بازی استراتژی نوبتی Humankind عنوانی جاهطلب از نظر وسعت و پر از جزئیات است که سعی کرده از همتای خود، سری Sid Meier’s Civilization، پا را فراتر بگذارد. این عنوان در بعضی بخشها کاملا انتظارات را برآورده کرده و در برخی دیگر، با وجود تلاش برای القای حسی بهیادماندنی، از عدم انسجام رنج میبرد.
تفاوت بازی نسبت به سایر عناوین استراتژی نوبتی (turn-based)، امکان تعیین تواناییها و قابلیتهای امپراطوری خود در طول جریان بازی است بجای اینکه پیش از آغاز، انتخاب و تعیین شود. معمولا در بازیهای این سبک، وقتی فرضا در نقش کلئوپاترا بازی کنید، تا آخر بازی امپراتوری مصر خواهید بود و فرقی ندارد در عصر حجر باشید یا در عصر صنعتی؛ در هر صورت یک سری قابلیتهای مشخصی در اختیارتان قرار دارد.
اما در Humankind شرایط متفاوت است. شما در ابتدای هر بازی یک رهبر بدون هیچ ویژگی خاص انتخاب کرده و سپس با پیشرفت امپراتوریتان از یک عصر تاریخی به عصری دیگر، میتوانید برای آن عصر فرهنگهای مختلفی انتخاب کنید.
بنابراین شما میتوانید در دوران باستان مصر، در دوران کلاسیک امپراتوری روم، سپس عثمانی یا هر امپراتوری دیگری باشید. فرهنگهای مختلف دارای قابلیتهای خاصی هستند که بازیکن را ترغیب میکند استایل مختلف برای بازی کردن اتخاذ کند. همچنین بازی به شما اجازه میدهد برخی ویژگیهای فرهنگ قبلی خود را به نسل بعد منتقل کنید بهطوری که تاثیر فرهنگ پیشین در دورههای بعدی همچنان حس خواهد شد.
بهطور کلی، این نوع دیدگاه پویا و متحول نسبت به فرهنگ یک موفقیت بهحساب میآید. یکی از نکات خندهدار بازی Civilization این بود که فرضا ساخت حمام برای تمدن خود در قرن بیستویک درست همان اندازه برایتان اهمیت داشت که در 300 سال قبل از مسیحیت اهمیت داشت. Humankind فهمیده است که ویژگیهای فرهنگی تغییر ناپذیر و یکپارچه نیستند. در این عنوان، نحوه گردهم آوردن فرهنگهای مختلف در امپراتوری خود، تصویر واقعیتری از یک جامعه را نشان میدهد که در اکثر بازیهای استراتژی یافت نمیشود.
از لحاظ مکانیکی اما بازی کاملا موفق عمل نکرده است. مزیت اصلی انتخاب تواناییهای امپراتوری خود با تغییر فرهنگهای مختلف این است که شما را برای شرایط و موقعیتهای جدید آماده میکند.
اگر پایتخت قلمروتان را کنار رشتهکوه برپا کرده باشید منطقی است که در عصر باستان در نقش سلطنت ژو بازی کنید تا بتوانید از مناطق کوهستانی دانش بهدست آورده و از آن بهره ببرید. اما اگر زمین آنسوی پایتخت صاف باشد که زیاد با سلطنت ژو همخوانی ندارد، بجای اینکه امکانات آن را از دست دهید، میتوانید در عصر بعد یک فرهنگ دیگر انتخاب کنید که سازگاری بیشتری با آن محیط داشته باشد. این ویژگی به طرز درخشانی جواب داده و به شما امکان میدهد شرایط را سنجیده و تصمیمات استراتژیک هوشمندانهای اتخاذ کنید.
اما این سیستم نوآورانه فرهنگ، اشکالات قابل توجهی نیز دارد. بزرگترین مشکل این سیستم، گیجکننده بودن آن است؛ اما نه برای امپراتوری خودتان بلکه بیشتر برای امپراتوری حریفتان. وقتی با حریفی روبرو میشوید، تشخیص اینکه با چه چیزی سروکار دارید بسیار دشوار خواهد بود چون از یک فرهنگ به فرهنگی دیگر میروند. نام سایر امپراتوریها براساس فرهنگ کنونی آنها تعیین میشود. پس اگر فرضا در یک عصر با هیتیان وارد مذاکره شده بودید وقتی در عصر دیگر با پیشنهاد دیپلماتیک دیگری سراغشان بروید، خواهید دید که اسمشان تغییر کرده است. با گذشت هر نوبت، پیامهایی روی صفحه ظاهر میشود که مثلا مایاها اینکار را کرند یا سلتها فلان کار را. بسیار پیش خواهد آمد که از خودتان بپرسید «سلتها کدام حکومت بودند؟ همانهایی که قبلا نوبیها نام داشتند و با ما دوست بودند؟ یا همان بابلیهای اعصاب خرد کن؟!»
رابط کاربری بازی هم شرایط را پیچدهتر کرده و بازیکن را سردرگم میکند؛ بخصوص آیکونهای مختلفی امپراتوریهای دیگر که سمت چپ بالای صفحه پشت سرهم ردیف میشوند. این آیکونها در رنگهای مختلفی هستند و هر کدام دارای نماد یک حیوان است. شما میتوانید روی هرکدام از این آیکونها کلیک کنید تا روابط دیپلماسی خود را با آن امپراتوری شروع کنید. اما هیچکدام از آیکونها به شما نمیگوید که برای کدام امپراتوری است. حتی وقت موس را روی آن نگه میدارید فرضا به شما میگوید «دو امپراتوری بایکدیگر در صلحاند». تشخیص اینکه کدام امپراتوری را انتخاب کردهاید، بسیار سخت است چراکه امپراتوری هوش مصنوعی بازی همانند شما در هر عصر، تمدن خود را تغییر میدهد.
تمدنهای مختلف Humankind نه تنها پیچده و گیجکننده هستند، بلکه بیشتر شبیه هم بوده و به طرز ملموسی متمایز از یکدیگر نیستند. در مجموع، 60 فرهنگ طی 6 عصر مختلف در بازی وجود دارد. هر کدام از این تمدنها دارای نیروها، مناطق و ویژگیهای خاص خود هستند. تمدنهای موجود، زیاد حس متفاوت بودن به بازیکن نمیدهند و بهطور کلی تفاوتهایشان چندان جالب توجه نیست. انتخاب فرهنگ جدید عمدتا به این بستگی دارد که در عصر حاضر میخواهید روی کدام یک از چهار منبع اصلی (غذا، صنعت، پول، دانش) تمرکز کنید.
به علاوه، گذر از یک عصر به عصری دیگر این دردسر را نیز برایتان بههمراه خواهد داشت که روی چه زمینی ساختوساز انجام دهید یا روی چه نیرویی سرمایهگذاری کنید. مشکل عدم توارن نیز وجود دارد. برخی فرهنگها بیشازحد قوی و برخی دیگر بیشازحد ضعیف هستند. این موضوع وقتی کنترل تمدنی را به دست میگیرد که پیش از آن هوش مصنوعی آن را اداره میکرده است، باعث دردسر است.
بهطور کلی اما، بازی حداقل در اوایل پر از تصمیمات جذاب است. در عصر نوسنگی (اواخر عصر حجر)، شما در نقش یک قبلیه کوچنشین بازی خواهید کرد و به شکار آهو و کشف مناطق جدید در آنسوی مرزهای شهرتان خواهید پرداخت. با اینکار میتوانید انتخاب کنید پایتختتان را کجا مستقر کنید. در عصرهای پیشرو میتوانید تصمیم بگیرید که باید در همان مکان بمانید یا تغییر مکان دهید. همچنین میتوان شهرهای مختلف را به هم وصل کرده و یک کلان شهر تشکیل داد که سراسر نقشه را در برمیگیرد. اینجا تصمیم با شماست که به تصرف زمینهای جدید بپردازید یا وقت و هزینهتان را صرف پیشرفت و توسعه کنید.
در خصوص تعامل با سایر تمدنها، بازی دارای ابهاماتی است. شما فرضا میتوانید با نیروهای تمدن دیگر در سرزمین بیطرف درگیر شوید بدون اینکه کار به جنگ تمامعیار کشیده شود.
مانند بیشتر بازیهای استراتژیک دیگر در این سبک، جذابیت Humankind نیز با گذشت زمان و رسیدن به اواسط و اواخر بازی کمتر میشود. وقتی همه نقشهکشیها صورت گرفت، تغییر جدید در مرزهای زمینی فقط در اثر جنگ یا روابط دیپلماتیک صورت میگیرد. به دست آوردن نفوذ روی امپراتوری دیگر و وادار کردن آن به بخشیدن یک شهر به شما ممکن اما کاری بسیار دشوار و دور از ذهن است. مبارزه راهی سادهتر برای رسیدن به این مقصد است که به لطف سیستم مبارزه خستهکننده بازی، آزاردهنده میشود.
سیستم مبارزه بازی کاملا خوب کار میکند و بسیار ساده است، اما مشکل اصلی این است که بسیار وقتگیر است. هر مبارزه بیش از آنچه که باید، زمان میبرد و شما مجبورید خودتان کنترل آن را بهدست داشته باشید چراکه هوش مصنوعی بازی عادت بدی برای باختن مبارزاتی دارد که باید برنده آن باشد.
بازی در بخشهای دیگر نیز خستهکننده به نظر میرسد. ساختمانهای زیادی برای ساختن در شهرها وجود دارد که بیشتر شبیه هم بهچشم میآیند. تنها در عصر باستان، برای افزایش تولید غذا لازم است چهار ساختمان مختلف بسازید. برای داشتن ارتش نیز ساختوسازهای بسیاری نیاز است تا به یک ارتش مقتدر دست پیدا کنید. ممکن است ابتدا شگفتزده شوید اما وقتی سعی بر سردرآوردن از هرکدام از این قابلیتها داشته باشید، این حس از بین خواهد رفت؛ بخصوص وقتی بفهمید تفاوتها چندان چنگی به دل نمیزند.
سیستم شهرسازی بازی خوب کار شده است. با مستقر کردن شهرهای جدید، مکانهای اطراف برای شما باز میشود. هر کدام از این مکانها دارای ویژگیهای متعددی است که این معما را در ذهن شما شکل میدهد که کدام یک را باید انتخاب کنید. نقشه بازی زیبا و دارای مناظری چشمنواز است. اما بجز تعداد کمی عجایب جهانی (مانند باغهای معلق) و برخی مناطق خاص و عجیب، اغلب چیزهایی که در شهرها میتوان ساخت، زیبایی چندانی ندارند. در نهایت، بیشتر شهرها تکراری و شبیهبههم به چشم میآیند.
بر خلاف بخش ساختوساز بازی، برروی سیستم مذهب زیاد کار نشده است. با ساخت ساختمانهای مقدس، شما Faith بهدست میآورید و به این طریق مذهب خودبخود از شهری به شهر دیگر منتقل میشود. با رسیدن به تعداد پیراون خاصی، میتوان به قابلیتهای مختلف دست پیدا کرد. این تمام کاری است که سیستم مذهب بازی انجام میدهد. تاثیر آن بهقدری کم است که ممکن است متوجه داشتن مذهب نشوید.
از سیستم توسعهنیافته مذهب گرفته تا ساختوسازهای پیچده و بیشازحد و مبارزه خستهکننده و سیستم فرهنگی که نمیتواند خاص به نظر آید، همه و همه حس تجربه یک عنوان استراتژی لذتبخش را از بازیکن میگیرد. با این وجود، برای بازیکن باتجربه و آشنا با بازیهای استراتژی، اثر Humankind میتواند جالب توجه باشد.