خدایان و الههها یکی از بخشهای مهم و اساسی زندگی مصر باستان بودهاند. گفته میشود در یونان باستان، مردم به بیش از دوهزار خدا و الهه اعتقاد داشتهاند. در حالی که به بعضی از خدایان مصری بهای زیادی داده شده است و جایگاهی بالا دارند، مانند: آتوم، شو، جب، نات و … برخی دیگر هستند که با داستانهای شگفتانگیز و اخلاقیشان میتوانند آموزنده باشند، ممکن است جهان مدرن، برداشتی اشتباه از آنها داشته باشد.
دکتر ویکتوریا آلمانزا-ویلاتورو، مصرشناس و محقق میگوید: بهطور آشکاری، آیین مصر در طول هزارهها تغییر زیادی کرده است. هرچند ایدئولوژِی فرعونی بسیار محافظهکار و سنتگراست، با اینحال نباید انتظار داشت خداشناسی و الهیات مصری، در طول سه هزار سال، بدون تغییر باقی بماند. علاوه بر این، سنتها نیز از نظر محلی از شمال به جنوب تغییر میکنند، برخی از خدایان نامهای مختلفی دارند، یا در برخی از استانهای خاص، طرفداران بیشتری دارند.
در ادامه با پنج خدا و الهه مصری آشنا خواهیم شد:
- ره (RA): الهه خورشید
دکتر ویکتوریا آلمانزا میگوید: “اگر بخواهیم یک خدا را نام ببریم که در الهیات مصری (در سراسر مصر و سودان) همیشه نقش برجستهای داشته است، آن خدا ره است. تا حدی، اکثر خدایان مصر باستان، نمودی خورشیدی دارند یا حتی میشود ادعا کرد که مظهری کوچک از ره هستند. برای مثال، الهههای معروف شیر ماده، سخمت (Sekhmet) و تفنات(Tefnut)، و حتی هاتور(Hathor) چیزی جز چشم ره نبودند.“
ره اولین فرعون جهان به حساب میآید و طبق افسانهها، کشتی خورشیدی افسانهای او، در روزها در آسمان شناور بود و در شب، به دنیای زیرین، دوآت، سفر میکرد. در دوآت، او از رودخانهی تاریکی گذر کرد تا به مبارزهی دیوها برود. هر روز صبح مصریان بازگشت پیروزمندانهی او را که باعث شروع صبح و روزی جدید شده است را جشن میگیرند.
دکتر آلمانزا اذعان میکند: “در مصر باستان ره به معنای خورشید بوده است. ره خدای سرگین غلتانکی بوده که هر صبح خورشید را در آسمان حمل میکرده است. درست مثل سرگین غلتانکها( نوعی سوسک) که توپی را که حامل تخمهایشان است جابهجا و مخفی میکنند. ره پس از شناور بودن در آسمان روز، در دنیای زیرین ناپدید میشد و به آسمان شب سفر میکرد. در طول روز، ره از کشتیروز خود استفاده میکرد و در شب، او کشتیشبانهی خود را میراند. زیرا آسمان چیزی نیست جز اقیانوسی برای پیمودن.“
طبق گفتههای دکتر آلمانزا، ره هر شب در افق غرب میمرد ( به همین دلیل است که بیشتر کلیساهای مصر در ساحل غربی نیل ساخته شده اند) و در صبح بعد از شرق زاده میشد. به همین علت، هر نماد خورشیدیای در مصر باستان ، مانند چشم ره، قدرت احیا کنندهگی قویای دارد. درست مثل اوزیریس (خدای جهان زیرین)، ره خدایی است که با مرگ ارتباط دارد، همچنین با تولد دوباره. طلوع و غروب خورشید بیانگر یکی از دو مفهوم اصلی زمان در مصر باستان است؛ زمان چرخه ای. اوزیریس ابدیت را نشان می دهد، در حالی که ره بیانگر استمرار و تکرار است.
- نیث(NEITH): الههی جنگ و بافندگی
نیث حامی شهر سایس بود و طبق برخی گفتهها، خالق جهان و مادر ره بوده است( که اورا تبدیل به مادر تمام خدایان میکند.) در مصرشناسی مدرن معمولا به نیث کمتر بها داده شده. او یکی از قدیمی ترین الهه های مصر است که در اکتشافات قدیمی تصویر او یافت شده است.
غالبا دو نيزه متفاطع بر روي يك سپر، نشان اوست. میتوانید نماد مربوط به نیث را در تصویر مشاهده کنید.
نیت یک سری از ویژگیهایی را به نمایش میگذارد که باعث میشود وی از نظر جنسیت خنثی به نظر برسد: او مانند یک زن است، اما او یک جنگجو، شکارچی و پادشاه است. او “پدر و مادر” ره بود، و نام او را در خط هیروگلیف میتوان با یک علامت آلت تناسلی مردانه نوشت.
- آنوبیس(ANUBIS): الهه مومیایی کردن
غالباً به عنوان یک مرد با سر یک شغال نشان داده می شود (احتمالا از آنجا که شغالها اغلب برای پیدا کردن غذا اطراف قبرستانها پرسه میزدند، این اعتقاد در مصریان باستان به وجود آمد که آنها مراقب مردگان هستند). آنوبیس محافظ مردگان بود. با این حال، علاوهبر محافظت از گورها، آنوبیس مسئولیت وزن قلب مردگان را نیز بر عهده داشت. طبق افسانه، او قلب مردگان را در برابر وزن یک پر که نمایانگر حقیقت بود سنجش میکرد. اگر قلب سنگینتر بود، آنوبیس برای از بین بردن مرده، شیاطینی به نام امیتیت راصدا میکرد، اما اگر قلب از پر سبکتر بود، آنوبیس آن شخص را به اوزیریس، پادشاه عالم اموات تحویل میداد و اوزیریس آن شخص را به بهشت میبرد.
- ثوث(THOTH): خدای نویسندگی، دانش، ماه و …
غالباً به صورت لکلک، مردی با سر لکلک یا بدن عنتر و سر سگ به تصویر کشیده میشود. ثوث خدای نویسندگی و خرد است و گفته میشود که زبان و خط هیروگلیف را اختراع کرده است. او همچنین به داشتن دانش پیرامون جادوگری و داشتن رازهایی که خدایان دیگر از آن بهره نمیبردند، اعتبار دارد.
دکتر آلمانزا میگوید: “او به عنوان حافظ دانش، با اسرار و جادو همراه شد، چندین نویسنده باستان، ادعا میکنند که ثوث خود هزاران کتاب نوشت که حاوی خرد و دانش مصریان مصر بود.“
در یکی از افسانههای مصری (Setne-Khamuas)، شرح سفر شاهزاده ستن خاموس، پسر رامسس دوم، به اطراف مصر برای پیدا کردن کتاب ثوث که به خوانندهی آن قدرتی جادویی میداد آورده شده است. ستن خاموس متوجه یکسری از نفرینهایی میشود که صاحب قبلی کتاب، نفرکاپتا، پس از دزدین کتاب از جایی که ثوث آنرا مخفی کرده بود تحمل کرده است. بنابراین، خاموس پس از آنکه خودش شروع به تجربه نفرین کرد، تصمیم میگیرد که این کتاب را به مقبره نفرکپتا برگرداند. نکتهی اخلاقی داستان این است که دانش و قدرت الهی نباید توسط انسانها جستجو شود!
- هوروس(HORUS): خدای آسمان
در برخی از افسانهها، هوروس برای انتقام از قتل پدرش اقدام کرد و در درگیری با سث چشم چپ خود را از دست داد. اما چشم، توسط جادوی ثوث بهبود یافت و نماد چشم حوروس به این موضوع برمیگردد. گفته میشود هوروس که گاه بهعنوان “انتقامجو” خوانده میشود، سث را شکست داد و عنوان فرعونی را کسب کرد. همهی فرعونهای فانی پس از او ظاهراً خود را از نوادگان او میدانند.
هوروس یک شخصیت پیچیده در دانش مصرشناسی است. او که غالباً به عنوان مردی با سر یک شاهین نشان داده میشود، با گذشت زمان و تکامل دین، شکلها و معانی مختلفی به خود گرفته است. در حالی که گفته میشود او خدای جنگ و آسمان است، بعدها غالباً به عنوان پسر اوزیریس، خدای دنیای زیرین و آیسیس، الههی شفابخشی و جادو شناخته شد. مشهورترین نقش او شاید نقش وی پیرامون اوزیریس و برادرش سث است. همانطور که در افسانهها آمده است، سث، اوزیریس را به دلیل حسادت به قتل میرساند و تکه های بدن او را در سراسر مصر پراکنده میکند. آیسیس موفق میشود همسرش را به زندگی بازگرداند و سپس فرزند خود، هوروس را به دنیا میآورد.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید.
منبع خبر: history.howstuffworks