همه ما از کودکی برخی اصطلاح و عباراتی را یاد میگیریم و هرگز به آنها فکر نمیکنیم. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی درباره حیوانات وجود دارند، کودکان از همان کودکی این عبارات را یاد میگیرند، تو “مثل یک صدف خوشحالی”. او “مثل یک مرغ ماهیخوار دیوانه است”. او “مثل یک پرنده غذا میخورد”. شما معنی این جملات را میدانید معنی آنها به این ترتیب است: تو واقعا خوشحالی، او کمی خشن است، او خیلی کم غذا میخورد. اما آیا تا بحال فکر کردهاید که چه میگویید و آیا این عبارات درست هستند یا خیر؟ آیا صدفها خوشحالند؟ مرغهای ماهیخوار زود عصبانی میشوند و حالت تهاجمی میگیرند؟ آیا پرندگان خیلی کم غذا میخورند؟ شاید، شاید هم نه.
برخی از عبارات و اصطلاحات موجود در زبان انگلیسی واقعا درست هستند. عبارت “ماهی دور افتاده از آب” (a fish out of water)، را در نظر بگیرید. اگر در یک سالن رقص، جوانهای حدود 20 سال با آهنگی راک در حال جست و خیز باشند و یک زوج سالخورده به این جمع اضافه شوند و سعی کنند با آن آهنگ والس برقصند، میتوانید در مورد آنها بگویید که مانند ماهی خارج از آب هستند، به این معنی که در وضعیتی قرار گرفتهاند که مناسب آنها نیست. از آنجایی که مطمئنا جای ماهی روی زمین نیست، این عبارت واقعا صحت دارد.
اما عبارات و اصطلاحاتی هم هستند که جای بحث دارند. آیا پرنده سحرخیز کرم را شکار میکند؟ گونههای مختلف پرنده در ساعات مختلفی از روز بیدار میشوند و تنها برخی از گونههای سحرخیز پرندگان کرم میخورند. با این حال، پرندگانی که دیر بیدار میشوند هم میتوانند کرم شکار کنند، در واقع سحرخیزها نمیتوانند همه کرمها را بخورند. جالبترین اصطلاحات مواردی هستند که کاملا غلطاند. ما در اینجا 10 مورد از این اصطلاحات را به شما معرفی میکنیم.
-
کور مثل خفاش

در واقع خفاشها بینایی خوبی دارند، فقط زیاد به آن احتیاج ندارند.
خفاشها کور نیستند. حتی نزدیک بین هم نیستند. آنها قدرت شنوایی تیزی دارند. همچنین دارای ردیابهای بسیار پیچیدهای هستند، به حدی که ارتش ایالات متحده آمریکا از ردیابهای آنها الهام گرفتهاند. این ردیاب، یا قابلیت پژواکیابی در جانوران، باعث میشود خفاشها پالسها یا صداهایی فراصوتی ایجاد کنند و این اصوات در مواجهه با اشیاء انعکاس پیدا میکنند. خفاشها صدای منعکس شده را پردازش میکنند و از آن برای اجتناب از برخورد با موانع استفاده میکنند، به این ترتیب بهتر شکار میکنند و راهشان را هم به خوبی پیدا میکنند.
از آنجا که خفاشها حیواناتی شبرو هستند، و دارای مهارتهای پژواکیابی خوبی هم هستند، حس بیناییشان اهمیت زیادی پیدا نمیکند. شاید به همین دلیل افسانه کور بودن آنها بوجود آمده است. شاید هم این حقیقت موجب پدید آمدن این اصطلاح شده که خفاشها تنها پستانداران پرنده در جهان هستند، و سالهای زیادی است که انسانها به عنوان موجودی جذاب و خیره کننده به آنها مینگرند، به طوری که داستانهای زیادی درباره این موجود شکل دادهاند.
-
بامزه مثل گوش حشره

حشرهها گوش ندارند، حداقل روی سرشان گوش ندارند. گوش ملخها روی شکمشان است.
بسیاری از مردم در این زمینه متفقالقول هستند که در کل حشرات بامزه نیستند. در واقع بسیاری از جوامع حشرات را ناخوشایند میدانند فرقی ندارد که این حشره مگس، سوسک یا مورچه باشد. (ما هم میدانیم که کلمه “bug” که در این اصطلاح به کار میرود، واژه علمی برای حشره نیست، اما در این اصطلاح منظور همان حشره است). بنابراین آیا این امکان وجود دارد که چنین موجودات ناخوشایندی گوشهای بامزهای داشته باشند؟ احتمالا نه. اما نکته مهم اینجاست که معمولا حشرات گوش ندارند. حداقل از آن نوع گوشهایی که در ذهن ماست ندارند (دو بخش ضمیمه شده به دو طرف یا بالای سر). برای مثال گوش ملخها روی شکمشان است. نوعی حشره درختی به نام جیرجیرک بیشه یا شمشیرکداران نیز وجود دارند که گوشهایشان روی پاهای جلویی آنها قرار دارد. گوش بالتوریها هم روی بالهایشان قرار گرفته است.
پس این اصطلاح از کجا آمده است؟ شاید از کلمه “acute” به معنای تیزرو یا چابک نشأت گرفته باشد. حشرات شنوایی تیزی دارند، میتوانند صداهای ضعیف و قوی را بخوبی تشخیص دهند. در انگلستان قرن هجدهم، کلمه “cute” به معنای بامزه یکی از مترادفهای “acute” محسوب میشد. شاید مردم در آن زمان شنوایی حشرات را “cute” میگفتند، و در آن زمان همان معنی را میرساند اما امروزه برداشتهای مردم از این واژه با قبل متفاوت است.
-
غذا خوردن مثل یک پرنده

اگر شما واقعا مثل یک پرنده غذا میخورید، به این معنی است که هر روز وزن زیادی را از دست میدهید.
به شخصی که در انتخاب غذا بسیار حساس است (نازک خور) یا در هر وعده، غذای مختصری میخورد میگویند مثل پرنده غذا میخورد یا شاید بهتر است از اصطلاح معادل فارسی آن یعنی “به اندازه گنجشک غذا میخورد” استفاده کنیم تا موضوع را بهتر درک کنید. به عبارت دیگر این اصطلاح نشان میدهد که فرد غذای خیلی کمی میخورد. چقدر اشتباه! در واقع پرندگان گستره وسیعی از حشرات، شهد و مغزها را به طور مرتب (در وعدههای غذایی زیاد) در طی روز مصرف میکنند. شاید به نظر برسد که آنها زیاد غذا نمیخورند زیرا آنها در هر بار غذای کمی میخورند ولی در حقیقت آنها : ترانهسراهایی هستند که در هر دو ثانیه حشره میخورند! تحقیقی که توسط محققان موسسه اسمیتسونیان انجام شد نشان میدهد که پرندگان در کنار مارمولکها و خفاشها حشرات بسیار زیادی را میخورند، آنها با این کار به طور غیر مستقیم به گیاهان فایده میرسانند و موجب رشد آنها میشوند.
میزان غذای مصرفی پرنده به اندازه جثه آن بستگی دارد. پرندگان بزرگتر ممکن است روزانه یک چهارم وزن بدنشان غذا بخورند، و پرندههای کوچکتر نصف وزن خود غذا مصرف میکنند. مرغ مگسخوار، به اندازه دو برابر وزن خود در روز غذا مصرف میکند تا بتواند انرژی مورد نیاز برای حرکات سریع بالهایش را تامین کند. اگر منظور ما از پرنده در این اصطلاح، مرغ مگسخوار باشد، در واقع فرد را به خوک تشبیه کردهایم زیرا خوکها واقعا زیاد غذا میخورند.
-
خوشحال مثل صدف

میتوانید بگویید که این صدف خوشحال است یا غمگین؟
گفتن اصطلاح “خوشحال مثل صدف” در اوایل قرن نوزدهم بخصوص در ایالات شمال شرقی وارد ایالات متحده آمریکا شد. صدفها صورتی لبخند به لب ندارند. کلمه لبخند در یک اصطلاح طولانیتر درباره صدفها استفاده میشود “خوشحال مثل صدفهایی در جزر و مد بالای دریا” (Happy as a clam at high tide). “آیا در کناراقیانوس بزرگ نشدهاید؟” معنی این عبارت این است که: صدفها دوزیست هستند، بیمهرگان کنار دریا به دو بخش تقسیم میشوند: برخی از آنها پاهایی قوی دارند و در شن و ماسه برای خود پناهگاه میسازند.
افرادی که در جزر و مد پایین با صدفها برخورد میکنند، میتوانند به سادگی صدفهای دفن شده را پیدا کنند. به این ترتیب، صدفها در جزر و مد بالا خوشحال هستند چون نیازی نیست نگران پیدا شدن توسط مردمی باشند که سعی میکنند دهان آنها را باز کرده و صدفها را به غذا تبدیل کنند.
-
دیوانه مثل مرغ ماهیخوار

مرغ ماهیخوار بیچاره. نام این حیوان به دیوانگی مرتبط شده است. در حقیقت، او چیزی به جز یک مفتون نیست. مرغهای ماهیخوار پرندگانی دریایی هستند، آنها در دریاچههای وسیع به دنبال غذا هستند و از آب به عنوان باند پرواز خود استفاده میکنند. در دنیا، 5 نوع مرغ ماهیخوار وجود دارد، که معمولترین گونه آن در شمال آمریکا زندگی میکنند.
مرغهای ماهیخوار معمول، در واقع بسیار جذاب هستند. در تابستان ظاهری قابل توجه دارند، سرهای آبنوسی رنگ و بدنهایی پوشیده از الگوهای سیاه و سفید. (در زمستان رنگشان به سفید و خاکستری-سفید تغییر میکند). با وجود بدن ورزیدهای که دارند میتوانند با سرعتی باور نکردنی در آسمان سیر کنند، مرغهای ماهیخوار مهاجر 70 مایل (113 کیلومتر) در ساعت پرواز میکنند. شاید جالبترین رفتار او، مهارتهای شیرجهزنی و شکار ماهی باشد. آنها همچنین میتوانند بدون پاشیدن آب به اطراف در دریا فرو بروند و مانند یک اژدر زیر دریایی در دریا حرکت میکنند تا طعمه خود را شکار کنند حتی در صورت لزوم میتوانند چرخش 180 درجه هم داشته باشند .
پس چرا برچسب دیوانه را به آنها زدهاند؟ مرغهای ماهیخوار معمولی چندین نوع صدا دارند، شیون، آواز گونه و لرزان. صدای آواز و لرزان آنها بیشتر شبیه خنده است، اما صدای شیون ناراحت کننده آنها دیوانه کننده است.
-
اشک تمساح

اشک موجود در چشمان تمساح در هنگام غذا خوردن حاکی از غم یا شادی نیست، تنها یک پاسخ فیزیولوژیکی است.
اگر کسی به شما گفت که گریه شما اشک تمساح است، به این معنی نیست که شما ناراحت هستید. بلکه منظور او این است که شما تظاهر به ناراحتی میکنید. یعنی با اینکه اصلا ناراحت نیستید گریه میکنید، یا تظاهر میکنید که در حال گریه کردن هستید. در واقع، ممکن است خیلی هم خوشحال باشید. این اصطلاح از این باور نشات میگیرد که کروکودیلها در هنگامی که طعمه خود را حرصانه میخورند گریه میکنند. از آنجا که تمساحها از خوردن غذا لذت میبرند، پس حتما برای اینکه جان موجود دیگری را گرفتهاند تظاهر به ناراحتی میکنند.
اشک ریختن کروکودیلها (همانند تمساحها) به دلیل غدههای اشک آوری است که اشک تولید میکنند تا چشمها را نرم نگه دارند. و بله، گاهی هم در هنگام غذا خوردن اشک میریزند. محققان دانشگاه فلوریدا معتقدند این حیوانها در هنگام جویدن بسیار هیجان زده هستند به طوری که هوا در سینوسها جمع شده و موجب ریزش اشک میشود. با اینکه این گریه از روی ناراحتی نیست، هیچ حس دیگری را هم نشان نمیدهد حتی تظاهر هم نیست. اشکهای این حیوانات یک واکنش فیزیولوژیکی است مانند عرق کردن در هنگام استرس داشتن.
-
زانوی زنبور عسل

یک عبارت مبهمتر، “زانوی زنبور” به معنی عالی بودن چیزی است. باشکوه بودن، بالارده بودن. اما آیا زنبورها زانو دارند؟ و اگر دارند آیا این زانوها عالی هستند؟ زنبورها، مثل تمام حشرهها، به همراه پاها شش بخش دارند. هر بخش با یک مفصل به بخش دیگر متصل است. یکی از این بخشها نسبت به سایرین، شباهت بیشتری به زانو دارد اما در حقیقت زنبورها آنطور که ما فکر میکنیم، زانو ندارند. برخی معتقدند که چون زنبورها در پشت پاهایشان برای حمل شهد کیسههایی دارند، “زانوی زنبور” به این واقعیت برمیگردد که شهد مادهای خوب یا عالی است.
با این حال، هنگامی که این عبارت در دهه 1920 در آمریکا محبوبیت پیدا کرد، عبارات احمقانه مشابهی مانند “بیژامه گربه” و “سبیل ساردین” نیز رواج داشت. احتمالا این عبارت از آن زمانه ناشی میشود و گفتن این عبارت با وجود قافیه موجود بین “bees”(زنبورها) و “knees” (زانوها) هم جالب بوده است.
-
لجوج مثل قاطر

وقتی این عبارت را میشنوید شاید آنچه به ذهن شما خطور میکند تصویر شخصی باشد که یک قاطر را با طناب میکشد اما قاطر مقاومت میکند، پای خود را محکمتر میکند و از اطاعت سر باز میزند. یا شاید تصویر یک الاغ به ذهنتان بیاید. در این صورت آیا این دو حیوان خودسر هستند؟ بهتر است برای مبتدیان تفاوت این دو حیوان را روشن کنیم. قاطر، یک گونه حیوانی مانند اسب یا الاغ نیست بلکه موجودی ترکیبی است. یا محصولی از این دو گونه است. قاطر حاصل جفت شدن یک الاغ نر و اسب ماده است. الاغها 62 کروموزوم دارند، اسبها 64 کروموزوم دارند، قاطرها با 63 کروموزوم به دنیا میآیند. این عدد فرد (تعداد کروموزومها) به این معنی است که قاطرها نمیتوانند تولید مثل کنند.
الاغها و قاطرها، هر دو به داشتن شخصیتی چموش معروف هستند. اکثرا آنها را خیرهسر، خودسر و لجوج میدانند. حدس بزنید؟ آنها اینطور نیستند. تحقیقی که توسط دانشگاه کلیسای کانتربری مسیحیان و دون انجام شده نشان میدهد که وقتی موضوع انعطاف نشان دادن در برابر مشکلات در میان باشد، قاطرها در رتبه اول هستند و الاغها در رده دوم قرار میگیرند و اسبها و سگها پایینترین انعطاف را دارند. بنابراین، چرا این مفهوم جا افتاده است؟ قاطرها و الاغها حیوانات باهوشی هستند. واقعا باهوشند. آنها همچنین گرایش عمیقی به حفاظت از خود دارند. بنابراین به صاحبان خود اجازه نمیدهند از آنها زیاد کار بکشند، و خودشان را به خطر نمیاندازند. این مشخصهها باعث شده برچسب “لجاجت” به آنها زده شود.
-
گربه 9جان

همه میدانند که گربهها واقعا نه جان ندارند. این عبارت محبوب تا اندازهای به خاطر رازآلود و غیردنیایی بودن گربهسانان است، آنچه موجب میشود این حیوانات دزدکی بگردند، ارتفاع زیادی را بپرند و به شکلی جادویی غیب و ظاهر شوند. اما وقتی مردم از این عبارت استفاده میکنند معمولا منظورشان این است که گربهها قادرند از چیزهایی جان سالم به در ببرند که برای سایر حیوانات مرگآور است مانند افتادن از مسافت طولانی. گربهها از پایین افتادن جان سالم به در میبرند اما به این معنی نیست که آنها دارای قابلیتهای نجات یافتن فرا طبیعی هستند. اگر در ارتفاع کمی سقوط کنند، زمان کافی برای کنترل و فرود بر روی چهار پنجه خود نخواهند داشت و ممکن است صدمات جدی ببینند. اگر از بالای یک ساختمان مرتفع سقوط کنند ممکن است به دلیل نیروی سقوط، آسیب ببینند یا بمیرند.
موارد دیگری هم وجود دارد که در آن نه جان گربهها به کارشان نمیآید. مثلا گربههای خیابانی با سایر گربهسانان درگیر میشوند، یا توسط حیواناتی دیگر مانند سگها مورد حمله قرار میگیرند یا با وسایل نقلیه موتوری تصادف میکنند که همه این موارد جزء اتفاقات مرگ و میر عادی محسوب میشوند. همچنین یک سوم کل گربههای ایالات متحده از سرطان میمیرند. هیچ دلیل مرگی عادیتر از این نمیتوانید پیدا کنید.
-
نادان بودن سگ پیر

در زبان انگلیسی یک ضربالمثل درباره سگها وجود دارد و آن اینکه “نمیتوان به سگی پیر، حقههای جدید یاد داد”. این ضربالمثل، معمولا به این معنی است که افراد مسن (یا حیوانات) نمیتوانند چیزهای جدید یاد بگیرند. اما در حقیقت این گفته چه در مورد انسان و چه در مورد خانواده سگها صحیح نیست. شما میتوانید چیزهای زیادی به سگهای پیر بیاموزید. در واقع، شما میتوانید تقریبا هر فرمان، مهارت یا حقهای را که به یک پاپی یاد میدهید به یک سگ پیر هم آموزش بدهید. البته ممکن است سرعت یادگیری کندتری داشته باشد. محققان دانشگاه دامپزشکی وین روی 145 سگ اسکاتلندی (border collies) 6 ماهه تا 14 ساله تحقیق کردند تا ببینند با بالا رفتن سن آنها توجه و تمرکزشان تا چه اندازه کاهش پیدا میکند. در ابتدا دو آزمایش انجام دادند تا ببینند سگها با چه سرعتی به اشیاء و انسانها پاسخ میگویند. سگهای پیر نسبت به جوانترها، توجه کمتری به اشیاء(به تنهایی) نشان دادند اما اگر به همراه شیء یک شخص هم حضور داشته باشد توجهی مانند سگهای جوان از خود نشان میدهند.
شاید سگ بالغ شما خوشحالتر از آن باشد که بتواند به شما بفهماند یاد گرفتن چیزهای جدید برایش بیفایده هستند. مخصوصا اگر یک تخت نرم و خوب در جایی گرم منتظرش باشد. اما همانطور که انسان با افزایش سن میتواند با حل جدول، ذهن خود را حفظ کند، سگها در صورتی که به طور مداوم دارای چالش ذهنی شوند به خوبی عمل خواهند کرد.
Comments 1