به در برد با شوهرش به کانادا مهاجرت کرد و صاحب دو فرزند شد. او اکنون بنیادی برای کمک به کودکان قربانی جنگ را اداره میکند [منبع: تانگ].
تصویری از بدترین لحظات او نیز زنده ماند و برنده جایزه پولیتزر در سال 1973 برای عکاسی خبری شد.
3- دختر افغان
دختر افغان در سال 1984 توسط استیو مک کوری به عنوان بخشی از مجموعه “نشنال جئوگرافیک: د آرت آف اکسپلوریشن” برای حراج به نمایش درآمد. این حراج در 30 نوامبر 2012 و شهر کریستی نیویورک انجام شد. استن هوندا/ایافپی/گتی ایمیجز
گاهی اوقات آن تصویر را مشهور ترین عکس ثبت شده تا کنون مینامند. این “دختر افغان” است، تصویری از یک دختر نوجوان که جلد شماره 1985 نشنال جئوگرافیک را ساخت. این تصویر و داستان پشت آن در سراسر جهان طنین انداز شد.
در سال 1984، استیو مک کوری به یک اردوگاه پناهجویان در نزدیکی پیشاور پاکستان سفر کرد. در آنجا تصاویر بسیاری از مردان، زنان و کودکانی که در فقر شدید به سر میبردند را ثبت کرد. او در همان اردوگاه عکسی از یک دختر جوان با روسری قرمز و چشمان گیرای سبزش ثبت کرد. [منبع: والیس سیمونز].
همانطور هم شد، سردبیران نشنال جئوگرافی بلافاصله متوجه شدند که این عکس برای انتشار عالی است. آن زمان قابل حدس نبود که این عکس چنین مشهور خواهد شد.[منبع: نیومن].
مک کوری به سیانان گفت: مردم به دلیل آن عکس داوطلب کار در اردوگاههای پناهندگان شدند. افغانها به آن افتخار میکنند. چراکه آن دختر فقیری بود اما سرشار از احساس غرور، قدرت و عزت نفس.
مک کوری اسم دختر را نمیدانست. در دهه 1990 و تبدیل شدن آن به یک نماد جهانی او برای یافتن آن دختر تلاش کرد اما موفق نشد. سرانجام در سال 2002 این مجله گروهی از محققین را به جست و جوی آن فرد فرستاد. در نهایت او را پیدا کردند، اکنون او یک زن بزرگسال به نام شربت گولا است.
والدین گولا هنگامی که او تنها 6 سال داشت در طی حمله جماهیر شوروی به افغانستان کشته شدند. او با بقیه خانوادهاش سرگردان شد و در همان پناهگاه محل عکسای ساکن شد. البته او دیگر پناهنده نیست و همراه فرزندانش در کابل زندگی میکند [منبع: هاجک].
2- گوریل در کنگو
محیط بانها در همکاری با مردم محلی جسد چهار گوریل بزرگ جثه در پارک ملی ویرونگا را انتقال میدهند. این عکس در سال 2007 و کنگو شرقی گرفته شده است. برنت استریتون/ویراش شده به دست گتی ایمیجز
در سال 2007، پارک ملی ویرونگا در جمهوری دموکراتیک کنگو مکانی خطرناک برای مردم و حیات وحش بود. این پارک مملو از شورشیان، گروههای شبه نظامی و واحدهای ارتش کنگور بود.
با وجود خطرات بسیار، محیط بانان حیات وحش همچنان به گشت زنی میپرداختند. امید داشتند که حیوانات ارزشمند به ویژه گوریلهای کوهستان را از آسیب در امان نگاه دارند.
گوریلهای کوهستانی در ویرونگا آخرین دسته از نوع خود هستند. حدود 880 عدد از گوریلها در طبیعت زندگی میکنند و 220 عدد از آنها در این پارک ملی نگه داری میشوند [منبع: پارک ملی ویرونگا].
متاسفانه در یک نمونه، هفت گوریل نقرهای توسط افرادی ناشناخته کشته شدند. عملی که به نظر میرسید انگیزه سیاسی داشته باشد تا شکار غیرقانونی.
برنت استریتون به عنوان عکاس در صحنه حضور داشت. روستاییان و محیط بانان برای برای دفن مناسب و محافظت، آنها را به خارج از جنگل حمل کنند. (دهان گوریلها با استفاده از برگ پر شده بود تا از نشت مایعات جلوگیری کند). تصاویر دلخراش او، که گوریلها را در تاثیر از عوامل انسانی نشان میدهد افراد زیادی را در سراسر جهان خشمگین کرد [منبع: تایم].
استریتون پیش از فرار از منطقه، تنها تعدادی عکس گرفته بود و نگران بود که سربازها او را دستگیر کنند. هرچند عکسهایی که او به ثبت رساند مشهور شد. عکسها تحقیقاتی را شکل داد که منجر به دستگیری یک محیط بان فاسد شد.
سه ماه پس از انتشار عکسها 9 کشور آفریقایی اقداماتی را برای ایجاد حفاظت بهتر از گوریلهای باقی مانده تصویب کردند [منبع: اندرسون].
1- آلن کردی
یک افسر پلیس ترکیه در کنار جسد آلن کردی کوچک در سواحل بدروم، جنوب ترکیه ایستاده است. این عکس در تاریخ 2 سپتامبر 2015 در پی غرق شدن قایق مهاجرین گرفته شد. نیلوفر دمیر/ایافپی/گتی ایمیجز
در سال 2011 جنگ داخلی سوریه به طور جدی آغاز شد. به همراه آن صحنههایی از ضرب و شتم و قتل را در سراسر کشور ایجاد شد. میلیونها نفر در وحشتی فراگیر، نا امیدانه برای زنده ماندن در مکانی جدید از آن کشور فرار کردند. اما همه آنها موفق به این کار نشدند.
در تابستان سال 2015 نیلوفر دمیر، عکاس ترک تصویری از یک کودک نوپای سوری را به ثبت رساند. این کودک هنگام تلاش خانوادهاش برای فرار به اروپا در ترکیه غرق شده و تن بی جان او به ساحل رسیده بود.
تصویر بدن بی جان آن پسر، پوشیده شده به وسیله یک پیراهن قرمز، شلوارک آبی و کفش ورزشی که به صورت بر روی ساحل دراز کشیده قلب مردم را به درد آورد [منبع: والش].
سرانجام روزنامه نگاران پی بردند که او یک پسر بچه سه ساله با نام آلن کردی است. او از یک قایق واژگون به مقصد اروپا بیرون افتاده است. برادر بزرگتر و مادر او نیز غرق شدهاند. باید بدانید بیش از 3600 پناهجوی دیگر که در طی سال 2015 قصد فرار به سرزمینهای امن اروپا را داشتند غرق شدهاند.
عکس دمیر ابتدا در رسانههای ترکیه ظاهر شد. سپس توسط پیتر بوکارت از دیده بان حقوق بشر و دیگران در رسانههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شد. در نهایت به صفحههای نخست روزنامهها در سراسر جهان رسید [منبع: بلوخ].
بوکارت گفت: بسیاری از مردم او را به خاطر به اشتراک گذاشتن این تصویر تحسین میکنند. وی در مصاحبه با NPR افزود: اما من فکر میکنم ما باید ناراحت شویم که کودکان به دلیل عدم موفقیت سیاستمداران در تامین امنیت عبور و مرور در سواحل ما جان باختهاند نه تنها یک عکس.
این عکس منجر به پذیرش تعداد بیشتری پناهنده در آلمان شد. اما تا زمان نگارش این مقاله در سال 2018 درگیریهای سوریه بی وقفه ادامه دارد. پدر آلن کردی مانند بسیاری از هم وطنان خود داغ دیده است. او گفت: عکس جسد پسرش باعث نشده وحشیگریهای رژیم سوریه تمام شود [منبع: انصور].
منبع: howstuffworks.com