سری فارکرای مدتهاست که دچار نوعی بحران هویت بوده است. همیشه این سوال مطرح بوده است که آیا این فرنچایز یک داستان بقا میباشد یا عنوانی با فیزیکهای غیرطبیعی که در آن میتوان خرس را رام کرد؟ در پاسخ این سوال میتوان گفت «ذرهای از هر دو». جدیدترین نسخه این سری یعنی فارکرای 6 هم از این منظر مستثنی نیست. در عین حال، این عنوان موفق شده است بسیاری از مشکلاتی که در چند بازی اخیر این سری ظاهر شد بود را برطرف کند و به یکی از بهترین بازیهای سری در چند سال گذشته تبدیل شود. بااین وجود، بازی قدمهایی را نیز به اشتباه برداشته است که مشکلات جدیدی را سر راه بازیکنها میگذارد.
داستان بازی
طبق معمول این سری، در فارکرای 6 نیز شخصیت اصلی در یک جهان باز و بسیار بزرگ که توسط یک شخصیت منفی کاریزماتیک کنترل میشود، گیر افتاده است و باید برای بقا تلاش کند. این دفعه داستان در کشور جزیرهای و خیالی به اسم یارا (Yara) روایت میشود. بعد از تجربه این همه عنوان از سری، خالی کردن نقشه از دشمن چه از طریق مخفیکاری چه با روشهایی همچون کمک گرفتن از حیوانات رامشده، همچنان لذت همیشگی را دارد.
جزیره یارا که اساسا از کوبا الگو گرفته است، تحت فرمان دیکتاتور فاشیست خود، آنتون کاستیلو میباشد که توسط شخصیت بد معروف سریال بریکینگ بد، یعنی جانکارلو اسپوزیتو (Giancarlo Esposito) بهتصویر کشیده شده است. عملکرد این بازیگر بهقدری خوبی بوده است که شخصیت کاستیلو را به یکی از بهترین شخصیتهای منفی این سری تبدیل کرده است.
اگر برخی رویدادهای واقعی در آمریکای جنوبی و مرکزی را که الهامبخش یک سری اتفاقات بازی است در نظر نگیریم، اعمال رژیم تحت سلطه کاستیلو بیش از حد شرورانه است بهطوری که سخت میشود آنها را باور کرد.
تلاش بیدریغ این دیکتاتور برای تحقق رویای یک کشور بینقص، در کنار بازی بیبیدل و زیردستان باوفایش، از او شخصیتی پرابهت ساخته است. شما باید با انقلابیون ضد حکومت کاستیلو همکاری کنید و این دیکتاتور و دارودستهاش را ساقط کنید.
کاستیلو شخصیتی نیست که بتوان او را در چند کلمه توصیف کرد. او همزمان یک «دریاسالار روانپریش»، «کاپیتان نیروی هوایی روانپریش» و یک «دیکتاتور روانپریش» است که برای حکومت خود تبلیغ میکند. همه این شخصیتها بهخوبی بازی شدهاند. وجود شخصیتهای دیگری چون یک سرمایهدار بزرگ اهل آمریکای شمالی و یک دانشمند دیوانه از کشور همسایه، جذابیت بیشتری به بازی افزوده است و برای بازیکنها یادآور شخصیتهای منفی عناوین قبلی این سری میباشد.
تکتک صحنههایی که اسپوزیتو بازی کرده است، نفسگیر و جذاب میباشند بهخصوص صحنههایی که با پسر خود، دیهگو، به گفتوگو میپردازد. دیهگو پسری است که معتقد است تاثیر کارهای انسانها روی دیگران مهمتر از مقصود فرد است. این در حالی است که پدرش باور دارد برای رسیدن به اهداف والا، هرکار پلیدی قابل توجیه است. چنین تضادی بین پدر و پسر، تنش بالایی را در سراسر بازی ایجاد کرده است.
افسوس که بازی در انتهای داستان راهحل روشنی برای بسیاری از درگیریهای بهتصویر کشیده شده در جهان بازی، ارائه نمیدهد. اما با وجود پایانی تلخ، شخصیت کاستیلو یک ضدقهرمانی بیادماندنی در ذهن بازیکن خواهد ماند.
گرچه موفیقت این شخصیت بیشتر مدیون بازی خوب اسپوزیتو در این نقش است، اما نباید از کار عالی تیم سازنده انیمیشنهای سینماتیک بازی که ریزترین جزئیات شخصیت او را مدلسازی کرده اند، چشمپوشی کرد.
بهطور کلی، داستان نسبتا قابل پیشبینی میباشد و خیلی از خیانتهای ناگهانی و مرگ شخصیتها را که از چنین عناوینی انتظار میرود، میتوان از پیش حدس زد.
بازی توانسته است بهتر از هر عنوان دیگری از سری فارکرای، بین داستان جدی و جنبههای شوخی و فان گیمپلی آزاد خود توازن برقرار کند.
بیشک لحظات شخصیتی فوقالعادهای در سراسر بازی وجود دارد. تصمیم بازی برای تبدیل کاتسینها به سوم شخص تصمیم کاملا بجایی بوده است بخصوص اگر شخصیت مونث داستان یعنی دنی روجاس (Dani Rojas) را بهعنوان شخصیت اصلی انتخاب کنید. نیزا گاندوز (Nisa Gunduz) بازیگر زنی است که نقش دنی را بازی کرده است و به لطف بازی بسیار خوبش، این شخصیت کاملا عالی از آب درآمده است و هیچگاه چنین حس نمیشود که عملکرد وی تحت تاثیر معروفیت بازیگری که تصویرش روی باکسآرت بازی است، به حاشیه کشیده شده است.
سایر صداپیشههای بازی نیز کار قابلقبولی از خود بهنمایش گذاشتهاند. در این میان شکیرا باررا (Shakira Barrera) که نقش شخصیت کمیلا (Camilla) را ایفا میکند، مثالزدنی است و او با بازیاش موفق شده است یکی از بهترین شخصیتهای فرعی بازی را رقم بزند.
فارکرای 6 بهوضوح میخواهد بیشتر از عناوین قبل از خود، موضوعات اجتماعی را بهتصویر بکشد. بازی به این هدف دست یافته است هرچند که در روایت گاهی با لحظاتی روبرو میشویم که کمی دور از واقعیت بهنظر میآیند.
با این وجود، بازی بین ارائه تصویری واقعی از فرهنگ آمریکای لاتین و نسخه رنگ و لعاب دارای که برای جلب رضایت مخاطبان غربی طراحی شده، گیر کرده است. اما بهطور کلی جهان بازی تصویری زیبا از زندگی مردم آمریکای مرکزی و جنوبی به نمایش میگذارد.
گیمپلی
در حالی که عناوین قبلی فارکرای شما را به جنگ افرادی چون دزدان دریایی، مزدوران و فرقهگرایان میبرد، این بار دشمن شما، ارتشی منظم و مجهز است. وجود چنین دشمنهایی باعث شکل گرفتن مبارزاتی متنوعتر و جذابتر در بازی شده است. کاپیتانهای دشمن میتوانند درخواست نیروی کمکی یا حمله هوایی بدهند و شما را از محل کمپی که برای تکتیراندازی انتخاب کردهاید، بیرون بکشند. پزشکان ارتش هم میتوانند همرزمهای خود را زنده کنند و مهندسان برجکهای تیراندازی خودکار نصب میکنند. این تغییر خوبی در مقایسه با دشمنانی است که با شاتگان و مولوتف به سمتتان میآمدند و شما وادار میشوید برای مبارزات خود برنامه ریخته و دشمنان را هوشمندانه از بین ببرید.
از نظر تجهیزات و امکاناتی که فارکرای 6 در اختیارتان قرار میدهد، بهترین نسخه از سری بهحساب میآید. اسلحهها و وسایل حملونقل بسیار متنوع هستند و به شما اجازه میدهند نمایشی نفسگیر بهپا کنید.
در کنار انواع مختلف اسلحه و تجهیزات، شخصیت اصلی بازی تواناییهای ویژهای بهنام Supremos نیز دارد. این قابلیتها هرکدام عملکرد منحصربفردی دارند چه رگباری از موشک برای پاکسازی دژهای دشمن باشد و چه بمبهای سمی که باعث توهم میشود و سربازان را به جان هم میاندازد. یکی از این قابلیتها که بسیار مفید نیز میباشد، به شما توانایی دیدن آیتمهای مخفی داده و همچنین میتوانید به کمک آن دشمنان را از پشت دیوار از بین ببرید.
تغییر اسلحه در مبارزات، در این نسخه بسیار بیشتر اهمیت دارد چراکه با دشمنانی روبرو خواهید شد که به نوع خاصی از گلوله مقاوم هستند و باید کلی تیر رویشان خالی کنید.
به لطف تنوع اسلحه و تجهیزات و قابلیتهایی که بازی در اختیارتان قرار میدهد، کشتن دشمنها هیچگاه خستهکننده نمیشود.
در سری قبلی فارکرای، با پیشرفت در بازی و باز کردن درخت مهارت (skill tree)، به قابلیتهای مختلفی دست پیدا میکردید. در فارکرای 6 اما، قابلیتها با بدستآوردن زره و ماد برای اسلحه و تجهیزات باز میشوند. استفاده از انواع گجتها برای انتخاب استایل مناسب هر قابلیت ویژه، لذتبخش است. این گجتها تنوع بسیار خوبی هم به بازی اضافه کردهاند.
اینکه قابلیتها با مادها و لباسهای مختلف باز میشوند، اهمیت ساختن وسایل و شخصیسازی را بیشتری کرده و این در راستای هدفی است که بازی دنبال میکند. اما وابسته بودن برخی از قابلیتها به تجهیزاتی خاص، در برخی موارد غیر منطقی بهنظر میرسد. اینکه فرضا با پوشیدن کفشی با کفی نرم سرعتتان کم میشود قابل درک است اما چرا باید برای کشتن دشمن بهصورت مخفی، یک کلاه خاص داشته باشیم؟
در صورت طراحی مناسب سیستم تغییر لوداوت زره و اسلحهها، عوض کردن تجهیزات چندان کار دشواری نبود. اما با این سیستم فعلی و حتی نبودن قابلیت مشخص کردن یک آیتم، جابجا شدن در منو برای انتخاب آیتم مورد نظر با وجود رابط کاربری نامناسب، مایه دردسر بوده و شما را از هیجان مبارزه دور میکند.
این مشکل هنگام بازی کردن با دوستان، بیشتر بهچشم میآید چراکه در حالت چند نفره، امکان متوقف کردن بازی وجود ندارد.
اما تشکیل تیم و تلاش گروهی برای از بین بردن دشمنان در یک مرکز نظامی یا انجام ماموریتهای مختلف با یکدیگر، یکی از جذابترین بخشهای این بازی است. مراحل سفرهای ماجرای (Expeditions) در بازی، همچون عنوان New Dawn، شما را به محیطهایی خارج از نقشه اصلی جهان بازی میبرد. هرکدام از این مراحل فرعی جذاب بوده و در آنها میتوانید مهارتهای همکاریتان را محک بزنید.
اگر شما از آن دسته آدمهایی نیستید که بیهدف و فقط از سر سرگرمی به دنبال هرجومرج هستند، تنوع زیاد مراحل فرعی و فعالیتهای جانبی بازی کاملا میتوانند توجه شما را به خود جلب کنند. نقشه بازی نیز بسیار بزرگ بوده و میتوانید ساعتها در آن به گشتوگذار بپردازید بدون آنکه از دیدن مکانهای تکراری خسته شوید.
پلتفرمینگ هیچگاه نکته مثبت بازیهای فارکرای نبوده اما مکانیکهای پریدن و بالارفتن از موانع هیچگاه همچون نسخه 6، سختگیر و دردسر ساز نبوده است. بازی بهدرستی به شما نمیگوید از چه موانعی میتوانید بالا بروید. برای همین مواردی پیش میآید که سعی دارید از دشمن فرار کنید اما چون فقط دیوار اندازه یک بند انگشت بلندتر از چیزی است که باید باشد، نمیتوانید از آن بالا بروید و در نهایت مجبور به تسلیم یا انتخاب راه دیگری خواهید شد.
میتوان گفت بزرگترین مشکل فنی بازی، همین سیستم پلتفرمینگ آن است. جدا از آن، کموبیش باگهایی نیز در بازی وجود دارد اما عمدتا باگهای جزئی بوده و زیاد بهچشم نمیآیند. در برخی کاتسینها یا مناطق پرجزئیات، افت فریم نیز مشاهده میشود. گاهی موارد هم صدای بازی دچار مشکل میشود.
نظر نهایی
فارکرای 6 یکی از لذتبخش ترین عناوین این سری طی تقریبا یک دهه گذشته میباشد. هرچند داستان بازی نسبتا قابل پیشبینی بوده، اما به لطف عملکرد بسیار خوب صداپیشههای بازی، روایتی لذتبخش را بهتصویر میکشد.علیرغم سیستم اینونتوری (inventory) و برخی تصمیمات عجیبوغریب در طراحی بازی، خالی کردن یک پاسگاه نظامی یا حمله به یک کاروان، بهلطف تجهیزات و اسلحههای متنوعی که در اختیارتان قرار گرفته، هیچگاه تا این اندازه خوب نبوده است.
منبع: ign.com