چه دروغ‌هایی به خود می‌گویید که جلوی موفقیت‌تان را می‌گیرند؟

توسط محمد امین نعمتی

دستیابی به موفقیت سخت است. بنابراین با تکرار یک حقیقت بیش از حد رایج آن را سخت‌تر نکنید، ‍‌یعنی این که به خودتان دروغ‌هایی بگویید که جلوی شما برای رسیدن به موفقیت را می‌گیرند. بدون شک هدف‌تان این کار نیست و حتی ممکن است از آن مطلع نباشید.

اما من در زمان نوشتن کتابم یعنی «آتش را پیدا کن» و انجام مصاحبه‌های مختلف متوجه شدم اکثر افرادی که با آن‌ها صحبت کردم فرضیه‌های اشتباهی را در مسیر دستیابی به موفقیت برای خود به وجود آورند که تبدیل به حقایق اشتباه و سپس دروغ‌هایی شده است که کاملا به خود می‌گویند.

بنابراین در این مطلب قصد دارم هفت دروغی که بیشتر از همه متداول هستند و با آن‌ها روبرو شدم را با شما در میان بگذارم، از جمله دروغ‌هایی که در طول سه دهه حرفه کاری به خودم گفتم.

این دروغ‌ها را از پس‌زمینه ذهنتان خارج کنید و آن‌ها را به شکل همان چیزی که هستند رسوا کنید.

چه دروغ‌هایی به خود می‌گویید که جلوی موفقیت‌تان را می‌گیرند؟

1- «من به اندازه کافی…..نیستم.»

جای خالی را خودتان پر کنید. کلماتی وجود دارد که بیشتر از همه در این جمله شنیدم (یا شخصا احساس کردم)، یعنی «آماده»، «متخصص»، «باهوش»، «با استعداد»، «با تجربه»، «اصیل»، «خوب». آیا تمامی این صفات برای شما آشنا است؟

برخورداری از این احساس که در بسیاری از زمینه‌ها کیفیت لازم را ندارید بسیار ساده است. من نیز چنین تجربه‌ای داشتم. شما یک استاندارد بی ربط یا حتی خیالی که باید به آن برسید را انتخاب می‌کنید، استانداردی که شخص دیگری از شما نمی‌خواهد، استانداردی که شما را فلج می‌کند.

پیش از این که بدانید، ناامیدانه خودتان را از دستیابی به آن استاندارد اشتباه به دنبال فرضیه‌های مسموم متوالی جدا کردید.

اما یک نکته وجود دارد. شما به همین حالتی که هستید کافی هستید. کاملا تلاش کنید تا حالت فعلی‌تان را حتی بهتر کنید ولی از نادیده و دست کم گرفتن نکات قوتی که دارید دست بکشید.

2- «(چه از نظر زمانی چه مالی) از عهده آن بر نمی‌آیم .»

در واقع شرط می‌بندم برآیید. مفهوم از عهده بر آمدن کاملا به اولویت‌ها بستگی دارد. بدون شک با کمک یک موجودی ثابت از منابع تنها می‌توانید از عهده خرج آن به شیوه‌های متعدد برآیید. ولی اگر چیزی که روی آن سرمایه‌گذاری نمی‌کنید یکی از اولویت‌ها برای رسیدن به موفقیت است، باید سرمایه خود را از روی چیز دیگری دور کنید. به عناون مثال، اگر من نمی‌توانم روی این قضیه دیگر وقت و هزینه بگذارم، به این دلیل است که حالا یک اولویت مهم‌تر دارم.

نگویید نمی‌توانید از عهده این سرمایه‌گذاری برآیید، از خودتان بپرسید برای این توانایی باید چه چیزی را رها کنید.

3- «من همینم که هستم.»

این جمله مانند این تفکر است که «به یک سگ پیر نمی‌توانید یک حقه جدید را یاد دهید.» به هرحال، این یک دروغ گنده است. هرکسی که به شما گفته است مردم عوض نمی‌شوند هرگز خودش برای آن تلاش نکرده است.

در محیط کار و زندگی پرد‌ه‌های نمایش دوم، سوم و چهارم وجود دارد. تنها این خود شما هستید که برای چیزهایی که می‌توانید یاد بگیرید، رشد کنید، چطور متحول شده و به چه فردی می‌توانید تبدیل شوید محدودیت تعیین می‌کنید.

من به مدت خیلی طولانی اجازه دادم هویت شرکتی‌ام من را تعریف کند، متقاعد شده بودم همانی‌ام که هستم. پرده نمایش زندگی‌ام، من را به عنوان یک کارآفرین، سخنران، نویسنده، مربی، و معلم معرفی می‌کند که اگر با فرد داخل پرده اول دیدار کند او را نمی‌شناسند.

4- «یک روزی»

اکثر اوقات این جمله به معنای هرگز است. استیون پرسفیلد نویسنده کتاب «جنگ هنر» می‌گوید «اکثر ما دو زندگی داریم. زندگی که زندگی می‌کنیم و یک زندگی که درونمان داریم و زندگی نمی‌کنیم. بین این دو «مقاومت» قرار می‌گیرد.»

مقاومت مفهومی است که شامل مسائل زیادی می‌شود، تمام چیزهایی است که ناآگاهانه به وجود می‌آوریم و باعث می‌شود رویاها و آرزوهای خود را به تاخیر بیاندازیم.

مقاومت به شکل کمال‌گرایی، خود را به اندازه کافی تحسین نکردن، ترس از شکست، ترس از انتقاد، ترس از تغییر و موارد متعدد دیگر ظاهر می‌شود. تمام چیزهایی که محصول یک مفهوم تحریف‌شده از خود و واقعیت امر است.

این تفکر «روزی» را به «همین امروز» تبدیل کنید. ببینید چه اتفاقی سر تمام فرضیه‌هایی می‌افتد که می‌ساختید و نقش غذا را برای مقاومت داشتند. مقاومت به یک رنسانس تبدل می‌شود.

5- «دوست دارم ولی…»

بیان این جمله باعث خواهد موانع بسیار مشخصی سر راه خود قرار دهید. شما دوست دارید ولی…(جای خالی را با مشکلی پر کنید که واقعی حس می‌شود ولی در حقیقت یک بهانه است).

مرتبه بعد که متوجه شدید دارید جمله «من دوست دارم ولی..» را  به چیزی می‌گویید که باعث موفقیت‌تان می‌شود آن را با این جمله عوض کنید «من می‌خواهم این کار را انجام دهم….» تا به صورت طبیعی وارد حالت سدشکن خود شوید.

6- «منابعی که نیاز است را ندارم»

وقت، پول، مردم. منابع هرچیزی می‌خواهد باشد، احتمالا در حال حاضر تمام چیزهایی که نیاز است را دارید. در حقیقت، یکی از بزرگ‌ترین قدر‌ت‌های روی زمین توانایی انجام کار بیشتر با منابع کمتر است.

از این منابع برای پیگیری موفقیت خود استفاده کنید. اگر بتوانید به منابع بیشتری دست پیدا کنید عالی است ولی فرض کنید نمی‌توانید. به تمام کارهایی فکر کنید که با منابع بسیار کم انجام دادید.

7- خیلی خطرناک است

روانشناسان به شما خواهند گفت که از خودتان بپرسید «هزینه‌های واقعی اشتباه کردن چیست؟». درست است در بعضی از مواقع انجام بعضی از کارها بسیار خطرناک و ریسکی است. گرچه به مراتب در بسیاری دیگر از مواقع، این ریسک تنها در ذهن شما به عنوان یک فاجعه شکل گرفته است. خطر واقعی اقدام نکردن است.

منبع: inc.com

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

دیدگاهی بنویسید