آیا جهان ما آفریده شده است؟ شاید دنیای بی انتهای ما، ابتدا هم نداشته باشد. فکر کنید هر آنچه که میبینیم و هر آنچه که وجود دارد همیشه بوده باشد. نظریه جدید کوانتوم تمام ماجرا را برای شما میگوید.
برای شنیدن جذابترین داستان شب از زبان روکیدا آماده شوید. برنو بنتو فیزیکدان است. او در مورد زمان مطالعه میکند. برنو گفت: واقعیت گاهی اوقات آنقدر پیچیده میشود که مردم آن را با دنیای علمی تخیلی اشتباه میگیرند.
بر اساس این نظریه، یک واحد اساسی در میان لایهها وجود دارد. او و همکارانش از این مساله برای کشف آغاز جهان استفاده کردند. کشف آنها چه بود؟ جهان ممکن است آغاز نداشته باشد.
جهان از گذشته بی نهایت وجود داشته. جهان از گذشته بی نهایت تغییر کرده است. آخرین تغییر او جهانی است که ما میشناسیم. همان جهانی که به شکل بیگ بنگ آغاز شد.
فیزیک کوانتوم سه مورد از چهار نیروی اساسی طبیعت را به درستی تشریح کرده است: الکترومغناطیس، نیروی ضعیف و نیروی قوی. در علم کوانتوم هر کدام از آن نیروها را تا مقیاس میکروسکوپی بررسی میکنیم.
حداقل دو حالت را میشناسیم که تمام قوانین فیزیک امروز را در هم میشکند. در آن دو حالت، تکینگی اتفاق میافتد. قانون نسبیت عام رو به روی خود قرار گرفته و زیر سوال میرود.
در مرکز یک سیاه چاله و آغاز جهان، گرانش به اوج خود میرسد. ما واقعاً گرانش را نمیشناسیم: یک نیروی همیشگی که با ما غریبه است. دانشمندان دلیل را جست و جو کردند.
دلیل پیدا شد. آن را در نظریه کوانتومی گرانش شرح دادند. در این زمینه ادعای زیادی وجود دارد. مانند: نظریه ریسمان و گرانش کوانتومی در حلقه تکرار شونده.
چند رویکرد، تمام درک ما از فضا و زمان را دگرگون میکند. هر آنچه که میشناسیم، غریبه خواهد بود.
نظریه مجموعههای سببی در جهان
در تمام نظریههای امروز فضا و زمان به یکدیگر پیوستهاند. آنها را یک سطح در نظر بگیرید. یک سطح که زیربنای تمام واقعیت است. واقعیت یعنی هر آنچه که میبینید، هر آنچه که لمس میکنید و هر آنچه که دوست دارید!
در نظریه سببی محدودیتهای شدیدی در مورد نزدیک بودن رویدادها وجود دارد. چراکه آنها نمیتوانند به اندازه یک اتم، نزدیک هم باشند.
این مقاله روکیدا را روی یک نمایشگر صاف و پیوسته مطالعه میکنید. حالا یک ذره بین را برداشته و به صفحه نگاه کنید. پیکسلها دیده میشوند. پیکسلهایی که فضا را تقسیم میکنند.
نزدیک کردن دو تصویر، روی یک نمایشگر، در فاصلهای کمتر از یک پیکسل غیر ممکن است. بنتو یک نظریه تاریخی را بیان کرده.
نظریه او باعث میشود تا در مفهوم فضا-زمان شک کنیم. نقش زمان مهمتر میشود. او گفت: زمان در حال گذر است. گذشته شما واقعاً در دنیای فیزیکی وجود دارد؟ چه مقدار از آن گذشته را میتوانیم لمس کنیم؟
بخش بزرگی از فلسفه بر این اساس ساخته شده است که گذر زمان را یک واقعیت فیزیکی بدانیم. گذر زمان یک توهم در مغز انسان نیست. زمان به گذشتن آن شناخته میشود.
آیا شناخت زمان تنها به دلیل این که در حال گذر است، درست خواهد بود؟ در نظریه سببی، اتم رشد میکند و بزرگتر میشود. در روند سببی، مشکل تکینگی بیگ بنگ حل میشود.
چراکه در نظر بنتو، تکینگی وجود ندارد. غیر ممکن است که ماده به نقاطی بی نهایت کوچک فشرده شوند. آنها نمیتوانند کوچکتر از اندازه یک فضا در فضا-زمان باشند.
در مقاله بنتو نوشته شده: آیا باید در رویکرد یک مجموعه عِلّی یا سببی یک شروع وجود داشته باشد؟ در نظریههای سنتی گفته میشود: جهان از هیچ به وجود میآید. هیچ به آنچه که امروز میبینیم تبدیل میشود.
مقاله آنها نتیجه گیری میکند که جهان میتواند هیچ آغازی نداشته باشد. جهان ما از ابتدا وجود داشته و تا انتهایی نا معلوم حرکت میکند. آنچه که ما به عنوان انفجار بزرگ میشناسیم، میتواند تنها یک لحظه خاص در روند تکامل جهان باشد.
تمام آنچه که در روکیدا مطالعه کردید، تنها یک آغاز است. شما در مورد پیدایش جهان چطور فکر میکنید؟
منبع: livescience.com