ریسک پذیری و غنیمت شمردن فرصت‌ها؛ 3 اصل راهنما

توسط فرشته داورپناه
6 دقیقه

ریسک پذیری و ترس از خطرات استراتژیک همیشه بزرگترین تهدید برای موفقیت کارآفرینان بوده و هست. به بعضی از بزرگترین شرکت‌هایی فکر کنید که نتوانستند به نوآوری بپردازند یا گامی در مسیر آن بردارند. با وجود وضع موجود اخلالگران و مبتکران بسیاری از این شرکت‌ها را تصاحب و بسیاری دیگر را مجبور کردند تا برای همیشه فروشگاه خود را تعطیل کنند. اگر سال 2020 چیزی به ما آموخته باشد این است که ما را تشویق کرد تا انتخاب‌های دشوار را به سرعت انجام دهیم، رویاهایی را ببینیم که اعتماد به نفس ‌ما را به چالش می‌کشد و در انجام کارهای خود هدفمند عمل کنیم.

به آخرین باری فکر کنید که شانسی برای استفاده از فرصتی جدید، انتقاد پذیر بودن یا حضور به عنوان صاحب کسب و کاری که منفعتی را به افراد پیشنهاد می‌دهد، داشتید. چگونه به آن پاسخ دادید؟ ترس را پذیرفتید یا شجاعت را؟ “ریسک کن یا فرصت را از دست بده” جمله ای است که کارآفرینان موفق سال‌هاست با آن زندگی می‌کنند. این فرصت‌ها، منجر به ایجاد مشارکت می‌شود و آگاهی کارآفرینان را افزایش می‌دهد.

چرا ما ذاتاً با ریسک پذیری مخالف هستیم؟

پشت ریسک کردن، دلیل علمی وجود دارد. کیت سوکل در کتاب هنر ریسک شفاف سازی بسیار خوبی در این زمینه انجام داده است. مناطق تصمیم گیرنده‌ی مغز تقریباً از 80 درصد سلول‌های تحریک کننده و 20 درصد سلول‌های بازدارنده تشکیل شده است. در کودکان، سلول‌های تحریک کننده غالب هستند، به این معنی که کودکان به طور کلی بیشتر در معرض خطر و تلاش برای کارهای جدید هستند.

با بالا رفتن سن، سلول‌های بازدارنده‌ی ما شروع به کار می‌کنند، بنابراین ما در ریسک پذیری در سنین بالاتر مردد هستیم. هرچه با شرایط پر مخاطره‌ی بیشتری روبرو شویم (زمانی که از نظر حرفه ای، مالی و غیره در خطر هستیم)، سلول‌های بازدارنده‌ی قوی تر ما را متقاعد می‌کند که از مسیر خود منحرف نشویم. تجربه‌های دیگری نیز وجود دارد که ترس ما را تغذیه می‌کند.

سندرم ایمپاستر مجموعه ای از احساسات ناکافی است که با وجود موفقیت آشکار همچنان ادامه دارد. قبل از اینکه تصمیم بگیریم ریسک کنیم، با موانع شناختی، احساسی و تجربی روبرو هستیم که به ما می‌گوید نباید این کار را انجام دهیم. هنگامی که از این موضوع آگاه شدید، تنها مسئله‌ی زمان مهم است که بتوانید سیستمی را ایجاد کنید که به شما اجازه دهد فراتر از ترس‌هایتان را ببینید و ریسک استراتژیک را برای حرکت رو به جلو بپذیرید.

سه اصل راهنما وجود دارد که به کارآفرینان این امکان را داده است که با بررسی پاسخ‌های شناختی و احساسی خود به طور موثر فرصت‌ها را ارزیابی کنند تا بتوانند تشخیص دهند که چه موقع یک ریسک ارزش پذیرش دارد و وچه موقع نه.

اهمیت جسورانه انتقاد پذیر بودن

این اصل همه چیز درباره راه رفتن، صحبت و مشارکت کردن به عنوان خود اصیل شما است. آگاهی از مهارت‌ها و ظرفیت خود به عنوان یک رهبر، این اطمینان را به شما می‌دهد که از فرصت‌ها صرفاً برای استفاده‌ از آن‌ها استفاده نمی‌کنید. وقتی فرصتی پیش می آید، باید از خود بپرسید که آیا این فرصت با اهداف کلی شما همخوانی دارد یا خیر. آیا این فرصت برای شما کشش بازار ایجاد می‌کند یا مهارت‌های جدیدی به شما می افزاید و برای استفاده از این فرصت حاضرید از چه چیزی دست بکشید؟

این سوالات جزو ضروری ترین حقایق کاری کارآفرینان است؛ اول اینکه به چگونگی حمایت از استراتژی بلند مدت آن‌ها می‌پردازند، دوم اینکه چگونه از رشد خود حمایت می‌کنند، و سوم آن‌ها را وادار می‌کند که تأثیر کار بر خانواده، زندگی اجتماعی و تجارت را درک کنند.

جسورانه انتقاد پذیر بودن آگاهی آن‌ها را بالا می‌برد و اطمینان می‌دهد که در مورد نحوه‌ی تعامل با دیگران هدفمند هستند.

مهمترین گام برای ریسک پذیری این است که آن‌ها را زمانی که معقول هستند بپذیرید و ریسک را با شفافیت کامل بپذیرید. وقتی با ذهن روشن به فرصت‌ها نزدیک می‌شویم، می‌توانیم سریع تصمیم بگیریم، که به ما اجازه می‌دهد از آن‌ها فراتر رفته یا با اطمینان آن‌ها را بپذیریم. این کار به ما این امکان را می‌دهد که شتاب خود را حفظ کرده و توانایی تصمیم گیری‌های دشوار را تقویت کنیم. به علاوه به از بین بردن سندرم تظاهر کننده که هنگام قدم گذاشتن در فرصت‌های جدید احساس می‌کنیم نیز کمک می‌کند.

اگر جسورانه انتقاد پذیر باشیم، این ایده را مطرح کرده ایم که به اندازه‌ی کافی خوب نیستیم. ما به نقاط قوت خود، فرصت‌های خود اذعان کرده ایم و می‌دانیم که چگونه فرصت‌ها به ما کمک می‌کند در زمینه‌هایی که به آن بیشتر نیاز داریم رشد کنیم.

شجاعانه کنجکاو باشید

قدرتمندترین ابزار کودک تمایل آن‌ها برای پرسیدن “چرا” است. کنجکاوی کودک وسیله ای است که رشد او را تقویت می‌کند. همچنین جرقه ای است که همچنان سلول‌های تحریک کننده‌ی آنها را تغذیه و آن‌ها را به دانش و تجربیات بیشتر تشویق می‌کند. ما به عنوان کارآفرینان، با راه اندازی کسب و کار خود و یا جذب مشتری جدید حتی در زمانی که توانایی داریم، خواسته‌های خود مبنی بر شجاعانه کنجکاو شدن را تغذیه می‌کنیم.

کنجکاوی شجاعانه چیزی نیست جزء دریابیدن فرصت‌ها قبل از از دست دادن آن‌ها. عبارت معروفی می‌گوید: “کتاب‌ها می‌توانند درهای قفل را باز کنند.” به این معنی که هرچه بیشتر یاد بگیرید، شجاعت بیشتری را به دست می ‌آورید.
هرچه بیشتر بخوانید، سوالات بیشتری می‌پرسید و به زودی متوجه می‌شوید که هر فرصتی با این سوالات آغاز می‌شود: چه کسی، چه چیزی یا چه زمانی.

ما جسارت پاسخ دادن به این سوالات را با جسور بودن و کنجکاوی شجاعانه به دست می آوریم. بدون شجاعت پرسیدن سوالات دشوار، بسیاری از ما هرگز پا به دنیای کارآفرینی نمی‌گذاشتیم.

مراقبت کافی برای ارتباط با دیگران

با مرور کردن کارهای خود و بررسی کردن لیست کارهایی که باید انجام شود در طول روز تنها فرصت‌های ارتباط با دیگران یا تیم خود را از دست می‌دهید. این کار باعث می‌شود که ریسک‌هایی را که نباید انجام دهید، از افرادی که با شما موافق نیستند بازخورد بگیرید و بدون هیچ زمینه‌ی قبلی تجربه‌ی دیگران را بپذیرید.

اگر نتوانیم واقعاً با دیگران ارتباط برقرار کنیم، مستعد ترس هستیم و تجربیات دیگران را می‌گیریم و آن‌ها را متعلق به خود می‌کنیم. باید به خود اجازه دهیم در هنگام مشارکت دیگران کاملاً حضور داشته باشیم و درک کنیم که برخورد اندیشه‌های انسانی برای رشد ضروری است. همزمان با ایجاد شبکه‌ی شخصی و حرفه ای خود، مهم این است که به دیگران این احساس را بدهیم که فراتر از یک رابطه‌ی معاملاتی اهمیت دارند. وقتی در نحوه‌ی ارتباط خود هدفمند عمل می‌کنیم، به احتمال زیاد در صورت لزوم بازخورد ارزشمندی دریافت خواهیم کرد.

این اصول به کارآفرینان این امکان را می‌دهد که تشخیص دهند چه موقع یک ریسک ارزش پذیرش دارد و در چه مواردی نه. در حالی که ریسک کردن هرگز یک تصمیم آسان نیست، ایجاد اعتماد به نفس برای ارزیابی موثر هر فرصت مفید خواهد بود.

جسورانه بودن نشان می‌دهد که شما آماده‌ی پذیرفتن ریسک هستید و از توانایی‌های خود برای موفقیت اطمینان دارید. کنجکاوی شجاعانه چیزی نیست جز پاسخ به فراخوان‌های خود به عنوان یک رهبر و کارآفرین است. هنگامی که ما به اندازه کافی به برقراری روابط اهمیت می‌دهیم، شبکه‌ی قابل اعتمادی از حامیان ایجاد می‌کنیم که ما را در مسیر درست نگه می‌دارد و ما را تشویق می‌کند که ریسک کنیم یا فرصت را از دست بدهیم.

مطالب مرتبط

دیدگاه شما چیست؟