در سی مایلی شمال غربی دیترویت، یک شرکت مولتی میلیارد دلاری آبنبات به نام زولیپاپ (Zollipops) قرار دارد. این شرکت در یک انبار وسیع جای گرفته و جعبههای زیادی از آبنبات چوبی بدون شکر در آن انبار شده است، این آبنباتها به صورت آنلاین و در بیش از 7500 فروشگاه به فروش میرسد، اعضای حاضر در این شرکت شامل شش کارمند تمام وقت و چند پیمانکار مستقل است. در انتهای سالن چراغهای فلورسنت شما را به سمت بخش جادویی این شرکت میکشاند: گوشهای از این اداره با جامهای صورتی مسابقات رقص، نقاشی خورشیدهای خندان و شجره نامه کاغذی خانواده تزئین شده است — این نقاشیها کارهای دستی بنیانگذار و مدیر عامل 13 ساله این شرکت یعنی آلینا مورس است.

آلینا در طی سال تحصیلی وقت خود را به رقص، تکالیف مدرسه و اداره زولیپاپ میگذراند اما در تابستان میتواند زمان بیشتری در شرکت باشد. پس در کمتر از یک هفته بعد از پایه هفتم، در یک صبح سه شنبه از ماه ژوئن، آلینا و پدرش تام در شرکت حاضر میشوند تا چاپ تبلیغات و کاتالوگ سپتامبر Kroger را تایید کنند. آلینا در حالی که به صورت خواهر کوچکترش لولا نگاه میکند میگوید “فکر کنم میتوانیم اینجا رنگ را تغییر بدهیم تا نمای بهتری داشته باشیم، بیایید زولیپاپ را در کنار چند غذای سالم دیگر به عنوان یک بسته نهار آماده قرار بدهیم، وجود هویج، نخود فرنگی و شاید توت فرنگی در کنار آن میتواند به مردم القاء کند که ما یک محصول سالم را به آنها ارائه میکنیم”. پدرش پیشنهاد میکند “شاید عاقلانهتر این باشد که برند محصول خود Kroger را در تبلیغات استفاده کنیم” کمی مکث میکند تا نام برند را به خاطر بیاورد. آلینا ناگهان میگوید “Simple Truth” (حقیقت ساده!) و من موافقم، استفاده از محصولات Kroger برای رابطه ما با آنها خوب است.”
شاید خود آلینا از هوش خود اطلاع نداشته باشد و این همان چیزی است که به جذابیت او اضافه میکند. به همین دلیل هم از طرف مواردی چون CNN، NPR و Fox Business دعوت شده و میتواند فروشندگان فروشگاههای ملی مانند Walmart و Jewel Osco را به سمت خود جذب کند – نه فقط به خاطر محصولش، بلکه چون او از سنش نیز به عنوان یک مزیت استفاده میکند. تضاد کاملی در وجود این دختر نمایان است، “کودک کارآفرینی” که دو نقش را ایفا کرده و به دو زبان سخن میگوید. به گفته آلینا “گاهی اقات دوستانم میگویند که من را در تلویزیون دیدهاند، اما به غیر از آن من درست مثل دیگران هستم، و این همان چیزی است که واقعا میخواهم باشم”.

این یک ترفند قدرتمند است. و بعد از شش سال کار در تجارت آبنبات برای او طبیعی شده است.
ایده آبنبات که اولین محصول شرکت آلینا محسوب میشود در سال 2012 به ذهنش خطور کرد یعنی زمانی که آلینا فقط هفت سال سن داشت. آنطور که از داستان منتشر شده در سطح کشور درباره او برمیآید آلینا و پدرش در راه بانک بودند که به او یک آبنبات داده شد. تام (پدر آلینا) به او هشدار داد که آبنبات دندانهایش را خراب میکند و از آنجا آلینا به این فکر افتاد که چطور میتوان آبنباتی ساخت که به دندانها آسیب نزند. دو سال به جستجوی آنلاین پرداخت و صدها بار سعی کرد در اجاق گاز، اجاق خانگی، مایکروویو آبنبات بپزد و آزمایشهای گیاهی متعددی هم بعد از آن انجام داد – آنها ترکیب ذوب شده محصول را در تجهیزات تجاری صنعتی مورد آزمایش قرار دادند – سپس آلینا و پدرش اولین ملاقات کاری خود را ترتیب دادند و در نهایت اولین قرارداد خود را با Whole Foods به ثمر رساندند. “آنها محصول ما را دوست داشتند. آنها از ایده ما خوششان آمد و ماموریتمان برایشان خوشایند بود.” ( در این ماده بدون قند از ترکیبی از شیرین کنندههای طبیعی مانند زایلیتول و اریتریول و برخی از مواردی استفاده شده که در مجله بین المللی دندانپزشکی برای کاهش پلاک و باکتری دهان مفید شمرده شدهاند.)

مدت کوتاهی پس از عرضه محصول به Whole Foods، زولیپاپ محصولش را برای آمازون نیز ارسال کرد، حدود یک چهارم فروش سالانه آنها از ارائه محصول به آمازون تامین میشود. (تابستان امسال، زولیپاپ پرفروشترین آبنبات در سایت آمازون بوده و در کل این آبنبات در جایگاه دوم فروش قرار دارد و با برندهای پرطرفداری چون Dum-Dums و Blow Pops رقابت میکند.) در سال 2015 آلینای نه ساله به برنامه استیو هاروی دعوت شد و به میزبان خود گفت “امیدوارم تمام کودکان آمریکا دهانی تمیز، لبخندی سالم و یک آبنبات در دست داشته باشند”. سال بعد او با Kroger قرارداد بست. آلینا با خنده عنوان میکند “محصول ما در قفسه پایین آنها بود اما باز هم هیجان انگیز بود چون Kroger بزرگترین فروشگاه مواد غذایی است. اخیرا محصول ما به قفسه دو تا مانده به آخر منتقل شده است”.
با رشد پیدا کردن این شرکت و افزایش فروش آن به سالانه 5 و 6 میلیون دلار در سال، والدین آلینا به زولیپاپ پیوستند – به عبارتی کارمند زولیپاپ شدند. مادر او سو (Sue) که قبلا در قسمت فروش کار میکرد اکنون به عنوان “برنامه ریز رسمی زمانبندی و تزئینات” مشغول به کار است. و تام (Tom) که چند سال پیش به همراه دلوتی به آلینا مشاوره میداد هنوز هم در همین منسب به مشاوره میپردازد. وقتی آنها پیشرفت آلینا را به عنوان یک کارآفرین دیدند متوجه شدند میتوانند از سن او به عنوان یک مزیت بهره ببرند. بله البته، به این ترتیب آلینا در برنامه تلویزیونی حاضر شد. اما مهمتر از آن، باعث شده هیچ ترسی نداشته باشد.

سو میگوید “کلمهای که میتوان با آن آلینا را توصیف کنم به نظرم کلمه مهار نشدنی است”. تام با این جمله موافقت خود را نشان میدهد “پیش از این آلینا 5 یا 10 کار را انجام نداده بود که باید در آن از قواعد و شیوههای خاص استفاده کرد”. تام با برندهای مهم کار کرده و میبیند که دخترش چطور از بیتجربگی خود به عنوان مزیت استفاده میکند، او میگوید “بچهها واقعا سوالات خوبی میپرسند، آنها تجربه بزرگسالان را ندارند و به این ترتیب هیچ محدودیتی را نمیبینند”.
آلینا اذعان میکند “همه چیز به طور طبیعی پیش نیامد”. “وقتی من در تلویزیون حاضر شدم پاسخ سوالها برایم از قبل نوشته شده بود چون واقعا خیلی جوان بودم اما وقتی بزرگتر شدم و بیشتر درباره کسب و کار یاد گرفتم موارد بیشتری برایم خودبخود رقم خورد.” (و چند سالی طول کشید تا متوجه شود حضورش در تلویزیون چه ابزار بازاریابی قدرتمندی برای او است.) اما در ایجاد کسب و کار او همیشه احساس آزادی داشت. آلینا در این باره میگوید “من واقعا ریسک را نمیدیدم زیرا حس میکردم چیزی برای از دست دادن وجود ندارد”.

این روزها، آلینا و تام بیشتر در کنفرانسهای فروش و برنامههای تجاری شرکت میکنند. بسته به برنامه آلینا، آنها در سال، در 4 یا 6 رویداد شرکت میکنند. گاهی محصول توسط خود آلینا ارائه میشود و گاه نمایندگیها این کار را انجام میدهند.
سخنانی که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردیم مربوط به یک روز اداری در ماه ژوئن است و آلینا به همراه پدرش که اکنون به مدیر تبدیل شده در حال آماده شدن برای یکی از این رویدادها هستند. طبق برنامه پس از آن از طریق اسکایپ با تیمی جلسه دارند که به آنها کمک میکند محصول زولیپاپ را در فروشگاههای کانادا عرضه کنند، سپس آلینا و تام باید به فرودگاه بروند تا یک سفر کوتاه به نیویورک داشته باشند، جایی که زولیپاپ آنها در فروشگاههای Wakefern و ShopRite به فروش میرسد.
در ادامه آلینا به پدرش یاداوری میکند که یک مورد دیگر هم وجود دارد : او باید دوشنبه به موقع برای جشن تولد دوستش برسد. با وجود همه اینها او بین کار و زندگی تعادل خوبی ایجاد کرده است.
منبع: entrepreneur