مشکلات از نظر ماهیت، کلافه کننده هستند. مشکلات زندگی، مشکلات کار، مشکلات خلاقانه و مشکلات رابطه وجود دارد. وقتی خوش شانس هستیم، شهود و توانایی حل آن وجود دارد. و ما یک مشکل را فوراً حل میکنیم. ولی وقتی ما خیلی خوش شانس نیستیم، در حل مسئله گیر میکنیم.
ممکن است ما هفتهها یا حتی ماهها را در مورد چگونگی رد شدن از نقطهی بحرانی زندگی زمان بگذرانیم. اما به جای وسواس، اجازه دهید برخی از تکنیک های موثر حل مسئله را بررسی کنیم که افراد متخصص بر آن اعتماد و اطمینان دارند.
ایده در مقابل ارزیابی:
قبل از اینکه به تکنیک های مؤثر در حل مسئله بپردازیم، ابتدا باید دو مرحله از خلاقیت را درک و تفکیک کنیم. این مرحله خلاقیت جایی است که ما به دنبال راه حلهای ممکن هستیم تا آنجا که میتوانیم فکر کنیم. در این مرحله داوری یا ارزیابی ایدهها وجود ندارد.
پس از رسیدن به هرچه راه حلهای ممکن، فقط در این صورت میتوانیم به مرحله ارزیابی برویم. این زمانی است که ما هر راه حل ممکن را تجزیه و تحلیل میکنیم، و به این فکر میکنیم که چه چیزی کار میکند و چه چیزی عملی نیست. اینجاست که تمام آن ایدههای خوب خودشان را نشان میدهند. و ایدههای عجیب و غریب و غیر عملی از بین میروند.
7 راه حل مسئله:
هر کس روشهای مختلفی برای حل مشکلات دارد. برخی خلاقتر هستند، برخی سازمان یافتهتر هستند. برخی ترجیح میدهند به تنهایی روی مشکلات کار کنند، برخی دیگر با یک گروه. تکنیکهای حل مسئله را در زیر بررسی کنید و یکی از آنها را پیدا کنید که برای شما مفید و مناسب باشد.
1_ تیم خود را بچینید:
اولین روش هفت روش حل مسئله، احاطه خود با افرادی است که به آنها اعتماد دارید. بعضی اوقات مشکلات به تنهایی قابل حل هستند، اما در مواقع دیگر به کمک نیاز دارید.
مفهومی به نام ظهور وجود دارد که توضیح میدهد که چرا گروهها ممکن است برای انواع خاصی از حل مسئله بهتر باشند. استیون جانسون ظهور را سازماندهی سیستم از پایین به بالا توصیف میکند. مثال مورد علاقه من کلونی مورچه است. مورچهها رئیس جمهور یا رهبر ندارند که به آنها بگوید چه کنند. در عوض، سازمان پیچیده و نظاممند مورچهها از هر مورچهای که فقط سرنوشت بیولوژیکی خود را تحقق میبخشد، بیرون میآید.
خلاقیت گروهی همچنین میتواند کیفیتی نوظهور به خود بگیرد. وقتی افراد واقعاً به ایدههای یکدیگر گوش فرا میدهند، حمایت و همدلی خود به خود به وجود میآید. خلاقیت گروهی میتواند بسیار بیشتر از آنچه که هر فردی میتوانست به تنهایی ایجاد کند، باشد.
بنابراین، اگر برای حل یک مشکل تلاش میکنید، ممکن است بخواهید گروهی از افراد را پیدا کنید که بتوانید با آنها درددل کنید. پس میتوانید در مورد راه حلهای احتمالی با آنها اختلاط کنید.
2_ احساسات خود را مدیریت کنید:
مورد بعدی تکنیکهای حل مسئله، صادقانه بودن در مورد احساس شماست. وقتی دچار استرس افراطی یا ناراحتی شویم. نمیتوانیم مشکلات را به همان میزان کارآمد حل کنیم، بنابراین فراگیری برخی از خودآگاهی هیجانی به ما کمک میکند تا مشکل را حل کنیم.
بعد از اینکه بدانید چه احساسی دارید، میتوانید برای تنظیم و مدیریت کردن این احساس قدم بردارید. اگر احساس استرس یا ناراحتی میکنید، میتوانید پیاده روی کنید یا تمرینهای تنفسی را امتحان کنید. تمرین های ذهن آگاهی همچنین میتواند به شما کمک کند تا احساس حضور خود را بازیابی کنید.
3_ گوش کردن:
موردی که افراد باهوش برای حل مشکل به شدت استفاده میکنند، گوش دادن است. آنها تمام اطلاعاتی را که میتوانند جمع آوری کرده و قبل از تلاش برای حل مسئله، آن را با دقت پردازش و تحلیل کنند.
قبل از مشخص شدن دامنه مشکل، پرش به بالا و پایین برای شروع به حل مسئله وسوسهکننده است. اما این یک اشتباه است. کلید حل بسیاری از مشکلات در صبر و تحلیل همه جانبه است. که این هم مستلزم گوش دادن و ثبت دادههای مختلف میباشد.
4_ ایدههای بد را برچسب گذاری نکنید:
به دو مرحله خلاقیت بازگردید. وقتی در مرحله ایده پردازی هستیم، نباید ایدهها، ورودیها و راه حلهای ممکن یکدیگر را ارزیابی کنیم.هنگام ارزیابی، داوری و انتقاد در مرحله ایده پردازی، ناخواسته مانع خلاقیت خود میشویم. بنابراین یکی از نتایج احتمالی ارزیابی در طول ایده، سرکوب خلاقیت است.
نکتهی مهم در ارزیابی این است که نباید برای دسته بندی کردن ایدهها عجله کرد. زیرا یک ایده که از نظر شما ناکارآمد است، میتواند در شرایط و مشکلات دیگر به کار شما آید. پس برچسب نهایی نزده و آنها را فراموش نکنید.
5_ جدی نگیرید:
تلاش برای نزدیک شدن به حل مسئله خیلی جدی میتواند مشکل را تشدید کند. بعضی اوقات ما در یافتن راه حلها بیش از حد جدی می شویم و حس بازیگری و سرگرمی را از دست میدهیم. می توانیم راه حلها را وادار کنیم تا شکل و شمایل خود را به سمت حل مسئله تغییر دهند. البته عقب رفتن و نزدیک شدن به مشکلات از یک دیدگاه بازیگوشتر میتواند به راه حلهای خلاقانهتر منجر شود.
در مورد چگونگی برخورد کودکان به حل مسئله فکر کنید. آنها ثروتی از خرد ندارند. در عوض، آنها در اطراف بازی میکنند و رویکردهای تخیلی و گاه غیر عملی را امتحان میکنند. این عالی است که برای حل مشکل به جای اینکه خودمان را به چگونگی انجام کارها همیشه محدود کنیم، با یک حس بازی و بازیگوشی، ما را به سمت راه حلهای واقعاً ابتکاری و خارج از انتظار سوق دهد.
6_ مانعی برای پرسه زنی ذهن خود قائل نشوید:
زمانی که از قسمت هوشیار و انتزاعی مغز خود استفاده میکنید، به تدریج انرژی و کالری مغز کاهش مییابد. این انرژی همیشگی نیست. بنابراین وقتی ذهن هوشیار شما قادر به حل مسئله نیست و روی یک موضوع بسیار گیر کردهاید، آن را به حال خود بگذارید. ناخودآگاه شما به صورت خودکار به برسی موضوعات میپردازد.
همین سیستم کاری مغز باعث میشود شما مطلبی که یادتان نمیآید، پس از مدتی که به آن فکر نمیکنید به مغز شما برمیگردد. این یکی از وظایف ناخودآگاه است.
7_صادق باشید:
آخرین تکنیکهای حل مسئله در مرحله ارزیابی اتفاق میافتد. اگر میخواهیم به بهترین راه حل ممکن برای حل مشکلات خود بپردازیم، باید بتوانیم ایدهها را صریح و صادقانه ارزیابی کنیم.
در طی مرحله ارزیابی، انتقاد و بازخورد باید صادقانه و با احترام تحلیل شود. اگر یک ایده کار نمیکند، باید روشن شود چرا؟ اگر دلیل آن مربوط به ضعفها و ناتوانیهای ما باشد. آن را انکار نکنیم. صداقت اولیه با خود، باعث شناخت بیشتر و در نهایت کنترل و خود مدیریتی به ارمغان میآورد. زمانی که به دلیلی خودتان را توجیه میکنید، در واقع به سمت راه حلهایی پیش میروید که با توانایی و سلیقه شما مطابق باشد. و با این سیستم شاید هیچ وقت به راه حل اصلی دسترسی پیدا نکنید. همچنین با این رویکرد هیچ وقت به فکر افزایش توانایی و مهارتهای حل مسئله، نمیافتید.
امیدواریم این 7 راهکار به شما برای زندگی بهتری کمک کند.