باز هم صحبت از مکبث اسرارآمیز شکسپیر است. نمایش تراژیک شکسپیر در حیله، قتل، توطئه و دیگر اعمال خبیث فرو رفته است. انگار این نمایش در زندگی واقعی نیز اسیر خرافات شده است.
با روکیدا همراه باشید…
در این نمایش، مکبث در حال بازگشت از میدان کارزار با سه ساحر برخورد میکند که برایش از پیشگویی اتفاقات آینده را میکنند. بسیاری از هنرمندان و بینندگان حرفهای نمایشها بر این باورند که افسونهای درون نمایشنامهی مکبث، طلسمهایی واقعی میباشند که از جادوگران واقعی گرفته شدهاند. در غیر این صورت، چگونه آسیبها، جراحات، حوادث، و بیماریهایی که دستاندرکاران نمایشهای مکبث دچارشان شدهاند را میتوان توضیح داد؟
در اوایل قرن هفدهم میلادی اولین اجرای مکبث به روی صحنه رفت. بازیگر نقش لیدی مکبث دچار بیماری شد و روی صحنه جان باخت! شکسپیر ناچار شد خودش نقش را ایفا کند. در اجراهای بعدی گاهی تماشاگران مشکلساز میشدند. برخی اوقات آنها گروههایی خشمگین را تشکیل میدادند و تلاش میکردند عدالت را در مورد لیدی مکبث (که با وسوسهی همسرش باعث قتل پادشاه میشود) به اجرا بگذارند. برای مثال، در سال 1849 بیش از 30 نفر در اثر شورش در هنگام اجرای نمایش کشته شدند.
بازیگران افسانهای نظیر لارنس اولیویه و چارلتون هستون نیز در زمان اجرای مکبث دچار برخی موقعیتهای نزدیک به این موارد شدند. اولیویه در سال 1937 نمایش مکبث را اجرا کرد. در زمان اجرا نزدیک بود با ترکیدن پروژکتور نورپردازی صحنه کشته شود. هستون نیز در سال 1953 نقش مکبث را بازی کرد. در زمان اجرا به طریقی روغن چراغ روی لباسش ریخت و شعلهور شد. کمر هستون به شدت سوخت. (منبع: مکگوان)
به نظر میآید که طلسمها به تقلید از نمایش مکبث به دنیای واقعی نمایشهای صحنهای آن راه مییابند. همسر مکبث برای سرعت بخشیدن به برتخت نشستن او، مکبث را تشویق به قتل پادشاه میکند. مکبث پس از انجام این کار به بیماری پارانویایی تبدیل میشود. بهترین دوستش را نیز به قتل میرساند. این کار به علت این است که که پیشگوها گفتهاند فرزندان دوستش پادشاه میشوند و او آنها را خانوادهی رقیب میبیند. در نهایت، لیدی مکبث گناهکار میمیرد و مکبث نیز کشته میشود.
آیا جادوگران نمایش مکبث شکسپیر واقعیت دارند؟
در همین حال، تماشاگران به این میاندیشند که شاید جادوگران واقعی نقشهای مکبث شکسپیر را برای اولین بار اجرا کردهاند، و افسونهای واقعی را که قرنها با خود داشتند به روی صحنه آوردهاند. یا شاید این طلسمها را برای اجرای در نمایشهای عمومی تدارک ندیده بودند. شاید هم از طرفدار تئاتر نبودهاند. به هر دلیلی که بوده، آنها افسونهایشان را با افسانه درآمیختهاند و نمایشهای آینده را طلسم کردهاند.
با ایین وجود، شاید دلایل بهتر و قابل اعتمادتری برای این مسائل باشد. برای شروع میتوان این را گفت که بیشتر اجراهای این نمایش در شرایط روشنایی بسیار کم صورت میپذیرد. این کار برای القای حس نمایشنامه و تیره و تار شدن فضای آن است. با کم شدن نور، احتمال رخ دادن حوادث بیشتر میشود. نکتهی بعدی، صحنههای مبارزه است. مکبث شکسپیر بیش از اکثر نمایشها دارای صحنههای زد و خورد و مبارزه است. در این صحنهها احتمال بروز حوادث هم افزایش مییابد. تمام این مسائل را که به کوتاهترین تراژدی شکسپیر متصل کنیم، درمییابیم که احتمال صدمه خوردن کسی چندان شگفتانگیز نخواهد بود.
حقیقت این است که تمام تولیدات نمایشی زنده، با حوادث بزرگ و کوچک پیوند میخورند. لباسها مشکلساز میشوند، بازیگران بیمار میشوند، نیروهای خدماتی آسیب میبینند و … . در طی چهار قرنی که از نوشتن مکبث شکسپیر میگذرد، این نمایش هزاران بار اجرا شده است. در برابر این تعداد اجرا، تعدادی اتفاق بسیار ناچیز شمرده میشود. برخی این حوادث را بزرگنمایی میکنند تا نمایش مکبث را نفرین شده بنامند.
مثل همیشه عالی