بسیاری از شرکتهای موفق امروزه از انواع و اقسام راهکارهای اتوماسیون و خودکاری سازی فرآیندها استفاده میکنند. کافی است نگاهی به ساز و کار شرکتهایی مثل گوگل، آمازون و … بیندازید تا حجم کارهایی که بدون دخالت انسان انجام میشود را درک کنید. طبق برخی آمارها، در حال حاضر 75 درصد از کارهای بازاریابی را ابزارهای خودکار انجام میدهند. در کنار پیشرفت و توسعه استفاده از اتوماسیون، نگرانی هم وجود دارد. این نگرانی بیشتر از همه در کلی بودن و شخصی نبودن فرآیندها دیده میشود. ما انسان هستیم و دوست داریم بهعنوان یک فرد مستقل و متفاوت دیده شویم. همان چیزی که باعث میشود سوپر مارکت سر خیابان که شما را میشناسد را به یک مغازه ناشناس ترجیح دهید! همین مسئله نیاز به بازاریابی فردی را مطرح می کند.
بنابراین میتوان بازاریابی خودکار در مقابل بازاریابی فردی قرار داد. شرکتهایی که بیش از حد خودشان را متکی به استفاده از سیستمهای خودکار میکنند، تبلیغاتشان بیش از حدی کلی و معمولی است. از طرف دیگر شرکتهایی بیش از حد روی بازاریابی فردی کار میکنند، گاهی بیش از حد به فرد نزدیک میشوند و از جذب عمومی مشتریان باز میمانند. به همین دلیل رعایت تعادل میان بازاریابی خودکار و فردی اهمیت پیدا میکند.
چطور میان اتوماسیون و بازاریابی فردی تعادل برقرار کنیم
محتوای باارزش
یکی از راه کارهای ساده برای جذب مشتری در گذشته تبلیغات ایمیلی بود. امروز این تبلیغات را بیشتر در کانالهای شبکههای اجتماعی میبینیم. مشکل رایج در تبلیغات این چنینی، تبلیغات زیاد، عموماً کم کیفیت و کلی است. اول از همه آن که در بازاریابی تعداد پیامها اهمیت چندانی ندارد. در واقع اگر بیش از حد پیام تبلیغاتی بفرستید، حتی بازخورد منفی هم میگیرد. آن چه مهم است، کیفیت و ارزش و محتوایی است که هر یک از پیامهای تبلیغاتی به مخاطب شما میرساند. تبلیغاتی که برای افراد مختلف نمایش داده میشود باید تا حد امکان با آن چه فردمی خواهد ببیند تطابق داشته باشد. یعنی بازاریابی شخصی. مثل قابلیت بیشتر وب سایتهای کنونی که محصولات مشابه یا پیشنهادی را بر اساس محل زندگی، خریدهای قبلی و … نمایش میدهند. هر چند همان طور که در ادامه میبینیم، این کار بهتنهایی کافی نیست.
بازاریابی بیش از حد شخصی خط قرمز حریم خصوصی را میشکند
طبق تحقیقات انجام شده مشخص شده که بیشتر مردم دوست دارند زمانی که با یک شرکت در ارتباط هستند، آن شرکت آنها را بشناسد و نیازها و کلیاتی در مورد آنها را به یاد داشته باشد. ولی قطعاً کسی دوست ندارد شرکتی به حریم خصوصیاش دسترسی پیدا کند. در شخصی سازی تبلیغات و بازاریابی باید مرز حریم خصوصی هم رعایت شود.
بهبود تجربه کاربر
بخش بزرگی از بازاریابی رسیدن به درک مشترک با مشتری است. این کار به کمی شخصی سازی کردن بازاریابی نیاز دارد. مثلاً اضافه کردن محل زندگی بهعنوان یک عامل برای ارائه خدمات مختلف یا پیشنهادهای متنوع، یکی از روشهاست. تصور کنید زمانی که در شهرستان هستید، تبلیغات محصولات مرتبط با آن شهر را مشاهده کنید. یا با توجه به محل زندگی شما در یک شهر، پیشنهاد دریافت خدمات محل به شما داده شود. محصولات زیادی هستند که خرید آنها در محل بسیار مطمئنتر و منطقیتر است. بهعلاوه به این شکل از طریق فروشگاه فیزیکی و فروشنده، بین مشتری و شرکت ارتباط برقرار میشود. یک فرصت عالی برای تبدیل کردن مشتری معمول به یک مشتری وفادار.
ترکیب اتوماسیون با شخصی سازی
اگر چه شخصی سازی تبلیغات و خدمات باعث جذب بیشتر مشتری میشود، ولی این کافی نیست. نیاز به تعامل فردی و انسانی به اثر گذاری و جذب مشتریهای دائمی کمک میکند. میتوان فعالیتها و تبلیغات با ارتباط میان فردی ترکیب کرد. مثلاً وقتی محصولی خریده میشود یا خدماتی ارائه میشود، فرد دیگری از طرف شرکت برای گرفتن بازخورد با مشتری تماس بگیرد. همین ارتباط کوتاه مدت بین فردی باعث میشود مشتری تجربه بسیار بهتری از تعامل با شرکت داشته باشد.
در دنیایی که همه چیز به سمت فعالیتهای خودکار پیش میرود، نباید از قدرت تبلیغات فردی و تعاملات انسانی غافل بود. تبلیغات و بازاریابی بیش از حد اتوماسیونی باعث میشود شرکت شما از نظر مشتری صرفاً یک ربات هوشمند دیده شود. شاید همچنان به فروش و کسب و کارتان ادامه دهید ولی بهسختی در ذهن مشتری باقی خواهید ماند. در صورتی که روشهای شخصی سازی و ارتباط فردی با مشتری از قدیم تا کنون بهترین راه ایجاد مشتریان وفادار است.
منبع: entrepreneur