همه ما برای افزایش بودجه یا مشخصههای مالی جهت ایجاد یا رونق دادن به کسب و کار خود به وامهای مختلف نیاز داریم. معمولا این پروسه کمی سخت است و ممکن است تا ماهها طول بکشد. اما سرانجام کسب و کار را بهبود میبخشد. به نظر شما چه راههایی ما را زودتر به هدف میرساند؟
هنگامی که یک کسب و کار به دنبال ارزیابی عملکرد خود و توسعه شاخصهای اصلی در حال رشد است، تصمیم به گرفتن وام میکند. وام دهندگان عملکرد مالی یک کسب و کار را به طور دقیق بررسی میکنند. ممکن است این سوال در ذهن شما مطرح شود که آیا شرکت من اعتبار لازم برای رشد را دریافت میکنم؟ این کار به آنها در شناسایی نقاط قوت و ضعف شان کمک میکند.
در این مقاله برای اینکه شما بتوانید شایستگی گرفتن وام را برای رونق دادن کسب و کارتان پیدا کنید توضیح داده میشود. این توصیهها شامل تعریف شاخصهای مالی کلیدی به همراه آموزش چگونگی دستیابی به آنها است.
بسیاری از شرکتهای خصوصی چارهای برای دسترسی به منابع مالی جهت رشد برای زمانی که وام دهندگان بسیار محتاط عمل میکنند و با فشار برای اجتناب از وامهای خطرناک مواجه هستند پیدا کردهاند. علاوه بر بهبود سطوح نقدینگی و درآمد، کاهش هزینهها شرکتهایی که به دنبال اعتبار هستند باید با تمرکز بر بهبود شاخصهای مالی کلیدی که بهترین پیش بینی پیش فرض را دارند تصمیم خود را بگیرند. پنج شاخص نسبت مالی که مربوط به تجزیه و تحلیل پیش فرض هستند و معمولا توسط اعتباردهندگان برای ارزیابی عملکرد مالی شرکت، مورد استفاده قرار میگیرند شامل موارد زیر است:
۵ شاخص مالی
- نسبت نقدینگی به دارایی
- نسبت در آمد قبل از بهره، مالیات ، استهلاک و سود عملیاتی به دارایی
- نسبت خدمات پوشش بدهی
- نسبت بدهی به دارایی
- نسبت درآمد خالص به فروش
بهبود این شاخصهای مالی کلیدی میتواند نظر شما را دربارهی بانکها و دیگر اعتبار دهندگان بالقوه عوض کند. در Saework ما از بعضی از متخصصان خودمان (Michael W.McNeilly مدیر خدمات مشاوره و Libby Bierman تحلیلگر ) برای مشاوره خود درمورد بهبود این معیارها کمک خواستیم. اگر میخواهید دربارهی شاخصهای مالی کلیدی بیشتر بدانید از سایت Segework profitness دیدن کنید.
اکنون ۵ شاخص مالی که در بالا نام بردیم در ادامه مقاله به طور کامل بررسی میشوند تا شما راحتتر بتوانید از این مطالب جهت افزایش کسب و کار خود استفاده کنید.
نسبت نقدینگی به دارایی
نسبت نقدینگی به دارایی یک شاخص کلیدی و یکی از چندین شاخصهای پوشش است که به وام دهندگان در مورد احتمالات پیش فرض شرکت گفته میشود. بر اساس گفتهی Lawrence Litowiz یک همکار در شرکت مشاوره استراتژیک به نام SCA group LLC نشان میدهد که چه مقدار انعطاف پذیری شرکت برای به کارگیری پول نقد یا دسترسی به حسابهای نقدی جهت ساختن یک سرمایه گذاری خوب نیاز است. یک شرکت که نقدینگی آن با حسابهای دریافتی و فهرست شده گره خورده است ( یک نسبت کم نقدینگی به دارایی )؛ ممکن است پول کافی برای حرکت در مسیر درست را نداشته باشد و در صورت افزایش فروش، تولید کمتر شود. این جمله از یادداشتهای M. Cary Collins، مدیر برنامه جهانی کارآفرینی و دانشیار امور مالی در دانشگاه Bryant است:
همهی کارآفرینان بر این عقیدهاند که پول نقد پادشاه است
چگونگی بهبود نسبت نقدینگی به دارایی
یک روش کلیدی برای افزایش نسبت نقدینگی به داراییهای کسب و کار، افزایش موقعیت نقدینگی است و روشهای متعددی برای انجام این کار وجود دارد. یکی از راههای افزایش موقعیت نقدینگی شرکت، کاهش حسابهای دریافتی است. این میتواند با بررسی سیاست اعتباری شرکت آغاز شود تا اطمینان حاصل شود که شیوههای اعتباری آن واقعا درآمد کسب و کار را افزایش میدهد نه؟! اینکه در هزینهها صرفه جویی کند. براساس گفته McNeily برخی از شرکتها شرط اعتبارات مختلف به مشتریان مختلف را بر پایهی شایستگی اعتباری و در کل رابطه ها، برقرار میکنند. حسابهای قابل پرداخت خط دیگری در بیانیه مالی است که میتواند فرصتهایی را برای بهبود این نسبت فراهم کند. تا زمانی که ممکن است از هزینههای پیش پرداخت شده و یا پرداخت قبض قبل از شرایط مورد توافق به طوری که بودجه در داخل کسب و کار نگه داشته شود (و شاید بهره سود) اجتناب کنید.
راه دیگری برای افزایش نسبت نقدینگی به دارایی تا حداکثر امکان مدیریت دقیق دارایی است. استفاده از سیستمی که به شما اجازه دهد تنها در زمان مورد نیاز سفارش دهید؛ باعث میشود که دیگر نقدینگی در انحصار کالا نماند. Litowiz توصیه میکند که
به موجودی خود نگاه کنید و اقلامی را که حرکت آهسته دارند بفروشید
خلاصهای از بهبود نسبت نقدینگی به دارایی
- کاهش حسابهای دریافتی و محدودیت خریدهای اعتباری
- نظارت بر روشهای صورتحساب برای محدود کردن مجموعههای بدحساب
- اجتناب از هزینههای پیش پرداخت
- موجودی کم تحرک خود را بفروشید
نسبت در آمد قبل از بهره، مالیات، استهلاک و سود عملیاتی به دارایی
EBITDA یا درآمد قبل از بهره، مالیات، استهلاک و سود عملیاتی، اغلب برای اندازه گیری توانایی شرکت برای تولید درآمد استفاده میشود و به طور گستردهای به عنوان جایگزینی برای پیش سود، جریان نقدی قبل از مالیات از عملیات استفاده میشود. مقایسه EBITDA با داراییهای شرکت به نشان دادن راندمان)مقدار درآمد، یا پول نقد( کمک میکند که یک شرکت به وسیله آن میتواند تجهیزات، متعلقات ، و دیگر داراییهای خود را تولید کند.
چگونگی بهبود نسبت EBITDA به دارایی
به صورت کسر توجه کنید. بالا بردن EBITDA به طور خاص شامل بهره یا بالا بردن آن (بدون افزایش هزینه ها) یا قطع کردن هزینهها است. افزایش بهرهها میتواند شامل برنامه ریزی بهتر یا میتواند شامل بهبود پیشنهاد کسب و کار بوسیله روانشناسی مشتری از طریق روشهایی از استفاده ورودیهای مشتریان است. Bierman می گوید:
”کاهش نکات ناسازگاری (منحنیهای یادگیری ، دورههای انتظار ، تشریفات اداری ، هزینه تحویل ، و غیره) در تجربه مشتری باعث اشتیاق بیشتر آنها در استفاده و پیشنهاد کردن کسب و کار شما میشود.”
افزایش حجم فروش اجازه پوشش بهتر هزینههای ثابت را میدهد که میتواند منجر به سود آوری بالاتر شود. قطع هزینهها اغلب متمرکز تلاش برای افزایش EBITDA است. زیرا این ذخیرهها ممکن است مستقیم تا خط پایان سقوط کنند. McNeily میگوید:
” اگر کسب و کار بررسی مستمر و به روز رسانی موجودی و لیست فروشندگان بالقوه را نداشته باشد، ممکن است در تامین تدارکات و فهرست اموال افراط کند.”
برای کاهش هزینهها و آزاد کردن پول نقد بیشتر ممکن است بخواهید به افزایش مالیات بر بیمه خود بپردازید و برنامههای خدماتی را برای خدمات کسب و کار اساسی مانند تلفن، اینترنت و اجاره تجهیزات بررسی کنید. شرکتهایی که مایل به مذاکره با ارائه دهندگان خدمات و کالاها هستند ممکن است بتوانند برخی از هزینهها را کاهش دهند و EBITDA را بهبود بخشند. گاهی اوقات این کار به ارزیابی عملکرد مالی شرکت در مقایسه با همتایان خود برای هدایت تلاش به سمت بهبود نسبت EBITDA به داراییها کمک میکند. انجام این کار میتواند به شناسایی مناطقی که در آن یک کسب و کار عقب مانده (حاشیه سود خالص) و یا گردش مالی موجودی کمک کند.
خلاصهای از بهبود نسبت EBIDTA به دارایی
- افزایش حجم فروش و درآمد از طریق پیشنهادات مشتری و برنامه ریزی فروش
- قطع کردن هزینهای تولید و کالا در جریان انتخاب فروشنده و مذاکره قرارداد
- بررسی هزینهای اضافی مثل تلفن و تجهیزات
- ارزیابی شرکت برای پیشی گرفتن از همتایان خود و شناسایی نقاط برای بهبود آنها
نسبت خدمات پوشش بدهی
نسبت پوشش خدمات بدهی میتواند از طریق تقسیم EBITDA توسط بخش فعلی شرکت بر بدهی بلند مدت و هزینههای بهره پیدا میشود. این یک معیار بسیار مهم برای پیش بینیهای پیش فرض میباشد. بیش از نیمی از بانکها و وام دهندگان مبتنی بر دارایی در نظرسنجی Pepperdine گفتهاند که این آمار در تصمیمات وامهایشان مهم و یا بسیار مهم است.
چگونگی بهبود نسبت خدمات پوشش بدهی
علاوه بر بهبود نسبت EBIDTA بر دارایی، یک کسب و کار باید با تمرکز بر نسبت بدهی و هزینههای بهره را بهبود ببخشد. یک راه موثر برای مقابله با بدهی بهره مقابل با این نسبت، قطع کردن هزینه هاست. پیشنهاد Bierman این است که:
“چیزهایی که نقدینگی را زیاد میکند بفروشید، چیزهایی مانند داراییهای غیر تولیدی.” “اینها داراییهایی هستند که به اندازه کافی به تولید درآمد و جریان نقدینگی کمک نمیکنند، احتمالا به دلیل کارایی کم آنها است. از درآمد حاصل برای پرداخت بدهی اصلی خود استفاده کنید.”
به طور خلاصه، کاهش کوچک در هزینههای بالا میتواند به طور معمول باعث صرفه جویی پول نقد زیاد در طول زمان شود و تاثیر این پس اندازها زمانی مشخص خواهد شد که از آنها در بازپرداخت اصل پول، کاهش پرداخت بدهی و هزینههای بهره استفاده میشود.
خلاصهای از بهبود نسبت خدمات پوشش بدهی
- تمرکز بر افزایش EBITDA، با استفاده از هر یک از توصیههای بخش قبلی
- توجه به سرمایه اضافه برای کاهش نرخ بهره و در نتیجه کاهش هزینههای بهره
- استفاده از نقدینگی موجود برای پرداخت بیشتر اصل پول که به نوبهی خود پرداختهای بهره را کمتر میکند.
- کاهش فرصتهای تقلب کسب و کار درون شرکتی، که میتواند باعث تورم قیمتهای فروش شود.
نسبت بدهی به دارایی
نسبت بدهی به دارایی نشان میدهد که چقدر از داراییهای شرکت از طریق بدهی تامین میشود. در حالی که باید از طریق سود حاصل از کسب و کار تامین شود. نسبتهای بالای بدهی به دارایی اغلب موجب نرخهای بهرهی بالاتر نسبت به دارایی میشوند که منعکس کننده دیدگاه وام دهندگان است که میگویند وام گیرنده در وضعیتی بیشتر از یک ریسک است. بانکها و وام دهندگان تجاری میخواهند این نسبت را تا حد ممکن کم کنند.
همانطور که Citibank توصیه میکند؛ وام دهندگان به دنبال کمترین نسبت هستند، زیرا آنها نمیخواهند که کسب و کارها با بازپرداخت بدهیهایشان درگیر شوند. یادداشت Collins از دانشگاه Bryant نشان دهدنه آن است که:
” بیشتر از بدهیهایی که دارید؛ پولی است که به حمایت از آن بدهی سپرده کرده اید.”
Robel Cole استاد امور مالی دانشگاه DePaul میگوید که اعتباردهندگان به طور خلاصه در هنگام بررسی یک وام گیرنده بالقوه بر این معیار تأکید میکنند.
” اگر آنها هیچ بدهی نداشته باشند، به احتمال زیاد به پیش فرض نمیروند و تقریبا غیرممکن است.”
چگونگی بهبود نسبت بدهی به دارایی
بهبود این نسبت کاملا مرتبط به کاهش بدهی خواهد شد. به معنی ساختن بالاترین بازپرداخت بدهی در هر ماه، مخصوصا روی کارتهای اعتباری کسب و کارهای کوچک . علاوه بر آسیب رساندن بر نسبت بدهی به دارایی کسب و کارها توازن بالایی که توانایی تجمع سریع روی کارتهای اعتباری دارد میتواند خرج زیادی را در هزینههای بهره برای کسب و کارها داشته باشد.
خلاصهای از بهبود نسبت بدهی به دارایی
- هدف گذاری برای نگهداری این نسبت روی ۱:۱ یا کمتر از آن
- ساختن بیشترین پرداخت ممکن ماهانه روی بدهی کارتهای اعتباری
- کاهش کل بدهی با پرداخت بیشتر از اصل پول
نسبت درآمد خالص به فروش
نسبت درآمد خالص به فروش یک معیار اساسی است برای درک بهتر اینکه چقدر کسب و کار شما سودآور میتواند باشد. این نسبت با تقسیم درآمد خالص به کل فروش به دست میآید.
چگونگی بهبود نسبت درآمد خالص به فروش
افزایش سودآوری کلید بهبود نسبت درآمد خالص به فروش است. براساس ” بینشهای مالی برای کارآفرینان ” نوشتهی Karen Berman و Joe Knight، سه راه حل ممکن برای سودآوری پایین وجود دارد. اولین گزینه کاهش هزینههای عملیاتی است که میتواند بیشتر از یک زمان کوتاه مدت باشد. دومین راه حل افزایش فروشهای سودآور و کم کردن هزینههای تولید است که زمان را برای شناسایی و پیاده سازی به کار میگیرد.
کم کردن هزینههای تولید اغلب شامل یافتن راههایی برای دریافت مواد خام یا خدمات کلیدی ارزانتر و یا استفاده از کمتر از آنها میشود یا این میتواند به معنی شناسایی روشهای جدید و کارآمدتر برای تولید یک محصول یا ارائه خدمات باشد. برای افزایش فروشهای سود آور، بر اساس گفتههای Berman و Case ” شما باید بازارهای جدید یا چشم اندازهای جدید را پیدا کنید از طریق چرخه فروش کار کنید و غیره “. کم کردن هزینه کالاهایی که خوب به فروش میرسد به طور نمونه شامل بررسی فرآیند تولید پیدا کردن ناکارآمدیها و اجرای تغییرات میشود. تبدیل مرورگرها به خریداران با برنامه ریزی وظایف عملیاتی (مانند دریافت) در زمانی که مشتریان به احتمال زیاد نیاز به کمک ندارند راهی برای بهینه سازی فروش است.
خلاصهای از بهبود نسبت درآمد خالص به فروش
- تمرکز بر کاهش هزینههای سربار
- افزایش حجم فروش به طوری که هزینههای ثابت بیشتر گسترش پیدا کند و سودآوری بهبود یابد.
- گرفتن مشاوره از مشتریان درمورد چگونگی بهینه سازی پیشنهاد تان برای مشتری
- افزایش بالقوه فروش با پیدا کردن یک بازار جدید
اگر هم در ایجاد یا بهبود کسب و کار خود در حال حاضر به دنبال وام نیستید، بهبود این نسبتهای بیانیه مالی برای بهتر شدن ضروری است. با نظارت بر این شاخصهای مالی کلیدی صاحبان کسب و کار کوچک عملکرد بیشتری از قبیل افزایش درآمد و سود، کاهش پرداختهای سود و هزینههای سربار و توجه بیشتر به بازخورد مشتری را در شرکت خود مشاهده میکنند.
منبع:bplans