احتمالاً از خود میپرسید چه درس مربوط به رهبری و مدیریت وجود دارد که بخواهیم از این حیوانات بدوی یاد بگیریم؟ پاسخ ساده است. نزدیکترین خویشاوندان انسان اگرچه راهشان را جدا کردهاند، ولی هنوز درسهای زیادی برای یاد دادن دارند. مطالعات علمی میگویند که پیش از 6 میلیون سال قبل، ما و شامپانزهها نیاکانی مشترک داشتیم. تفاوتهای اصلی گونه ما از 4 میلیون سال پیش شروع شد که راه رفتن روی دو پا و تمام تغییر و تحولات دیگر را به دنبال داشت.
ما بهطور کلی تصور میکنیم که حیوانات افکاری بسیار ساده و ابتدایی دارند. فکر میکنیم بیشتر آنها بر اساس غریزه عمل میکنند در حالی که ما انسانها که در سطح بالاتری قرار داریم روشهای خاص خود مثل آموزش و یادگیریهای فرهنگی را جایگزین این غرایز کردهایم. ولی حقیقت آن است که مرز تفاوتهای ما آن چنان پر رنگ نیست. یکی از بیولوژیست های بخش روانشناسی دانشگاه اموری این مسئله را بهسادگی توضیح داده است.
در تحقیقاتی که این پروفسور انجام داده، مشخص شده که شامپانزهها و بابون ها هم روشهای مخصوصی دارند و در واقع فرهنگ خود را ایجاد کردهاند. ولی ارتباط این موضع با رهبری و مدیریت چیست؟
ارتباط این دو موضوع آن جا مشخص میشود که میفهمیم رفتارهای اجتماعی و سیاسی ما و شامپانزهها و بابون ها شباهتهای غیرقابل انکاری دارد. ممکنم است این شباهت به خاطر تطابق 99 درصدی ژنها ما باشد! به این ترتیب است که میتوانیم با مشاهده رفتارهای در ظاهر بدوی شامپانزهها و بابون ها، درسهایی برای مدیریت و رهبری بهتر یاد بگیریم.
رهبری موثر نر آلفا به سطح هم دردی او بستگی دارد
اولین درس رهبری که از شامپانزهها یاد میگیریم، افزایش حس هم دردی است. توانایی درک احساسات دیگران. این یکی از مؤثرترین و مهمترین تواناییهای هر رهبر است. در قبیله شامپانزهها، رهبر گروه معمولاً کسی است که بیشتر از همه احساس هم دردی از خود نشان میدهد و به همین دلیل است که بیشتر از همه به او احترام گذاشته میشود و بیشتر از همه قدرت دارد.
همین رفتار مشابه در انسانها هم دیده میشود. بهخصوص در زمانهای بحرانی. مثلاً در حوادث طبیعی مثل زلزله، مهمترین نقشی که رهبر یک گروه، رئیس، مدیر و … میتواند داشته باشد هم دردی و کمک به مردم است. به همین دلیل است که معمولاً مقامات دولتی و رسمی به محل حادثه میروند و به مردم اطمینان میدهند که همه چیز را جبران خواهند کرد (چه در آینده این کار انجام شود و چه نه).
ما تصور میکنیم در جمعیت شامپانزهها و بابون ها، قدرتمندترین فرد بهعنوان رئیس یا رهبر انتخاب میشود، در حالی که در عمل آن کسی رهبری را بر عهده میگیرد که بیشتر از همه به فکر سلامت گروه باشد!
نرهای آلفا زورگو رهبری کوتاهی دارند
با توجه به نکته قبل، تعجبی ندارد که بدانیم نرهای زورگو و خشن معمولاً دوره رهبری کوتاه مدتی دارند. تعجبی هم ندارد. مدیری که به فکر افراد زیر دستش نباشد حتی در جامعه بدوی شامپانزهها هم مدت زیادی دوام نمیآورد.
در بیشتر مواقع، وقتی یک فرد شروع به زورگویی و رفتارهای پرخاشگرانه میکند، دیگران باهمکاری هم آن فرد را از دور خارج میکنند. گروه شامپانزهها حتی اگر خودشان هم دست به کار نشوند، قطعاً از کسی که علیه نر آلفای زورگو اقدام میکند، حمایت میکنند. نتیجه این کنش و واکنش معمولاً کنار گذاشته شدن آلفای زورگو است که معمولاً همراه با مرگ است!
آلفای مورد احترام قاطعیت دارد
در دنیای شامپانزهها و بابون ها هر کسی که بتواند قاطعیت را همراه با حس هم دردی ارائه کند، گزینه خوبی برای رهبری محسوب میشود. حتی یک ماده هم میتواند به شکل مؤثر رهبری گروه را بر عهده گیرد.
در دنیای کسب و کار و مدیریت هم دقیقاً به همین صورت است. صرف نظر از جنسیت، این قدرت رهبری، قاطعیت و هم دردی است که باعث میشود یک مدیر یا رهبر از سوی دیگران مورد پذیرش قرار بگیرد. البته اشتباهات و ضعفها هم طبیعتاً تأثیر منفی در میزان محترم شمرده شدن آلفا دارد، ولی قاطعیت حرف اول را میزند.
زمانی که دو آلفا اختلاف پیدا کنند، ماده برتر قضاوت میکند
اختلاف و تفاوت نظر و سلیقه در همه کارهای گروهی پیش میآید. در واقع این بخشی از ذات اجتناب ناپذیر کارهای تیمی است. و زمانی که دو نفر اختلاف نظر پیدا کنند، طبیعتاً میتوان تنش و جنگ میان آنها را انتظار داشت.
در مورد شامپانزهها و بابون ها، این معمولاً جنس ماده است که در نهایت بهعنوان یک بزرگتر میان آنها صلح بر قرار میکند. این کار معمولاً توسط نرهای دیگر گروه انجام نمیشود چرا که آنها بیشتر علاقهمندند خود را در یکی از جبهههای طرف درگیری ببینند. این نوع نرها خود باعث شدت گرفتن درگیری میشود. در میان مادهها هم این مادههای مسنتر و بزرگتر هستند که کار مصالحه را بر عهده میگیرند. معمولاً در بحبوحه درگیری و دعوا، ماده ارشد دست نر را گرفته و از صحنه درگیری دور میکند. این دقیقاً همان کاری است که یک رهبر توانمند هنگام ایجاد اختلاف در گروه باید انجام دهد.زمانی که در محیط کار اختلاف نظر پیش میآید، مدیر خبره باید نقش یک بزرگتر و فرد آگاه را بازی کند و سعی کند اتحاد را دوباره به گروه باز گرداند.
درست است که دنیای انسانها و شامپانزهها و بابون ها کیلومترها باهم فاصله دارد، ولی مهارتهای رهبری مؤثر در هر دو جامعه از خیلی جهات مشابه است. پس چرا از رفتارهای اجتماعی و الگوهای کم عیب رهبری آنها که بهوفور در جوامع خودمان هم یافت میشود، استفاده نکنیم؟
منبع: inc