فیلم های انگیزشی می توانند به یادآوری این موضوع که همیشه امکان بهبود و تغییر در زندگی هست، کمک کنند. برخی از این فیلم ها بر اساس داستان های واقعی هستند و در برخی دیگر شخصیت های خیالی با وجود مشکلات و چالش های فراوان، رویاها و اهداف خود را دنبال می کنند.
فیلمهای انگیزشی با داستانهای تکاندهندهای که بر مبنای مواجهه با چالشها، تغییر و پیشرفت انسانها توسعه مییابند، منابع بینظیری برای الهامبخشی هستند. در زیر به بررسی ده فیلم انگیزشی که بر روی پرده سینما تاثیرگذار بودهاند، خواهیم پرداخت:
1- راکی (Rocky, 1976)
نوشته و بازی سیلوستر استالونه، “راکی” داستان یک بوکسور حرفهای است که فرصتی ناگهانی برای مبارزه با قهرمان سنگین وزن جهان مییابد. این فیلم داستان عشق و مقابله با ناامیدی را روایت میکند و نشان میدهد که ما میتوانیم بزرگتر از آنچه خودمان را برای آن تصور میکنیم، باشیم.
راکی، یکی از فیلمهای بینظیر سینمای هالیوود، نوشته و بازی شده توسط سیلوستر استالون، برنده اسکار بهترین فیلم سال 1976 است.
فیلم داستان راکی بالبوا، یک بوکسور نیمه حرفهای فیلادلفیا، را روایت میکند که فرصتی ناگهانی برای مبارزه با قهرمان بوکس سنگین وزن جهان، اپولو کرید، به دست میآورد.
“راکی” فیلمی است که از خط داستان سادهای استفاده میکند: “آخرین امید” در مقابل “محال”. اما زیر این سادگی، پیچیدگیهای فراوانی وجود دارد. راکی، شخصیتی است که در ابتدا به نظر میرسد که فقدان جهت و هدف دارد، اما با ظهور فرصت، میبینیم که او میتواند به چیزی بیشتر از آنچه خودش تصور میکرد تبدیل شود.
این فیلم موضوعاتی همچون عشق، اعتماد به نفس و غلبه بر ناامیدی را به نمایش میگذارد. علاوه بر این، این فیلم میتواند به ما یادآوری کند که ما همیشه میتوانیم بزرگتر از آنچه خودمان را برای آن تصور میکنیم، باشیم.
رابطهی راکی با ادریان، خواهر تیمید پلی، یکی دیگر از موضوعات اصلی فیلم است. ادریان شخصیتی است که در ظاهر شکستخورده و بیاعتماد به نفس به نظر میرسد، اما همچون راکی، توانایی تبدیل شدن به چیزی بزر
2- در جستجوی خوشبختی (The Pursuit of Happyness, 2006)
با بازی ویل اسمیت، “خانهی کاغذی” داستان یک پدر فقیر است که برای تامین زندگی خود و پسرش تلاش میکند. این فیلم بهطور عمیق و شگفتانگیزی نشان میدهد که چگونه انسان میتواند با سختیها مقابله کند و با عزم راسخ به هدف خود برسد.
در جستجوی خوشبختی فیلمی انگیزشی و زنده بخش با بازی ویل اسمیت است که بر اساس داستان واقعی کریس گاردنر ساخته شده است. ویل اسمیت برای این نقش نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد.
فیلم داستان کریس گاردنر، فروشنده محصولات پزشکی، را روایت میکند که با مشکلات مالی سختی روبروست و همزمان با تلاش برای فروش دستگاههایی که برای کسب و کارش لازم دارد، باید از پسر کوچکش مراقبت کند. او پس از اینکه از خانه خود بیرون میافتد و زندگی در خیابانها را تجربه میکند، تصمیم میگیرد به دنبال یک فرصت جدید بگردد و در یک برنامه آموزشی برای تبدیل شدن به یک کارگزار سرمایهگذاری شرکت میکند.
در جستجوی خوشبختی بهطور عمیق و شگفتانگیزی نشان میدهد که چگونه انسان میتواند با سختیها مقابله کند و با عزم راسخ به هدف خود برسد. فیلم، پیامهای مهمی درباره پشتکار، توانایی ادامه دادن در برابر چالشها و ایمان به خود را منتقل میکند.
بازی ویل اسمیت در نقش کریس گاردنر وجود تحمل، قدرت انسانی و توانایی تغییر را به نمایش میگذارد. بازی او با پسر واقعی خود، جیدن اسمیت، در نقش پسر کریس، میتواند ارتباط ویژهای را بین پدر و پسر برقرار کند و احساسات غنی و عمیقی را برانگیخته کند.
3- عصر جدید (Modern Times, 1936)
یکی از آثار بیمانند چارلی چاپلین، این فیلم داستان یک کارگر که در کارخانهای صنعتی مشغول به کار است را روایت میکند. این فیلم کلاسیک سینمای ضد صنعتی و نمادین است و نشاندهنده مبارزه انسان در برابر ماشینها است.
عصر جدید یکی از فیلمهای نامدار چارلی چاپلین است که در سال 1936 منتشر شد. این فیلم نقدی است از گسترش صنعتی، بردهداری کار و تاثیرات جانبی تکنولوژی و مکانیزاسیون بر زندگی انسانها.
چاپلین در این فیلم نقش یک کارگر کارخانه را بازی میکند که با فشار کار بیش از حد در یک خط تولید کاملاً مکانیزه رو به رو میشود. پیچیدگیها و کمدیهای این فیلم زمانی را نشان میدهند که انسان در حال از دست دادن هویت و انسانیت خود به ناشی از تکنولوژی و سازماندهی صنعتی است.
چارلی چاپلین با استفاده از روشهای خلاقانه فیلمبرداری، استعارههای دقیق، حرکتهای فیزیکی و شخصیت کمیک و همزمان تراژیک خود، مسائلی همچون نابرابری اجتماعی، استثمار کارگران و از دست رفتن ارزش انسانی را به نمایش میگذارد.
عصر جدید، با اینکه یک فیلم کمدی است، اما در عین حال پیامهای جدی و قدرتمندی را درباره جامعه انسانی منتقل میکند. چاپلین میتواند با استفاده از شخصیت بیکلام اما بسیار بیانگر خود، به ما نشان دهد که چگونه میتوانیم با شجاعت، کمدی و امید به زندگی، در برابر چالشها ایستادگی کنیم.
4- من، خودم و آیرین (Me, Myself & Irene, 2000)
با بازی جیم کری، این فیلم کمدی و انگیزشی داستان یک افسر پلیس است که با شخصیت دوگانه مبارزه میکند. این فیلم میتواند یک متافور از مبارزه انسان با خودش و چگونگی پذیرفتن و تغییر شخصیت خود باشد.
من، خودم و آیرین یک فیلم کمدی آمریکایی است که توسط برادران فارلی کارگردانی شده است. جیم کری، بازیگر برجسته این فیلم، نقش شخصیتی به نام چارلی را بازی میکند که به اختلال شخصیت دوگانه مبتلا است.
در این فیلم، چارلی، یک افسر پلیس خوشمشرب و مهربان در ایالت رود آیلند است که بعد از سری از مسائل شخصی و عاطفی، با شخصیت دوم و خشن خود، هانک، مواجه میشود. هانک، در مقایسه با چارلی، زندگی خود را به طرزی کاملاً متفاوتی میگذراند و اغلب به خاطر رفتارهای بیپروایانه و بیملاحظهاش باعث دردسر میشود.
در حین این تغییرات شخصیت، چارلی (و یا هانک) وظیفه حمایت از یک زن جوان به نام آیرین (رنه زلوگر) را بر عهده میگیرد که از مشکلات قانونی خود فرار میکند. فیلم با توجه به ماجراهای کمدی همراه با تعقیب و گریز، عاطفه و تراژدی، توانسته است تماشاگران را سرگرم کند.
اگرچه “من، خودم و آیرین” فیلمی کمدی و سرگرمکننده است، اما همچنین میتواند یک نگاه عمیق به مسائلی همچون اختلالات روانی و چگونگی مقابله با آنها ارائه دهد. جیم کری با بازی بینظیر خود اثری جاودانه در این فیلم ساخت.
5- زندگی شیرین (La Dolce Vita, 1960)
کارگردانی شده توسط فدریکو فلینی، این فیلم داستان یک روزنامهنگار است که با چالشهای فرهنگی و اجتماعی مواجه میشود. این فیلم میتواند الهامبخش برای کسانی باشد که به دنبال معنا و هدف در زندگی هستند.
زندگی شیرین یکی از آثار برجسته فدریکو فلینی، کارگردان ایتالیایی، است که در سال 1960 منتشر شد. این فیلم یکی از فیلمهای مهم سینمای ایتالیا است و برنده جایزه پادشاهی طلا در جشنواره فیلم کن شد.
فیلم داستان مارچلو روبینی (بازی مارچلو ماسترویانی) را روایت میکند، یک خبرنگار بیبند و بار که در رم زندگی میکند و به دنبال “زندگی شیرین” یا لذتهای سطحی زندگی است. او در طول فیلم با شخصیتهای مختلفی از جامعه ایتالیا روبرو میشود، از جمله بازیگران مشهور، اربابرانهای ثروتمند و اشرافیا.
“زندگی شیرین” با نمایش دیدگاه فلینی در مورد روابط اجتماعی، شهرت و فرهنگ سلبریتی، ارائه نقد عمیقی از جامعه مدرن میدهد. فیلم با تصویربرداری بینظیر و صحنهپردازی هنری، تجسم زیبا و عمیقی از زندگی شهری، بیمعنایی و تنهایی را ارائه میدهد.
مارچلو ماسترویانی در نقش مارچلو روبینی عملکرد بینظیری داشته است، او با بازی خود توانسته تصویری چندبعدی و پیچیده از یک مرد درگیر در دنیایی که به نظر میرسد آن را کنترل میکند، اما در واقعیت از دست داده است، ارائه دهد.
“زندگی شیرین” یک نمایش هنری، تاملبرانگیز و چالشبرانگیز از زندگی مدرن است، فیلمی که برای زمان خود بینظیر بود و همچنان تاثیرگذاری و ارزش هنری خود را حفظ کرده است.
6- تابش ابدی یک ذهن بیعیب (Eternal Sunshine of the Spotless Mind, 2004)
با بازی جیم کری و کیت وینسلت، این فیلم داستان یک زوج است که تصمیم میگیرند خاطرات خود را پاک کنند. این فیلم نشان میدهد که چگونه میتوان با گذشته روبرو شد و از آن درس گرفت.
این فیلم یکی از شاهکارهای ژانر درام علمی تخیلی است که توسط میشل گاندری کارگردانی شده و نویسندگی آن توسط چارلی کافمن صورت گرفته است.
داستان فیلم در مورد یک زوج به نام جوئل (با بازی جیم کری) و کلمنتین (کیت وینسلت) است که پس از یک رابطه ناموفق، تصمیم میگیرند خاطرات همدیگر را از ذهنشان پاک کنند. اما وقتی جوئل متوجه میشود که خاطرات خوب و بدش با کلمنتین در حال حذف شدن است، او تصمیم میگیرد برخی از آنها را نگه دارد.
این فیلم با طرح مفاهیمی همچون حذف خاطرات، عشق، از دست دادن و آموزش از خطاها، به تامل در مورد ماهیت انسانی و معنای عشق دعوت میکند. تابش ابدی یک ذهن بیعیب توانسته با استفاده از عناصر علمی تخیلی، یک داستان عاشقانه بسیار انسانی و متاثرکننده را بیان کند.
بازی جیم کری و کیت وینسلت در این فیلم تحسینبرانگیز است. هر دو به نمایش یک رابطه پیچیده و غنی که به مرور زمان تحول مییابد، میپردازند. “تابش ابدی یک ذهن بیعیب” نه تنها یک داستان عاشقانه است، بلکه یک تامل عمیق در مورد نحوه رابطه برقرار کردن با خودمان، با دیگران و با خاطراتمان است.
7- فروشنده (The Salesman, 2016)
کارگردانی شده توسط اصغر فرهادی، این فیلم داستان زن و شوهری است که با یک حادثه شوکه کننده مواجه میشوند. این فیلم به زیبایی نشان میدهد که چگونه با حوادث زندگی کنار بیاییم و از آنها عبور کنیم.
فروشنده یک فیلم درام ایرانی است که توسط اصغر فرهادی کارگردانی شده است. این فیلم برنده جایزه اسکار برترین فیلم بینالمللی در سال 2017 شد.
داستان فیلم در مورد زوجی به نام رانا (با بازی ترانه علیدوستی) و امیر (با بازی شهاب حسینی) است که هر دو در نمایشنامه اجرای “فروشنده مرگ” اثر آرتور میلر بازی میکنند. زندگی آنها پس از حادثهای تغییر میکند که باعث تشدید تنشهای بین آنها میشود.
فیلم در مورد مسائلی همچون انتقام، کشمکش بین عقل و احساس و اثرات آسیبهای روحی و جسمی روی زندگی افراد است. فرهادی با استفاده از داستان فروشنده مرگ به عنوان یک متافور، نه تنها نمایشنامه را به عنوان یک مؤلفه اصلی فیلم معرفی میکند، بلکه این اثر را به عنوان یک ابزار برای بررسی و تحلیل نگاه جامعه به وضعیت زوج درگیر در حادثه استفاده میکند.
علیدوستی و حسینی هر دو بازی بینظیری دارند و نمایش رابطه پیچیده زوجی را که با تراژدی مواجه شدهاند، به خوبی ارائه میدهند. “فروشنده” با داستانی قوی و بازیگرانی توانمند، یک تجربه سینمایی عمیق و تاثیرگذار را به تماشاگران ارائه میدهد.
8- زندگی زیباست (La vita è bella, 1997)
این فیلم کلاسیک داستان یک زندگی ساده و خوشبخت را در دوران جنگ جهانی دوم روایت میکند. این فیلم یادآور میشود که حتی در بدترین شرایط هم میتوان خوشبخت بود.
زندگی زیباست یک فیلم ایتالیایی است که توسط رابرتو بنینی کارگردانی شده است. او همچنین نقش اصلی فیلم، گیدو، را بازی میکند. فیلم سه جایزه اسکار برده است، از جمله بهترین فیلم بینالمللی و بهترین بازیگر نقش اول مرد (برای بنینی).
داستان فیلم درباره گیدو است، یک یهودی ایتالیایی خردمند و خوشدل که همسر و پسرش را به یک اردوگاه کار اجباری هولوکاست میبرد. برای حفظ روحیه پسرش در این شرایط وحشتناک، گیدو تصور میکند که همه چیز بخشی از یک بازی بزرگ است، و آنها باید امتیاز کسب کنند تا به پایان راه برسند.
فیلم به زیبایی مواجهه با خشونت و بیرحمی را با شوخطبعی و محبت نشان میدهد. بنینی با ترکیب بینظیری از کمدی و تراژدی، یک تجربه سینمایی بیادماندنی ایجاد کرده است. “زندگی زیباست” یک داستان امید و عشق است که در مواجهه با بیانصافیهای تاریخی برجسته میشود.
9- انقلاب آلفا (AlphaGo, 2017)
این مستند انگیزشی داستان ماجراجویی یک تیم مهندسی است که سعی دارد یک ربات هوش مصنوعی را طراحی کند که بتواند در بازی گو بهتر از انسان بازی کند. این فیلم نشان میدهد که هیچ چیز غیرممکن نیست و با تلاش و پشتکار میتوان به اهداف بزرگ رسید.
این فیلم مستند، که توسط گرگ کوهارت کارگردانی شده است، به تحولات و پیشرفتهای هوش مصنوعی میپردازد و نگاهی عمیق به نبرد تاریخی بین انسان و ماشین در بازی چینی “گو” انداخته است.
فیلم نگاهی به چگونگی توسعه و آموزش AlphaGo میاندازد، یک برنامه هوش مصنوعی که توسط DeepMind (شرکت زیرمجموعه گوگل) توسعه یافته است. این برنامه قادر است بازی پیچیده و استراتژیک گو را بازی کند، بازیای که اندازهی فضای بازی آن بیشتر از تعداد ذرات در جهان است.
در سال 2016، AlphaGo در یک مسابقه پنج دورهای با لی سدول، یکی از بازیکنان برتر جهان در گو، رقابت کرد و به شکل شگفتانگیزی با نتیجه 4-1 برنده شد. این پیروزی، که در فیلم به طور کامل ثبت شده است، نشان میدهد که چقدر هوش مصنوعی پیشرفت کرده است و چه پتانسیلهایی برای آینده در اختیار دارد.
“انقلاب آلفا” مستندی عمیق و هیجانانگیز است که به چالشها، تلاشها و نهایتاً پیروزیهای هوش مصنوعی میپردازد. فیلم با بیان داستانی انسانی و شخصی، میکوشد تا تاثیر و اهمیت این پیشرفتهای علمی را برای جامعه عمومی قابل فهم کند.
10- خاطرات یک گیشا (Memoirs of a Geisha, 2005)
بر اساس رمانی با همین نام، این فیلم داستان یک دختر ژاپنی است که تبدیل به یک گیشا میشود. این فیلم دیدگاهی عمیق به زندگی، عشق، وفاداری و قدرت انسانها در برابر چالشها میدهد.
این فیلم بر اساس رمانی با همین نام نوشته آرتور گلدن در سال 1997 ساخته شده است. راب مارشال کارگردانی فیلم را بر عهده داشته و بازیگرانی همچون زییی زانگ، میشل یئوه و کن واتانابه در آن حضور داشتهاند.
داستان فیلم در دهه 1930 در ژاپن جریان دارد و داستان چیو را روایت میکند، دختری که به زور از خانوادهاش جدا شده و به یک اکیا (خانه گیشا) فروخته میشود. با وجود مشکلات و سختیهای فراوان، او تبدیل به گیشایی میشود به نام سایوری، که به زودی به یکی از گیشاهای مشهور کیوتو تبدیل میشود.
“خاطرات یک گیشا” موفق به کسب سه جایزه اسکار شد، از جمله بهترین تصویربرداری، بهترین طراحی لباس و بهترین طراحی آرایش و مو. فیلم به خوبی جو و فرهنگ ژاپن را بازتاب میدهد، اما انتقاداتی نیز در رابطه با نمایش ناصحیح و استرئوتیپی از گیشاها و استفاده از بازیگران چینی برای نقش ژاپنیها وجود دارد. با این حال، فیلم برای تصویربرداری، بازیگری و جزئیات هنری شناخته شده است.
هر کدام از این فیلمها میتوانند ما را به چالش بکشند، الهام بخشند و نگاه ما به زندگی را تغییر دهند. آنها به ما یادآوری میکنند که همیشه امکان پیشرفت و تغییر وجود دارد، بغض هر چه مشکلاتی که در مسیرمان قرار گرفته باشد.