قطعا بتهوون را میشناسید. موسیقی او گوش و جان انسان را نوازش میکند. بتهوون در سال 1827 چشم از دنیا بست. مرگ او سه سال بعد از قطعه نهم سمفونی اتفاق افتاد.
در همان روزها و سالها، کار روی دهمین قطعه سمفونی را آغاز کرده بود. متاسفانه به دلیل بیماری و مشکلات جسمی، کار او نا تمام باقی ماند. دهمین قطعه سمفونی پیشرفت زیادی نداشت.
از آخرین رویای بتهوون تنها چند طرح باقی مانده است. طرفداران بتهوون تلاش کردند تا رویای او را مانند یک پازل کامل کنند. همه ما میدانیم که تکمیل یک شاهکار، بدون سازنده آن تفاوتی با ماموریت غیر ممکن ندارد.
از طرفی ما در اوج فناوری قرار داریم. کاربران 10 سال گذشته، دنیای امروز را حتی در رویای خود تصور نمیکردند. تیمی از مورخان موسیقی، موسیقی شناسان، آهنگسازان و دانشمندان کامپیوتر تشکیل شد.
هدف آنها کامل کردن رویای بتهوون است. تمام ماجرا کار یک استارتآپ هوش مصنوعی به نام پِلِیفورم AI حساب میشود. آنها تلاش کردند تا خلاقیت و فکر بزرگ مرد موسیقی را به رایانه آموزش دهند.
دهمین سمفونی بتهوون در 9 اکتبر سال 2021 منتشر شد. در همان روز اولین نمایش جهانی در شهر بن آلمان به اجرا رسید. آنها بیشتر از دو سال تلاش خود را به نمایش کشیدند.
1. تمام تلاشها و شکستهای گذشته
باید به سال 1817 باز گردیم. زمانی که انجمن سلطنتی فیلارمونیک در لندن، بتهوون را مامور نوشتن سمفونی نهم و دهم کرد. سمفونیهای بزرگ معمولا چهار حرکت دارند: اولین حرکت سریع، دومین حرکت کندتر، سومین حرکت با سرعت متوسط یا سریع و چهارمین حرکت با سرعت بالا سمفونی را به پایان میرساند.
سمفونی نهم در سال 1824 کامل شد. آخرین قطعه سمفونی “قصیده شادی” نام داشت. زمانی که به سمفونی دهم رسید، بدن با او همراه نشد. تنها چند نت موسیقی و تعداد انگشت شماری از ایدهها باقی مانده است.
آیا مردم برای ساخت آخرین قطعه بتهوون تا پیشرفت فناوری صبر کردند؟ اینطور نیست. بری کوپر در سال 1988 جرات کرد تا اولین حرکت را انجام دهد.
او 250 نوار موسیقی را کنار هم گذاشت تا نتیجه کار به دیدگاه بتهوون نزدیک باشد. متاسفانه طرح باقی مانده از فکر او پیوستگی نداشت. تمام مردم در آن روزها دعا میکردند که ای کاش، موسیقی دان بزرگ زنده بود.
2. جمع آوری تیم
به اوایل سال 2019 باز میگردیم. دکتر ماتیاس رودر مدیر موسسه “کاراجان” است. موسسه او در شهر سالزبورگ اتریش قرار دارد. هدف آنها ترویج فناوری موسیقی حساب میشود.
او گفت: من برای جمع آوری یک تیم تلاش میکنم. هدف ما تکمیل سمفونی دهم به یاد تولد 250 سالگی آهنگساز بزرگ است. در قدم اول پرسید که آیا هوش مصنوعی میتواند جای خالی نا پیوستگیها را پُر کند؟
چالش بزرگی رو به روی آنها وجود داشت. هوش مصنوعی باید مثل یک انسان مشخص فکر میکرد. هوش مصنوعی باید مانند بتهوون خلق میکرد. کاری که تا به آن روز انجام نداده بود.
در تیم برنده آنها، یک آهنگساز اتریشی به نام والتر ورزووا وجود داشت. او وظیفه داشت تا تفکرات موسیقی دان بزرگ را در کنار مواردی که هوش مصنوعی ایجاد میکند، قرار دهد و آنها را مقایسه کند.
مارک گاتهام عضو دیگر تیم است. او یک متخصص موسیقی محاسباتی حساب میشود. مارک طرحهای بتهوون را باز نویسی و پردازش کرد. او موسیقی را باید به زبان رایانه بنویسد.
رایانه از روی دست او خواندن و یادگیری روند موسیقی دان بزرگ را آغاز کرد. رابرت لوین را فراموش نکنید. او یک موسیقی دان در دانشگاه هاروارد است.
رابرت با پیانو معجزه میکند. لوین تا قبل از رسیدن به شاهکار موسیقی تاریخ، چند اثر ناقص قرن هجدهم را کامل کرده بود: آثاری از موتزارت و یوهان سباستین باخ.
3. پروژه شکل میگیرد
به ماه ژوئن سال 2019 رسیدیم. یک کارگاه آموزشی دو روزه در کتابخانه موسیقی هاروارد برگزار شد. یک اتاق بزرگ با یک پیانو را تصور کنید. یک تخته سیاه و مجموعهای از دست نویسهای بتهوون قرار داشت.
در میان آن دست نویسها، روند ساختن یک قطعه موسیقی پیدا میشود. چند سوال بزرگ وجود داشت: چطور میتوانیم آن اطلاعات را به یک قطعه موسیقی کامل تبدیل کنیم؟
آیا هوش مصنوعی میتواند در حل معما به ما کمک کند؟ باید به راه و روش آن مرد بزرگ پایبند بمانیم. تیم باید مثل او فکر میکرد. باید مثل او عمل میکرد. باید او را به دنیای امروز میرساندند.
کارشناسان موسیقی در آن روز رویایی، به یادگیری درباره هوش مصنوعی علاقه نشان دادند. این که هوش مصنوعی چه نوع موسیقی را ایجاد میکند؟ هوش مصنوعی چطور میتواند موسیقی را بیاموزد.
انسان به کمک هوش مصنوعی توانست یک معمای بزرگ را حل کند. ما توانستیم یک قطعه موسیقی از باخ را کامل کنیم. این بار ماجرا فرق داشت. ما باید یک موسیقی را از چند صفحه نوشته میساختیم.
ای کاش همه ما میتوانستیم در آن محیط قرار بگیریم. گروهی از کارشناسان تلاش میکنند تا سمفونی دهم را تکمیل کنند. کارشناسان و دانشمندان موسیقی سوال میپرسند: شما بر اساس کدام موارد سمفونی را کامل میکنید؟
سوالها جواب داده میشود. در نهایت یک نتیجه گرفتیم. یادداشتها و نتهای موسیقی دان بزرگ از گذشته، راه را نشان میدهد. یک چالش بزرگ سر راه آنها قرار داشت.
ما یک دستگاه نداریم که طرحها را به آن معرفی کنیم و با فشار دادن دکمه، سمفونی دهم خارج شود. یک هوش مصنوعی در آن روزها، نمیتوانست یک قطعه موسیقی نا تمام را بیشتر از چند ثانیه ادامه دهد.
تیم باید هوش مصنوعی را توسعه میداد. باید از مرزهای فناوری عبور میکردند.
4. تکرار فرآیند خلاقیت
با پیشرفت پروژه، انسان و ماشین تکامل پیدا کرد. اعضای تیم نوشتههای بتهوون را بازنویسی کردند. هدف آنها از بازنویسی درک او بود. موسیقی دان بزرگ تاریخ چه نکتهای را در نظر داشت؟ چه هدفی را دنبال میکرد؟
کارشناسان، سمفونیهای تکمیل شده را مانند نقشه راه دنبال کردند. ما با یک پازل رو به رو هستیم. یک پازل که باید قطعات آن را هم میساختیم. آنها باید تصمیم میگرفتند.
سمفونی چند بخش دارد. از میان آن چند بخش، برخی به یکدیگر شباهت دارند. چطور باید دو بخش را انتخاب کنیم و در محل مناسب قرار دهیم؟ کدام اول و کدام وسط است؟ تیم باید از چشم بتهوون موسیقی را نگاه میکرد.
هوش مصنوعی چطور باید یک عبارت را ادامه دهد؟ چطور از آن برای ادامه دادن موسیقی استفاده کند. در هر حال ساختار موسیقی پیچیده است. کمی به گذشته باز میگردیم.
بتهوون چطور سمفونی پنجم را از یک طرح اصلی با چهار نت ساخته است؟ فکر کنید شما در یک مراسم سخنرانی میکنید. سخنرانی شما از چند جمله تشکیل شده.
هر جمله به شکلی با جمله گذشته ارتباط دارد. ارتباط آن جملهها، روند فکر شما را مشخص میکند. کارهای تیم بیشتر شد. آنها باید به رایانه آموزش میدادند که اگر یک خط ملودی داشته باشد، چطور باید آن را کامل کند.
هوش مصنوعی یاد میگیرد که چطور دو بخش موسیقی را با یکدیگر ترکیب کند. هوش مصنوعی در ابتدا باید موسیقی را به کد تبدیل کند. هوش مصنوعی ترکیب را کامل کرد. حالا کار به تنظیم میرسد.
هوش مصنوعی باید ساخته خود را تنظیم کند. کدام ساز باید کدام نت را اجرا کند؟ یک سوال مهم که روند یک موسیقی را مشخص میکند.
5. یک آزمون بزرگ
در نوامبر 2019 تیم موفق دوباره کنار هم قرار گرفت. فکر میکنید کجا آن اتفاق افتاد؟ شهر بن، موزه و خانه بتهوون، همان جایی که موسیقی دان بزرگ متولد و رشد کرد.
ملاقات آنها برای جواب به یک سوال بود: آیا هوش مصنوعی میتواند پروژه را تکمیل کند؟ هوش مصنوعی قطعات را ساخته بود. تیم، قطعات ساخته شده را چاپ کرد.
یک پیانیست ماهر در سالن کنسرت کوچک خانه، حضور داشت. او باید قطعه موسیقی کامل شده توسط هوش مصنوعی را اجرا میکرد؟ همان قطعه موسیقی که دنیا برای شنیدن آن سالهای سال تلاش کرده بود.
گروهی از روزنامه نگاران، محققان موسیقی و کارشناسان حضور داشتند. آنها داوران ماجرا بودند. کسانی که موفق بودن یا نبودن کار را مشخص میکردند.
تیم یک چالش ایجاد کرد. آنها از افراد حاضر پرسیدند: آیا میتوانید بگویید کدام قسمت را بتهوون و کدام قسمت را هوش مصنوعی ساخته است؟ هیچ کس نتوانست جواب سوال را بگوید.
چند روز بعد، نتیجه کار در یک کنفرانس خبری پخش شد. تنها کسانی میتوانستند طرح موسیقی دان بزرگ را از طرح هوش مصنوعی تشخیص دهند که از قبل با طرح بتهوون آشنایی داشتند.
موفقیت در این آزمایش نشان داد که تیم در مسیر درستی قرار دارد. قطعه ساخته شده توسط هوش مصنوعی تنها برای چند دقیقه ادامه داشت. آنها کار زیادی برای انجام دادن داشتند.
6. آماده برای لیگ جهانی
موسیقی دان بزرگ را دست کم نگیرید. او در هر نت شما را غافلگیر میکند. اگر به عمق کار او فکر کنید، غافلگیریها بیشتر و بیشتر خواهد شد. تیم، پروژه را به سمت جلو ادامه داد.
با حرکت پروژه، هوش مصنوعی ادامه کار را در دست گرفت. در طول 18 ماه، دو قسمت با مدت زمان بیشتر از 20 دقیقه ساخته شد. بسیاری از کارشناسان میگویند: نباید هوش مصنوعی را به هنر وارد کنیم.
هنر دنیای خلاقیت انسان است. آیا یک رایانه میتواند خلاق باشد؟ آیا یک رایانه میتواند روند انسان را تکرار کند؟ این بار توانست. البته ما هوش مصنوعی را به چشم یک ابزار نگاه میکنیم.
یک ابزار که در دنیای پیشرفت را رو به روی هنرمندان باز میکند. این پروژه بدون تخصص مورخان و افراد موسیقی دان ممکن نبود. آنها مدت زمان زیادی را در راه مطالعه و تفکر هزینه کردند.
یکی از کارشناسان تیم گفت: هوش مصنوعی شبیه به یک دانشجوی مشتاق موسیقی است. او هر روز تمرین میکند، هر روز یاد میگیرد و هر روز بهتر میشود.
امروز میتوانیم با گوش جان به سمفونی دهم بتهوون گوش کنیم. شما در مورد آینده دنیای موسیقی و فناوری چطور فکر میکنید؟