وقتی به داشبورد، فرمان و کنسول میانی یک خودرو نگاه میکنید، معمولاً یا به گونه ای خوش استیل طراحی شده اند و یا سبکی ساده و در عین حال کارآمد. به عنوان راننده و مسافران یک خودرو طراحی داخلی را عموماً به صورت پیشفرض قبول میکنیم و تمرکز اصلی را بر روی طراحی خارجی خودرو و قدرت موتور و گشتاور آن میگذاریم. طراحی داخلی معمولاً جایی برایمان اهمیت پیدا میکند که واقعاً مشکلی وجود داشته باشد. مثلاً یکی از ابزار ها کار نکند و یا در جای درستی قرار نگرفته باشد. متخصصین طراحی داخلی خودرو قهرمانان کمتر دیده شده در دنیای خودرو سازی هستند.
برای اینکه بیشتر در خصوص نحوه طراحی داخل یک خودرو بدانیم به گفتگو با Helen Emsly طراح انحصاری شرکت های GMC و Buick و همچنین John Zelenak مدیر طراحی Buick می پردازیم. از آنها پرسیدیم تا در خصوص فرآیند کلی طراحی از یک برگه کاغذ تا خروجی نهایی برایمان توضیح دهند.
” ما دستور العملی در خصوص طراحی داخلی داریم و آن را به کلیه استودیو هایمان در آمریکا، کره، استرالیا، آلمان و چین میفرستیم. این دستورالعمل شامل مشتری، ابعاد خودرو و اطلاعات کلی پکیج داده می شود. سپس بعد از زمان دوهفته یک ویدیو کنفرانس خواهیم داشت که در آن طراحی های اولیه مورد بررسی قرار میگیرند.”
در این بازه زمانی دو هفته ای هنرمندان استودیو طراحی GM در سرتاسر دنیا ایده ها و طرح هایشان را ثبت میکنند. ایده ها بر اساس دیاگرام های مهندسی بدنه خودرو پیاده سازی می شوند. همه طراحان پیشینه ای از طراحی دارند نه مهندسی و ایده ها از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت هستند.
ممکن است عجیب به نظر بیاید که از یک طراحی چینی خواسته شود خودرویی برای فروش در اروپا طراحی کند. دلیل این کار پیدا کردن ایده هایی است که در ذهن افراد پنهان شده اند و ممکن از بسیار موفقیت آمیز باشند.
خودروسازان به شدت در حفظ برند خود محتاط عمل میکنند و برای این کار خود دلایل قانع کننده ای دارند. اگر یک برند خودروسازی لوکس طرحی اقتصادی بدهد مشکلات زیادی با مشتریان خود خواهند داشت. اما با حفظ استاندارد های طراحی برند مشتریان وفادار خود را خواهد داشت.
نکته قابل توجه اینجاست که ممکن است طرح ارائه شده حتی در صورت عدم انتخاب برای تولید طرحی موفق در نظر گرفته شود.
مرحله بعدی شامل محدود کردن صد ها طرح به تعداد کمتری است. برای اینکار پروسه ای وجود دارد که در عین کم کردن تعداد طرح ها، تنوع آنها حفظ شود. “برخی از استودیو های طراحی تعداد مشخصی مثلاً پنج طرح را انتخاب میکنند ولی به نظر ما این راه مناسبی نیست. ما بیشتر به کار گروهی باور داریم بنابراین از روش نقطه گذاری استفاده میکنیم. هر طراحی که سه نقطه امتیاز بگیرد طرحش بر روی صفحه های 20 فوتی چاپ می شود و طرح چاپ شده ای که بیشتر نقطه (امتیاز) را دریافت کند انتخاب می شود.”
وقتی طرح ها به پنج عدد محدود شد زمان آن می رسد که نظر مشتریان Buick پرسیده شود. نظر مشتریان برند های رقیب نیز دخیل داده می شود.
“از آنان می پرسیم که چه خودرویی را میرانند و چه چیزی راجع به آن را دوست دارند. همچنین چه چیزی در آن را دوست دارند تغییر دهند. این افراد کسانی هستند که پول زیادی را برای خودروشان هزینه میکنند و قطعاً برای خرید تحقیق میکنند. همچنین از آنان میخواهیم که تصاویری از منزلشان را در اختیار ما قرار دهند و به ما بگویند که چه چیزی در آن را دوست دارند و برایشان ارزش بیشتری دارد تا در خودرویشان از آن طراحی استفاده شود.”
از رویا تا واقعیت
در نقطه ای از فرآیند خودروسازان باید طرح هایشان را از روی کاغذ خارج کرده و به مدل های فیزیکی تبدیل کنند. مدل هایی که به آن ها در درک عملکرد واقعی خودرو کمک خواهد کرد. همچنین ایده هایی در خصوص چگونگی ساخت آن. در بین صدها طرح و ایده پذیرفته شده تنها تعداد محدودی به مرحله ساخت مدل از گل رس میرسند.
این مرحله هم شامل نمای طراحی خودرو می شود و هم المان های چرمی و فلزی به کار رفته در خودرو را نشان میدهد.
رضایتمندی از کار
یکی از مزایای طراح بودن این است که حاصل کار خود را در دنیای واقعی خواهید دید که مورد استفاده قرار میگیرد و به مصرف کننده احساس رضایت میدهد. داشبورت یا هر المانی خودرو که شما طراح آن بوده اید بخشی از غرور و لذت فرد خواهد بود و حتی ممکن است برای طراحان آینده الگویی کلاسیک شود.
به گفته ی Emsley : “چیزی که من دوست دارم این واقعیت است که ما در حال حاضر بر روی خودرو های آینده کار میکنیم. ما میدانیم که چه چیزی در راه است و ما بخشی از آن هستیم. و وقتی در نهایت آن را میبینیم به خودمان افتخار کرده و میگوییم، بله… ما این کار را به درستی انجام داده ایم…” .
کارتون عالیه