فهرست عنوانها
“باید کمی وزن کم کنم.”
“باید بیشتر بر روی آن پروژه وقت بگذارم.”
“باید بهتر صحبت کنم و نظر دیگران را به صحبت های خود جلب کنم.”
چقدر از وقت خود را در زندگی صرف این “بایدها” می کنید؟ فکر کردن به اهداف و رویاها کار چندان سختی نیست. اما عملی کردن آنها کمی مشکل تر است. اما چرا؟ ما همیشه از زندگی، شغل و توانایی های خود انتظارات بالایی داریم. اما گاهی اوقات دست یافتن به این اهداف، کمی دور از دسترس می نماید. این موضوع به این خاطر نیست که نمی خواهیم به اهداف خود برسیم. مسئله این است که ما حاضر نیستیم استاندارد های خود را بالا ببریم، تا بتوانیم تغییراتی موثر و ماندگار ایجاد کنیم.
زمانی که تصمیم می گیریم استاندارد های خود را بالا ببریم، انتظاراتمان از خودمان بالا می رود. به دنبال نتایج بهتر هستیم. حاضریم برای رسیدن به اهدافمان، سخت کار کنیم. با بالا بردن سطح انتظارات، عادت های جدیدی می سازیم. زمانی که “بهتر است” را به “باید” تبدیل می کنیم. زمانی که “شاید” را به “حتماً” تبدیل می کنیم. تغییر واقعی در این جا رخ می دهد. پاسخگو بودن، نیاز به پیگیری مداوم دارد. به این شکل، عادات جدید ایجاد می شود. ما از حرف و سخن فاصله گرفته و به سمت عمل کردن پیش می رویم.
اما دست یافتن به این تغییر، به هیچ وجه کار آسانی نیست. عادت های قدیمی به سختی از بین می روند. تشکیل عادت های جدید هم به مراتب سخت تر است. زمانی که انتظارات را از خودمان بالا می بریم، خود را به انجام کارهای سخت وادار می کنیم. این کار موجب شکل گیری عادت های ماندگار می شود. این نوع عادت ها هستند که سر و صدا به پا می کنند. مورد توجه دیگران قرار می گیرند. برای ما احترام دیگران را به ارمغان می آورند. این عادت ها باعث افزایش نفوذ شما می شوند. در نهایت، اعتبار شما را در میان اطرافیان بالا می برند.
از هر ورزشکاری بپرسید به شما می گوید که داشتن مهارت، به تنهایی کافی نیست. بسیاری از ورزشکاران هستند که توانایی های بالایی دارند. اما بدون ایجاد عادات جدید و موثر از طریق تمرین روزانه، داشتن مهارت نمی تواند موفقیت چندانی را به همراه داشته باشد. این ورزشکاران شهادت می دهند که موفقیت آنها، حاصل عادت های بهتر و تمرین روزانه است.
بسیاری از رهبران بر این باورند که مهارتهای مورد نیاز برای دستیابی به موفقیت و تأثیرگذاری، تنها چیزی است که برای رسیدن به موفقیت در آینده لازم است. اما آن ها دچار سردرگمی می شوند. چرا که آنها اعتبار لازم را در بین همکاران، مشتریان یا حتی اعضای تیمشان ندارند. مهارت آنها به عنوان فردی که به خوبی ارتباط برقرار می کند، آنها را از ایجاد عادات جدید برای برقراری ارتباط عالی باز می دارد. هرچه به مراحل بالاتر می روند، انتظارات اطرافیان بیشتر می شود. با این تفاوت که آنها در بالا بردن استانداردهای خود و همگام شدن با تغییرات، ناکام مانده اند.
تصور کنید، اگر خود را به یک استاندارد بالاتر برسانید و خواسته های خود از عملکردتان را بالا ببرید، چه چیزی در زندگی شما تغییر خواهد کرد. در اینجا سه روش برای شروع تغییر، در جهت رسیدن به موفقیت بیشتر ارائه شده است.
1- نگرش خود را معین کنید.
این که بگویید “من می خواهم به کلاس های ورزشی بروم” قرار نیست وزن شما را کم کند. باید بگویید “من باید به کلاس های ورزشی بروم”. این که بگویید “می خواهم بفهمم چرا هیچ کس به ایده های کاری من اهمیت نمی دهد” شما را به جایی نمی رساند. بگویید “باید بفهمم چه ایرادی در مهارت های ارتباطی من وجود دارد”.
تغییر ذهنیت، با تغییر نگرش آغاز می شود. تغییر زمانی اتفاق می افتد که امیدواری بیهوده را رها کرده و گام هایی را برای تحقق آن بر دارید. در قبال جایگاهی که اکنون دارید و جایگاهی که می خواهید به آن برسید، مسئولیت پذیر باشید. تصمیم بگیرید که چه چیزی نیاز به تغییر دارد. دیگران را به دلیل عدم پیشرفت خود، سرزنش نکنید. مالکیت، به نگرش شما بر می گردد. نگرش، اعمال شما را تغییر می دهد.
2- به اشتباه خود اعتراف کنید.
در محل کار، احترام زیادی برای شما قائل نیستند؟ شاید چون همیشه با تأخیر به محل کار می روید. یا شاید چون همیشه حواستان پرت است. نمی توانید آنطور که انتظار دارید بر دیگران تأثیر بگذارید؟ شاید چون به تعهدات خود وفادار نیستید. یا شاید چون مهارت های ارتباطی لازم برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران را فرا نگرفته اید.
اشتباهات خود را پیدا کنید و آن را بپذیرید. به این شکل می توانید بفهمید کجای کار می لنگند و نیاز به تغییر دارد. از دیگران که به آنها اعتماد دارید راهنمایی بگیرید. از آن ها بخواهید بازخورد خود را از عملکرد شما بازگو کنند. در هر صورت، گوش دادن به نظر دیگران در مورد ایرادها و پذیرفتن آن ضروری است. تنها در این صورت می توانید تغییرات لازم را برای ایجاد عادت های جدید ایجاد کنید.
3- این یک مسابقه دو ماراتن است، نه مسابقه دو سرعت.
مدت ها باور بر این بوده که 21 روز طول می کشد تا یک عادت جدید شکل بگیرد. اما این چندان منطقی به نظر نمی رسد. شاید بتوان گفت که “حداقل” 21 روز طول می کشد. در واقع، تحقیقات جدید نشان می دهد، 66 روز طول می کشد تا یک عادت جدید وارد ضمیر ناخودآگاه انسان شود. عادت ها از انجام مداوم یک عمل شکل می گیرد. ایجاد عادت های جدید، به یک تعهد مستحکم برای تمرین و تکرار نیاز دارد.
وقتی استانداردهای خود را بالا می برید و انتظار بیشتری از خود دارید، نگرش شما تغییر می کند. سرزنش کردن، شما را به سمت تغییر حرکت می دهد. نفوذ و احترام منجر به افزایش حقوق و ترفیع می شود. اگر خواسته بیشتری از خود و شغل خود دارید، استاندارد های خود را بالا ببرید. نگرش خود را تغییر دهید. آنگاه می فهمید که مهارت به تنهایی کافی نیست. عادتهای فعلی خود را در اختیار داشته باشید و بدانید که در چه مواردی نیاز به پیشرفت دارید. متعهد باشید و با انجام کارهای سخت، هر چیز که لازم است را تغییر دهید. فقط با این کار می توانید یک موفقیت واقعی را تجربه کنید.